1- رفتن غیر منتظرۀ جواد ظریف به تهران نشان از آن داشت که غربی ها آخرین پیشنهاد هایشان را گذاشته اند روی میز و گفته اند: "بازی تمام شد. یا حالا و یا هرگز!". بعد هم کری مواضع قطعی فابیوس را برای ظریف چنین شرح داده است:
کری:
جواد جان ضمن اینکه خاطرت را می خواهم اما باید شیرفهمتان بکنم که گویا آیت الله خامنه ای شما جای امریکا و ایران را عوض کرده در ذهن خودش و ما را نیازمند و خودش را بی نیاز از توافق احتمالی کرده است. لذا هر روز یک فتوا و حکمی صادر می کند و با این شرایط ادامه فایده ای ندارد.
ظریف:
کری جان خیلی هم ممنون از لطفت نسبت به شخص خودم. باید بگویم که شما با من و حرفی که اینجا می زنم طرفید و نه سخنرانی های عمومی رهبر ما. همانطور که ما هم با شما و حسین آقا طرفیم و اهمیتی به سناتور کاتن نمی دهیم. پس خیالت راحت باشد که حرف من موضع جمهوری اسلامی است و لاغیر.
کری:
نه جوادجان نشد مقایسۀ رهبر خودتان با هر سناتور و مخالف امریکایی یا اسرائیلی قیاس مع الفارق است و نوعی فرار بجلو. آیت الله شما یکه سالار جمهوری اسلامی است و حتی فراتر از هر قانونی اعم از اساسی یا موضوعی حق وتو و قبول و رد دارد. در حالیکه در نظام دموکراتیک ما شخص رییس جمهور اوباما نفر اول و آخر هر گونه تصمیم گیری سیاسی است.
ظریف:
هر چند خیلی هم حرفت را قبول ندارم و رهبر معظم ما یک رهبر دموکراتیک است و نه یکه سالار و همینطور اوباما را هم اینقدر قدر قدرت نمی دانم. اما با پذیرش حرف شما پیشنهادت چیست و من چگونه خودم را اثبات کنم.
کری:
باشد نمی خواهم با تو وارد بحث های تئوریک شوم. اما این را چه می گویی که رهبر شما در همین چند روز اخیر مواضعی را اعلان کرده است که شما قبلاً آن خط قرمزها را در بیانیۀ لوزان قبول کرده بودی و سندش موجود است. من هیچ چی چگونه دیگر دولت های اروپایی را متقاعد کنم که کماکان به این موش و گربه بازی ادامه بدهند و تیشه بدهند و ارۀ دو طرفه بگیرند!
ظریف:
کری جان کمی بی انصافی می کنی. و الا اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی و بقول تو حکومت مونارشی ما مواضع زیاده خواهانه ای مطرح کرده است در همانموقع هم از من و همکارانم با بهترین واژه های ممکن تعریف و حمایت کرده است. پس شما چرا نیمۀ خالی لیوان را می بینید.
کری:
نخیر این بحث بجایی نمی رسد. ببین جواد جان ما قبول داریم که به توافق با شما علاقه مندیم و انرژی زیادی مصرف کرده ایم و الان اعلام شکست مذاکرات نوعی سرافکندگی برای ما - بویژه شخص من - هم است. اما این دلیل نمی شود که ما توافقی امضاء کنیم که رهبر شما مانع اجرای آن شود و بگوید من این شرایط را قبول ندارم. تازه ما که می دانیم تعریف از شما توسط رهبر ممکن است برای جدا کردن شما از اردوی لیبرال ها و بردن به اردوگاه خودش باشد. اما من داوری نمی کنم و کاری بکار کشمکش های داخلی شما ندارم. فقط می خواهم بگویم که از نظر ما بازی تمام است یا حالا توافق را با پیشنهادات مشخص و توافق شدۀ لوزان امضاء می کنیم و یا هیچوقت دیگر به این میز لعنتی مذاکره برنخواهیم گشت.
ظریف:
یکبار هم پرسیدم می گویی من چکار کنم که خاطرت جمع باشد که حرف من همان حرف رهبرم است و حاضرم طبق توافق لوزان قرارداد را نهایی کنم.
کری:
ببین این کاغذی که از جیبم در آوردم سه شرط اساسی ما در مورد توافق را در سه پاراگراف خلاصه کرده: اول امکان بازدیدهای فراتر از پادمان برای راستی آزمایی؛ دوم مدت 10 سال و 15 سال و 25 سال محدودیت های توسعه و تحقیق است که تفاهم کرده بودیم و سوم مدالیتۀ حذف و تعلیق و تخفیف تحریم هایی که هر کدام خصوصیت خودش را دارد و مسیر اداری و عملیاتی خودش را می خواهد. ضمن اینکه ما در مورد مشخص شدن ابعاد نظامی برنامۀ هسته ای شما در گذشته این تخفیف را می دهیم که آن را از اولویت اصلی رفع تحریم ها خارج کنیم و بشما وقت بیشتری برای شفاف سازی گذشته از منظر آژانس بین المللی هسته ای می دهیم. پیشنهاد مشخص من این است که تو همین کاغذ دستی مرا بگیر و برگرد تهران و آن را بگذار جلو رهبرتان و یک دست خطی و امضایی و چیزی در این ردیف از ایشان بگیر و برگرد اینجا تا کار را تمام و بازی را برچینیم.
ظریف:
حرفی ندارم که برگردم تهران و این آخرین اتمام حجت شما را با حضرت آقا مطرح کنم. اما این دیگر واقعاً غیر متعارف و زیاده خواهی است که از من امضاء یا دست خط ایشان را می خواهید. آن هم در ذیل یک کاغذ پارۀ تک ورقی. چطور چنین چیزی ممکن است که رهبر عالیمقام من - بقول شما در اصل همه کاره و در مسئولیت هیچکاره - بیاید یک چرک نویس چند خطی را امضاء کند.
کری:
خیلی خوب. یک راه حداقلی که معمولاً مرسوم است را پیشنهاد می کنم. شما بروتهران و ورقۀ شروط اتمام حجت ما را به رهبرت نشان بده. او اگر این شرط های اصلی ما را قبول کرد بیاید در یک رسانۀ جمعی و شما و همکارانت را مجدداً با همان ادبیات بکار برده اش در روزهای گذشته تأیید کند. تا ما مطمئن شویم که او با دانایی کامل به شروط ارائه شده از سوی ما؛ شما را به توافق مخیر می کند.
ظریف:
بسیار خوب. اما اولاً که حضرت آقای ما سخنرانی عمومی تازه ای ندارد. تازه اگر هم داشت خیلی تابلو می شود تکرار حرف های چند روز پیشش در بارۀ من و همکارانم. پس می ماند فقط سایت معظم له که در خواست کنیم رفرش کنند و حرف های آقا در بارۀ مذاکره کنندگان را برجسته کنند.
کری:
نه؛ برجسته سازی حرف های او در سایت رسمی اش می تواند یک کار معمولی جلوه کند و او بعداً ادعای مارا تکذیب خواهد کرد که چنین کاری بخاطر خواست ما و برای اطمینان بما نبوده است.
ظریف:
حق با توست بگذار راجع به توئیتر یا فیسبوک حرف بزنم. اگر از معظم له اجازه بگیرم که تأییدیه اش از من و همکارانم را توئیت کنند یا در فیسبوک منتشر کنند راضی می شوید؟
کری:
این دو شبکۀ اجتماعی هم قابل اعتماد نیستند. چون بعداً مدعی می شود که حساب های کاربری او نبوده و یا آن ها را هک کرده اند.
ظریف:
دیگر مته بخشخاش نگذار جان؛ شماها که تخم تکنولوژی و دانش جهانید و ایکی ثانیه می توانید اعتبار هر حسابی را اعتبار سنجی کنید و بفهمید که اصیل است یا قلابی.
کری:
باشد جواد حرفی ندارم. اما این انتشار پیام باید از هر دو شبکه باشد هم فیسبوک و هم توئیتر تا اطمینان اولیۀ ما را تقویت کند.
ظریف:
خیلی زیاده خواهید شما امریکائی ها و فکر من بدبخت را نمی کنید که با چه رویی باید حرف شما و در خواست شما را با رهبر مسلمین جهان مطرح کنم. اما بی خیال بمن چه هرکه خربزه می خورد پای لرزش هم باید بنشیند. من رفتم جان. سه شنبه منتظرم باش.
کری:
من همینجا منتظرت می مانم و انشاءالله خوش خبر باشی. تا تا فور ناو!
ظریف در تهران و در مقابل خامنه ای: قربان همانطور که مورد تأکید همیشگی تان در همۀ امور است. ما حداکثر تلاشمان را کردیم که کشش بدهیم. اما مشکل اینجاست که طرفین دیگر حاضر به کش دادن نیستند و این هم آخرین پیشنهاد و بعلاوۀ اولین درخواست راستی آزمایی شان از شما!
حالا ظریف در وین است و پیام تأیید خامنه ای راجع به تیم هسته ای هم در فیسبوک و هم در توئیتر منتشر شده است. توافق انجام خواهد شد قبل از 9 جولای انشاءالله. و حرف های زیادی خواهیم داشت بعد از امظای توافق با خامنه ای! یا...هو