1- برنی سندرز می گفت: "اول انسانیت" و جوانان را مدهوش می کرد که چه بهتر از این. دونالدترامپ می گوید "اول امریکا" و طبقۀ متوسط اغلب با گرایش لمپنیسم و شووونیسم دارای نوستالوژی امریکای دهۀ نود قرن گذشتۀ میلادی را مدهوش می کند که راست می گوید باید بزنیم توی دهان خواهر و مادر هرچه ناخالصی برابری خواه قرن بیست و یکمی است و کشورمان را اول و دنیا را پشت سرش تصاحب کنیم. هیلاری کلینتون می گوید "اول وضع موجود" و مردمان بالای 50 سال سن را جذب می کند و عقلای جوان سندرزی و عقلای میانسال ترامپی را بفکر وامی دارد. پس مطمئنم که با تکیه بر فرمول بالا خانم بسیار شایسته و برازنده و سیاستمدار سترگ هیلاری کلینتون عزیز هم 45 امین و هم بعنوان اولین زن، رییس جمهور ایالات متحدۀ امریکا خواهد شد. - مگر اینکه فارسی بلد باشد و وبلاگ من را بخواند و مطمئن از پیروزی چهار ماه آینده را تخت بگیرد بخوابد! -
2- سندرز از گردونه رفته بیرون و خودش هم خوشحال خواهد بود. زیرا "اول انسانیت" او آخرین گزینۀ هیچ برهه ای از تاریخ انسان هم نبوده است تا کنون. تا چه رسد به "اول اولویت بودن". نه اینکه برنی اولین نمونه باشد برای تلاش با چنین هدف و شعار مقدسی. بلکه بسیار آرمانگراها بوده اند که تحت همین آرمان "اول انسانیت" سندرز کوشش کرده و نه تنها آرمان باخته اند که زندگی شان را هم باخته اند. چون خود انسان "اول انسانیت" را بر نمی تابد و فقط اگر در حضیض زیستی گیرافتاده باشد یا سن هیجانی طبیعی اش باشد؛ مدتی کوتاه - تا سوء استفاده از دیگران برای برخاستن از حضیض یا پشت سر گذاشتن سن هیجانی و شاشیدن بزمین سفت واقعیت زندگی - طرفدار تساوی و عدالت حداکثری خواهد بود و دیگر هیچ. پس سندرز آرمانش خوب بود اما راه هایش ویران شده از بس که پا کوفته بشر بر روی خاکی شان بی حاصل. و خوب شد که تصویری از خودش حک کرد و کنار کشید.
3- دونالد ترامپ اما یک خود کرده پشیمان با هوش است که سوار ذهن ترسوها شده و همان ورژنی را تعقیب می کند که آبای بریتانیایی اش در رأی به برگزیت انتخاب کردند در همین دوماه پیش. او می گوید جهانی سازی شکست خورده و باید برگردیم بدوران ارباب رعیتی. او البته بدون اعتراف که ترامپ شدن خودش محصول همان جهانی سازی بوده است شعار می دهد که اول برمی گردیم بداخل مرزهای خودمان و میهن مان را نجات می دهیم و آنگاه دوباره با زور و دانش و ثروت و برتری ذاتی امریکایی مان دمار از روزگار هرچه عرض اندام کننده است در می آوریم. این حرف ترامپ که گفتم در بریتانیا موفق شد حرف خیلی دیگر از ترسوهای یکه خورده از داعش عربستان و حزب الله ایران بویژه در کشورهای غربیست. اما چون سخنی بی بنیان و مقطعی است موجش فروکش خواهد کرد بزودی و امریکا قطعاً راه بریتانیا را نخواهد رفت. زیرا که بقول هیلاری اگر راه باز آمده در تاریخ اشتباه بود که نمی آمدیم. پس هر آنچه تا کنون اتفاق افتاده سیر خواست غالب خودمان (بشر) بوده و ادامه اش هم لاجرم است و بازگشتی در کار نخواهد بود.
4- هیلاری اما ادامه می دهد که همینجا که هستیم مگر چه ایرادی دارد که برگردیم. اگر قرار به بازگشت بعقب بود که جلو نمی آمدیم. پس اگر اینجا هستیم خودمان خواسته و آمده ایم و اگر مشکلاتی هم بروز کرده - که کرده و همیشه بوده کم و زیاد - کافی است یکی مثل من ها سفت تر - چشمک می زند به ترزا می نخست وزیر بریتانیا و آنجلا مرکل صدراعظم آلمان - بایستند و مشکلات را برداریم از سر راه جهانی شدن محتوم. و ترامپ را مسخره می کند که فکر می کند بعد از عصر اینترنت می توان از جهانی شدن - جهان جهانی شده - به عقب برگشت و مهمتر اینکه انسان جهانی شده را به جهان برده داری قرن نوزده برگرداند. آقای ترامپ عزیز دیگر در جهان برده داری منسوخ شده و برده های جهان سوم هم اینترنت دارند و سهمشان را طلب می کنند. مشکل فقط مرزهای زمینی و مصنوعی نیست که ببندیم و دیوار بکشیم. مشکل اصلی در مرزهای شکستۀ آگاهی و بهتر خواهی و عدالت طلبی حداقلی است؛ توسط تک تک برده های دیروز. پس هیلاری شعارش را می سازد و حک می کند در عقل امریکایی رأی دهنده در نوامبر 2016: "یا با هم نجات پیدا می کنیم. یا بی هم نابود می شویم". در امریکا همین است و در جهان همین است و در همۀ موارد همین است. تا اینجا با هم آمده ایم زشت و زیبا. از اینجا به بعد هم باهم خواهیم رفت بازهم زشت و زیبا. شرکا اگر زیاد شده اند چاره اش انکارشان نیست. من هیلاری بعنوان اولین رییس جمهور زن تاریخ امریکا رفقایمان را افزایش می دهم بجای کم کردن از شرکا که ناممکن است. خوش آمد می گویم به پرزیدنت هیلاری کلینتون و مطمئنم که او و دو شریک اصلی اش ترزا می بریتانیایی و انجلا مرکل آلمانی دنیایی بسیار منظم تر و دقیق تر در جزییات و مقاوم تر خواهند ساخت برای مردان بی عرضۀ بدون ابتکار و بدون نوآوری عرصۀ سیاست قرن بیست و یکم.
5- ایران هم از مثلث این سه زن بیشتر از هر مثلث مردانه در سال های گذشته بهره خواهد برد. چون حداقل این ترامپ است که بسیار شبیه خامنه ایست تا هیلاری. شهوت و قدرت و واپسگرایی و مردسالاری و متوقف کردن رشد جهان را گفتم در تشبیه و الاّ در سیاست حتماً ترامپ خامنه ای را خواهد خرید با کمترین مبلغ ممکن. این تخصص ترامپ است: "هرکس هرکاری با ملتش می کند بخودشان مربوط است. رفیق امریکا کسی است که بیشترین سودش به امریکا و بیشترین ضررش بکشور خودش برسد." آیا خامنه ای جز این می خواهد! یا...هو
بعد از تحریر:
این یک دلنوشتۀ ارادتمندانه ام به خانم کلینتون است و چون می دانم رییس جمهور بعدی امریکاست از اکنون دارم جا رزرو می کنم در کشورش که دخترانم در راهش هستند. البته که عناصر اصلی تحلیل کلاسیک من را هم دارد جابجا. اما خواستم بگویم که اگر ریز تأثیر انتخاب کلینتون یا ترامپ - یا ترامپش را بخاطر روی ماه شما شکاکان نوشتم و الا خودم مطمئنم که کلینتون رییس جمهور بعد از اوباماست - را می خواهید و نظر حسی من را مهم می دانید باید کمی صبر کنید برای آینده.