مقدمه: خیلی راحت نبودم برای تصمیم به نوشتن این مطلب. زیرا که یک نظامی - حتی بازنشسته - یک نظامی است و سخت است از توانایی های نظامی یک دشمن - تو بخوان رقیب حداقل - نوشتن برای او. از سوی دیگر اما چشم بستن بر واقعیت بروز کرده در صحنه نه تنها کمکی به نیروی خودی نمی کند بلکه محتمل قریب به یقین است که باعث اشتباه محاسباتی هم بشود و فاجعه ای ببار بیاورد. بویژه در زمانه ایکه حکومتی پوشالی و رجزحوان و دیگر هیچی مثل جمهوری اسلامی خامنه ای موضوع پندگیری و عبرت آموزی باشد. بنابراین تصمیم گرفتم راجع به موفقیت اخیر اسرائیل در عملیات یرموک در جنوب سودان بنویسم و در همین مقدمه یادآوری کنم که این مطلبی غیر سیاسی و بدون توجه به "کی در کدام طرف ایستاده است" است و فقط نگاهی است به اولاً موفقیت بی نظیر این عملیات نظامی و ثانیاً بازگفتن از برخی چرایی های آن:
1- با خاطرات دورم از فرماندهی دانشکدۀ خلبانی نیروی هوایی شاهنشاهی شروع می کنم. و در آنجا این نکته را برجسته می بینم که بچه های ایرانی اعزامی به امریکا جهت آموزش های خلبانی استعدادی غریزی و نبوغی خدادادی داشتند در یادگیری فن خلبانی و تقریباً هیچ کدام از همدوره های آنان از سایر کشورها چه اعراب خاورمیانه و افریقایی بودند یا خلبانان خود امریکا - مجتمع در مدرسۀ خلبانی پایگاه هوایی در تگزاس - یارای هماوردی با بچه های ایران را نداشتند. و تنها کشوری که گاهی خلبانانش پابپای ایرانیان نخبه نشان می دادند اسرائیلی ها بودند و بس.
2- اما چرا اینطور بود؟ در مورد ایرانی ها که گفتم بدلیل استعداد غریزی و ژنتیکی فوق العاده ای بود که در یادگیری و مهارت پرواز داشتند و البته غرور و رفاه سرشاری که از ایران پمپاژ می شد. اما در مورد اسرائیل کمی موضوع متفاوت بود: به این مفهوم که اسرائیل بدلیل محروم بودن از عمق استراتژیک - تنها بودن در منطقه - و همینطور عمق تاکتیکی - کم وسعت و کم طول و عرض بودن سرزمین اصلی - و البته محدودیت درتأمین نیروی زمینی پرتعداد بخاطر محدودیت جمعیت مجبور بود از روز اول بوجود آمدن استراتژی جنگی - اعم از دفاع یا حمله - خود را بر عنصر برتری هوایی مطلق بنیان بگذارد و گذاشته بود و است. لذا تربیت از داخل قنداقۀ جوانان اسرائیلی با این حساسیت و آموزش و تلقین مدام توأم بود و است که "اگر دشمن بتواند بر آسمان اسراییل مسلط شود فاتحۀ کشوری بنام اسراییل باید خوانده شود". لذا جوان اسرائیلی با این آموزش کمی هم نگران ِ همیشه" چنان در آموزش و یاد گیری با انگیزه و متمرکز بود که همراه با خلبانان ایرانی زبانزد عام و خاص باشند از جنبۀ مهارت های حرفه ای در آن روز جهان. ودر تعریفی خلاصه تر و دقیق تر می توان اینطور گفت که خلبان اسرائیلی از بدو طفولیت یاد می گیرد که: "اولین کوچکترین اشتباه آخرین بزرگترین اشتباه هم خواهد بود".
3- مروری بر جنگ های کوچک و بزرگ اسرائیل در منطقه هم دقیقاً همین آدرس را بشما می دهد که در هر جنگ و عملیاتی که اسرائیل امکان - کاربرد نیروی هوایی - اولاً و اطلاعات - شروع پیشدستانه - ثانیاً را داشته است توانسته بلافاصله برتری هوایی خودش را دیکته و عملیات را ببرد. و در غیر اینصورت چه عملیات رمضان بوده با اعراب که نتوانسته پیش دستی کند و جنگ زمینی شده لاجرم و چه جنگ 33 روزه بوده با حزب الله که محدودیت استفاده از برتری هوایی داشته است با موفقیت روبرو نشده است.
4- این درست است که عملیات یرموک با استفاده از بهترین تکنولوژی روز - چه در کاربرد عناصر هجومی بمب افکن های جنگندۀ F15 و چه هواپیماهای پشتیبان - انجام شده است. و این هم درست است که این عملیات هم بدلیل اخبار طوفان سندی و هم بعلت عدم تمایل اسرائیل برای تبلیغات عملیات پیشدستانه و نیز بدلیل نوعی بطئیت طبیعی در کشف و معرفی اقدامات نظامی بصدر اخبار رسانه های معمولی و روز صعود نکرد. اما همۀ این ها باعث این نیست که انجام چنین عملیات دقیق و بی نقصی و در چنین بعد مسافت بعیدی (4000 کیلومتری) یک شاهکار نظامی بی نظیر معرفی نشود. و بطور قطع پروندۀ این عملیات اینک بر روی میز همۀ اتاق های جنگ دوست و دشمن اسرائیل پهن است و بزودی بعنوان یک عملیات بی نقص هوایی کلاسیک وارد کتاب های هنر جنگ خواهد شد.
5- در اینجاست که هم آن سؤال اخیر "چرا اسرائیل بعد از انهدام پهپاد ایرانی حزب الله بجای هلهله و شادی پیروزی بخودزنی و انتقاد از چرایی نفوذ نیمساعته زد" جواب می گیرد و هم آن خوش خیالی من که گفته بودم اسرائیل از جنبۀ تاکتیکی توان حمله به تأسیسات اتمی ایران را ندارد. موضوع بسادگی این است که اسرائیل حتی نفوذ یک پشه به قلمرو هوایی خود را فاجعه می داند و شروع به چاره یابی می کند و بجای خوابیدن در باد تبلیغات "من آنم که رستم بود پهلوان" کمترین نقاط ضعفش را با بی رحمی علنی و رفع می کند. اما در مورد بور شدن خودم در ارزیابی توان تاکتیکی حملۀ اسرائیل به ایران هنوز هم نمی توان با قاطعیت به برتری او گردن نهاد. زیرا که حتی اگر عملیات یرموک از نظر بعد مسافت و حملۀ نقطه ای دقیق قابل شبیه سازی با حمله به تأسیسات اتمی ایران باشد - که هست - اما از نظر حجم عملیات و تعداد هواپیماهای مورد استفاده و نوع تأسیسات مورد حمله قابل مقایسۀ راحت نیست. ضمن اینکه کماکان عدم تمایل استراتژیک اسراییل برای حمله به ایران بقوت خود باقی است. یا...هو