Wheat Field with Cypresses
1- دوست شیرینی کامنت فرستاده که یکباره پست
بعدی (منظور همین نوشته است) را تیتر بزن "ریاست جمهوری قالیباف مساوی است با
بازگشت به دوران شاه خدا بیامرز" و تیر خلاص را بزن. چون هشدار خوب و سؤال مقایسه
ای خوبی بود. تصمیم گرفتم در اینجا پاسخش را بدهم به جد تا مشخص شود که قالیباف
چه کار بنیادی بزرگی خواهد کرد اگربکذارند انتخاب طبیعی مردم اتفاق بیفتد و او رییس
جمهور بشود. این قول اصلی قالیباف چنان مهم و چنان راهگشا ست که حتی اگر 50 - 80 درصد آن
هم اجرایی شود یکی از عجیب ترین مشکلات مردم حل خواهد شد و چرخ توسعه راه خواهد افتاد.
البته حل این مشکل بقدری سخت و طاقت فرساست که در برخی حوزه ها مثل فرهنگ و اجتماع
نشدنی جلوه کرده تا کنون و در حوزۀ اقتصاد سخت و در حوزۀ سیاست سخت تر است.
2- این مثال را خیلی شنیده و دیده اید. زیرا
خیلی از بزرگان در مورد توصیف ایران بعد از انقلاب بکار برده اند. من هم در چندین
نوبت از این مثال استفاده کرده ام. مثال این است: "ایران بعد از انقلاب به منطقه
ای مین گذاری شده شبیه است که نه تنها مین گذاری شده است بلکه مین های کاشته شده در
آن از هیچ نقشه و طرح میادین مین کلاسیک هم پیروی نکرده است. و مین ها بصورت فله ای
و تصادفی در کل ایران و در همۀ حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... کار
گذاشته شده و از دید پنهان شده اند." بنابراین هرگونه تحرکی در داخل این منطقه
بنام ایران را از بیخ و بن متوقف کرده است این مین گذاری بذر افشانی. زیرا اگر این مین های - حتی بگو بیشمار - مثل همۀ سیستم های
استبدادی مدرن - از جمله زمان شاه - با نقشه های مشخص و روشن کار گذاشته شده بودند
یقین بود که اگر حرکت برای همه هم ممکن نبود ولی حداقل کسانیکه قادر یا حاضر بودند که با رعایت
مین های مطابق نقشه های در دست شان کار و فعالیت و تحرک داشته باشند از ترکیدن ناگهانی
مین های ناشناس در امان بودند و نمی رفتند روی هوا. در حالیکه در ایران بعد از انقلاب
معلوم نبود و نیست که تو در همان قدم اول خواهی رفت رو هوا یا قدم دوم و یا هیچ وقت
اگر شانس بیاوری! (بخوان رانت خودی داشته باشی. البته آن هم معلوم نیست تا کی)
3- بزرگترین و سنگین ترین وعدۀ قالیباف این
است که می گوید ایران را مین روبی می کنم. بعدش همۀ مین های لازم و ضروری را طبق نقشه
می کارم و نقشه اش را می دهم به هر ایرانی که بخواهد کار و فعالیت بکند. تا یکی ناغافل
نرود روی مین و لت و پار شود و دیگری تصادفی یا رانتی نه تنها آسیبی نبیند بلکه هر
روز هم بیشتر از روز پیش چاق و چله تر شود.
4- ترجمه به ادبیات سیاسی آن مثال بطور خلاصه
این است که در ایران بعد از انقلاب هیچ خط قرمز ایدئولوژیک یا سیاسی ثابتی در هیچ یک از حوزه
های مبتلابه جامعه وجود نداشته است. نه در حوزۀ اقتصاد کسی می داند که حد تلاشش تا
کجا می تواند باشد و با کدام مقررات و قوانین. نه در حوزۀ آزادی های مدنی معلوم بوده
که کدام خط قرمز مشخص باید رعایت شود. و نه در حوزۀ فرهنگی باید و نبایدها سامانمند
و قانونمند است. و نه در حوزۀ اجتماع کسی می داند که چه چیز ممنوع و کدام رفتار آزاد
است. خلاصه وضع شیر تو شیری که همیشه تشبیه کرده ایم به حالت شترگاوپلنگی و عدم امنیت روانی
و سلیقه بجای قانون.
5- حالا قالیباف مدعی است که این وضعیت را
اصلاح خواهد کرد و در همۀ حوزه ها خط قرمزها را تعریف و شفافیت قانونی و اطلاعاتی بوجود
خواهد آورد. تا هر کسی که می خواهد فعالیتی بکند حد و حدودش را بشناسد و هم کسانی پیدا
نشوند و از رانت های اطلاعاتی و غیره برای عقب گذاشتن دیگران استفاده کنند. شرح ماجرا
کتاب ها درد و صفحه ها خون می طلبد و خود شما بهتر از من می دانید عمق فاجعه را. که
قطعاً نود در صد بدبختی کشور ما از همین هرکی هرکی و هرج و مرج نشأت گرفته است.
6- با یقین می گویم که قالیباف موفق به انجام
صد در صدی این کار نخواهد شد زیرا در بهترین کشورهای دموکراتیک نیز این شفافیت عملی
نبوده و نیست. اما اگر قالیباف حتی بتواند 50 درصد شفافیت مورد نظرش را اعمال کند؛ انقلابی اتفاق خواهد افتاد
بالاتر از خود انقلاب. و این بار بنفع حکومت شدن جمهوری اسلامی. زیرا قالیباف با موانع
سیاسی و ایدئولوژیک بسیار زیاد و کهنه ای باید در بیفتد. در حوزۀ اقتصاد هم مشکل ایدئولوژیک
هست جهت شفافیت و هم مشکل سیاسی و اقتصادی رانت خواران و زالو صفتان و بقول شما
براداران قاچاقچی. در حوزۀ اجتماع که موانع ایدئولوژیک از سویی و گروه های فشار حزب
اللهی از جانب دیگر امکان تحرک را خواهد گرفت. در حوزۀ فرهنگ و هنر که دیگر قربانش
بروم. چون در این حوزۀ کاملاً مدرن حتی یک آیه و یک فتوا هم موجود نیست که بتوان برمبنای
آن قانون ممیزی سینما یا کتاب و غیره نوشت. تا کنون هم خیلی ها راجع به این قاونمند
کردن خط قرمز ها تلاش کرده اند از جمله دولت اول محمد خاتمی اما کمترین توفیقی نداشته
اند.
7- لذا جسارت قالیباف را در دادن این وعده تحسین
می کنم. و امیدوارم که بطور نسبی هم شده موفق بشود. و از کامیابی اش نا امید نیستم به سه دلیل مشخص و دلایل فرعی دیگر:
الف- بخاطر صداقت و خوش قولی و اینکه هیچگاه
تا کنون وعدۀ سر خرمن نداده است در مسئولیت هایش.
ب- نزدیکی اش بروحانیت سالم و کمتر سیاسی
و همچنین قدرت تعاملش با الیگارشی سیاسی که تا کنون موفق بوده است.
پ- خستگی و فرسودگی سیستم از بلاتکلیفی
و روزمرگی منجر به نارضایی مردم که اینک بدنۀ هواداران اصلی را هم چنان آزرده که بعید
نیست تصمیم بعدیِ بخش مهمی از آنان عدول از حکومت دینی باشد. - تذکر: نارضایی فرضی این بخش از بدنه هم به سقوط رژیم منجر نخواهد شد! این را گفتم بخاطر ترس از خوانندگانی که ممکن است بُل بگیرند که پس قالیباف فقط سقوط رژیم را به تأخیر می اندازد. نه چنین خبری نیست هول نشویم -
8- و بالاخره می رسم به پاسخ آن خوانندۀ طناز
و می گویم که قالیباف ایران را بزمان شاه برنمی گرداند - بد یا خوب -. اما او از رژیم
جمهوری اسلامی یک حکومت قابل تحمل برای مدرن ها و قابل قبول و افتخار برای سنتی های
مؤمن و صادق می تواند درست کند. یا...هو
بعد از تحریر: می خواستم در همین پست توضیح
بدهم که همۀ علل زوم کردنم روی قالیباف کدام هاست که طولانی شد و تا فردا در یک پست
داخلی و اختصاصی برای سروران مشتری سیرک خواهم نوشت.
۳۲ نظر:
براي كساني كه از خواندن جمله هاي زير:
1-قاليباف وعده داده همه مينهاي نامنظم و بدون نقشه را از همه عرصه هاي جامعه جمع كند
2-قاليباف وعده داده با ترسيم نقشه ذهني حاكمان ايران محدوديتهاي ضروري را از غير ضروري جدا كند، آن مناطق را مين بكارد و نقشه آن را بطور علني منتشر كند
3-قاليباف حدود 50 درصد در اين كار موفق خواهد شد (يعني به تصريح نويسنده، ايران از وضع صفر كنوني به كشوري با 50 نمره از100 نمره ايدهال مطلق امتياز مدرنتيه حكومت تبديل خواهد شد. با اين توضيح كه مدرن ترين حكومت حال حاضر نيز نمره 100 ندارد)
4-چرا موفق مي شود چون:
-خوش قول است و هيچگاه خلف وعده نداشته است
-با روحانيت سالم و كمتر سياسي نزديك است
- با اليگارشي سياسي (يعني روحانيت غير سالم بر سر كار) قدرت تعامل دارد
دو شاخ قشنگ روي سر خود سبز شده دارند مي گويم كه نويسنده اين وبلاگ همانطور كه چند بار توضيح داده است تحليل نمي كند بر اساس اصول علمي و با توجه به همه فاكتهاي واقعي، بلكه دست اندركار جنگ رواني است مانند شريعتمداري كيهان كه مقداركمي راست را با مقدار بسيار زيادتري دروغ مخلوط مي كند تا كسي را (دوست يا دشمن) تحت تاثير قرار دهد. براي اينكه ادعايم را با شاهد همراه كنم نمونه مياورم از پست پنهان كردن جاي مهر جليلي كه در آن به تلويح و حدود يك سال پيش به تصريح اين موضوع را بيان كرده است.
حال سوال اين است كه چرا اين كار را مي كند و با گذاشتن پستهاي پشت سر هم در تعريف از قاليباف و نيز ناتوان نشان دادن همه 7 نفر ديگر چنين جنگ رواني را براه انداخته است؟
به نظر من آقاي دلقك بعد از ضربه سنگين و باورنكردني كه همه ما از رد صلاحيت هاشمي خورديم به اين باور رسيده كه حالاحالاها خامنه اي و ساختار نگهدارنده او (يعني برادران قاچاقچي سپاه با گردش مالي 20 ميليارد دلار در بخش قاچاق اقتصاد كشور و همين حدود در بخش غير قاچاق آن) ماندني هستند پس كمك كنيم كسي بيايد كه زندان را رنگ زده و آن را قابل تحمل تر نمايد.
به نظر من كه قبلا هم گفته ام همه هنر قاليباف در بخش ساخت و ساز است و ادعاهاي ديگر او و دلقك به نيابت از او در بخشهاي اصلاح سيستم و از آن مشكل تر اصلاح باورهاي ذهني (كه مي توان آنها را به ترتيب نرم افزار و مغز افزار ناميد) دروغي بيش نيست و سابقه قاليباف در شهرداري نشان دهنده ناتواني او در اين دو زمينه است.
پس هر تلاشي براي نشان دادن آينده اي قابل تحمل تر از وضع كنوني با آمدن قاليباف پمپاژ اميدي عبث در جامعه است اگر قصد دلقك را درست فهميده باشم. اينكه حالا اين نه پس چي؟ كه ورد زبان برخي است راستش اگر ميدانستم كه اينجا وقت تلف نمي كردم.
ببخشيد كه طولاني شد و اگر برخورنده است نيز معذرت مي خواهم
شما در واقع دارید برنامه ها و رویاهای اصلاح طلبانه خودتونو ارائه میدین منتها در غالب یک موجود خیالی که میخواد بیاد و رویاهای شما رو برآورده کنه (قالیباف) واضح تر اینکه شما خودتونو رییس جمهور فرض کردید و راه حل ها رو به اسم قالیباف ارائه میدید غافل از این که قالیباف ، یک شخص دیگه است با تفکراتی دیگه و نه اینکه بشه با هر جملش به خلصه عاطفی فلسفی رفت و رویا بافت و بگی آره منظورش از این جمله آرزو های چند ساله من بود
وای خدایا نایب برحقم داره رییس جمهور میشه!
منجی ظهور کرد!
این از نصیحت من و اولین کامنتم برای شما حال خواه پند گیر خواه ملال همین.
علل زوم کردن شما روی قالیباف؟ مهمتریت علت اینه که شما ایران زندگی نمیکنید، ولی ما این هرج و مرج و دزدی و ریا رو هر روز با تمام وجود لمس میکنیم، تمام این کارایی که گفتید قالیباف انجام میده همه رویا و توهمه،
فرق قالیباف و احمدی نژاد فقط در ویترین هست، قالیباف ویترین شیکی ارائه میده، ولی جنسایی که هر دو در انبار دارن یکی هست،
بر حسب عادت روزی دو سه بار میایم اینجا، امیدوارم زودتر انتخابات انجام بشه و شما رو یه چیز دیگه زوم کنی تیمسار،
فقط ترسم اینه که قالیباف با یکی دیگه برن مرحله دوم و ما یه ماه دیگه مجبور شیم این مدیحه سرایی رو تحمل کنیم، جی....میل
دلقک عزیز وارد یک سری از مباحث خیلی تئوری و به نظر من خیلی مهم شدید شما. اون بحث دوراهی ای که در پست قبل مطرح کردید خیلی جالب بود. به نظرم باز هم میشه روند به دموکراسی رسیدن کشورهای با نظام پادشاهی در اروپا رو هم مدنظر داشت، در اونجا هم مستقیم سراغ شاه نرفتن به نظر!! و مهم تر اینکه همین الان هم با پادشاه کاری ندارن. کاش سواد تاریخی داشتم شخصا و میدونستم که اونها از چه مسیری به دموکراسی رسیدن، در اینکه نخست وزیرهایی بر سر کار اومدن(اینکه نخست وزیر از کی باب شد، و مردم از کی و چه طور توانستن شاه رو متقاعد به داشتن نخست وزیر کنند خودش سؤالی هست برام) و از پایین شروع به ساخت هرم دموکراسی جامعه کردند و با شاه تعامل خیلی خوب داشتند شاید شکی نباشه(که در اون صورت حرف های شما در مورد قالیباف هم تا حدود زیادی میتونه درست باشه) -شاید هم اون دوست عصبی بیاد و بگه این محال قطعی است ازپایین به بالا رسیدن-. اینکه مردم اول از مسئول کوچه بعد مسئول محله بعد شهردار سئوال بپرسن و بازخواست کنند و به بالا برسند شاید راه درست تری باشه برای اصلاح امور، کاری که قالبِ کاری قالیباف هست به نظر شما(برداشتم از حرفای شما) تا اینکه سطح منازعات در یک لِوِل بالا باشه که زور ما اونقدر نباشه. در حالی که به نظر میاد شما از بحث های سطح پایین تر، راحت تر و به صورت ضمنی شاید بتونی به هرم قدرت هم انتقاد کنی، نمونش دکتر احمدی نژاد، که حتی اگر در نماز جمعه هم رهبر اون حمایت رو ازش نمیکرد منتقدان باز هم جز به جز کارنامه بد اون رو به حساب از بالا تا پایین هرم قدرت ریختن و در جامعه هم جا انداختن. و اصولا اگر در کنار قدرت باشی به نظرم خیلی راحت تر میتونی انتفاد کنی تا اینکه جزوی از قدرت باشی(با چند تا پیش فرض البته که در به نظر در مورد قالیباف صدق میکنه)
خلاصه دلقک جان دستت درد نکنه، بازهم نشون دادی میتونی یکتنه خلاف همه شنا کنی و طور دیگری فکر کنی. جالب باشه برات که بدونی این تشویق از سر موافقت با حرفهای شما در مورد قالیباف نیست، و از سر مخالفت هم نیست، چون من نمیخوام مثل بعضی از این هموطنان باشم که راجب هر چیزی بالاخره نظری دارند، واقعا به نظرم باید این بحث بازتر شه و خیلی روی ابعادش فکر کرد، شخصا خیلی دوست داشتم وقت بیشتر و "سواد تاریخی" بیشتری راجب ملل دیگه داشتم. گو اینکه به نظرم باید خیلی چیزها رو مدلسازی که چه عرض کنم در ذهن شبیه سازی کرد تا به جواب رسید، چون به نظرم نتیجه تمام معادلات در قرن بیست و یکم و وجود ارتباطات سریع میتونه خیلی متفاوت با موارد مشابه در قرون گذشته باشه- به عنوان مثال فاجعه ای مثل احمدی نژاد در قرون گذشته تماما بازی باخت باخت برای ملت بود، اما اکنون حداقل خیلی ها رو رسوا کرد، و شاید جامعه مدنی رو قدمی به جلو هل داد. امیدوارم دوستانی پیدا شوند و این مطالب شما رو نقد علمی( که خالی از کلیشه و بازی با لغت باشه) درست و درمون کنند، و از یک مشت دعواهای سر خیابونیِ پرهیز کنند.
خلاصه آرزو بر جوانان عیب نیست،
پاینده باشید.
ستاد قالیبافه؟ عزیز دل برادر ایران پاکستان نیست
تیمسار عزیز وجه اشتراک شما و قالیباف نظامی گری است که در افکارتان بدنبال ایده آل ها هستید اما آرمانگرایی با واقع گرایی دو مقوله جدااز هم میباشند اینقدر از اعتبار خود برای قالیباف هزینه نکنید او با دیگران هیچ فرقی ندارد اگر بخواهد کاری هم انجام دهد سیستم و باندهای رانتخوار نخواهد گذاشت او نقش یک منجی رابرای ملت ایفا نماید تیمسار عزیز قالیباف نقش بازی میکند و بسیار حرفه ای به عوام فریبی مشغول است از زیرکی اوهمین بس که توانسته در سن 19 سالگی فرمانده لشگر شود و بر اساس طرح های احساسی خود و دیگر رفقایش ناقوس مرگ جوانان را به صدا در آورد دوستان عاقلانه بیندیشید قالیباف میخواهد چکمه های به تاریخ سپرده شده رضا شاه را به پا کند اما مشکل او کوچکی پاها و گشادی چکمه است او برای بزرگ نشان دادن خود بهتر است پاشنه های کفش را بلندتر انتخاب نماید نه به فکر چکمه های رضا شاه باشد .
مهدی عزیز
سلام
با اینکه گفته بودم نصیحت را خوش ندارم. اما نصیحت مستقیم شما بد هم نبود و بمذاقم تلخ نیامد. زیرا رگه های پررنگی از واقعیت را هم دارد. البته خطا هم همینطور.
درست حرف شما آنجایی است که می گویی من آرزوهای اصلاح طلبانۀ خودم را بار قالیباف می کنم. این حرف غلط نیست و اصلاً مطالبه محوری یکی از تاکتیک های رفتن به سراغ کاندیداهاست. نمی دانم آن پست قول داده ام را بنویسم امروز یا نه ولی همین جا اشاره کنم که دغدغه های من در نوشتن از قالیباف یکی معرفی اوست دیگری ارتقاء او از راه انتظارات برگرفته از عملکردش در پلیس و شهرداری است سومی مشروط کردن او به در نظر گرفتن خواسته های هوادارن مدرنش و چهارمی ثبت کردن اسنادی که نشان بدهد جامعۀ مدرن ایران با چه خواسته هایی بسمت قالیباف رفته اند. شرحش طول دارد و اینکه تا چه حدود موفق می شود این راه. اما اولاً هر آنچه من از حرف ها و موضع گیری های قالیباف بیرون می آورم و تحلیل می کنم و بخش خطای حرف شماست به این دلیل که تحلیلگر غیر از این کاری نمی کند که حرف امروز و دیروز بعلاوۀ رفتار امروز و دیروز سوژۀ مورد تحلیلش را بررسی می کند و از کدهای رفتاری و گفتاریش ابهام زدایی می کند. و من جز این نکرده و نمی کنم. هرآنچه گفته ام مبتنی بر عملکرد و رفتار قالیباف در تعاملش با بخش مدرن جامعه بویژه هنر و هنر مندان بعنوان آوانگاردترین دستۀ این بخش در سالهای مسئولیت هایش بوده است. من از این راه تلاش دارم که اولاً انتخاب قالیباف را از سوی بخش محذوف جامعه هم به ثبت برسانم. و ثانیاً خود او را کمک کنم که بتواند مانور بیشتری بکند هم در تبلیغات و هم در برآوردن برخی از خواسته های بخش مدرن. البته که تلاش من سواری گرفتن از اسب برنده است و تأثیری در برنده شدن قالیباف نمی کند. یا...هو
متأسفم دکتر زید.
اما احتمالاً یکنوع خرق عادت انجام شده در عالم ناسوت و من و شما در جلد همدیگر زندگی کرده ایم در مدت اخیر. من در ایران بجای شما و شما در فرنگ بجای من. زیرا برداشت شما از قالیباف نه تنها با عینیت ایشان در همۀ زمینه های گفتاری و رفتاری و عملکردی انطباق ندارد که 180 درجه هم تفاوت دارد. زیرا ساکنان تهران هر لحظه خدمات او را می بینند و زندگی می کنند. من هم امیدوارم که قالیباف در همان دور اول و بارأی بالا انتخاب شود که رییس جمهور با قدرت بشود از نظر پشتوانۀ رأی.
در ضمن تعدادی از خوانندگان هم گاهی برای من کامنت می فرستند با اتهامات و ادعاهایی در بارۀ قالیباف که چنین و چنان است و فلان و بهمان کرده یا می کند. بعد این خوانندگان برای من می نویسند که کامنت شان را منتشر نکنم و فقط جهت اطلاع خودم است. در حالیکه من دوست دارم هر اتهام و ابهامی نسبت به عملکرد قالیباف هست اینجا مطرح شود تا کسی دچار اشتباه انتخاب و شناخت نشود. حتی اگر یکنفر بیشتر نباشد از خوانندگانی که ممکن است تحت نوشته های من رأی بدهد. لذا خواهش می کنم مرا راهنمایی خصوصی نکید و اگر کامنتی می فرستید اجازۀ انتشارش را بخود من واگذارید و اجازه بدهید ادعایتان بداوری گذاشته شود. در ضمن کسی اگر می خواهد بازهم قالیباف را در جنبه های کاری بشناسد با یکی از هزاران پیمانکاری که در مدت 8 سال گذشته با قالیباف و شهرداری کار کرده اند سؤال کند در نوع سخت گیری های او در دقت در کار و موشکافی در کیفیت ها و بی رحمی در حساب و کتاب ها. و الا با انشاءالله این هم همان احمدی نژاد است که کار درست نمی شود. یا...هو
شیوۀ جنگیدن ما با عراق یک ضرورت و اجبار بود و نه یک انتخاب. بنابراین اگر انتقادی وارد است به برپا کنندگان جنگ بود و است و سیاستمداران و رهبران استراتژیکش. و نه رزمنده های خط مقدم از سرباز تا فرماندهش. فداکاری یا قربانی کردن بسیجیان در این متن است که درست خوانده می شود. والا قالیباف ها جز کاری که بعهده اشان و در توانشان بوده نکرده اند. خلط مبحث ممنوع. اینجا بوی خون می دهد شوخی با فرزندانی که برای میهن جنگیده اند. یا...هو
سلام و ارادت
دیشب خواب دیدم به وبلاگت سر زدم، دیدم همه چیوعوض کردی، به هر کامنتی میشه جواب داد، میشه مثبت منفی امتیاز داد، میشه شکلک گذاشت، رنگی نوشت، فونت عوض کرد، سایز رو تغییر داد، خیلی خوشگل بود، آدم دلش میخواست همینجور رنگ و بارنگ کامنت بزاره مث رنگین کمون، چپ و راست امتیاز بده حال بده حال بگیره، شکلک بذاره، بخنده، گریه کنه، وای خلاصه قیامت کنه، اصل سیرک همینه دیگه پیر مرد، اینجا سیرکه یا ماتم سرا و ماتم کده، تا بوده دلقکها رنگی رنگی بودن، سیرک زرق برق داشته، جوری که چشم رو خیره کنه و نتونی جای دیگرو نگاه کنی ولی اینجا همش سیاهی همش تلخی همش ترشی، بابا بگو بخند زندگی کن البته سیگار و آب جو فراموش نشه!
عمو دلار
اغور بخیر عمو دلار.
چه خوب که حداقل شما می توانی خواب رنگی ببینی. من دلقک که مدت هاست آرزوی یک خواب از نوع خواب شما هم برایم رؤیایی شده دست نیافتنی. فرمایشتان صحیح است و درد کهنه ای که بسیار تکرار و آرزو شده است از سوی دیگر عزیزان هم. اما هیچگاه پاسخ در خور نگرفته از سوی من بدلایل بدیهی. اول اینکه من در دنیای مجازی یک وصلۀ ناجورم از جنبۀ اشراف به ساخت و ساز و بزک و دوزک. اتفاقاً خواننده ای بسیار نازنین حوصله اش سررفته بود و خودش رفته سراغ کمک بمن در ساختن سیرکی که شما مشخصاتش را داده ای. او برای من ایمیل کرده که رفته در وردپرس که این امکانات را بهتر فراهم می کند و دیده که نام دلقک ایرانی در ورد پرس رزرو شده و جواب نمی دهد. بعد برگشته و یک وبلاگ فرضی طراحی کرده در همین بلاگ اسپات برای جایگزین. او می نویسد که بعد از اتمام کار وقتی به نتیجه نگاه کرده احساسش این بوده که یک جور هایی بوی تغییر ماهیت می دهد این طراحی جدید. او نوشته که دیدم گویا سیرک دلقک با همین کهنگی و خط و ربط خودش یک برند شده و خوانندگان عادت کرده اند - از جمله خودش - و خیلی هم لازم نیست هر خانۀ کهنه ای بنام کلنگی را به برج تبدیل کرد. لذا متأسفم. و مهمتر اینکه بزودی قرار است سیرک را بدهم دست میراث فرهنگی برای موزه کردن و حفاظت. خدا را چه دیدی بلکه در عالم نسخ برگشتم در قالبی دیگر و دلقک شادتری شدم در جلد جدید. یا...هو
masholak
دلقک عزیز مدتیه که وظیفه اصلی تو فراموش کردی!!
تو این مدت یه جوری هز قالیباف حمایت میکنی که جدی جدی دارم فکر میکنم که قراره امام از گور مبارکشون در بیان!!!
کار درستی نیست که قهرمان پوشالی برای ملت درست کنیم نجات دهنده ای وجود نخواهد داشت
این دفعه بقول مقام رهبری نادرشاه مشهدی ..شما بخونید قالیباف قراره ریس جمهور بشه در مقابل شاه سلطان حسین بخونین خاتمی!!!
دلقک جان سوال اول من از شما اینه ایا شما تونستین با اقای قالیباف ارتباطی برقرار کنین؟؟
اخه این چند وقته یه سری حرفها زدین که تا بحال از زبون قالیباف نشنیدیم اگه اینها تراوشات ذهنی شماست چه دلیلی بر اینه که نظر قالیباف هم منطبق بر تراوشات ذهنی شما باشه
سوال دوم چرا راجع به اقای رضایی به عنوان یک گزینه مناسب اصلا فکر نمیکنید؟؟
سلام دوباره
البته وظیفه شما نیست که من را توجیه کنید ولی میبینم که تمام قد پشت قالیباف درآمده اید و هر روز وعده های رنگی تری می دهید که آدمی شاخ های رنگی در می آورد...و می ترسم با این فرمان بزودی مدعی شوید که ....
من پاسخ یک سوالم را نگرفتم و برای همین دوباره می پرسم. چطور ممکن است بدون حل مسائل استراژیک اصلاحات اندک مدنظر شما توسط قالیباف اجرا شود... آمریکا هر روز تحریم های جدیدی وضع میکند... نمی دانم از اوضاع داخل چه میزان خبر دارید ولی یقین دارم معتقد نیستید که توان داخلی ما آنقدر هست که علی رغم این فشارها اصلاحات اقتصادی ایجچاد کنیم... بنابر این قالیبافِ شما در مسائل عمده کمه دخالت نمی کند... مسائلی را هم که می گویید - اقتصادی و مدیریتی - نمی تواند حل کند به سبب فشارها... اینها را مطمئنم که می دانید...
باز هم اصرار دارم و شما هم می دانید که بدون چرخش استراتژیک کوچکترین تغییری رخ دادنی نیست...
این چرخش هم فقط با یک چیز امکان پذیر - فقط امکان پذیر - است، ادامه فشار در بالا...
ممنونم
masholak
پاسخ بیشتر سؤالاتتان را داده ام در متن ها و کامنت ها. فقط می ماند که چرا از رضایی حمایت نمی کنم به این دلیل اصلی که رضایی جزو بنیانگذاران رژیم بوده و فرماندهان استراتژیک جنگ. و دلیل دوم اینکه ایشان کارنامۀ سیویل ندارد و دلیل مهمتر سوم که ایشان یک همیشه بازنده است. چهارم اینکه من از ژست و قیافه و نوع ترکیب کلام و رفتار او به اعتماد حسی نمی رسم. مرموز و امنیتی و توطئه محور و همه کار در پشت پرده و ساخت و پاختی بنظرم می رسد و می ترسم. یا...هو
راستی یادم رفت بگم که آمریکا ریال را هم تحریم کرد و صنعت خودرو سازی... بقیه را هم در ادامه تحریم خواهد کرد...
حالا چطور قالیباف می خواهد بدون چرخش استراتژیک این مسائل را حل کند امری است که من نمی دانم... شما می دانید..
سلام و ارادت باز هم
رفیق جان نگفتم که تغییر دهی فضا را، فقط خواستم خوابی که دیدهام را برایت تعریف کرده باشم همین، راستش را بخواهی سیرک تو برایم با همهٔ کهنگی و با همین خطّ و ربطش دوس داشتنیست اینجا اسمش سیرک است ولی برای من مثل قهوه خانهای میماند که میشینی چای تلخی میخوری قلیانی دود میکنی قول قولی میکنی و باز میگردی خانهات و فردا که باز خسته شدی هوس قهوه خانه با آن چای تلخ و قلیان تندش و مرشد شیرین کلامش تورا به سوی خود فرا میخواند. بزن زنگو مرشد!
عمو دلار
دوره گرد چه نام با مسمایی است برای شما. مشکلتان اینجاست که دوره گردی تان به دَوَران هم دچار شده و در یک حلقه و دایره دور خودت هم می گردی.
سؤال شما سؤال درستی است و سؤال خود من هم است و بارها به آن پاسخ داده ام. حل قضیه هم اینجا ممکن نیست مگر اینکه متن های اصلی من مثل همان پست مادر به بحث حضوری با رفقا گذاشته شود و ارتباط درست برقرار شود.
1-این که تاکتیک تحت تأثیراستراتژی است حرف بدیهی است. اما مطلق نیست. و تاکتیک هم می تواند با درجۀ اهمیت کمتری روی استراتژی تأثیر بگذارد.
2- باید حتماً در نظر بگیرید که ما در چه موقعیت واقعاً رئال داریم بحث می کنیم و چه گزینه های اجباری برای انتخاب داریم.
3- ما در سطح تأثیر بر استراتژی شکست خورده ایم. آیا برای برون رفت از این شکست باید عقب نشینی کنیم و با سازماندهی جدید مجدداً حمله کنیم یا نه؟ و شکست مان را قطعی تلقی کنیم و خودمان را فریز کنیم تا آخرین سرباز هم نابود شود.
4- پیشنهاد کرده ام که موقتاً از سطح استراتژیک که شکست خورده ایم عقب بنشینیم به حوزۀ تاکتیک و در اینجاست که از بین گزینه های اجباری موجود قالیباف را پیشنهاد کرده ام و دلایلم را هم برشمرده ام.
5- حالا شما از من تضمین می خواهید که چطور قالیباف ایده هایش را عملیاتی خواهد کرد در این استراتژی و استناد می کنید که خودش گفته به استراتژی فضولی نخواهد کرد.
6- من ابتدا می پرسم گزینۀ شما و راه حل شما چیست و به چه دلیلی. سپس خودم در دفاع از گزینه ام می گویم که به گفتۀ ظاهری قالیباف نباید متوقف ماند و می توان امیدوار بود که فعالیت او در سطح تاکتیک و بدلیل نیاز؛ خود بخود مقداری هم استراتژی را منعطف کند. شما می پرسید من از کجا این حرف را می زنم. من هم جواب می دهم از نوع عملکرد و خوش قولی قالیباف و حرف هایی که نه می تواند و نه باید بزند در این مرحله. من بشارت می دهم که همین وارد نشدن قالیباف به حوزۀ سیاست خارجی در تبلیغاتش از صداقت مطلقش ناشی می شود. زیرا او می خواهد بدون ایجاد حساسیت بتواند بعد از ورود ارزیابی کند که چقدر می تواند بر حوزۀ استراتژیک تأثیر بگذارد تا آنموقع عملاً هم عمل کند و هم وعده بدهد. برعکس سالوس و ریا و دروغ بین ولایتی که می گوید من معمار سیاست خارجی فعلی ایران بوده ام و با وقاحت می گوید این سیاست خارجی اشتباه بوده و من آن را تغییر و اصلاح می کنم.
7- بلی حرف شما حق است و نشانه روی من به قالیباف هم در وضعیت گیر افتادۀ فعلی حق مطلق است. چون او همۀ تلاشش را می کند که بتواند دروغ نگوید. یا...هو
سلام دلقك عزيز
امكان دارد لطف كنيد و بفرماييد ، با توجه به تشيع جنازه اقاي طاهري در اصفهان ( امروز ) و شعارهاي مردم ، اقاي قاليباف چند روز پس از رياست جمهوريش ، اقايان موسوي و كروبي و خانم رهنورد را از حصر ازاد مي كنند ؟
شما دو سال با تمركز بر شكافها بين احمدي نژاد و خامنه اي ، و دعواهاي درون حكومت ، و دخيل بستن به احمدي نژاد پيامبر ، وقت خود و خوانندگانتان ( امثال خودم ) را تلف كرديد و دست اخر پيامبرتان هيچ ... نخورد ! و شما هم به خاطر تحليل هاي واهي و اشتباه در اين مورد ، هرگز از سيرك بازان ، عذر خواهي نكرديد كه بماند ، با تيزهوشي و زرنگي ، داستان هاشمي را علم كرديد و امروز هم داستان قاليباف بي اختيار با خزانه خالي را علم كرديد ، و وعده ساختن اينجا و انجا را مي دهيد ، در حالي كه مي دانيد ، بي مايه ، فتيره !
همراه شدم با شما ، به توهم جنگ و شكاف در بالا ، سرابي بيش نبود .
ولي وقتي ديدم شما به خاطر راي اوردن قاليباف، وعده ازاديه محصورين را داديد ديروز ، به اين اميد بودم به احترام صداقت ، مطلبي قلمي كنيد و حرف خود را ناممكن اعلام كنيد امروز ، ولي نكرديد ، قبل از اينكه شما به من برچسب طرفداري از سبزها بزنيد ، اعلام كنم كه ذره اي دل در گرو هيچ دار ودسته اي ندارم ، و حرفهايم فقط به خاطر اينست كه تن و جانم دربند ايران است
غلام همت انم كه زير چرخ كبود
زهرچه رنگ تعلق پذيرد ازاداست
پاينده باشيد
شهروند خوب و صادق.
کامنت شما وقتی رسیده که من مشغول عذرخواهی از یک خواننده در پست مورد نظر شما بودم. بعد که تمام کردم دیدم که شما هم گلۀ مشابهی کرده اید. لذا خواستم بگویم که قصدم رفتن روی نرو کسی نبود و عذرخواهی کردم از کسانی که روایتم را غلط می دانند.
بقیۀ موارد هم این پاسخ را می گیرد که من هم یک شهروندم و حداکثر یک وبلاگ نویس از نگاه بیرونی. و شما هم یک شهروند هستی و با حق و قدرت انتخاب. من می نویسم و شما می توانی انتخاب بکنی یا نکنی. بمانی یا نمانی. ته ماجرا دبه درآوردن و منت گذاشتن که وقت تلف کرده ای جزو همان خط قرمز جوانمردی است که می دانی حساسیت هیستریک دارم. یا...هو
گروهی از دوستان راستی که تا کنون اخبارشان خیلی هم اشتباه نبوده (البته یکی دوبایر اونی که میگفتند نشد) معتقدند اون سی دی قرمز در راه است، ولی برای تخریب قالیباف و معتقدند واقعأ در آخرین ساعات انتخابات اسنادی که علیه او فاش میشود بدجوری رو رایش تأثیر میگذارد. میشه نظرتان را در این باره هم بگویید؟
منون بهرام خان.
نه بنظرم این موضوع سی دی قرمز یک دروغ مطلق است. زیرا اگر چنین چیزی بود ترشحاتش شتک می کرد بیرون تا کنون. زیرا ایران در و پیکر ندارد که سی دی قرمزش داشته باشد. قالیباف پاک و مدرن است و ایمانش هم ناب و خدایی. و کسی قدرت تخریب او را ندارد چون چیزی در پنهان ندارد. و نکتۀ مهم این است که هواداران قالیباف باچشم عقل می بینند و با چشم دل رأی می دهند. پشیمان کردنشان با ابزارهای روانی بالاترینی غیرممکن است. یا...هو
سلام دلقك عزيز
من از تلف شدن وقت شما و خودم و خوانندگان نوشتم ، منت دار شما هستم به خاطر مطالب زيادي كه از شما اموختم ، حرفي از ماندن يا رفتن هم نزدم ،
زيرا استفاده از حق انتخاب به عمل برايد نه به كلام .
عمده دليل انتقادم به خاطر اينست كه در تمام طول عمرم با قلبم زندگي كردم و اگر برايتان نمي نوشتم و پاسخ نمي داديد ، دل چركي ميان ما مي ماند
اميدوارم كه منظورم را كامل رسانده باشم
اگر درشتي در كلامم يافتيد ، بر من ببخشايد استاد
پاينده باشيد
سلام مجدد
در این اوضاع و احوال، دوره گردی و جستجو کردن در زباله دانی های اینترنتی تنها اکت سیاسی است که می توانیم در داخل انجام بدهیم...
ممنون که زحمت کشیدید و پاسخ دادید ولی چند نکته :
1.من به هیچ عنوان هوادار تغییرات بنیادین در این شرایط خطرناک نیستم، اسم حکومت و شخص حاکم هم برایم اهمیتی ندارد چون به قول پوپر چگونه حکومت کردن مهم است و نه اینکه حاکم کیست - هر چند در ایران همواره مهم بوده که کیست متاسفانه - ... فکر می کنم در این نکته هم نظر باشیم...
2. در خصوص اینکه چاره ی اصلی تغییر استراتژی است هم فکر می کنم نظرمان واحد است و تنها روش مورد نظر فرق می کند
3. اما نکته اصلی که مدنظر من است آن است که تاکتیکی که شما برای اثرگذاری روی استراتژی پیشنهاد می کنید کار نمی کند چون این تاکتیک بیش از حد تحت تاثیر آثار سوء استراتژی کلان است و امکان عملیاتی شدن ندارد وگرنه اگر امکان داشت که در این شرایط جهانی اندک فضایی هم برای مردم داخل باز شود تا نفسی بکشند - از جمله خودم - من هوادار درجه یک آن بودم و به قالیباف که سهل است به جلیلی یا مصباح هم اگر این امید را می توانستیم منطقا از او داشته باشیم رای می دادم - و گور پدر تمامی آرمانها که همینها بیچاره مان کردند - ولی فکر می کنم که تاکتیک شما در این شرایط کار نمی کند... دلیلش هم واضح است، اقتصاد در جهان امروز با ارفاق ده درصدش در داخل یک کشور رقم می خورد و نود درصد درخارج - آن نود درصد هم به خاطر استراتژی کلان قفل شده... در نتیجه قالیباف کاری از دستش بر نمی آید...
4. اصلا هوادار کنار کشیدن مردم از بازی نیستم... راه حلم آن است که فشار در بالا حفظ شود و این با قالیباف میسر نیست... شخصا از روحانی خوشم نمی آید توصیه هم نمی کنم به او، اما فشار و درگیری را کسی مثل او بیشتر می تواند حفظ کند با باز گردادن مهر های مرتبط با هاشمی و ادامه شکاف در راس... اگر فشار در راس حفظ شود و جنبشی در پایین ایجاد شود - که صادقانه بعید میدانم با این فشاری که روی مردم است - آنوقت می توان امیدوار بود که از فضا به سلامت نسبی بیرون برویم...
5. می خواهم یک مقدار با اعتماد به نفس تند بروم و بگویم راه مسالمت آمیز و بدون فاجعه ای جز این وجود ندارد...
باز هم ممنونم
استراتژی شکست خورده مان همان تشدید درگیری در داخل هیئت حاکمه بوده که شکست خورد. بنابراین حتی اگر خاتمی هم کاندید بود من صد در صد انتخابم قالیباف بود. زیرا من راه های شکست خورده را تکرار نمی کنم. قالیباف با حفظ آرامش در بالا و بدون تقابل با خامنه ایست که موفق خواهد شد و الا آش همان می شود و کاسه همان. ضمن اینکه عارف و روحانی واقعاً عدد صحیح هم نیستند در مقابل خامنه ای. منظورم از عدد اعشاری بودن سیاسی و جنم شخصیتی و پشتوانۀ اجتماعی شان است. لذا هنگام تغییر استراتژی باید استراتژی شکست خورده را فراموش کرد. من با شما ها مشکلی ندارم زیرا همراه من هستید. فقط بشما می گویم که قالیباف ارجح است. اختلاف ما بیشتر با آنانی است که از استراتژی مبارزه با خامنه ای شکست خورده اند و دنبال تنها ابزار باقی مانده برای براندازی رژیمهای انقلابی "جنگ" داخلی یا خارجی هستند. یا...هو
دوباره سلام
فقط یک نکته و آن اینکه نمی دانم آگاهانه یا ناخود آگاه از نکته ی اصلی من طفره می روید :
اقتصاد در جهان امروز با ارفاق ده درصدش در داخل یک کشور رقم می خورد و نود درصد درخارج - آن نود درصد هم به خاطر استراتژی کلان قفل شده... در نتیجه قالیباف کاری از دستش بر نمی آید...
و فکر می کنم که اتفاقا انتخاب قالیباف خلاف تز اصلی خود شماست...
دوباره به دوباره ات سلام
عزیزم من که هر چه جواب می دهم یا نمی گیری یا نمی خواهی بگیری. من دیگر چه کاری ازم ساخته است.
حرف شما درست است اما نه به آن غلیظی نود در صد. اما من که می گویم اگر قالیباف شروع کند تنها کسی است که امید بازکردن برخی قفل های جهانی را هم فقط و فقط او دارد در بین سینی تعرافی انتخابات. بدلیل لیاقتش و صداقتش و عقبه اش و خستگی خامنه ای و اعتمادی که به او خواهد کرد وقتی سلیمانی هم پشتش باشد. دیگر از این ساده تر چه بگویم که تو که خودت را بخواب هم نزده ای که نشود بیدارت کرد بیدار شوی و خوب گوش کنی و بفهمی. یا...هو
masholak
سلام دلقک عزیز پاسخ شما رو راجع به اینکه چرا رضایی رو حمایت نمیکنید خوندم در کل لذت بردم از اینکه صادقانه حرف میزنین
البته قبول ندارم که رضایی جزع بنیانگذاران جمهوری اسلامی باشه .درزمانی که ایت الله منتظری در مسجدسلیمان تبعید بوده ایشون نوچه ایشون بوده پس از انقلاب رضایی رو که به خمینی معرفی کرد ه و تونستنن یه پست انقلابی بگیرن ...درضمن رفسنجانی که پدر انقلاب بوده شما که باهاشون مشکلی نداشتی و ازشون طرفداری میکردی!!
ولی قبول دارم به عنوان یه فرمانده اشتباهت زیادی در جنگ مرتکب شده ولی فراموش نکنیم که ایشون یه جوون بودند .همین که خمینی رو مجبور به پذیرفتن قطعنامه پایان جنگ کردن شاهکار کردن و این نشون میده که دوست داره بازی بده نه اینکه باهاش بازی بکنن
تا بحال اجازه ندادن رضایی وارد کار اجرایی بشه واسه همین کارنامه اجرایی نداره در ضمن فکر کنم میزان بازنده بودن رضایی و قالیباف برابر بوده و تو این ضمینه با هم فرقی ندارند البته ایشون در مورد قتل فرزندشون در دبی سکوت کردن و واکنش مناسبی نتونستن داشته باشند البته این حادثه خیلی مبهمه هنوز مشخص نیست واقا چه اتفاقی افتاده
در رابطه با مرموز بودن و امنیتی بودن و توطعه محور بودن و ساخت و پاخت پشت پرده کاملا حق با شماست و حرف شما درست
قالیباف در تمام مدت وقتی حرف مبزنه لبخند عجیبی داره که باعث ازارم میشه ادم حس میکنه بصورت عمدی داره لبخند میزنه حس بدی بهم دست میده حمایت سپاه و خبرگذاری فارس به ضرر قالیباف تموم میشه
اگر قالیباف اومد و حکومت از این بدتر شد و بسته تر شد ما چطوری میتونیم مقابله کنیم؟ کاش یک پست هم آلترناتیو بذارید واسه این موضوع؟
ناشناس محترم.
موصوع خوبی را مطرح کرده ای. فکرش را می کنم و وقت هم هست اگر نه زیاد تا روز انتخاب. اما در همین پاسخ لحظه ای و سردستی می گویم که پاسخ سؤال شما یک نه گنده است و امکان تحققش صفر. زیرا از نظر من بدتر از این وضعی که هستیم دیگر ممکن نیست. چون تنها وضع بدتر از وضع فعلی کرۀ شمالی است و یک رژیم توتالیتر اسلامی کامل. انصاف بدهید آیا کسی که برج میلاد و سینما آزادی و پردیس می سازد می تواند عملۀ ایجاد یک کرۀ شمالی باشد. اصلاً بگروه خون این بچه می آید چنین وحشتی. یا...هو
باز هم دوباره...
به نظر تیمسار جان میشود تو این شرایط و با این همه سر و صدا خوابید تو این کشور...
1. بدی قضیه این است که اصولا این وضعیت همه ی ما را تا خرخره فرو برده است در خودش.. اگه شرایط جور دیگری بود دعوتت می کردم به یک فنجان قهوه در تهران و راحت با هم صحبت می کردیم نه با هزار بدبختی که فکر کنم سندرم تاندون مچ بگیریم بس که من یکی دارم می نویسم و حوصله هردویمان را سر می برم...
2. به عنوان یک داخل نشین ی کنه از شما ممنونم چون تو این هیاهویی که همه راه انداختند و صبح تا شام در خواب فتح ایران سوار بر بی 52 های آمریکا به سر می برند شما با صدای بلند جلوی این جریان می ایستی .. اینا آنقدر احمقند که نمی فهمند با حمله خارجی اساس چیزی برای حکومت کردن باقی نمی ماند... ادامه بده هرچند نمی دانم یک دست به جایی می رسد یا نه..
3. اینهمه تحلیل زدم در نقد قالیباف اما حالا یک تحلیل به نفعش چون یکی از از ویژگی های اوضاع شیر تو الاغ ما این است که بازی را هر طور بچرخانی همان است که بود...
من کماکان اصرار دارم که راه حل اصلی ادامه شکاف در راس است و نه حل و فصل مسائل راس و قاعده چون یک بار نتیجه یکدستی را در 5 6 سال اول احمدی نژاد دیدیم و تمام این مصیبت از همان دوره است...
اما به نفع خط شما اتفاقا میشود نوعی تحلیل کرد که حضور قالیباف باعث ادامه شکاف و حتی تعمیق آن شود به چند دلیل ساده :
تجربه نشان داده که بعد از چند سال شکافی که ظاهرا در ابتدا نیست به وجود می آید
اما حالا اگر این بار شکافی به وجود بیاد خیلی جدی تر خواهد بود چون دیگر طرف مقابل کسی مثل احمدی نژاد نیست که تمام تکیه اش به اعتماد به نفس بی نظرش باشد
اتفاقا این بار در شکاف راس، سمت مقابل پشتوانه اش لایه های بسیار نیرومندی در خود حاکمیت است که از قضا حذف شدنی هم نیستند...
4. ولی صادقانه بگویم برای بچه های داخل ایران انتخاب قالیباف خیلی سخت است .. نمی دانم این مساله را تا چه حد متوجه میشوید ولی قالیباف بوی همان جریانی را می دهد که دیگر نمیتوانیم تحملش کنیم.. حتی اگر خیلی هم اتوکشیده باشد...
5. و خبر بر برای هر دوی ما اینکه فضای رای دادن خیلی جدی در طبقه متوسط وجود ندارد... حتی خود من هم با این همه روده درازی هنوز نتوانستم با خودم در این زمینه کنار بیایم چون احساس یک بحث است و عقل بحث دیگر...
تا وقتی که احساس نکنم اجماعی برای شرکت کردن در انتخابات یا اجماع اصلاح طلبان بر روی یک فرد(عارف/روحانی) یا اجماعی بر رای دادن به قالیباف شکل نگرفته در انتخابات شرکت نمیکنم
ضمنا وبلاگ شما علیرغم ارائه ی راهکارهای منطقی و اصلاح طلبانه، متاسفانه دارای مخاطبانی محدود و خاص است و فاقد مخاطبان عام و فراگیر و موج راه انداز است و الا بنابر سفارشات شما میرفتم به قالیباف رای میدادم
ضمنا ضمنا در حالتیکه خاتمی و هاشمی و... در قبال انتخابات و معرفی فردی خاص بی تفاوت مانده و سکوت کرده اند شاید بدان خاطر است که از پشت پرده خبر دارن و دلیلی برا تشویق مردم به شرکت در انتخابات نمیبینند!
آرزوی توفیق عمو دلقک
ابوالفضل.
خاتمی از انفعالش است. و سیاست و خاتمی که مثل جن و بسم الله می ماند در نسبت شان. و برازندۀ همدیگر نیستند و منتظرش نباش. هاشمی از تردیدش است و اینکه اگر حمایت کرد نامزدش شکست نخورد. چقدر شکست پشت شکست. و پیرمرد حق دارد. پس نباید منتظر او هم باشی. برومند باش و تصمیم بگیر و منتظر هیچ خری از جمله دلقک نباش. عقلت را بکار بینداز و تصمیم شرکت یا تحریم بگیر. اگر اولی شرکت بود چشمت را بازکن و بهترین انتخاب را بکن. این هم فقط بخاطر عمو بودنم برای تو و نسبت نسبی! یا...هو
ارسال یک نظر