۱۳۹۲ خرداد ۱۳, دوشنبه

خطر اصلاح طلبان نزدیک می شود! از قالیباف حمایت کنیم.



با اعلان یقینی شدن اجماع اصلاح طلبان بر روی یکی از دو نفر آقایان روحانی یا عارف - با اینکه خودم هم از پیشنهاد دهندگان هیجانی آن بودم - و اختمال ضعیف رییس جمهور شدن آنان بجای قالیباف احساس خطر عمیق می کنم. لذا برآن هستم که چرایی این خطر بزرگ را بنویسم و هشدار بدهم. حداقل این است که وجدان خودم را آسوده کنم که "من گفتم" و در همین ابتدا به دانشجویان در داخل کشور توصیه می کنم که امهات نوشته ام را در جمع های دانشگاهی به بحث و گفتگو بگذارند:

1- همۀ ما می دانیم که مذهب بمعنای شریعت توانایی تشکیل حکومت در عصر مدرن را ندارد. بدلایل زیاد که جای بحثش نیست و از جمله مهمترین دلیل که شریعت چیزی غیر از عرف جوامع نیست و شریعت مذهبی - در اینجا اسلام - خواهان تحمیل عرف روز جوامع بیابانگرد عربستان سعودی در 1400 سال پیش به جامعۀ مدرن امروز است. و این محال قطعی و نشدنی است. لذا ما در تمام سی سال گذشته سطح نزاعمان با تدبیر و رهبری و استراتژی بوده است. زیرا که مطمئن بودیم و هستیم چون مدیریت رییس جمهور تابعی  از تدبیر رهبری است لذا ممکن نیست که ما بتوانیم از این چرخه رها شویم مگر اینکه حوزۀ تدبیر رهبری را یا سرنگون ویا بعقب نشینی واداریم. و بلافاصله بدنبال می آوریم که پرداختن به حوزۀ مدیریت رییس جمهور دردی را دوا نمی کند و باید رهایش کرد. و از اینجاست که بایکوت حکومت ایران در همۀ زمینه ها و از جمله انتخابات؛ موجه بیرون می آید.

2- امروز یکشنبه ساعت 11 بعد از ظهر مورخۀ 12 خرداد 1392 خورشیدی به ساعت تهران است و 12 روز مانده به انتخاب رییس جمهور بعدی. ببینیم ابتدا در چه موقعیت بد و تلخی هستیم تا در ثانی ببینیم چه می توان کرد:

الف- ما یکبار دیگر مثل همۀ سی سال گذشته از تدبیر (رهبری آیت الله خامنه ای) بشدت شکست خورده ایم. ما که بهترین راه حل علمی و تجربی مان را در تقویت گسل های ذاتی حاکمیت می دانستیم تا به فروپاشی سیستم از درون بیانجامد. و در یک دورۀ سه ساله از بهترین مدل بروز عمیق ترین شکاف ها در سطح تدبیر و مدیریت (رهبری و رییس جمهوری) هم با پیشتازی آدم جسور و پیامبری مثل احمدی نژاد هم برخوردار شدیم ولی عملاً بازهم شکست خوردیم.

ب- اما ما امروز با دشواری ها و سؤالات سخت تری هم مواجه شده ایم. و آن این است که مردمان تحت حکومت اسلامی و ساکن در داخل ایران دچار رنج های طاقت فرساتر از گذشته شده اند. توده ها از گرسنگی و نخبه ها از بیکاری و همۀ مردم از فروپاشی اجتماعی و... رنجورند و خواهان یاری و کمک مراجع فکریشان در داخل و خارج هستند. خب پاسخ ما به مردم بر مبنای استراتژی مبارزاتی سی سال گذشته  بسیار ساده و تک جمله ایست: "تا جمهوری اسلامی و خامنه ای هست وضعتان بهتر که نه بدتر هم خواهد شد پس اگر طالب زندگی بهتری هستید همین فردا برخیزید و میدان آزادی را به میدان تحریر و تقسیم و الحریه و ... تبدیل کنید و جمهوری اسلامی نکبت را سرنگون کنید تا ما با دستان پر از پاکت های کار و زندگی و شادی و حکمرانی خوب و دموکراسی و حقوق بشر و ... از راه برسیم و اینبار ما افسار شما را بدست بگیریم." خب این پاسخی است که می دادیم و هنوز هم عده ای می دهند و کاملاً محق هستند از نظر آزادی بیان غربی. اما این عده بی انصافی می کنند هنگامی که واکنش مردم و پاسخ شان که می گویند: "برو بمیر بابا حال نداری کثافت اجنبی" بر نمی تابند و انتظار فرش قرمز دارند.

پ-  اما جمع کثیر دیگری هم هستند که یا بدلیل وطن پرستی یا بدلیل نوعدوستی یا حتی از ترس همان جواب برو گمشو ... توده می گویند نه این راهش نیست و این پاسخ مشکلات مردم هم نیست. زیرا سی و چند سال تجربه شده و همیشه شکست خورده ایم. توده-نخبگان دستۀ اخیر که حقیر هم یکی از توده های متعلق به آن هستم در فکر تغییر استراتژی شکست  خوردۀ سی سال منازعه؛ تصمیم گرفتیم که قبل از تغییر سطح و نحوۀ مبارزه؛ آخرین تیر ترکش مان را هم رها بکنیم برای همان استراتژی سابقمان که تغییر یا تعدیل تدبیر و استراتژی خامنه ای بود. لذا هر کسی از ظن خود مجتمع شدیم و رفتیم هاشمی رفسنجانی پیر و فرسوده و نامتناسب با پست ریاست جمهوری را وادار کردیم که خودش را بحراج بگذارد بخاطر ما و او نیز با سخاوت قابل تحسین چنین کرد. اما ما در بازگرداندن هاشمی بسطح تصمیم گیری استراتژیک - فقط 20 درصد امید موفقیت نسبی داشت - مجدداً بسختی شکست خوردیم.

5- اینک که ساعت 1 صبح روز دوشنبه مورخۀ 13 خرداد و 11 روز قبل از انتخابات 1392 خورشیدی است ما بر سر یک دوراهی خطرناک تر از پل صراط مذهب شیعه ایستاده ایم:

الف- به همان "هم استراتژی - هم تاکتیک" شکست خوردۀ سی ساله مان ادامه بدهیم و سطح منازعه را در حوزۀ کلان و تدبیر و رهبری فریز کنیم و کاری هم به چه برسر مردم آمده یا می آید نداشته باشیم.


ب- نه؛ بیاییم حوزۀ کلان و رهبر و علت العلل را رها کنیم و بچسبیم به حوزۀ مدیریت و ریاست جمهوری تا بلکه کمی از الام مردم کم کنیم.

3- من اما پیشنهاد سومی دارم. پیشنهادۀ من این است که ما بیاییم اولویت مان را موقتاً از مبارزه در سطح رهبر و استراتژی به کمک به مبارزه در سطح تاکتیک و مدیریت و رییس جمهوری تغییر بدهیم. یعنی چه: یعنی اینکه در همۀ سی سال گذشته - و بدرست از جنبۀ نظری - اولویت مبارزۀ ما با نظام و آیت الله خامنه ای بود و حوزۀ مدیریت رییس جمهور حوزۀ فرعی بود و ما شکست خورده ایم را معکوس کنیم. و این بار موقتاً اولویت مبارزه مان را بدهیم به رییس جمهور و تاکتیک؛ و مبارزه با نظام را حوزۀ فرعی بدانیم. زیرا ما می دانیم همانطور که استراتژی بر تاکتیک اثر گذار قطعی است اما اثر گذاری تاکتیک بر استراتژی هم اگر چه کمتر است ولی منتفی نیست. ما که با روش مبارزاتی اولویت سرنگونی نظام مبارزه کرده ایم و شکست خورده ایم بیاییم روش مبارزه را از سطح کلان به سطح خرد عوض بکنیم. من مدعی ام که اگر ما موقتاً چنین کنیم مبارزۀ ما با نظام هم به یک سطح بهتری ارتقاء پیدا می کند. زیرا:

4- اگر ما متمرکز بشویم به اینکه یک رییس جمهور کارآمد و مدیر اما غیر سیاسی را انتخاب کنیم. قادر خواهیم بود با سپردن زندگی کمی رضایتمندانۀ توده ها به رییس جمهور کارآمد و مدیر؛ هم خودمان یک نفس راحتی بکشیم از رنجی که مردم می برند و مهمتر از آن اینکه توده ها را از صحنۀ سیاست (جنگ قدرت) بیرون می کنیم. و در این حالت است که سیاست می ماند و آیت الله خامنه ای و ما نخبه ها در داخل و خارج. تا بتوانیم با فراغ بال بیشتری - ناشی از راحت شدن نسبی فکرمان از توده های در عذاب - بمبارزه در سطح استراتژیک برگردیم و ادمه بدهیم. و از این طریق هم است که اختلافات ما در بین نخبگان هم کاستی می گیرد و همه می فهمیم که رییس جمهور توده ها را با مدیریت خوب اداره می کند تا ما هم بکار خودمان برسیم و با تحت فشار قرار دادن حوزۀ رهبری باعث گشایش های بیشتر برای رییس جمهور شویم. ضمن اینکه تأکید می کنم که مدیریت خوب رییس جمهور - بنا به اصل درهم تنیدگی و تأثیر پذیری متقابل کنش های انسانی در حوزه های مختلف اجتماعی به همدیگر - قطعاً در تدبیر آیت الله خامنه ای اثرات بسیار مثبتی خواهد داشت.

5- در اینجاست که من معتقدم قالیباف همان گمشدۀ ما و مائده ای آسمانی است که اگر غفلت کنیم و این بار هم از دستش بدهیم 8 سال دیگر در همین نقطه و با همین دعوا ها بین همه از اپوزیسیون تا پوزیسیون و از نخبه تا توده و از داخل تا خارج و... دست بگریبان خواهیم بود. چرا؟

الف- ما اگر روحانی یا عارف را انتخاب کنیم. آنان را در داخل استراتژی فعلی مان (مبارزه با نظام و آیت الله خامنه ای) انتخاب خواهیم کرد. یعنی از آنان انتظار تأثیرگذاری مشخص و ملموس در حوزه های مربوط به رهبری خواهیم داشت. این موضوع لاجرم است و بخواست خود آنان و حتی ما بستگی ندارد. یعنی؛ چه آنان مرد اینکار باشند یا نباشند - قطعاً نیستند - و چه خودشان بخواهند یا نخواهند - قطعاً نمی خواهند - در دام سیاست محض و حوزۀ رهبری استراتژیک  نظام گیرخواهند افتاد. زیرا اصل سازمان رأی  آنان و اصلاح طلبان مذهبی سکولارهای جوان و پیران محذوف هستند که توقعات شان جز در تغییر استراتژی ایدئولوژیک خامنه ای پاسخ کافی - بیشتر از میانگین توان رژیم - نمی گیرد. و چون نام اصلاح طلبان پشت شان است قطعاً در سطح مدیریت کارآمد - اگر باشند - ریاست جمهوری هم با مخالفت و سنگ اندازی های رقبای سیاسی شان در بین اصولگرایان موفق نخواهند شد. دقیق تر اینکه نیمی از توان شان در توقعات پاسخ نگرفتۀ رأی دهندگان شان به دلیل مانع استراتژی نظام تلف خواهد شد و نیم بقیه هم در سد رقبایشان در قوای قضائیه و مقننه و سایر ارکان نظام. تأکید می کنم که آنان را گریزی از این چرخۀ باطل نیست و این راه به آنان تحمیل است از هم اکنون.

ب- و اما قالیباف: ناگفته خودتان می فهمید که قالیباف هیچکدام از این موانع را نخواهد داشت. زیرا او به معایبی به معنای بالاترین محاسن زینت خورده است: زیرا او غیر سیاسی است. به این دلیل که او نه تنها انگ اصلاح طلبی ندارد بلکه شهرت اصولگرا هم کم دارد. چون انتخاب کنندگان قالیباف او را در نقش گلادیاتور سیاسی به میدان نبرد با شر و پلیدی مطلق نمی فرستند و نمی بینند و توقع ندارند. زیرا بقول دوستی مخالف، او جریان محور و جریان ساز نیست. به این دلیل که به تأیید دوست مخالف دیگری، او فقط آبادنی و ساختن و نو کردن بلد است. زیرا به تأیید شما و اکثر دیگر مخالفانش، او سیاستمدار (دقیقاً بمعنی سیاست بازی از نوع اصلاح طلبانه) خوبی نیست و فقط مدیر اجرایی خوبی است.

پ-  ودر جهت تعریف ها و تأیید های من: زیرا او وابسته به یکی از مؤلفه های اصلی قدرت در ایران سپاه پاسداران است در حالیکه آن دو دیگر را از در پادگان شان بداخل راه نمی دهند. زیرا قالیباف رزمنده و مدافع دین و وطنش بوده و جزئی از الیگارشی نیست و زبانش بدرازی حق ملت است. زیرا قالیباف جوان است و پاک است و عملگرا و وفادار به عهد و تعهدش. زیرا در میدان بوده و ساخته و مدیریت کرده و اشتباه کرده و درست کرده و پخته شده چون پولاد. زیرا او پاک است و راستگوست و مؤدب است و حرف های گنده نمی زند و ...

ت- و بالاخره چون قالیباف امروز گفته است:
"رییس جمهور باید در عرض شش ماه بفهمد که نباید در کدام حوزه ها فضولی بکند و راهش را بگیرد بسمت خدمت"
6- این گفته که بظاهر از دید سطحی نگران و جوانان رأی دهنده باید منفی تلقی شود و آنان را از قالیباف دور کند. اما در ژرفا عمیق ترین و زیبا ترین و فلسفی ترین و انتقادی ترین حرف درستی بوده است که بفشرده ترین حالت بیان شده است زیرا ایشان می توانست و می فهمید که می تواند بجای واژۀ ناراضی "فضولی" از کلمۀ موافق "دخالت نکند" استفاده کند و نکرده است. و اما اگر شما هم تشخیص دادید که این گفته خودش دال بر این است که او می گوید من رییس جمهور هیچکاره خواهم بود. لطفاً منتظر باشید و انشاءالله بعد از دو سال از ریاست جمهوریش به آمار مقایسه خواهیم نشست. ما که همیشه رؤسای جمهورمان همه کاره می نمودند اول روی کارآمدن و رأی خواستن و هیچکاره می شدند و ناله در آخر. بگذار یک بار هم یک مدعی از اول هیچکاره بیاید و غیر مدعی بلکه هم این یکی هم برعکس ازآب درآمد و شد همه کاره در آخر! ما که چاره ای غیر ازبازی در میدان تعیین شده نداریم. یا...هو

بعد از تحریر: طولانی شد اما یک نکتۀ مهم یادم رفت که قطعاً شایستۀ توجه است. هواداران عارف و روحانی و ولایتی نه تنها خود آنان را پیر و در حال فرسودگی نمی دانند بلکه با افتخار هم اعلان می کنند که فلانی نخبه گراست و از سرمایه های نخبگانی حذف شده از سوی احمدی نژاد سود خواهد برد در سطح اجرا و صف. در اینجا یک خلط مبحث بسیار مهم انجام می شود. دوستان معتقد به این گزاره یادشان می رود که این حرف اگر هم در ابتدای شروع کار احمدی نژاد درست بود - که بود - اینک اما مطلقاً حرف درست و عقلانی نیست. در آن زمان درست بود زیرا اینان 8 سال جوان تر و انرژیک تر بودند و تجربه داشتند و چون در حکومت کاره ای بودند لذا از جنبۀ مدیریتی و کارآمدی بروز بودند و راهگشا. در حالیکه همین نخبگان امروز 8 سال پیر تر و کم توان تر شده اند و در سن طبیعی بازنشستگی و بدلیل دوری اجباری از صحنۀ مدیریتی در 8 سال گذشته اشراف و روزآمدی کافی را ندارند بر امور. تازه اگر بپذیریم که نسل نخبگان هاشمی و خاتمی همه هم خوب  بودند که چنین نیست. لذا در این مورد هم حق با قالیباف است که گفته است در صف از جوانان و نخبگان مدیر و پر انرژی و در ستاد از نخبگان پیش کسوت و با تجربه استفاده خواهد کرد.

این مطلب را مجدداً و با شرایط زیر بخوانید:

ذهنیت ساخته شده تان را از داده ها و اطلاعات پمپاژشده از سوی ادبیات چپ و مجاهدین خلق و مجاهدین انقلاب اسلامی و دانشجویان پیرو خط امام برای مدت خوانش و فهم متن خالی کنید.

کلمۀ پاسدار و سپاه را نه فقط با واژۀ "برادران قاچاقچی" بلکه با واژۀ رزمندگان پاک و مخلص و بی آلایش وطن هم بیاد بیاورید.

حتی برای ساعتی نامه های نوریزاد را هم فراموش کنید.

با واقعیت آشتی کرده و دست از جستجوی حقیقت بردارید.

اگر چه ممکن نیست اما تلاش کنید این مطلب را بدون پیش داوری شخصی و گروهی و توطئه محور و از این قبیل مطالعه و تفکر کنید.

بجای هر نوع مانع آزاد اندیشی ذهنی تان؛ درد و رنج و خواسته های توده های رنجور داخل کشور را بتپانید!

از نگاه کلاسیک (حکومت مدرن) به امر غیر کلاسیک (جمهوری اسلامی) جداً پرهیز کنید.

نثر من را تحمل کنید.

۳۴ نظر:

حسام گفت...

اینکه گفته ای: "لذا در این مورد هم حق با قالیباف است که گفته است در صف از جوانان و نخبگان مدیر و پر انرژی و در ستاد از نخبگان پیش کسوت و با تجربه استفاده خواهد کرد."
منظورش از پیش کسوتها قطعا تو نیستی دلقک جان. امید بیهوده مبند!

Dalghak.Irani گفت...

همینطور است که می فرمائید حسام عزیز . و من آرزو می کنم که جارو کش درب منزل خدمتگزاران بوطنم باشم. اگر قالیباف رییس شد و قول من در اینجا بثمر نشست و او همان جواهری از آب در آمد که من عیار کرده ام. قطعاً می تواند روی نوکری من هم حساب کند در همین لندن. یا...هو

ناشناس گفت...

اصلا نگران نباش دلقک جون
دکتر سردار خلبان و شهردار موفق تهران یعنی قالیباف صد در صد رییس جمهور میشه

با اختلاف آرای زیاد نسبت به نفر دوم یعنی عارف

شیخ حسن روحانی اصولگراست به گفته خودش

و به خاطر سوابقش و آخوند بودنش اصلا بین قشر جوون و متوسط محبوبیت نداره

(نمونش کروبی اصلاح طلب که مواضع و سوابق خیلی بهتری نسبت به شیخ حسن روحانی داشت ولی به خاطر آخوند بودنش اصلا رای نیاورد)

عارف هم یک اصلاح طلب محافظه کاره که که تو این 30 سال خیلی کم صحبت بوده و بر عکس احمدی نژاد یا خاتمی و قالیباف از لحاظ صحبت کردن و سخنرانی به شدت کسل کننده و ضعیفه و اصلا جذاب نیست برای هیچ قشری

در ضمن احتمال اجماع روحانی و عارف صفره

عارف محبوب تر از روحانیه ولی آخوند روحانی قدرت طلب هم امکان نداره به نفع عارف بکشه کناره

اتفاق خیلی خوبی که با انتخاب قالیباف میفته حذف کامل اسلامگراهای چپ و خط امامی های دهه طلایی 60 و اپوزیسیون شده فعلی، از قدرت و کلا نابودی کامل این گروهه

با این اتفاق نیروهای غیر مذهبی و مدرن تر از خط امامی ها تا 8 سال آینده در ایران تولید میشه و کلا از شر گفتمان خمینی خلاص میشیم

من خودم شخصا قالیبافو به هاشمی ترجیح میدم چون خیلی مدرنتر و آپدیت تر از آخوند هاشمی فرسودس

ماهور گفت...

با اطمینان نه، اما به احترام حرف شما قبول می کنم که قالیباف مدیر کارآمدیه. من اما شک دارم واقعا قالیباف بتونه در پست ریاست جمهوری توانایی مدیریتیش رو به اجرا بذاره. ریاست جمهوری با شهرداری خیلی تفاوت داره برای خامنه ای. پیش بینی من اینه که اگر قالیباف رئیس جمهور بشه مجبور می شه هیئت دولتش رو و کل سیاستش رو از بالا دیکته شده تحویل بگیره. اگر الان به قالیباف میدون می دن فقط به خاطر رای آور بودنشه، بذار رئیس جمهور شه نمی تونه مدیریت دلخواهش رو بکنه. می خواد، قولش رو هم داده چون فعلا بهش میدون دادن، اما وقتی ازش استفاده کردن برای جمع کردن رای، دیگه نمی ذارن آزاد باشه. اونوقت، به بیان خوش، در عرض شش ماه می فهمه که کلا حق فضولی در هیچ حوزه ای نداره؛ اونوقت می شه دولت دلخواه آقا! فکر می کنی آقا به قالیبافی که به قول خودت شهرت اصولگرایی هم نداره میدون می ده!؟

به هر حال اگر شما واقعا ایمان داری قالیباف بهترین گزینه ست، خیلی هم نگران نباش، رای میاره.

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز چند نکته، برادران قاچاقچی همان سپاه هستند و این گروه هیچ وقت در پی خدمت به وطن و میهن نیوده و نیستند.این ها بیش تر از ایرانی بودن لبنانی و فلسطینی هستند و من هیچ وقت از زیان این گروه دفاع از ایران را نشنیدم بلکه همیشه گفته اند اسلام و ولایت فقیه.از نظر من کشته هایشان را هم باید برد در لبنان دفن کرد تا خاک ایران کثیف نشود. الان هم می بینی که دارند در سوریه می جنگند و میلیارد میلیارد خرج اسد می کنند تا حزب الله لبنان آسیب نبیند.اما در مورد تفاوت قالی باف با روحانی و عارف هم عقیده دارم که تنها کاری که این ها در قامت ریاست جمهوری می توانند انجام دهند نوکری خامنه ای است . در مورد شکست هم عقیده دارم که دیگر اواخر دوران حکومت الیگارشی در ایران است .متاسفانه آینده روشنی هم بعد از این حکومت برای ایران نمی بینم . در صورت خوش شانسی مثل عراق و در صورت بد اقبالی مثل سوریه و لیبی

Dalghak.Irani گفت...

مرسی و من نه تنها بخودش ایمان دارم. موفقیتش را هم تضمین شده می دانم. زیرا جمهوری اسلامی و ارکان مؤثرش علی رغم همۀ اهنو تلپ های ظاهری که می کنند بشدت خسته و فرسوده و پیر و مستأصل هستند. و یا بطور طبیعی تعداد زیادی پشت سرهم خواهند مرد و یا از کار خواهند افتاد. اینان بدون اینکه ظاهراً به رویشان بیاورند دنبال یک ناجی می گردند و چه کسی بهتر از قالیباف که حکومت شان را کارآمد کند و از این خفت و بیچارگی رهایشان کند. من بویژه وقتی نوع نگاه و برخورد سردار سلیمانی با آن ید و بیضا ربا قالیباف در آن مجلس ختم را دیدم. بیشتر مطمئن شدم که حاج باقر چه اتوریته و نفوذ معنوی دارد به همسنگران دیروزش. سلیمانی مثل یک کودک بی پناه در آغوش آرام بخش قالیباف مأمن جستجو می کرد و پیدا می کرد. یا...هو

ناشناس گفت...

پس این بود راز اینهمه دفاع دلقک از قالیباف!

جناب دلقک، امید این مردم مصیبت زده این است که شاید با رای شان (البته اگر خوانده شود) خامنه ای و سپاهش را از حوزه هایی که موجب تخریب اقتصاد کشورشان (مانند اصرار بر ساخت بمب هسته ای) و شخصیتشان (مانند سلب آزادیهای فردی) شده اند، خارج کنند، آنوقت شما میگویید مردم به کسی رای دهند که در این حوزه ها فضولی نمیکند!

خودت را خسته نکن دلقک؛ اگر اکثریت پای صندوق رای رفتند و تقلب هم نشد، جبهه ی عارف-روحانی قطعن برنده است. البته من قبول دارم که آنوقت گشایش پایداری در حوزه هایی که برشمردم، نخواهد شد.

استراتژی پیشنهادی من این است که رای ندهیم و اجازه بدهیم خامنه ای بی بصیرت این جلیلی "بله قربان گو" را از صندوق رای بیرون آورد تا ریدمان سیاسی سالهای گذشته ادامه یابد. شک ندارم که در صورت ادامه شرایط کنونی، فشارهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را زمینگیر خواهد کرد.

شهریار

ناشناس گفت...

مشکل اینجاست که من و خیلی های دیگه مطلقا به هیچ سرداری نمی توانیم اعتماد کنیم ..

ناشناس گفت...

خلاصه گفته های جنابعالی در ارتباط با انتخابات:
وقتی برای فرار از تجاوز راهی نمانده، راضی شو، دراز بکش و لذت ببر

بد بین گفت...

1-رهبر به شدت حسود است واجازه نخواهد داد هیچ رییس جمهوری هیچ کار مفیدی بکند تا مبادا محبوب مردم شود چه قالیباف باشد چه دیگری.بنا براین جلیلی را از صندوق بیرون خواهد کشید تا خرابی بیشتر بار بیاورد و آخ هم نگوید.
2-رهبر کمی عقل هم دارد ومیداند خرابی از این بیشتر خطر ناک است بنا براین ولایتی را از صندوق بیرون میکشد تا رابط با آمریکا رابی سر و صدا راست و ریست کند و از تحریم ها خلاص شود.. وانتخابات دیگری هم نخواهیم داشت ولایتی میماند تا ولایت مجتبا.

ناشناس گفت...

اگه شما مثل من تو شهرداری کار می کردید می فهمیدید که چه کثافتکاریهای مالی داره می شه و چه پولهایی به اسم پیمانکارها و به جیب مدیران شهرداری داره واریز می شه،حالا حسنش اینه که اگه پولارو دارن می برن(شما یه چیز دیگه بخونید)لااقل یه کاری هم انجام شده ولی باید به همین اندازه بها داد بهش و غلو نکرد تو تعریف و تمجید از قالیباف.اما بلد بوده که کار رو تو پروژه هایی که اسم بزرگی داره انجام بده و از کارهای کوچکتر ولی مهمتر سر باز بزنه. هیچ فکر کردین که چرا پلهای کوچک ولی نا امنی مثل پل چوبی،پل کریمحان و پل گیشا که با کوچکترین لرزشی می ریزن و تهرانو فلج می کنن جمع نشده و بازسازی بشه؟ از این دست کارهای کوچک اما مهم تهران زیاد داشته که چون خوب نمی شد باهاش نمایش داد ، انجام هم نشده.جهت اطلاعتون گفتم که زیاد بزرگنمایی نکنین ،خوبه ولی نه در حد جواهری که شما انتظار دارین ببینید.

ناشناس گفت...

تيمسار عزيز.چند هفته اي بيشتر نيست كه كه با وبلاگت آشنا شدم و در همين مدت نيز تقريبا هر روز آنرا مي خوانم و نقطه نظراتت حتي اگر با آن موافق نباشم برايم جالب و تفكر برانگيز است.در ضمن در عشق و علاقه ات به ايران و ايراني ترديد ندارم.اما در مورد پست جديدت:
1-خط فكري ات انسجام كامل ندارد گرچه چارچوب آن مشخص است و مولفه ها و راهبرد روشني پيشنهاد مي كند.كسي كه انسجام كامل فكري داشته باشد كمتر اسير احساساتي مي شود كه خود به آن در اين پست اعتراف كردي.در اين چند روز از تبليغ شديد هاشمي (اينكه از قاليباف بهتر است)تا تبليغ شديد قاليباف (اينكه از هاشمي نيز بهتر است) و حتي شور به قول خودت لحظه اي حمايت از ائتلاف روحاني و عارف در نوسان بوده اي.
2-اگر بپذيريم كه حاكميت در سطح استراتژي ما را شكست داده چرا نتواند در سطح تاكتيك نيز ما را شكست دهد.
3-فرموديد كه با آدم كارآمدي چون قليباف خيالمان از آسايش توده ها راحت مي شود تا بعد.مسئله اينجاست كه ترديد اصلي در همين گزاره است.شما خوب مي دانيد كه مشكل اصلي كشور ما ناكارآمدي نيست در واقع ناكارآمدي خو محصول عامل ديگري است كه مادر فسادهاست و آن انحصار و يا رانت است.چه انحصار سياسي باشد چه اقتصادي و چه فرهنگي. مثلا تا زماني كه سپاه به پادگانها بازنگردد اميد كارآمدي دولت و حكومت واهي است.مسئله اي كه حتي رضايي به صورت ضمني به آن اشاره مي كند و مي گويد بعد از سال 84 حضور سپاه در اقتصاد غير موجه بوده است ولي قاليباف آنرا قانوني مي داند.(نگوييد كه آقاي قاليباف نيز در تلاش است با تعامل سپاه را به پادگانها بازگرداند اگر چنين بود نيازي نداشت با صراحت اعلام كند كه حضور سپاه در اقتصاد قانوني است و مي توانست بدون تصريح رسانه اي بر قانوني بودن اين مسئله و در خفا برنامه خود را با خامنه اي در اين خصوص پيش ببرد.اينجاست كه فروكاستن راهبرد به تاكتيك بلاموضوع مي شود.

آرسین گفت...

امیر عزیز
پشتکارت در حمایت شبانه روزی و بیدریغ از قالیباف ستودنی و اعصاب خردکن است!

البته این ده روز باقی مانده هرجور باشد این سیرک هم سپری خواهد شد... از آن نگرانم که همانطور که احتمال می رود قالیباف رای نیاورد و ما تماشاچیان سیرک بخواهیم سالیانی در سوگ مرگ فرصت از دست رفته عزاداری کنیم!

چرا که تا اینجای کار ناپختگی تبلیغاتی قالیباف او را از کاندید اول اصولگرا به چندم تقلیل داده است. مگر اتفاقی رخ دهد در روزهای باقی مانده.

ارد گفت...

جناب تیمسار
این تحلیل شما قابل درک است فقط اشکالی که مطرح میشود این است، اگر(که این اگر بسیار مهم است)در هشت سال اینده خامنه ای ارتحال کند چه؟ در روز رای گیری مجلس خبرگان ما احتیاج به رئیس جمهوری داریم که جلوی سپاه و تمامیت خواهی مطلقش مقاومت کند باید اون گفته ی رفسنجانی و اینطور اصلاح کنم سپاه به کمتر از خاورمیانه راضی نیست و یک رئیس جمهور اصلاح طلب در چنین روزی(ارتحال) حتما مناسب تر است تا قالیبافی که قاسم دراغوشش گریه میکند.

دکتر زید گفت...

تیمسار استدلالات اصلا منطقی نیست، یه جوری به زور میخوای قالیباف رو قالب کنی به ملت، دو سالی میشه که وبلاگت رو میخونم، خیلی خوب بوده همیشه، ولی یه مدته شدیدا آب میبندی بهش،
گزینه اصلی به نظرم تحریم انتصابات هست، اینطوری جلیلی میشه رئیس جمهور و پایان زودتر فرا میرسه

ناشناس گفت...

میتونیم به قالیباف رای بدیم تا سپاه به واسطه بهبود نسبی اقتصاد بتونه هم پروژه های بیشتری در کشور کسب کنه هم خودشو از وضعیت فعلی نامحبوب بودن در بیاره هم با توجه به اینکه قالیباف در سیاست خارجی ضعیفه،سیاست خارجی رو بیشتر در دست بگیره کل مملکت بشه سپاه!
و سال ها بر ایران حکومت کنه و البته ما ذره ای از تاریخیم چون 50-60 سال در تاریخ چشم به هم زدنه اما جوونیه ما برای کسی مهم نیست!
رای منم قالیباف !

ناشناس گفت...

دلقک عزیز

نگرانی ات در مورد اعتلاف اصلاح طلبان بی مورد است، زیرا همانطور که پیش از این گفتم، آنها بسیار کندتر از آنند که در دور اول انتخابات واکنش موثری نشان دهند. زیرا هم اکنون نیز برای اعتلاف و سوار شدن بر موج هیجان مردم دیر است.
اما در مورد قالیباف، او از تمام جهاتی که گفتی برای ریاست جمهوری خوب است و چابک. ولی فراموش نکن که او هیچ اعتقادی به دخالت (فضولی) در سیاست خارجی کشور ندارد و این امتیاز منفی بزرگی برای او محسوب می شود. او حتی اعتقاد ندارد که باید برای گسترش روابط حسنه با سایر کشور ها به رهبری فشار آورد.
من با اینکه با افراد بلاتکلیفی چون عارف و روحانی هم رای نیستم ولی آنها درست می گویند که بخش بزرگی از مشکلات کشور حاصل دیپلماسی بین المللی غلط دو دوره اخیر بوده است و "مساله اتمی ما یک مساله سیاسی است".
نگاه جزء به کل قالیباف او را برای مدیریتهای اجرایی مناسب تر می سازد، در حالیکه برای ریاست جمهوری ما به توازن و تعادلی از نگاه Top-Down و Bottom-up نیازمندیم.
بنابر این استلال، گرچه قالیباف شایسته تر از هفت تن دیگر است در این بین، اما عصر طلایی مد نظر تو را برای ایران به ارمغان نخواهد آورد.
کمی واقع بین باش مرد!

امضا: دروغگو

تبریزی گفت...

دلقک جان متاسف هستم که از ماهیت سیرک مردمی خود در جهت رسیدن یک فرد خاص به قدرت استفاده میکنی یادمه زمانی بیپروا از جناب آقای دکتر استامحموددفاع کردی واو را چراغ راه آینده وخاموش کننده رهبر دانستی بعد گفتی طرف عرضه نداشت ولی دیگر ندیدی که این بی لیاقت چه بر حال روز مردم وکشور اورد حالا هم چسبیدی به این پاسدار قبل از این .تیمسار در ترکی شعری است که می گوید الحضزر الماق گرک اوش زاد دان گسا بوی باش قرمزی قوز ساری دان که ترجمه اش برابر است با این که از سه شخص دوری کن کوتاه قد (احمدی نژاد) که نتیجه را دیدی کسی که رنگ مویش قرمز است وکسی که رنگ چشم اش زردیا سبز است فکر کنم وقتی تبریز بودی این را شنیده باشی ولی به تجربه این اشخاص معمولا خطر ناک میشوندواین سردار هم جرو همین گروه است گرچه شاید گفت در این سن کم تجربه مدیریتی بالای دارد ولی من مطمئن هستم آقا اجازه حصور او را نمیدهد.بهر حال خواهش دارم سیرک راکمی شارژکن وخصوصا غرضی را هم ببین که چه جوکهای میگوید یا جلیلی را که فعلا نقش برنده را خیلی خوب بازی میکند ویا دو یار رهبر را که خودشان هم میدانند سیاهی لشکراند ویا روحانی که مانند آخرین تک شاخ از سلاله روحانیت هم نقش کروبی هم خاتمی وهم هاشمی را میخواهد بازی کند ولی مانندکلاغ راه رفتن خوداش راهم فراموش کرده ویا آن نابغه ریاضی را که معدن را با جاذبه توریستی اشتباه میکندووقتی صحبت میکند ناخداگاه آدم یاد قطاب یزد می افتد بگو تا بخندیم نتیجه انتخابات را هم بگذار آقا به موقع میگوید خدا نگهدار.

Dalghak.Irani گفت...

سلام بدوستان خوب و تماشاگران جدیت سیرک.
راستش آنانی که گله کرده اند از تبلیغات دولتی صرف شدن سیرک حق دارند و من عذرخواهی می کنم. اما قصد هم ندارم تغییر رویه بدهم. فقط تأسفم این است که وبلاگم ظرفیت تبلیغ بیشتری برای قالیباف فراهم نمی کند. خب من چون می خواهم با رییس جمهور شدن ایشان خیالم راحت شود برای تعطیلی سیرک سیاسی چاره ای ندارم که در این دو هفته که مانده سعی کنم امین مردم امورشان را در دست بگیرد که آسوده بشوم بعد از 4 سال نگرانی هر روز فزاینده.

دوستی که گفته از شهرداری خبر دارد چون در آنجا کار می کند و راجع به عدم بازسازی چند تا پل گله کرده و این را نشانۀ نمایشی بودن قالیباف گرفته اما گفته جواهر نه اما قالیباف طلاست متشکرم و پاسخم این است که قالیباف شهردار تهران است و طرح های کلان شهر و هر کدام از مناطق هم شهردارانی دارند که به امور خرد تری می پردازند. درست است که این شهرداران هم منصوب و هم تحت مدیریت قالیباف هستند اما لزوماً هرکاری که می کنند یا نمی کنند با آقا اجازۀ قالیباف نیست. چون قالیباف که احمدی نژاد نیست. اما بنظرم این دوستمان باید یا این ایراد را به سامانۀ تلفنی شکایت ها و اطلاع رسانی شهرداری خبر بدهد و پاسخ بگیرد و یا حداقل در گوشه و کنار یک روزنامه ای تلفن خوانندگانی یا سایتی بنویسد که ایراد چیست تا در اسرع وفت پاسخ مقتضی بگیرد. چون دیده ام که سیستم های تحت مدیریت قالیباف اگر یک شکایت و ایرادی در گوشه ای از کرۀ مریخ هم نوشته شده باشد راجع به شهرداری تهران بلافاصله واکنش نشان می دهند و پاسخ می دهند.
نفهمیده ام فساد مورد ادعایت از چه نوع و در چه حد است. اما می دانم که رشد و توسعه در کشورهای عقب مانده قطعاً با مقداری فساد همراه است و از آن گریزی نیست مگر اینکه فساد سازمان یافته و کلان و با دخالت مدیران فاسد باشد.
راجع به آن طرح های کلان این را بگویم که من از الگانس ها عاشق سردار شدم و کشته مردۀ آن بلند نظری مدرنش هستم. مثل مترو. مثل بی آر تی. مثل جت اسکی. خب شما ممکن است نتوانید درک کنید که تفاوت زمین تا آسمانی دارد یک مدیر بلند پرواز مدرن با یک کوتولۀ نگاه به دریوزه ها.

مخصوصاً عکس بارانی اش را گذاشته ام و آن چتری که کارگزارش بر روی سرش گرفته تا بشما بگویم که اگر دنبال رییس جمهور به اندازه و غیر سپور و مدرن و جهاد گر بدون جانماز ریا می گردید من معرفی می کنم. قالیباف.

هشدارهای سپاه قبضه می کند دوستان شوخی است و لازم است جداگانه پاسخ بدهم و خواهم داد.

در سیاست خارجی دخالت یا تأثیر نخواهد کرد . داشت کاملاً جوک است و مگر می شود رییس جمهور باشد آن هم قالیباف و در سیاست خارجی نقش مؤثر ایفا نکند. این ها را فقط برای ثبت می نویسم و الا از شما ها که برای قالیباف رأی در نمی آید. بنابراین نگران نباشید و منتظر باشید بعد از رییس جمهور شدن کیفش را بکنید. او فقط راجع به چیز های مبهم و عدم شفاف در حال حاضر قول نمی دهد پون نمی داند چه قولی می تواند بدهد یا ندهد. سیاست خارجی مهمترین این حوزه هاست. همین. و الا او قطعاً بیشتر از همۀ این هفت نفر خواهد توانست در سیاست خارجی تأثیر بگذارد.

در ضمن من چون خودم در اروپا هستم مجبورم از نشریات اروپا تبعیت کنم که مرتب نام قالیباف است و تعریف از چشمان فرنگی اش. بغیر از بی بی سی فارسی که لابد دستوری گرفته برای نیامدن قالیباف از مقامات. از این انگلیس و لندن ما چیزی بعید نیست واللله. یا...هو

ناشناس گفت...

از نگاه کلاسیک (حکومت مدرن) به امر غیر کلاسیک (جمهوری اسلامی) جداً پرهیز کنید.

----بعضی جملاتتان راباید بازر نوشت .
درواقع شما میفرمایید مشکل از روحانی وعارف نیس بلکه چوبهای لای چرخ ؟؟؟تمام انرژی انان رامیگیرند.واقعیت هم همین است .ازاین لحاظ کاملن حق با شماست.

لکلک

آینده گفت...

قبل از هر چيز ما وظيفه داريم قدر دان و منصف باشيم به ويژه در برابر کساني که از جان خود براي دفاع از وطن و بعد آباداني اش مايه گذاشتند. منظور من دقيقا شخص قاليباف است و البته تمام کساني که چون او بودند و هستند.
جناب دلقک، دلسوزي شما براي ميهن قابل توجه و احترام همه ي ماست اما استدلال هايتان براي دفاع از قاليباف دچار تناقضات و سفسطه هاي جدي است.
به عنوان نمونه در جايي گفته ايد قالي باف سياسي نيست.
در ابتدا بايد پرسيد ما سياست را چگونه تعريف مي کنيم، به گمان من(به طور خلاصه) سياست شامل کليه ي روشهايي است که بر آيند آن، موجب حفظ و گسترش قدرت فردي يا گروهي مي شود.
اين روشها گاهي در دايره اخلاق و گاهي خارج از آن است.
در مورد جناب قالي باف بايد گفت درست است که او بطور مشخص در گروه يا حزبي جاي ندارد اما در بدنه ي سياست کلي نظام و حمايت هاي بي شمار آن قرار مي گيرد، منظورم به طور مشخص، سياستهاي حکومت(خامنه اي و دار و دسته اش)است. حکومتي نقد ناپذير، تماميت خواه، فاسد، ايدئولوژيک، انعطاف ناپذير، جبار و خونريز.
اين استدلال پذيرفته نيست که در اين سازمان مخوف کسي که همراهي و همصدايي
با آنها را پيشه کرده و چه بسا در بسط قدرت آنها سهيم بوده، و اکنون در پست رياست جمهوري جاي مي گيرد، سياسي نباشد!!
سياست قرار نيست همان چيزي باشد که ما مي بينيم و نامهاي چپ و راست برايش مي گذاريم، سياست دقيقا همان چيزي است که در راستاي کسب قدرت در حال کنش و واکنش است، بنابراين غير سياسي بودن قاليباف همانقدر خنده دار است که "انقلابي" بودن خامنه اي!

آینده گفت...

ايراد جدي ديگر، مقايسه های ي احساسی، غير منصفانه و خيالپردازانه ي قدرت اجرايي و عمراني قاليباف است با سایرین.
بر اساس کدام معيار هم وزن(بر هم وزن بودن آن تاکيد دارم)ايندو را با هم مقايسه مي کنيد. اشتباه مهلک شما در دفاعيات شما از سردار، ناديده گرفتن "نقش موثر تر" رانت هاي بيشمار حکومتي و نظامي به قاليباف است تا شايستگي هاي خود او و اين به خاطر سر سپردگي و چاکري قاليباف است به حکومت مردم ستیز!
در صورتي که دست آورد مثلا اصلاح طلبان در سطح اجرايي و مديريتي بر آمده از نخبه گرايي ذاتي و منش و روش سياسي
خود آنها(منظور سياست کلي آنهاست و نه برخي اشخاص و جريانهاي تندرو در آنها) بود عليرغم تمام مشکلات عديده اي که حکومت(همين بدنه اي که امروز قاليباف جزيي از آن است)براي دولت اصلاح طلبان ايجاد مي کرد؟
بزک کردن شهري(آن هم نچندان اصولي که شرحش از حوصله ی این سیرک خارج است) که با رانت هاي مادي و غير مادي همرزمان در خاتم الانبياء سر و سامان مي گيرد نشانه ي شايستگي براي آباداني يک مملکت با اين همه مشکلات سياسي نيست!

بر اساس کدام دليل عيني ثابت مي کنيد که مثلا عارف نمي تواند همانقدر نخبه گراي غير سياسي باشد که قالي باف مي تواند؟
آيااين پذيرفته است که يک نظامي (با احترام قلبي و صميمانه به شما و همکاران بزرگوارتان) با مدرک غير قابل معتبر از يک دانشگاه دست هزارم دنيا( دانشگاه تربيت مدرس يک دانشگاه حکومتي است که با هدف ارتقاء مدرک سياسيون تاسيس شد) آنچيزي را از مديريت و نخبه گرايي و جوانگرايي بفهمد که يک نخبه ي خود ساخته واصيل و تحصيلکرده ي يک ابَر دانشگاه(و مطمئنا در مراوده با نخبگان ايراني و غير ايراني خارج از ايران) با سابقه ي اجرايي کلان در حد وزارت و معاونت اولي دولت، نفهمد؟

باید گفت عليرغم تمام فرصت هايي که اصلاح طلبان بر باد دادند اما اگر منصف باشيم با نفت هفت دلار خوب از پس مديريت کشور بر آمدند هر چند مي توانستند بسيار بهتر هم باشند، اين نکته قابل توجه است که در تایید حرف شما اشتباه اصلي اصلاح طلبان در دوره هاي قبل سياست بازي بيش از حد، تند روي و جدال فرسايشي و البته نا بخردانه با رقيبان ديرين خود بود. اما این به تنهایی دلیل بر این نیست که قرار است این روش دوباره تکرار شود.(شما که می دانید همه امکان تغییر دارند حتی هاشمی)

در جایی دیگر در افشانی های "بسیار بسیار زیبای" سردارِ رانت خوار را در قاونونی دانستن دخالت نظامی ها در اقتصاد، رجوع به قانون اساسی تفسیر میکنید!! آیا این همان قانونی نیست که بند ما قبلش نظارت استصوابی و اصل بعدیش، اصل مترقی ولایت فقیه است!؟ حالا که نوبت به حاج باقر رسید، قانون اساسی است و دُرست!!!!
در کدام قانون یا کشور پیشرفته ای (که شما در لندنش هستید) این چنین چرندیاتی که زمینه ساز فساد و یکه تازی حاکمان می شود را به اسم قانون می پذیرند؟

اشتباه ديگر شما در تحليلهايتان اين است که گمان مي کنيد مردم ايران مانند سوريه چيزي براي از دست دادن ندارند و به آخر خط رسيده اند و اگر قالي باف نيايد همه از گشنگي مي ميرند و خون و آتش همه جا را فرا خواهد گرفت به خاطر سياست هاي چپ و راست.
بايد بگويم واقعا اين گونه نيست، زندگي در ايران پر زحمت است اما در جریان است و قابل تحمل. و آنچه امروز، اين رنج را افزون کرده است نه سياست هاي داخلي، که بیشتر همان سياست هايي است که جناب قاليباف حق "گه خوردن" را هم در آن ندارد!

آینده گفت...


شايد شما به عنوان يک نظامي بپذيريد که رييس جمهورتان يک اپراتور اقتصادي باشد آنهم از نوع باند باز و رانت خوارش، اما اشتباه نکنید "نان" بر "آزادی" ارجح نیست. خلاصه حرف شما این است "اول شکممان را با قالیباف سیر کنیم تا بَعد..." اما باید گفت هیچ "بَعدی" و جود ندارد. "نان و آزادی"همزمان و توأمان به معنای کامل خود می رسند اتفاقا مشکل اصلی امروز مردم ما آن گرسنگی که شما فکر می کنید، نیست، بلای جان ما اصولا در حوزه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است که تحت سیاست های کلان حکومت تعریف و به اجبار به خورد ملت داده می شود.
(حجاب اجباری، تحکم و تک صدایی فرهنگی، بستن درهای فرهنگ و هنر، رسانه های رنجور، آموزش و پرورش سیاسی و نه فرهنگی، اقتصاد رانتی که قالیباف یا رضایی و هم کیشانشان سردمداران آن محسوب می شوند و هزاران مثال دیگر. همان سیاست هایی که رییس جمهوری ما استراتژی قالیباف در آن هیچکاره است.
در جایی می گویید:"ما اگر روحاني يا عارف را انتخاب کنيم. آنان را در داخل استراتژي فعلي مان (مبارزه با نظام و آيت الله خامنه اي) انتخاب خواهيم کرد." و ما بقی توضیحاتش.
اتفاقا قصد ما از انتخابات به چالش کشیدن اوست چرا که اگر شخصی مانند قالی باف رییس جمهور شود به شما قول می دهم این آخرین انتخابات ریاست جمهوری به این شیوه خواهد بود و پس از آن انتخابات پارلمانی خواهد بود که امکان کمترین تحرکات را نیز از ما خواهد گرفت.

طبق گفته ی شما ما باید بین کسی که دست نشانده ی رهبر و عامل ویرانی مملکت است و ظاهرا مدیر و مطیع خوبی است و کسانی که با سیاست های رهبر چالش دارند اما همزمان کارنامه ی قابل قبولی در دوران خود داشته اند، اولی را انتخاب کنیم تنها به این دلیل که برای دسته ی دوم(که بر اساس مستندات مدیران شایسته ای هم بوده اند) از طرف حکومت، سنگ اندازی می شود!
آیا این به معنی تسلیم در برابر یک حکومت تمامیت خواه نیست؟
و آیا به نظر شما این استدلال می تواند مارا در استفاده از مهمترین روزنه ی تغییر در اعتراض و انتخاب نیمبند یاری رساند؟

خوانندگان وبلاگ شما اصولا اهل مطالعه و تفکر و تحلیل هستند، خود بنگرید بیشترین کامنت ها در این مدت در پستهای مرتبط با قالیباف بوده که اغلب آنها در مخالفت با جانبداری شما از سردار است. حتما دلایلی دارد که ظاهرا
قصد من متقاعد کردن شما یا صرفا مخالفت نیست چرا که مخالفت، قضاوت و زر زر کردن راحت ترین کاردنیاست، به هر حال باید کاری کرد، شما قالی باف را برای وطن خوب میدانید ما شخص دیگری را اما هر دو هم هدفیم اما چیزی که ما را در برابر شما گاهی بر آشفته می کند، تناقض گویی و احساسات است.

به نظر من آنچه امروز مردمان ما سخت به آن محتاجند:
نخست: شناختن حقوق خویش
دوم: جسارت درخواست آن حقوق
است
این دو کلید لاجرم ما را به شایسته سالاری و آبادانی رهنمون می سازد، رییس جمهوری که این دو را برای مردمان خویش نخواهد و نتواند، هیچ نکرده و تنها عقب گرد کرده یا درجا زده است.
این را هم بگویم در "آن صحنه ی احساسی": گریستن یک گرگ بر شانه ی سردار، هیچ چیزی را به من ثابت نمی کند مگر اینکه یقین بدانم با آمدن حاج باقر، آینده از آن چه کسانی خواهد بود!

شهروند گفت...

سلام دلقك عزيز
سلامي ويژه به عمو دلار گرامي
١- جاي تعجب است كه شما هنوز حكومت را اسلامي و مذهبي مي دانيد !
در حاليكه از همان روزي كه اقاي خميني فرمان تشكيل مجمع تشخيص نظام را داد ، كه اين جمع هر چيزي را كه به مصلحت نظام مي دانستند ، ولو در مخالفت با شرع باشد ، اعلام كنند و مي توانند به خاطر مصلحت ، شرع را تعطيل كنند
٢-امكان دارد لطفا روشن كنيد كه رييس جمهور سازنده و مدير و مدبر ، با كدام پول قرار است كه سازندگي كند ؟
٣- جناب استاد ، عمده بدبختي ما در راه توسعه سياسي و پيشرفت ، اقتصاد دولتي ست ، و تا زمانيكه كه دولت به تصدي گري مشغول باشد و نقش بزرگترين كارفرما را داشته باشد ، كمترين رشد اقتصادي را خواهيم داشت ، مثل تمام اين سالهاي نكبت بار.
٤- اگر شما توسعه اقتصادي را مقدم بر توسعه سياسي مي دانيد ، حتما اگاهيد كه اولين گام توسعه اقتصادي ، خصوصي سازي ست
٥- عرصه سياست كشور كه در بست در اختيار خامنه اي ست و اقتصاد هم كه دست دولت و نهادهاي شبه دولتي وسپاه است ، انوقت شما از همه مي خواهيد كه راهكار ارايه كنند ! در حاليكه در اولين گام به جاي اينكه خواستار يك رييس جمهور سازنده باشيد كه نقش كارفرما را بازي كند ، بايد تبليغ كسي را كنيد كه متعهد شود كه حداقل عرصه اقتصادي را به مردم واگذار كند و قاليباف عاشق سازندگي اينكار را نخواهد كرد و پروژه هايي كه در ان از مديران تا كارمندان و كارپردازان و مسولان خريد در ان مشغول بخور بخور هستند و دولت هم به خاطر گستردگي توان نظارت را نخواهد داشت ، افق پيش روي دولت ايشان خواهد بود
٦- شايد شما فراموش كرده ايد كه روزي كه احمدي نژاد سر كار امد ، خود را مستقل ناميد و فارغ از جناح بنديها مي دانست ، امروز هم شما قاليباف را همين گونه مي دانيد ، احمدي نژاد اگر به جاي تصدي گري و ساختن مسكن مهر و امثالهم ، به سمت خصوصي سازي واقعي مي رفت و به جاي واگذاري كارخانجات و طرحهاي عمراني به سپاه ، درصدد سپردن حوزه اقتصاد به مردم و بخش خصوصي بر مي امد ، امروز حداقل اينقدر قدرت داشت كه جلوي توقيف روزنامه دولت را بگيرد
٧- امروز جمهوري اسلامي و رييس جمهور اينده ( هر كس كه باشد ) نه توان ساخت و ساز دارد به خاطر تحريمها و خزانه خالي و نه توان خصوصي سازي را دارد ، بعلت عدم ثبات سياسي ، ورشكستگي واحدهاي توليدي ، تحريم ورود مواد اوليه ، عدم اعتماد بخش خصوصي ( به فردا حتي )، جناب استاد ايران تبديل شده به يكي از استانهاي چين
٨- شمازقاليباف را سازنده و مدير مي دانيد ، ولي ايا معلوم هست كه ايشان با چه مقدار بودجه ، اين ساخت و سازها انجام داده است ؟
٩- راه قدرتمند شدن جامعه مدني و توده ها ، رشد اقتصاديست به قول شما ، ولي تا زمانيكه اقتصاد ما دولتيست و توده ها دست نگاه كن دولت هستند ، توده ها نيرومند نخواهند شد كه جلوي خامنه اي را بگيرند و هر رييس جمهوري ، هرچند مدير و كارامد ، سر كار بيايد ، تا زمانيكه عرصه اقتصادي را از سپاه و بيت رهبري نگيرد و به مردم واگذار نكند ، هـيچگونه تغييري در شرايط كشور بوجود نخواهد امد ، و اقاي قاليباف هم تمثيل اين شعر است : خانه از پاي بست ويران است ، خواجه در فكر نقش ايوان است
١٠- دست اخر اينكه تا امروز حقير ، حرفي از خصوصي سازي و واگذار كردن اقتصاد به مردم از زبان قاليباف نشنيدم كه بماند ، تازه از حضور سپاه هم دفاع كردند ايشان !
١١- جناب استاد ، ما عوام و توده نيازمند دولتي هستيم كه در اولين گام نقش خود را در كاسبي و اقتصاد ما كاهش دهد و هر روز كه بيدار مي شويم ، اقايان يك زري نزنند تا همه چيز گران شود ، سازندگي و مديريت پيشكش . همين
پاينده باشيد

دوره گرد گفت...

سلام دلقک جان دوباره

ببین من درست متوجه نمی شوم

یکی از دلایلی که مدتهاست این وبلاگ را دنبال می کنم نگاه دقیق و استراتژیک تو به مسائل بوده که بدون هیجان زدگی و به دور از به گفته ی خودت جستجوی حقیقت دنبال راه عملی بوده ای، اما این حمایت تمام قد از قالیباف را درک نمی کنم به چند دلیل :

1. این افسانه ی کارآمدی قالیباف را از کجا آورده ای؟ بله او در شهرداری خوب کار کرده و ما هر روز این را می بینیم اما این به معنای کارآمدی او در کشورداری نیست... واقعا نیست... بماند که دلایل این کارآمدی زد و بندهایی است که می دانی و میدانم...

2. خودت بارها و بارها و بارها وضعیت فعلی را ناشی از تصمیمات استراتژیک در بالا تحلیل کرده ای( می توانم حداقل به ده مطلب ارجاع دهم) ، حالا چه شده که این امر بدیهی و درست را رها کرده ای... واقعا به نظرت می رسد که بدون کوتاه آمدن در عرصه جهانی، بازگشت سرمایه ها به ایران و حل مسائل استراتژیک - سیاسی که قالیباف نمی خواهد در آنها فضولی کند تغییر اقتصادی منجر به تغییر سیاسی مد نظرت رخ خواهد داد؟

3. احمدی نژاد مدیر بدی بود... درست است اما فکر کرده ای که چه میزان از عملکرد بد او و نتایج بدترش ناشی از اتفاقاتی بوده که در حوزه ی قدرتش قرار نداشتند. این اتفاقات از قضا در حوزه قدرت قالیباف هم نیستند.

4. اتفاقا اگر سیستم بتواند رخنه های مدیریتیش را پر کند راحتر می تواند استراتژی سابق خود را ادامه دهد.. تنها راه این است که فشار در بالا حفظ شود، فشاری که حتی احمدی نژاد هم آن را حفظ کرد و حالا تو از همه می خواهی آن را کلا حذف کنند و فضا را برای تاخت و تاز استراتژیست های سابق باز نمایند ...

5. این داستان مذاکره سردار سلیمانی و تحلیل مرتبط با آن را هم بد کردی نوشتی چون از شما انتظار عوامفریبی نمی رود... خودت می گویی هدف وسیله را توجیه نمی کند... حتی اگر آن هدف قالیباف باشد...

خواهشم این است که به این مسائل بیندیش و اگر ایده ای داشتی حتما با ما هم در میان بگذار چون این چند نکته که گفتم بسیار جدی است واگر درست باشند سوق دادن مردم به سمت قالیباف اتفاقا فاجعه درست می کند...


Dalghak.Irani گفت...

سلام آینده. خیلی متشکر از کامنت خوب و روشنگرتان. فقط می توانم این را بگویم که دغدغه های شما نه تنها درست است بلکه دقیقاً همان هایی است که من چهار سال عمرم را صرف گفتن و تبیین آن ها کرده ام در این وبلاگ. لذا من با نگاهی کاملاً همسو با شما و بدور از هر گونه احساس دور از عقل و منطقی به قالیباف بعنوان بهترین گزنه رسیده ام. اگر مفاهمۀ لازم با شما برقرار نکرده فقط می تواند به الکن بودن و نوع نوشتار و نثر من باشد و دوم اینکه شما خوانندۀ پی گیر نبوده اید و شناختی از نوع تفکر من ندارید. آزادی مفهومی مدرن است که بستر رشدش زیبایی و هنر و تر و تازگی است. علت گرایش من به قالیباف دوز کاملاً قابل تشخیص مدرنیتۀ خونش است نسبت به 7 نفر دیگر با استناد به عملکردش. بهترین سیاستمدار برای ایران فعلی آدم غیر سیاسی است. زیرا سیاست در ایران بازیچۀ آجر کردن نان مردم شده است. وقتی می گویم غیر سیاسی یعنی سیاست را از دست سیاست نجات دادن. راجع به تحصیلات در فلان مکان و فلان رشته و فلان سطح و رابطۀ آن با مدیریت هم باید عرض کنم که مدیریت 80 در صد ذاتی و فقط 20 در صد اکتسابی است و کسی نه با تحصیل در هاروارد مدیر می شود و نه با تحصیل در تربیت مدرس نامدیر. مدرن هستم و با کارنامه ها و نتیجه ها داوری می کنم و بین افراد مجاز و موجود دست به انتخاب می زنم. و مطلقاً - با تأکید بر مطلقاً - رانت حکومتی در توفیقات مدیریتی قالیباف را مردود می دانم و کسی نمی تواند اماره و سندی برای این ادعا اقامه کند. بلی قالیباف فرزند انقلاب اسلامی و وفادار به آن و حافظ آن و تقویت کنندۀ آن بوده و است. اما من دعوایی با شکل حکومت ندارم - یا در حال حاضر ندارم - زیرا قدرت و ابزارش را هم ندارم. وسعی می کنم در محتوای این ظرف؛ بهترین بخش قابل تحملش را که به ذائقه ام خوشتر است و حالم را بهم نمی زند را انتخاب کنم و امید داشته باشم که بدلیل خوش خوراکی و زیبایی و خوش خرامی سایر بخش های محتوای ظرف را تحت تأثیر قرار بدهم تا بلکه انشاء الله حکومتی قابل تحمل تر برای همه فراهم کند. مطلقاً تحت شخصیت نظامی ام نیستم در این موضع گیری و این یک اتهام دم دستی است که یونیفورم های مارا عامل وحدت بشناسد که نبوده و نیست و اصلاً من نظامی نیستم. و الا می توانستم در این برهوت بی نظامی اپوزیسیون؛ از نظام و ارتش و سخت افزار بنویسم که هم خواهان دارد و هم به تیترم می خورد و هم الاف اولوف هم در کنارش ایجاد می شدو بدلیل کمبود اطلاعات نظامی در فضای مجازی و حقیقی. هرآنچه بقیه دارد نوشتۀ شما فقط سوء تفاهم است و قابل توضبح مجدد نیست و فایده هم ندارد مگر اینکه در جلسه ای چند ساعته و رودر رو باشیم که مباحثه کنیم تا من ثابت کنم که چگونه در اغلب موارد گوز به شقیقه ارتباط مستقیم دارد و چطور دفاع از یک سردار خوش بر و بالا و سازنده دفاع تمام قد از دموکراسی برای آیندۀ ایران است. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک جان
بر فرض که تمام استدلالهای تو درست باشه، اما من شخصن با استدلالی که خودم کامل درک نکردم نمیتونم کسی رو ترغیب کنم به رای دادن، پس ساده تر بنویس.
اگر هم ممکنه یه پست راجع به نقطه نظرات غرب به خصوص آمریکا راجع یه قالیباف بنویس.
علیرضا

محمد گفت...

سلام
چند گزاره دارم که مطرح می کنم . پس و پیش کردن و نتیجه گیری نمی کنم .
1. نخبه گرایی مگر چه هزینه ای دارد که جلیلی نتواند انجام دهد اما در کشوری که 8 ملیون بیکار دارد آن وقت دولت سیاست افزایش جمعیت در پیش می گیرد یعنی اینکه هرچه مردم بدبخت تر بهتر و حکومت حضرات طولانی تر . این ها مشکل عقیدتی با نخبه گرایی دارند .
2. اگر خامنه ای نباشد بلافاصله مصباح می شود رهبر . شاید هم بشود رهبر معنوی و فردی مثل پناهیان را بکنند رهبر ظاهری به هر حال مصباح فردی که گفته ایجاد اشتغال تجمل محسوب می شود و ما برای اجرای احکام اسلام امده ایم یعنی اعدام , شلاغ , قطع دست و پا و . . . یعنی طالبان . پس روی گذاره هایی که عزراییل نقش اول آن است و منتظر بمانیم تا الیگارشی بمیرد هم زیاد حساب نکنید .
3. زیاد روی گزینه های تماس و روابط ایران و آمریکا حساب نکنید . خامنه ای در صحبت های نوروزی اش در مشهد هر آنچه می توانست انجام داد ولی آمریکا ذره ای همکاری نکرد حالا رابط هرکه می خواهد باشد .
4. آمریکا مدل عراق را برای ما انتخاب کرده . آن قدر فشار اقتصادی می آورد که جشن بگیریم ورود آمریکایی ها به کشورمان را بر خلاف موارد قبلی در تاریخ مثل اسکندر و مغولان و مانند ورود اعراب
. اما ایران زودتر از عراق از پا در می آید چون مردم ایران تجملات در ذاتشان است و مشکل این مردم فقط با نان شب حل نمی شود . و دیگر اینکه ایران هزینه ی لبنان و فلسطین و حالا سوریه را هم باید بپردازد . خامنه ای هم این را می داند که گفته جهاد اقتصادی . ولی از آنجا که همه ی حرف های این بابا عکس می شود مثل حماسه ی سیاسی اش لذا خامنه ای به سراغ برنامه B می رود و تمام تلاشش را می کند که جنگ با آمریکا زمانی انجام شود که او می خواهد و نظامش هنوز رمقی دارد برای مقاومت .

Dalghak.Irani گفت...

دوره گرد عزیز. چنان سرم را کوبیدم به دیوار از دست کامنت شما که دیوار شکاف برداشت و خون شتک کرد تو صورت همسایه وهمسایه آجان کشی کرد و فعلاً مشغول ر فع و رجوع پلیس خشن و قاطع لندن هستم.
من که همۀ این مطلب را در پاسخ بهمین دغدغه های شما نوشته ام بویژه در بند 2. بازهم شما می گویی چرا از خامنه ای دست برداشته و به قالیباف پرداخته ای. گفته ام که خانه شلوغ است و جیغ و داد و فریاد زن و بچه که هر کدام سازی می زنند و ناراحتی ابراز می کنند کاری کرده که صدا به صدا نمی رسد. و گفته ام که مو قتاً دعوا با خامنه ای را پس زده ام تا ابتدا یکی از فرزندان کمتر مشکل دار با رییس را بگذاریم بالا سر این بچه ها تا کمی ساکتشان کند از وحشت و گریه و مسخره تا بتوانیم بلکه حرفمان را و صدایمان را بگوش رییس برسانیم. گفته ام که از رییس شکست خورده ایم و باید تغییر تاکتیک بدهیم مجدداً حمله کنیم.
در مورد کارآمدی قالیباف را از کجا آورده ای تعجب می کنم زیرا که من نیاورده ام بلکه قالیباف کارآمد است بشهادت کارنامۀ قابل اندازه گیری کمیش در نیروی انتظامی و شهرداری. بلی احمدی نژاد بسیار بسیار مدیر بدی بود. در مورد ترمیم رژیم و ادامۀ این استراتژی اما چنین چیزی ممکن نیست زیرا این استراتژی قابل دوام بهر عنوانی نیست و تقویت جامعۀ غیر سیاسی بسمت پیشرفت و رفاه همان پاشنه آشیل پایان دادن به این استراتژی هم است. من با نام ها و شکل ها و اسم حکومت ها زیاد مشکل ندارم بر عکس بسیاری از شما. برای من برون داد سیستم مهم است و نه قالب و شکل آن. البته می دانم که فرم و محتوا در یکدیگر تأثیر مستقیم دارند ولی این تأثیر مساوی نیست و تأثیر محتوا می تواند بیشتر مؤثر بشود در تغییر شکل- با تأکید به اینکه باید دید کدام را می توان بهتر جلو برد -
درمورد مذاکرۀ سردار سلیمانی با امریکا من گزارش داده ام از پیشنهاد یک دیپلمات خوب جمهوری اسلامی و مطلقاً هدفم شوخی و خنده و استفاده از وسیلۀ نامشروع نبوده است. البته نثر من قاطع و تبلیغاتی است ذاتاً. حالا که دیگر در ایام انتخابات هستیم و من دانسته و پیوسته بدنبال تبلیغ قالیباف. یا...هو

آینده گفت...

دلقک عزیز، سلام!
ممنون از توجه و پاسخ مفصلتان، اما چند نکته:
1- شما می گویید:
"و مطلقاً - با تأکید بر مطلقاً - رانت حکومتی در توفیقات مدیریتی قالیباف را مردود می دانم و کسی نمی تواند اماره و سندی برای این ادعا اقامه کند".

سوال این است: جنابعالی می توانیداماره و سندی دال بر اینکه ایشان از این رانت بر خوردار نبوده اند ارائه بفرمایید؟ (چرا که معاونان اغلب سپاهی او در شهرداری، سابقه فرماندهی قرار گاه خاتم الانبیاء و بوس و بغل و اشک و آه با فرمانده ی سپاه قدس "عقلا" و "منطقا" فرضیه ی ما را در ذهن قوت می بخشد نه عکس آنرا)، لطفا ما را به حس ششم خود و چشمهای آبی سردار حواله نکنید.

2- یکی از خوش شانسی های قالیباف این است که در دولت بی کفایت نهم و دهم شهردار بوده و این آب گل آلود و صید ماهی های "لیاقت"!
اما سوال: شما که برای لیاقت ایشان هزاران دلیل دارید(ولی صرفا حسی و نه مستندات واقعی و فنی و کارشناسانه خصوصا در حوزه ی شهرداری)، لطفا چند دلیل بر بی لیاقتی شخصی چون عارف بیاورید که به گمان من خوبی های قالیباف را دارد وبدیهایش را نه.

3- در مورد توان مدیریت ذاتی با شما موافقم اما مقایسه تحصیلات قالیباف و عارف در شرایطی نادرست می بود که هیچ کدام در معرض پست اجرایی نبوده باشند، اما نه تنها تحصیلات قالی باف به طور وحشتناکی در برابر تحصیلات عارف قلابی و بی ارزش است بلکه عارف مدیریت بسیار کلان تری را نسبت به قالی باف تجربه کرده است و خوب هم از پس آن بر آمده.

4-از شما خواهش دارم فارغ از پارامترهای سیاسی و در همان حوزه ی اقتصاد(که سردار قرار است بترکاند) چند مثال شاخص از بی کفایتی های دولت اصلاحات در سیاست های کلی نام ببرید.

5-شما از بین یک دولت متصل به ولایت و مطیع با شایستگیِ "به شرط چاقو"، و یک دولت نه چندان مطیع، نسبتا شایسته و البته چاقو خورده کدام را بر می گزینید؟

6- من طرفدار اصلاح طلبان نیستم، برای رای دادن هم مردد هستم، اما اگر مجبور شوم قطعا رای من قالیباف نیست و نگرانی شما هم نسبت به توفیق اصلاح طلبان به جاست چرا که گرایش به سمت آنها در جامعه شدت قابل ملاحظه ای گرفته است. و دلیل بزرگ آن هم سابقه نسبتا خوب اصلاح طلبان(باز هم در اشل مدیریت احمدی نژاد)نسبت به عملکرد گنگ و نا معلوم قالیباف.

7- ممنون که خواندید، مرا بی پاسخ هم بگذارید ایرادی ندارد چون میدانم مرغ یک پا دارد و البته شاید از حوصله ی شما خارج باشد( :) ). در ضمن نکته که در کامنتهای شما هست این است که به جای پاسخ های مرتبط، معمولا به کلی گویی و تکرار ادعاهای خود مبادرت میورزید.
جسارت های این فرزند کوچک را بخشایید

شاد و پیروز باشید

دوره گرد گفت...

سلام دوباره

امیدوارم سرتان زودتر خوب شود! ما هم قصد مردم آزاری نداشتیم...

اصل بحث همان آیتم دوم بود

در این خانه ی پر و صدا که مثال زدید پدر خانواده با تمام محل دعوا راه انداخته و هیچ کس حاضر نیست با او راه بیاید و جنس بدهد و کار کند، بچه ها هم که عددی نیستند که مسائل را با محله حل کنند، بدون حل شدن هم نمی توان در محله زندگی کرد...

بدون تغییر استراتژی از بالا امکان ندارد گشایشی در داخل - ولو اندک ولو اقتصادی - حاصل شود و در نتیجه اولویت با حل مسائل از بالاست و ابزار هم نه اصلاحات اندک در پایین که باز حل مسائل در بالا و سطح استراتژیک است. پیشنهاد شما دور باطلی است که راه به جایی نمی برد...


شما خود پیشتر بر این نکته تاکید کرده اید. حالا چرا این عقیده ی درست را رها کرده اید ا.. اعلم

ممنون از توجهتان

ناشناس گفت...

سلام.تیمسار در باره قضییه الگانس ها که شما عاشقشانید والحق بعد از ازچشم افتادن نیروی انتظامی.قالیباف به شرط وجود پول هنگفت مسئولیت بازسازی همه جوره پلیس وانتظامی راپذیرفت.واین پولها جزوبودجه نبودند. یادم است اشنایی داشتم گفت همسایه نظامی ام -ستوان بود-گفته فلای حقوقمان شده سیصد تومان ولی گفته اند جایی بازگونکنید حکممان160 است حالا خداکاری کند بشماهم همی160 رابدهند .گفت بهش گفته ام از60-70 تا 160 میدان چقدر راه است .سرسال که شد بیست وپنج درصدیعنی 15تومان رفت روی حقوقش.واز همه بد روزی امد پکر وناراحت گفتم چته؟ گفت این بیچاره چقدر خوشحال بود اماچه فایده 6ماه بعد افزایش حقوق مرد .واقعا"دل چرکین بود .بگذریم بعدها طرح هماهنگ سازی مشاغل را اوردند ونصف نارضایتی قشر دولتی ازاصلاح طلبان این بود که ازلیسانس به پایین به تخمشان هم نبود خودم دیدم لیسانس امروزاستخدام شده از فوق دیپلم 29 سال خدمت 80درصد بیشتر میگرفت .یاطرح ارشد خبره عالی و....که مسخره بود کلن خواستم بگم خرج کردن پشتوانه میخوادورییس جمهوردستش زیر سنگه.ذوق وسلیقه قالیباف را منکر نمیشوم .بدبختی اینجاست دراین مملکت ادم سنتی درعمل مدرنه ادم مدرنش متحجر وکلن به عمل باید نگاه کرد وبرچسبها زیاد قابل اعتماد نیست .این همه روضه گفتم و چه میدانم یاد قدیم کردم اما میخواستم از شهروند-عمودلار- افشین-اینده ودیگر عزیزان یه چیزی درباره این بغل گوشمان ترکیه بنویسید.اقای ایرانی دم ازتعطیلی کم بزن ببین بهار امده منتها در ترکیه .تابهار عربی رابه راه راست هدایت کند.
تکرار میکنم پرت وپلاهای مرا ببخشید .تکرار نمیشود
لکلک

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس عزیز بالای آرسین محترم.
اول ببخشید که کامنتت رفته بود توی اسپم و دیر متوجه شدم. ثانیاً ممنون از لطفت. ثالثاً کمی قیقاج رفتن در این سرعت و شدت لاجرم سوراخ سنبه هم پیدا می کند اما من در انسجام فکرم ثابت قدمم. برتری هاشمی به قالیباف در جریان حمله به استراتژی خامنه ای بود. برتری قالیباف به هاشمی در زمینۀ تاکتیک و کارآمدی است. چون به موفقیت هاشمی در بالاترین توقع بیشتر از بیست درصد امید نداشتم اما به موفقیت قالیباف بالاتر از 80 درصد ایمان دارم لذا این فرق و تغییر بچشم آمده. فرمایشتان در مورد تاکتیک تحت تأثیر استراتژی دقیق و علمی و مورد تأیید و تأکید من هم است و اما توضیح داده ام که امور جامعه خط کشی دقیق ندارد و مثل ظروف مرتبطه عمل می کند و هر حوزه ای به حوزه ای دیگر از جمله تاکتیک به استراتژی تأثیر کم و بیش دارد. لذا بعد از شکست در عقب راندن مستقیم استراتژی آمده ام به سطح تاکتیک تا اگر حد اکثر را نمی توانیم تحصیل کنیم از حداقل هم نمانیم. و خیلی حرف ها که تکراری خواهد بود و من کشش وقت و انرژی بالاتر از این را ندارم. یا...هو

بهرام گفت...

از زمانی که به صراحت پرداختید به قالیباف و هی سعی کردید او را بهتر از بقیه جلوه دهید، این اولین نوشته تان است که کاملأ منطقی و اقناع کننده بود و حتی الان مرا هم قلقلک داد که از رضایی کمی به سمت قالیباف متمایل شوم (البته هنوز کلی راه مونده تا عوض کنم انتخابم را). آفرین به شما. اگر همیشه همینطور منطقی و با استدلال بنویسید دوباره همان تحلیلگر قانع کننده می‌شوید. چند مطلب گذشته‌تان درباره قالیباف زیادی تعصبی بود و چندان قانع نمی‌کرد.
موفق باشید