Scream |
تلاش برای جستجو در ادامۀ "فرار از خود" را متوقف کنید. زیرا دیر یا زود مجبور هستید که با خودتان روبرو شوید. زیرا فرار از خود امکان عقلی ندارد. حداکثر تلاش تان به مهمتر از این نخواهد رسید که بپرسید: "چرا رییس پلیس یک کشور - آن هم نه ایران عقب مانده و جمهوری اسلامی آخوندی - بلکه یک کشور دموکراتیک در قلب جهان در شورشی محلی - مثلاً سمیرم - بدون کوچکترین صبغۀ سیاسی دخالت کرده برای جلو گرفتن از کشتارهای بر سر آب و طایفه و من روستا آن شهر؛آن هم در دولت اصلاحات!". پس عاقلانه نیست صرف این انرژی! راه حل چیست؟
1- عمیق تر و همه جانبه تر بیندیشید. این راه حل پیشینی است و زمانبر و اینک فرصت برای اینکار نیست.
2- راه دوم و دشوارتر این است که از یکی از استاد تمام های لیبرال در قوارۀ سید جواد طباطبائی، مرتضی مردیها، موسی غنی نژاد، حسین کاظمیان و ... راهنمایی بخواهید اگر در دسترستان هستند.
3- ساده ترین راه اما که در دسترس عموم می تواند باشد؛ پرسیدن موضوع از پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها - با اولویت پدر بزرگ ها چون جامعۀ ما پدر سالار بوده است و ترجیحاً ساکن روستا و شهرهای کوچک - زیرا آنان بغریزه و فطرت و تجربه فیلسوفان بالقوه اند و جنس آدم ها را تشخیص می دهند. یا...هو
سؤال چیست: کدام یک از این 8 نفر نامزد جنسی از رستگاری وطن دارد؟
۲۵ نظر:
در انتخابات من به شخصیت نامزدها رای نمی دهم. به احتمال بیشتر کارآمدی آنها رای میدهم. به نظرم حسن روحانی شانس بیشتری برای نجات ایران دارد. قالیباف حقه باز تر از چیزی است که شما فکر میکند دلقک عزیز.
من هم نگفتم به اندام ها و سکس کسی رأی بدهیم یا ندهیم. منظور از رستگاری وطن هم جز معنای کارآمدی ندارد. البته انتخاب شما مبارک است و حق شما. اما کاشکی به قالیباف دشنام سبک تری می دادی مثل مثلاً جنایتگار و سرکوب گر و قاچاقچی و ولدالزنا و از این قبیل. حقه باز خیلی دشنام سنگینی است. این همه بدخواه نباش. لطفاً! یا...هو
دلقک عزیز تو هر چقدر هم دست ادوارد مونک را بگیری و بیاری سیرک تا برایت "جیغ" بکشد، گوشها، بر این فریاد بی صدا بسته است.
نه اینکه بی اعتماد یا بی توجه یا کر باشیم، این است که آنچه تو می گویی با آنچه ما میبینیم زمین تا آسمان فرق دارد همانطور که آنچه ما میگوییم تو نمیبینی!
من مخلص "دیده" های شما هستم. و کمترین تعرض و اعتراضی ندارم. شمائید که دیده های مرا تحمل نمی کنید. و الا من که شما را تعقیب نمی کنم! یا...هو
تعقیب بمعنای پلیسی و گرفتن و تنبیه کردن و سرزنش نمودن و توبه خواهی.
به احترام شما وبلاگ را بروز کردم زودتر که مطلب نادلخواه شما از پیشانی سیرک پائین تر بیاید در لینک های دلقک ایرانی در گوگل و پلاس و سایر اشتراکات دوستان و سایت ها.
من فقط در حداقل خست ممکن پاسخ حداقلی دادم و اگر فقط کمی هم قصد مردم آزاری داشتم می توانستم عکس بوسه بر دست روحانی اینروزهای سایت های اپوزیسیون را بگذارم که نعمت زاده هم تأیید کرده که عکس واقعی است ولی ناگهانی. یا...هو
دلقك جان، اين اساسآ خصوصيت ايرانيان شده كه تا طرف مقابل مجاب نشده ول كن نيستند ، تا ابد تعقيبت خواهند كرد ، اگر قاليباف ببازد كه تا مدتها بايد زخم زبون بشنوى، اگر ببرد بعد از مدتى كوچكترين تكانى بخورد همه با طعنه به شما خواهند گفت" نگفتيم". به هر حال هر چه در دنياى مجازى اتفاق مى افتد را نميشود زياد به جامعه واقعى تسرى داد، هر چند كه همه يك راى دارند و رايشان هم محترم است ولى من فكر نمى كنم عدم محبوبيت قاليباف در اينترنت اصلا نمايانگر راى كوچه و خيابان باشد بايد ديد، ارادتمند افشين قديم
. به مقاله ذيل توجه كنيد:
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/-234cba8cdf.html
تيمسار جان من براي آقاي قاليباف احترام زيادي قائلم و اگه رئيسجمهور بشن مطلقاً ناراحت نميشم اما در مورد بيانصافيهاي اخيرتون در مورد آقاي روحاني مطالبي رو بايد بگم. تبليغ براي آقاي قاليباف كار خيري هست و من هم نيومدم به آقاي قاليباف و انتخابتون خرده بگيرم اما ميخوام از آقاي روحاني كه در وبلاگتون مظلوم واقعشون كردين دفاع كنم:
۱. اين آقاي روحاني نبودن كه بحث رو شروع كردن بلكه اين آقاي قاليباف بودن كه يكي از حرفهاي خودموني كه در بين سياستمدارهاي رده بالا رد و بدل ميشه و توافق نانوشتهاي بينشون هست كه حتي در اوج خصومت اونها رو عليه هم مطرح نكنن، در مناظره علني كردن تا آراء بخشي از طبقه متوسط كه به سمت آقاي روحاني متمايل شدن رو ازش سلب كنن. همونطور كه با انتشار اون فايل صوتي در جمع بسيجيان بخشي از رأيشون ريخته بود ميخواستن با اين نقل قولي كه از آقاي روحاني ميكنن همين اتفاق براي آقاي روحاني بيفته.
۲. آيا با عقل جور درميآد كه يك سياستمدار محافظهكار ده سال پيش اون هم در سمت فرماندهي نيروي انتظامي پيگير كار تظاهرات تحكيم وحدتيها باشه؟!
۳. آقاي روحاني باتجربه هستن و شايد حدس زدن وقتي يك محافظهكار پيگير قضيه هست شايد نقشه و شري در موردش براي دولت اصلاحات پشت قضيه باشه و براي همين كارشون در عدم دادن مجوز يك احتياط منطقي بوده.
۴. اون زماني كه آقاي روحاني يك سري سمتهايي در رابطه با جنگ رو عهدهدار بودن، شرايط كشور پساانقلابي بوده و خيليها سرجاشون نبودن و اين دليل نميشه الان هم كه سه دهه و نيم از انقلاب گذشته اين وضعيت وجود و تداوم داشته باشه. به علاوه كه سمتهاي آقاي روحاني جنبه سياسيش بر فنيش غالب بوده و براي جنبههاي فني كار ميتونستن از مشاورين متخصص استفاده كنن. نگين يك نظامي هم ميتونه به كرسي سياستمدار تكيه بزنه و از مشاورين متخصص استفاده كنه چون هيچكس بهتر از يك سياستمدار باهوش نميتونه از ظرفيتهاي سياسي متخصصين امور مربوطه اطرافش استفاده كنه. گرچه آقاي قاليباف هم الان قطعاً ديگه بيش از اينكه يك نظامي سابق بوده باشن يك سياستمدار خبره زمان حال هستن و قبول ميكنم كه در حوزه فاكت سياسي حقوقدان بودن آقاي روحاني نسبت به آقاي قاليباف كه كار اجرايي بيشتري بر خلاف ايشون كه ديپلمات بودن كردن، به رخ كشيدن نداشت ولي استفاده از اين ضربات كاري و جملات زهردار در مناظرات سياسي طبيعي هست. نديدم شما به اون تيكهاي كه آقاي قاليباف در جبهه بودنشون رو به رخ آقاي ولايتي كه در پشت جبهه كارهاي ديپلماتيك ميكردن كشيدن رو مورد انتقاد قرار بدين و پوپوليستي بدونين! حتماً الان ميگين كه خب راست گفته!
٥- قيد كردن صفاتي براي آقاي قاليباف مثل نجابت، راستگويي و ... و به اين خاطر مستحق رأي آوردن دونستن ايشون شبيه ملاكهاي پايداريون و مصباحيون هست كه ميگن رئيسجمهور بايد پاكدست، ولايتمدار و ... باشه و به همه چي اشاره ميكنن جز توانايي و مسائل اجرايي و ...! البته شما از توانايي و صلاحيت اجرايي و ... ميگين ولي به اون سمت و سو هم در مطالبتون كم متمايل نشدين (البته تا حد زيادي درست هم ميگين و آقاي قاليباف نسبت بقيه سياستمداران حاضر در صحنه اين ويژگيها رو دارن).
به قول خودتون يا...هو
به نظر من روحانی شخصیت بسیار قلدر، فرصت طلب، غیر قبل اعتماد و حتی خطرناکی است. مجادله بین او وقالیباف برای من پیامی از صداقت ، درستکا ری و ابتکار عمل قالیباف داشت. قالیباف بین مردم از محبوبیت برخوردار است . در مناظره ها درخششی نکرد چون از سادگی روستایی واری برخوردار است. من به او رآای میدهم .
تیمسار عزیز و گرامی،
دوستان خواننده وبلاگ شما بیشترشان از بالاترین شما را شناخته اند مثل من. بعضی هاشان هم مثل من دو سه سالی است که وبلاگ شما را هر چهار، پنج ساعت یکبار مستقیما چک میکنند نه از طریق لینکش در بالاترین. خواستم بگویم که بیشتر خواننده های شما یک گروه رندم از جامعه آماری نیستند بلکه از بین خواننده های بالاترین غربال شده اند! پس عقایداین جماعت (منجمله من) را نمیشود به کل جامعه آماری تعمیم داد (ریاضیش میشود سلکشن بایست). فقط خواستم بدانی که بازخوردی که از خواننده هایت میگیری بخصوص در مورد حمایتت از قالیباف، دقیق نیست. فکر میکنم خود شما هم از این همه بی مبالاتی در فهم معنی نوشته هایت و غریبگی مخاطبانت با تو شوکه شده ای. حالا ببین سیاستمداران گیج و بی سواد ما چگونه می توانند از بازخوردی که از دور و وریهایشان میگیرند یک چیز معناداری استخراج کنند در تصمیم گیری هایشان! پاینده باشی پدر عزیزم
سلام جناب ف ایرانی عزیز.
قربان ِحرف حساب. ما که دعوا نداریم. اما توضیح مختصر من:
قبول دارم که در یک مناظرۀ انتخاباتی یکی از کاندیداها بنام قالیباف که دارای پایگاه رأی خوبی است از رشد یکی دیگر از کاندیدا ها بنام روحانی که تازه شروع کرده است احساس نا امنی کرده است. و قبول دارم که همین جناب قالیباف از استفاده یا سوء استفاده از یک نوار سخنرانی اش که منجر به لطمه خوردن به آرایش شده دلواپس است و می خواهد بنحوی آنرا جبران کند.
قطعاً شما هم می پذیرید که این حق قالیباف و عملی شرافتمندانه در کانتگست و متن یک مبارزۀ انتخاباتی است.
پس قصد قالیباف شرافتمندانه و در قالب قواعد بازی بوده است.
قالیباف این دو هدفش (چالش با روحانی برای کسب برتری در رأی و ترمیم دروغ هایی که فکر می کند به او نسبت داده اند) را در چالش با روحانی در مناظره انتخاب کرده است. این هم که جوانمردانه و در قالب قاعدۀ بازی است. - هرجا خلاف می گویم بگو دوباره توضیح بدهم-
قالیباف خوب دقت کرده تا در زمان مناسب و ارتباط موضوع در جایی روحانی را بچالش بگیرد که هر دو منظورش با بیشترین بازدهی و سود برای او باشد. جایی که قالیباف انتخاب کرده حوزۀ آزادی های مدنی و سیاسی است که نقطه قوت رقیبش - حداقل بالقوه و طبق پروپاگاندای خودش و هوادارانش - هم است. قالیباف در هنگامی که روحانی به این بخش از برنامه و شعارش رسیده او را با عملکرد گذشته اش بچالش گشیده. تا اینجا هم که عملی خارج از قاعده انجام نداده.
توضیح کمک کننده:
"نکتۀ خطای روایت دقیق شما مربوط است به اینکه تصمیم راجع به راهپیمایی تحکیم وحدت در 10 سال پیش را چنان مورد مهم و استراتژیک ارزیابی کرده ای که روحانی اولاً در مورد تئوری توطئه و شر بودن آن نگران بوده و ثانیاً فرموده اید که چطور می شود باور کرد که پلیس ده سال پیش دنبال برگزاری مراسم تحکیم بوده باشد و فرموده اید با عقل جور در نمی آید. در حالی که نه قالیباف دنبال تحکیم و درخواست آن ها و گرفتن مجوز بوده و نه خوشحال می شده که چنین دردسری را برای پلیس پیش خرید بکند. ماجرا بسادگی این بوده و الان هم است که یک سازمان سیاسی یا دانشجویی - تحکیم وحدت - در خواست برگزاری مراسم سالگرد 18 تیر را کرده و همۀ عوامل مسئول از جمله روحانی و قالیباف پشت میز تصمیم گیری نشسته اند. در اینجاست که قالیباف پیشنهادش را می دهد که پلیس با برگزاری این مراسم موافق است و روحانی است که بهر دلیل می گوید آقای قالیباف سر درد نگرفته را چرا می خواهی دستمال ببندی ولش کنیم و مجوز ندهیم بهتر است و خیالمان راحت تر است" پایان توضیح کمک کننده.
من اصلاً اینجا دعوای آزادی و دفتر تحکیم و مستبد بودن و محکوم بودن نظر روحانی و دفاع از آزادگی قالیباف ندارم. اینجا فقط بحث این است که روحانی حرف روی میز تصمیم گیری را غیر واقعی و بدروغ مطرح کرده است. او به قالیباف گفت که تو در روی میز بمن گفتی که به تحکیم مجوز بدهید تا جمع شوند و من گاز انبری کلک شان را بکنم. همۀ اعتراض و دعوای ما بر همین جعل کذبی است که روحانی می سازد در مناظره و نمی تواند از درستی آن دفاع کند و بقیۀ دیگر مطالب برای فرافکنی و گرفتن زهر این شکست است و اهمیتی ندارد. مرکز ثقل انتقاد من اینجاست.
آیا من درست می گویم یانه.
بقیه دیگر مربوط به تمایل شخصی و تشخیص هر کدام از ماست. شمای نوعی می فرمایید با علم بر این ناراستی روحانی من او را به هزار دلیل یا اصلاً بدون دلیل ترجیح می دهم. خب این عالی است و کسی متعرض نیست. یا می بینم که دوستی می گوید قالیباف با این عمل خود زنی کرد و نه تنها رأیی اضافه نکرد که بسیار رأی هم از دست داد.این موضوع ممکن است کاملاً درست باشد و بهر دلیل از ضعف خود قالیباف در پیش بردن چالش گرفته تا شانتاژ هواداران روحانی قالیباف نتوانسته باشد از چالش ایجاد کرده اش نمدی ببافد و بازنده شده است.
حرف من به برد و باخت و بنفع او تمام شده یا رقیبش کاری ندارم. این موارد مربوط است به ستادها و مشاوران تبلیغاتی و بازخورد گیری از جامعه.
یک کلمه حرف من این بوده است که روحانی با دروغ به رقیبش همان راه احمدی نژاد را رفته. ممکن است رییس جمهور هم بشود. و من هم متنعم بشوم یا نشوم. اما این خرابکاری و دغل از کارنامه اش پاک نخواهد شد. او حداکثر می توانست بگوید یادم نمی آید و اگر هم حرفی زده ام با توجه به شرایط زمان و مکان و وضعیت کشور بوده و ضمن اینکه من در حال حاضر و خارج از مسئولیت امنیتی آنموقع دید بازتری پیدا کرده ام. یا...هو
ببخشید طولانی برای خودم و بسیار خسته شدم. اما یکبار دیگر برای همیشه به احترام شما توضیح کامل دادم تا انشاءالله مفید و قابل استفاده برای خوانندگان هم باشد.
واقعه سميرم در سال 85 اتفاق افتاد...مني جستجو بفرماييد
آرش عزیزم. فرزند دلبندم درست می فرمایید و من به همۀ شما افتخار می کنم. و به همۀ هموطنان عزیزم. مرسی بشما و مرسی به همۀ دوستانم که در اینجا می آیند و یاد می دهند و یاد می گیرند. من خیلی زحمت کشیدم در این چهار سال تا ادای دینی بکنم در آخرین فرصت های باقی مانده ام و منتی برکسی ندارم.
در مورد روحانی خوب هم اعتقادی به بد بودنش ندارم. و اختلافم برمی گردد به تجربیاتم و تحلیل مشخصم از امروز جامعه.
او اگر بتواند دوکار را که هر دو هم در یکدیگر اثر مستقیم دارند را بکند می تواند موفق بشود.
اول اینکه خودش را از شر تندروان جبهۀ اصلاحات برحذر و دور نگه دارد.
دوم اینکه بتواند در کوتاه ترین زمان همدلی بخش عاقل جبهۀ اصولگرا را به خودش مطمئن کند.
تا
کشور از قفل شدگی رها شود و شروع به آماده شدن برای نجات پیدا کند در دو سال آینده.
و برای همین هدف من قالیباف را ترجیح می دهم. و به ترجیح روحانی خواهان هم معترض نیستم.
به امید شادی در و برای ایرانیان. یا...هو
سلام،
امیدوارم خوب باشی.
دوست من،
راجع به دو مسئله دوست دارم تحلیل سریع و صریحت را داشته باشم.
اول: حاکمیت از اینکه انتخابات تبدیل به رفراندومی برای برنامه ی هسته ای شود سخت هراسناک است. آمدن جلیلی اشتباه بود و من حتی باخت او را ضربه ای به منافع ملی ایران میدانم که ناچارا باید این ضربه را خورد.سوال: چرا انتخابات را یک بار هم که شده از منظر هسته ای(که نان و آب و همه چیزمان شده این روزها) بررسی نمیکنی؟ و آیا برد روحانی را و یا اصلا کل انتخابات را رفراندوم برنامه ی هسته ای میدانی یا نه؟
دوم: چیزی مثل حس شهودی تو به من میگوید خامنه ای در این هشت سال و شاید چهار سال دار فانی را وداع میکند...چرا از این منظر و عواقب این مرگ در آینده ی سیاسی ایران با توجه به متغیر این فرضیه(رییس جمهورآینده)انتخابات را و پیروزی هر یک از این حضرات را تحلیل نمیکنی؟
برای مثال در صورت ریاست جمهوری قالیباف و فوت آیت الله خامنه ای جامعه ی مدنی با محوریت طبقه ی متوسط تحول خواه-بخوان برانداز- سرنوشت بهتری خواهند داشت و یا با آمدن آخوند دکتری مثل حسن روحانی؟
در جمع، منافع اقتصادی که من بیشتر در همه ی نوشته های قالیبافانه ات میبینم، مورد نظر حضرتت هستند، اما باور دارم هر کسی غیر از جلیلی و حداد و غرضی -که در بازی نیست- روی کار بیاید-این منافع را به صورت حداقلی تامین خواهد کرد.میدانم مقاصد دیگری هم از آمدن قالیباف داری اما در جمع، بر خلاف نظر اکثر کارشناسان، ایران رو به سمت اصلاحات اقتصادی میرود. هر که میخواهد، هر چه بگوید...من خودم یک کارشناسم!
با فرض بالا،و پیشرفت نسبی اقتصادی و سامان گرفتن معیشت مردم توسط قالیباف، روحانی، رضایی،عارف و کمتر ولایتی،کدامیک منافع میان مدت ما-یعنی پرستیز بین المللی و آزادی های مدنی و تغییر قانون اساسی در صورت فوت رهبر اعظم! را بهتر تامین میکنند.
میدانی که سفت و سخت دوستت دارم.فکر ترک نوشتن را هم از سرت بیرون کن. میخواهم یک بار هم که شده برای رفع همه ی عقده هایی که از نظامیان دارم به یک تیمسار امر کنم که: بنویس!
سوالاتم را بی پاسخ نگذار که مهمند.
باز هم دوستت دارم...به جای همه ی پیرمرد هایی که هرگز دوستشان نداشتم.
لطفا کامنتم را چاپ نکن.
الی المهرج الایرانی
آقاي دلقك ايراني
چند روزي است سيرك از آن نشاط و شادي هميشگي خالي و صحنه زد و خوردهاي بيفايده شده است. گفتم چند خطي بنويسم بلكه افاقه كند
آقايان و خانمهاي تماشاچي آتش بس!
بيخود دلقك را به گرفتن مواجب از ستاد قاليباف متهم نكنيد كه اهل اين كار نيست. بيهوده نگوييد كه او از باب هم لباس بودن است كه اينهمه لي لي به لالاي سردار ميگذارد كه چنين نيست. او را به پيري و كم سويي چشم يادآوري نكنيد كه ربطي به اين كار ندارد. به جاي آن بفهميد كه چه نوشته است و اگر نقدي داريد پس از فهم نوشته او دست به قلم ببريد. براي فهم مقصود او نيز خطوط سفيد بين نوشته ها را بخوانيد.
دلقك آرزوي بزرگي در سر دارد و آن ورود اندكي شادي به زندگي غمبار ايرانيان است و آنچه مي كند در جهت تحقق اين آرزو است. اول اميد بست به احمدي نژاد تا همين اواخر. وقتي از او نااميد شد دلگرم شد به آمدن هاشمي و شكافي كه با اين آمدن ايجاد مي كند و راه نفسي كه باز مي شود. در كمال ناباوري همه ما هاشمي رد صلاحيت شد تا خامنه اي و ساختار پشتيبان او (يعني برادران قاچاقچي سپاه با گردش مالي حدود 40 ميليارد دلار در سال) نشان دهند تا كجا حاضرند پيش بروند.
حال دلقك مي گويد خانمها و آقايان تماشاچي از اصلاح طلبان و اصول گرايان سنتي كاري ساخته نيست. بگذاريم برادران قاچاقچي كار خود را بكنند. انتخاب داير است بين قاليباف و جليلي. كدام را دوست داريد؟
جليلي نه بر و رويي دارد براي جلب نظر مردم و نه عرضه اي براي بهبود اوضاع. كاري خواهد كرد كه همه بگوييم صد رحمت به احمدي نژاد. حال كه اين برادران فهميده اند كه براي بقاي خود بايد امتيازكي به مردم از سويي و آمريكا از سوي ديگر بدهند، اين دست را پس نزنيد.
مي گوييد قاليباف چنين و چنان كرده، سياسي نيست، تجربه ندارد يا به قول نويسنده اين كامنت اصلا جنم كارهاي اين چنيني را ندارد همه قبول اما قاليباف يك آدم پشت پرده دارد بنام سردار سليماني كه يك قمارباز قهار سياسي است. در اين چند سال مار خورده و افعي شده است. هر چه در 12 سال اخير همكاري هاي محدود منطقه اي و همزمان زد و خورد عملياتي با آمريكا داشته ايم و گاهي سران پزش را داده اند با عرضه سليماني شكل گرفته است.
در افغانستان دوش به دوش آمريكا با طالبان جنگيديم (يكي شان به نويسنده كامنت مي گفت در فرودگاه كابل بين ما و آنها فقط يك ديوار فاصله بود) در عراق هم بر عليه تروريستهاي سلفي همكاري نزديكي داشتيم.
البته سليماني يك نظامي صرف نيست. با همان طالباني كه جنگيده همفكري مي كند كه چطور آمريكايي ها را منفجر كند. جوانان پاك حزب الله لبنان را وامي دارد تا خود را به كشتن دهند تا فردايش سر ميز مذاكره با آمريكا بتواند دست پر باشد. منظورم اين است كه از همانها است كه ديانتشان عين سياستشان است!
پس ديگر چه غصه داريد تماشاچيان عزيز؟ خود برادران قاليباف را حمايت و كمك خواهند كرد تا قسمتي از بدبختي هاي مردم را ترميم كند. اگر به اين سناريو راضي نشديد و خواستيد با ائتلاف بين روحاني و عارف خامنه اي را تهديد به برهم زدن اين سناريو كنيد بدانيد كه 8 سال بايد جليلي را تحمل كنيد.
خوب دوستان اين حاصل تلاش من است از فهم موضع دلقك ناشي از خواندن دقيق همه نوشته هاي او در دو و نيم سال اخير. اگر ايرادي داريد به اين سناريو ايراد بگيريد نه جار و جنجال بيهوده بر سر موضوعاتي خرد و ناچيز. به قول خودش ...ياهو
دوکوهه:ماشا الله به این بصیرت اجرکم عند الله .حقا که شما صواب بزرگی میکنید برای این هم افزایی نظرات احاد ملت .اولش که وبلاگ شما را دوستی از برادران معرفی کرد با خودم گفتم نوشته های یک ضد انقلاب فراری چه رهی در این آخر الزمان به روی امت حزب الله باز میکنه ولی حالا بعد از قدری تامل و پرهیز از سطحی نگری متوجه عمق استراتژیک جبهه حزب الله به امامت مرادمان امام خامنه ای میشم ماشاالله به این قدرت قلم حقا که پاسدار خون شهدای صفین و جملی و حقیقتا چشمه فتنه را دارید کور میکنید به همت شما عزیزان . به قول آقا ما رکوردزدیم دفاع مقدس را 8 ساله بردیم فتنه را 8 ماهه پس ما کار ازموده تر شدیم ضمنا در رابطه با مطلب خطر اصلاح طلبان شما را رجوع میدهم به مطلب برادرمان قدیانی http://www.ghadiany.ir/?p=19181 با عنوان اصلاح طلبان، اندکی عاقل باشند، انتخابات را می برند!و خطر اصلاح طلبان برای امت حزب الله .زیاده عرضی نیست و من الله توفیق ماشالله حزب الله
نمی دانم سمیرم سال 85 بوده را بنفع من یا بضرر من گذاشته ای. چون هر دوحالت ممکن است و خواسته ای در جواب من بگویی در دولت اصلاحات نبوده است. خب چه بهتر چون اصلا قالیباف در سال 85 نیروی انتظامی نبوده است. و شهردار تهران بود. یا...هو
اما حُسن المهراج و بقیه.
اگر کامنتت را منتشر نکنم چجوری جواب بدهم. تا فردا شب درازی بود.
دلقک عزیز
البته مطمئنم چنان به کیش قالیباف پرستی درآمده ای که هیچ گفتار مخالفی را نمی پذیری و اگر نتوانی انکار کنی تفسیر می کنی و البته این در کشور ما کار همه است. ولی اگر هنوز اهل تردید و تفکر درباره قالیباف هستی ان مطلب را بخوان و همه بخوانند :
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/06/161414.php
هسا جزينی ـ شرق: بر طبق مصوبه وزارت کشور درخصوص تقسيمات کشوری در سال ۸۲ قرار بود منطقه «دهاقان» اصفهان تبديل به شهرستان شود و به دنبال آن بخشی از شهرستان سميرم هم به آن ضميمه میشد. اين تصميم اعتراض اهالی اين شهرستان را به دنبال داشت که در نهايت به درگيری آنها با نيروی انتظامی و زخمی و کشتهشدن چند نفر انجاميد. سه سال بعد يعنی در زمان دولت نهم هم درگيری ديگری در منطقه سميرم اصفهان رخ داد. قضيه دوم از اين قرار بود که عدهای قاچاقچی با مردم منطقه درگير شدند. در حادثه دوم که در دولت احمدینژاد رخ داد، هشتنفر کشته شدند. اين دو ماجرا پس از يک دهه در مناظره انتخاباتی نامزدهای انتخابات رياستجمهوری دوباره زنده شد. «سعيد جليلی» در مناظره خود خطاب به «محمدرضا عارف» گفت: «شما خيلی از بحث آزادی و مباحث اينطوری مطرح کرديد. در زمانی که مسووليت داشتيد اينها آزادی نبود؟ چرا در زمان دولت شما هر اعتراض اجتماعی که میشد با بدترين وضع بیتدبيری میشد. در سميرم هشتنفر در ايذه چهار نفر و ... را کشتند. زير نظر شورای تامين استان است که دست استانداریهاست» در همين رابطه با «سيد محمود حسينی» استاندار وقت اصفهان گفتوگو کردهايم.
این را هم بخوان
مرتضی طلایی، عضو شورای شهر و رئیس سابق پلیس تهران در واکنش به مسائل مطرح شده در سومین مناظره نامزدهای انتخابات، گفت که هنر آقای قالیباف این بود که توانست ۱۸ تیر را از تقویم سیاسی کشور پاک کند.
آقای طلایی روز شنبه ۱۸ خرداد، ۸ ژوئن به خبرگزاری فارس گفت: "جریانهای سیاسی در داخل کشور به دنبال این بودند که ۱۸ تیر را در تقویم سیاسی کشور قرار دهند و همه ساله به بهانه ۱۸ تیر هر حرکتی که خواستند انجام دهند. اما هنر قالیباف این بود که توانست ۱۸ تیر را از تقویم سیاسی کشور پاک کند."
باشد که بتونی اشتباهت رو بپذیری:
http://sharghdaily.ir/?News_Id=12242
صورت مسئله پاک شده( رای در انتخابات، رای به جمهوری اسلامی است)و رئیس حمهوری که باید توسط رهبر تنفیذ شود! اینکه شما با چه شورو حرارتی از میان همین کاندیداها سعی میکنی یک چهره ای بسازی که گویا انتخاب شده خود مردم است، واقعن ظلم وستم بزرگی است که با هیچ توجیه وطن پرستانه ای هم نمی شود قبولش کرد. اگر تا اینجا را قبول کنی بقیه اش را خودت میدانی! دوست دختر سابقت
آقای تیمسار
استدلال های شما در باره ی آقای دکتر قالیباف منطقی است .
ولی بنظرم اقبال مردم به یک شخص یک چیزی از جنس تمایل حسی هم پشتش هست
چیزی که آقای قالیباف بنظر میاید کم دارد .
شما درست میفرمایید اندر فواید این
خوردنی بهداشتی و ارگانیک و سالم بابت
سلامتی گوارش و هضم و غیره
ولی در خوردن فست فود تمایلی هست از جنس رغبت عمومی چه در ممالک پیشرفته
چه در غیر پیشرفته
پیرمرد ناشناس
آقا اینا که میگن رقابت بین
جلیلیه و قالیباف
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/iran/10108015/Irans-democratic-elections-only-missing-one-thing-choice.html
پیره مرد ناشناس
در روحیهی اقتدارگرایی قالیباف همین بس که بدانید چه بر سر سینما و تئاتر در تهران آمده و نیز اینکه هر ۲۲ شهردار مناطق تهران، پاسدار هستند
او شکاف سپاهی و غیر سپاهی در اقتصاد افزایش می دهد(عملکردش در شهرداری گواه همین مساله است) این شکاف بزرگ ترین مانع توسعه اقتصادی است. اینکه قالیباف و سپاهیان محورتوسعه شوند خیالی واهی است....
تیمسار عزیز اینو ببین
http://www.youtube.com/watch?v=bqpnGIb3C0g
اینا فریاد فرو خفته چهار نه هشت ساله نسل منه.
عزیز من دوست دارم. ولی داری اشتباه می کنی (ببخشید که چند روز پیش یه کم تند حرف زدم)
عزیزی
سلام حرف همه قشنگ است و حرفی برای من نمی ماند. آمدم بگویم که من کامنتی را حذف نمی کنم مگر اینکه چنان حرف زشتی باشد که از تحمل عفت کتبی خارج باشد و یا توهین به شخصیت حقیقی اشخاص و شخصیت حقوقی اقوام باشد. لذا اگر گاهی دیر می شود نگران نباشید چون اگر رسیده باشد منتشر می شود. همیشه وقت و یاد ندارم تا هرزنامه ها را هم چک کنم که بیشتر کامنت ها از ایران بخاطر استفاده از فیلتر شکن می رود توی اسپم. همین. یا...هو
ارسال یک نظر