1- انتخابات پیش رو در ایران یک پدیده دارد که در ضمن معمای ایندوره از انتخابات هم است. جانباز و دیپلمات جوانی که بدون کمترین کارنامۀ حداقلی برای ریاست جمهوری در آخرین لحظات وقت مجاز برای ثبت نام کاندیداها با شتاب وارد وزارت کشور شد و در صف طولانی نامزدها قرار گرفت. او که بلافاصله مورد حمایت بخش بسیار رادیکال حرب اللهی های طرفدار نظام هم قرار گرفت؛ بهمان سرعتی که ثبت نام کرده بود بهمان سرعت هم احراز صلاحیت شد، و بجای باقری لنکرانی مبارزات انتخاباتی اش را آغاز کرد. در مورد حامیان جلیلی و رانتی که فقط او در طول جمهوری اسلامی برخوردار شده و تنها نمونه در نوع خودش است که باسوابق در حد هیچ احراز صلاحیت شده است حرف و حدیث بسیار بود و است. که مهمترین آن ها این بوده که همه گفتند که آیت الله خامنه ای حامی اصلی اوست و او نامزد مخصوص آقاست. حالا اما با سخنان شفاف و تأکیدات چند روز گذشتۀ آیت الله خامنه ای که او در این دوره نظر کردۀ خاص ندارد مجدداً این سؤال با قوت بیشتری مطرح شد که پس سعید جلیلی نامزد چه کسی و کدام گروه است.
2- مناظرۀ فله ای دیشب هشت نامزد باقیمانده در چرخه هرچقدر مسخره و کمیک-تراژیک بودو باعث خنده و گریۀ توأمان موافق و مخالف حکومت شد؛ اما یک دست آورد بسیار مهم داشت که آن هم رونمایی از چهرۀ مرموز سعید جلیلی بود. معمولاً رسم است که مسلمانان شیعۀ خیلی متعصب و با ایمان نشانۀ مهر نماز و سجده بر پیشانی دارند. که اگر هم طبیعی بوجود نیامده باشد با خلوص نیت و نشان دادن عمق سرسپردگی مؤمن به الله جعل شده و بر پیشانی مؤمن می نشیند. از این گردی شبیه به خون مردگی که گویا قدیمی ترین تتوی بین مسلمانان شیعه هم است چنان با افتخار و ایمان یاد می شود و نموده می شود که بیننده همیشه نوعی قداست فرازمینی برای چنین مؤمن خوشبختی احساس می کند. این جای مهر چون جنبۀ هم هویتی و هم تشویقی برای دیگران بویژه کودکان و جوانان خانواده های متدین دارد همواره با افتخار از هر گونه مانعی که باعث پنهان یا مخدوش شدن آن بشود بشدت پرهیز می شود.
3- اما اتفاق عجیب و تأسف باری که دیروز افتاد این بود که سعید جلیلی برای قرار گرفتن مقابل دوربین تلویزیون موهای سرش را طوری آرایش کرده بود که بروی پیشانی اش بریزد و مانع دیده شدن جای مهر روی پیشانی اش از سوی مخاطبان بشود. این نوع آرایش کاملاً عمدی بود و جلیلی برای پرهیز از بهم خوردن آرایش موهایش و بازگشت موها بحالت طبیعی همیشگی حتی از دست زدن احتیاطی به سرش هم خوددار بود. لذا این حرکت بسیار نادر و کمیاب سعید جلیلی سؤال های بسیاری را تولید کرد که به برخی از مهمترین آن ها اشاره می کنم. و بدیهی است که من فقط سؤال را می دانم و از پاسخ دادن قطعی یا احتمالی به آن ها عاجز و معذورم:
الف- آنچه که قطعی است پوشاندن هویت ایمانی خود توسط جلیلی نشانه ای غیر قابل تردید از عدم خلوص ایمانی او و بزرگترین سرمایۀ آورنده اش به صحنۀ انتخابات است. این دیگر حکم مذهبی است و نه سؤال چند جوابی.
ب- آیا جلیلی همانطور که گاهی در افواه شنیده می شود نفوذی احمدی نژاد و جریان معروف به انحرافی است در بین نامزدان دیگر؟
پ- نه؛ خدای ناکرده ایشان وابسته به احمدی نژاد و بلوک های داخلی نیست. بلکه او توسط خارجی ها و سرویس های اطلاعاتی غرب بعنوان نامزد از سد شورای نگهبان به این راحتی گذشته است. طرفه اینکه اگر رد صلاحیت لنکرانی درست باشد. جلیلی جایگزین کسی شده است که فقط بدلیل داشتن پدر امریکایی رد صلاحیت شده اما خودش مأمور مستقیم غرب است. این گزاره به این دلایل هم تقویت می شود و باید توسط عوامل اطلاعاتی حکومت مورد توجه جدی قرار بگیرد:
1- روش های بسیار بسیار پیچیدۀ سرویس های اطلاعاتی برای شکار مهره ها که ممکن است حتی بیست سال هم طول بدهند جهت رونمایی از مستخدم های مهم شان.
2- سعید جلیلی یکی از تنها عنصرهایی است که "خود امنیتی" - لغت بهتری گیر نیاوردم - هستند به این معنا که بغیر از خودشان مقام امنیتی ناظری ندارند. چون جلیلی دبیری سری ترین مجموعۀ کشور را دارد و خودش ناظر به همۀ سرویس های امنیتی هم است.
3- بدلیل نوع مأموریت جلیلی در مسایل هسته ای و سایر مراودات امنیتی با دنیا و غرب هم سطح تماس و هم سهولت تماس با جلیلی از سوی سرویس های غربی بیشترین امکان را آدرس می دهد. و هیچ مقام درجه اول ایرانی در وضعیت راحتی تماس جلیلی نیست.
4- اینجاست که ارتباط جلیلی با دولت و جریان انحرافی هم می تواند معنای خودش را پیدا کند. به این ترتیب که از بدو معرفی جلیلی به عنوان دبیر شورای امنیت ملی قرار و مدارهای منجر به این روزها گذاشته شده باشد.
و نهایتاً اینکه وقتی انسانی مدعی تقوا و درجه و خلوص ایمانی بالا حاضر باشد مهمترین نشانۀ هویتش را برای مقام دنیوی پنهان کند؛ بدیهی است که سخت نیست باور کرد خیانت به ملت که از نظر مذهبی اهمیتی هم ندارد. یا...هو
۱۴ نظر:
توهم زدی دلقک جان
نه طوطی جان.
واقعیت دنیای جاسوسی از این خیلی خیلی ناباو رتر است. تازه همۀ قرینه ها را ننوشتم. در ضمن دروغ که ننوشتم اتهام هم که نزده امو یک گزینۀ کاملاً قابل باور را طرح کرده و سؤال پرسیده ام. بیشتر بخاطر حزب اللهی های مؤمنی که ممکن است سادگی کنند و در زمین دشمنشان بازی کنند. والا من که مطمئنم جبهۀ پایداری و شریعتمداری ها و رسایی و آقاترانی و از این سنخ سیخ کنندگان آدم های بی هویت سیاسی مثل لنکرانی و جلیلی و ... خائن قطعی و مید این یک کشور دشمن ایران احتمالاً هستند. و الا زادۀ ایران و درس خوانده و دنیا دیده و در جریان پیشرفت بشر بوده هایی مثل این جانوران چطور می تواند با هموطنانش چنین رفتاری بکند.
اگر دوباره بهت برنخورد، باید بگویم این یکی را هم باید در رده ی مهملات رنک کنی. البته تقصیری نیست. اهل پریدن با جماعت حزب اللهی نبوده ای.
این اتفاقا حد اعلای آن تقواست. برخی اساتید اخلاق ِطراز اول را می شناسم که از مهرهایی استفاده می کنند که به قدر کف دست است. علت آن است که می خواهند جلوی ایجاد این اثرگاه را بگیرند. چرا؟ ریا نشود.
این حرکت جلیلی نزد بسیاری از این جماعت نه فقط عملی ناپسند نیست که اوج خلوص است که حتی جای اثر سجده را سعی می کند بپوشاند که تظاهر نکرده باشد.
این کار یعنی، من بسیار خالص هستم و قصد کاسبی با جای مهرم را ندارم. این جای مهر یک راز عاشقانه میان من و خداست و غیورانه نمی خواهم کسی از آن باخبر شود!
البته جان ِعمه اش را بنده می گذارم رویش واین خودش حد اعلای ریا می تواند باشد.
اگه باشه من رای میدم بهش
یه سری از این آدمها توجیهشون اینه که معلوم بودن این اثر ممکنه در نظر دیگران ریا باشه (که عمدتا هست) برای همین من فکر میکنم برای جلوگیری از این مسئله اون رو پوشونده.
لازم به ذکره که آقای احمدی نژاد هم این لکه رو داره اما همیشه اونو با موهاش میپوشونه که فقط یکی دوبار من تونستم از زیر موهاش ببینم.
کاشی جان
درست می گویی من خیلی چیزها را نمی دانم. اما تو هم خیلی چیزها را نمی دانی. ازجمله اینکه من کدام هذف را دارم از نوشتن هر مطلب. البته خود مطلب هم همیشه می تواند روایتی متفاوت و چه بسا درست باشد. یا...هو
فکر کنم شما با مفهومی به نام ریا آشنا تیستی؟
از این که عصبانی نشدی، متعجب شدم. ظاهرا دوران طولانی وبلاگ نویسی، شرح صدری آورده که شایسته ی تقدیر است. ضمن آن که حالا که این برخورد منطقی شما را دیدم، حیفم آمد این را نیفزایم که بسیاری از نکات و نوشته های شما نه فقط پسند ماست که از آن هم فراتر است و عالی است. و یقین بدان یکی از کسانی که باعث شده که وبلاگت توسط ِان که باید خوانده شود، این پسر کاشی است. منتی هم نیست. جنس اعلا را باید شناساند. خصوصا به کسانی که جهاز ِنعشگی اش را دارند! غرض این که بی انصافی نکرده باشم در قبال انبوهی از هورا ها و آفرین ها و قهقهه های شادی (نه از لودگی و طنز که از به خال خوردن تیر حضرتت در برخی تحلیل ها-به مثابه لذتی که از حل معمای پنهان در یک جوک حاصل می شود!-) که به شما نمی رسد و کارش به کامنت نمی کشد، و دریغ است از ما فقط همین غرغرها در این جا ثبت شده باشد. همین.
دلقک عزیز سلام
به پسر شجاع کاشی:
آیازدن مهر به پیشانی خودش اوج ریا نیست؟
این دیگر خیلی مضحک می شود که کسی مهر به پیشانی اش بزند که بعنی من خالص هستم! وجالبتر ازآن اینکه حال برای اینکه ریا نشود با پوشاندن آن با موی سرم می خواهم بگویم که ای خلایق من قصد کاسبی با مهر پیشانی ام ندارم!!
کاشی عزیز. یکبار در عمرم عصبانی شده ام و بدبختانه طرفم هم کاشی درآمده. آن هم فقط زمانی بود که کاشی گمان کرده بود که پهلبان است و کرمانشاهی که بمن بگوید کره با من بودی. و الا من همیشه ادب و متانت و نقد و از همه مهمتر سواد و اطلاعاتت را تحسین می کنم. ولی از اینکه صادق آخر جوابو بهت داده خیلی کیف کردم. یا...هو
چه کنیم که مضحک است صادق جان! اگر مافیا بازی کرده باشی، خواهی دانست که لول (level) زدن یعنی چه. عجیب هم نیست. هر از چندی که چیزی مد می شود، و وقتی فراوان شد و تمایزش را از دست داد، روی دستش چیز جدیدی می آید تا متمایز باشد.
شما بگو مضحک. البته مضحک به نظر آمدنش از آن روست که شما با کل مفهوم به یک باره آشنا می شوی.
به عبارتی -اگر بخواهی مساله را طبیعی درک کنی- باید با سیر تطور ِاین قمپزهای مذهبی را دیده باشی و متوجه شده باشی که طی 20 سال چه تغییری رخ داده. و دوز مذهبی بودن ِطرف هم در این مساله، بی تاثیر نیست.
دیگر این که اگر سایر بازی های عجیب و غریبی که میان مذهبیون است را بدانی، این یکی خیلی هم جدی و قابل اعتناست!
یک طور دیگر بگویم. جلوی ایجاد شدن اثر سجده را نمی شد گرفت (!)ولی جلوی جلوه کردن و ریا شدنش در معرض ِدید عام را می شود گرفت و این آقا گرفته تا ریا نکرده باشد!
به معنای واقعی کلمه مذخرف گفتی
ارسال یک نظر