۱۳۹۶ شهریور ۸, چهارشنبه

امید من به مثلث سلمان و صدر و صالح است. بلکه حسن روحانی را هم یک هولی بجلو بدهند!

Image result for ‫مقتدی صدر‬‎


1- از چهار سال پیش گفته ام که مقتدا صدر را تعقیب کنیم برای تغییرات مثبت در ایران و چندماه پیش هم تذکر داده ام که محمد سلمان بعد از صعود به جانشینی پدرش سیاستمدار عاقل تری شده و از تندی جوانی اش کاسته خواهد شد. و حالا خوشحالم که هر دو آدرسم درست بوده و هم آقای صدر جوان در حال ایدئولوژی زدایی از شیعه است و هم سلمان جوانتر در حال متحول کردن سلفی ها و مهمتر اینکه علی عبدالله صالح کبیر بنیانگذار یمن مدرن هم به این دو پیوسته و بزودی شاهد تبعات مثبت این هماهنگی سکولار در منطقه خواهیم بود و محتمل است که بتوانند حسن روحانی بسیار محافظه کار و دست به عصا را هم یک هول کوچکی بدهند بسمت وفای به عهدی که با ملت مدرن ایران امروز می بندد و فردا فراموش می کند.

2- بدیهی می دانم که عوامل متعددی در شکل گیری تصمیم به ایدئولوژی زدایی از دین دخیل بوده است. اما مطمئن هم هستم که  این مقتدا صدر عراقی بوده که با توصیه اش به محمد بن سلمان چرخ این ایدئولوژی زدایی را تا آنجا روغنکاری و روان کرده که سلمان به وزیر خارجه اش دستور مصافحه با ظریف بدهد و شایعه خبر درخواست میانجیگری وزیر خارجۀ عراق هم در همین بستر روییده است. و چه می گویم که حتی باور دارم که نزدیک شدن عبدالله صالح یمنی به عربستان و اختلاف با حوثی ها هم مستقیم یا غیرمستقیم در این مسیر اتفاق افتاده است. کمی توضیح می دهم. 

3- مقتدا صدر که از چهار سال پیش تصمیم به ترک اسلام سیاسی گرفت - و من تنها مفسری بودم که آن را برای شما نوشتم (اینجا) - یک شبکه ای ارتباطاتی با مراجع همفکرش - آیت الله سیستانی در عراق و برخی مراجع عمدۀ غیر سیاسی در قم و محتمل با احتیاط با دولت روحانی در ایران - را عملیاتی کرد که هدف عمده اش سیاست زدایی از دین و سکولاریزه کردن بهداشتی حکومت عراق و جلوگیری از نفوذ ایدئولوژی خامنه ای در حکومت عراق بود و است و این پروژه با کندی اما مستمر در حال پیشرفت بود و است. سفر صدر به عربستان و دیدارش با محمد سلمان این فرصت را به دو رهبر جوان داد که هماهنگی های بیشتر و بهتری برقرار کنند و افکار یکدیگر را هم پالایش و هم تکمیل کنند. 

4- چنین باور دارم که در دیدار مقتدا صدر دارای قدرت زیاد بالقوه در عراق و شیعیان و محمد سلمان دارای قدرت زیاد بالفعل در عربستان و سنیان جمع بندی های خوبی بدست آمده است. نتیجه ای که از بحث های ایندو بدست آمده مؤید این است که محمد سلمان تصمیم گرفته است که مقابله با سیاست منطقه ای خامنه ای - بویژه در سوریه و لبنان - را فعلاً از دستور کار خودش خارج کند. چون به این نتیجه رسیده است که اولاً مقابلۀ سیاسی در سوریه با ایران متولی های گردن کلفتی مثل امریکا و روسیه و اسرائیل دارد و نیازی به بازیگری خط مقدم عربستان (که خودش هم متهم به حمایت سلفی ها در سوریه است اولاً و بیش از اندازه در مظان اتهام همکاری با اسرائیل در افکار عمومی توده های عرب قرار خواهد گرفت ثانیاً) نیست و بهتر است تمام توجه و استراتژیش را معطوف به منطقۀ نزدیک (خلیج فارس و یمن) بکند و در این راه هم هردو طرف عرب جوان سعی کنند که بیشتر روی ایدئولوژی زدایی از دین - در هر دو شاخۀ شیعه و سنی - تمرکز بکنند و تمام نیروهایی از دو طرف - مثل حوثی ها و القاعده و داعش و امثالهم - را به انزوا کشانده و پرو بالشان را قیچی کنند. 

5- چیزی که از این استراتژی جدید بیرون آمده متقاعد شدن سلمان به برقراری ارتباط محتاط با دولت روحانی و تقویت مواضع او در مقابل ایدئولوژی آیت الله خامنه ای بوده است. بعبارت رساتر توضیحات مقتدا صدر از پیچیدگی های سیاسی ایران و جدی بودن شبکه ای از روحانیان شیعۀ ایرانی که خواستار سکولاریزه کردن مجدد مذهبشان هستند محمد سلمان را متقاعد کرده است که اگر هم با اکراه و ناباور از تندی قبلی خود در یکپارچه دیدن حکومت ایران دست بردارد و با بخش انتخابی قدرت در ایران وارد تماس و مذاکره شود با این تعهد و قول مقتدا صدر که اتصال محمد سلمان و روحانی خواهد توانست انفعال ایدئولوژیک فعلی خامنه ای در منطقه را بازهم ضعیف تر و ضعیف تر بکند تا روحانی نیز بتواند تندروان داخل ایران را بیش از پیش به حاشیه براند.

6- بنظرم می رسد که این استراتژی جدید عربستان و عراق - حیدرالعبادی نخست وزیر عراق قطعاً با افکار سیستانی و صدر موافق است - می تواند موفق بشود مشروط به اینکه حسن روحانی هم کمی جسارت بیشتر بخرج بدهد و از این موقعیت طلایی که بزودی وارد فازهای اجرایی خواهد شد - برگشتن سفیر قطر حتماً با عدم مخالفت عربستان انجام شده است - بهره برداری لازم را بکند و مذهب ایدئولوژیک را تضعیف بکند. البته به حسن روحانی خوشبین نیستم. زیرا او یا نمی خواهد و اگر می خواهد بسیار محتاط و محافظه کار عمل می کند و یا واقعاً شناختی از چگونگی رهایی از دین ایدئولوژیک را درک نکرده و نمی کند. زیرا که من قبلاً هم بارها مثال زده ام که ایدئولوژی از جنس مس یا آلیاژهای نرم نیست که با چکش کاری بتوان آنرا تغییر فرم داد. بلکه جنس ایدئولوژی از چدن است که فقط به مته کاری باید کنده شده و تضعیف شود و نهایتاً وقتی به اندازۀ کافی نازک شد با ضربات آخر در هستۀ مرکزی بشکند و خرد شود. اینکه روحانی گمان می کند که مثلاً در مورد مدیریت های عالی برای زنان و غیر شیعیان گذشت زمان مراجع قم را نرم خواهد کرد خیال خام و آرزویی محال است.

7- لذا بدترین خبری که می توانست مرا بیازارد این جملۀ روحانی در مجلس بود که گفت می خواسته سه وزیر زن تعیین کند و نشده است. البته اینقدر جسور نبود که بگوید چرا نشده است. اما - اگر دروغ نگفته باشد که بعید هم نیست - بطور قطع برای راضی کردن مراجع پیر و فرسودۀ قم بوده و حداقل در این مورد خامنه ای مقصر نمی تواند باشد. زیرا او اگر هم روی خوشی به زنان نداشته باشد - که ندارد - حداقل از باب پذیرش وزیر زن در دولت احمدی نژاد نمی توانست با وزیر زن در دولت روحانی مخالفت مانع بکند. اینکه روحانی باز داستان های هزار و یکشب تعریف می کند که فلان می کنم و سی درصد مدیریت ها را به زنان خواهم داد و از این وعده ها حتی در صورت تحقق هم - که بعید است - مثال همان چکش کاری فلز نرم است بجای مته کاری فلز سخت و شکننده. معرفی وزیر زن یک حملۀ سمبولیک به هستۀ مرکزی ایدئولوژی بود که صدها پست یواشکی و بی خاصیت دیگر نمی تواند جایگزینش بشود.

8- راجع به سایر سیاست ها و اتفاقات دوماه گذشته بازهم مجبورم بنویسم. اما برای پرهیز از تطویل در این اولین نوشته فقط به نتیجه گیری همین مطلب بسنده می کنم تا بعد. آن نتیجه هم این است که برخلاف اهن و تلپ های خامنه ای خوشبختانه ایدئولوژی اسلام سیاسی در حال بازهم ضعیفتر شدن است و پرواضح است که هیچ داروی شفابخش سیاسی برای نجات ایران وجود ندارد غیر از سکولاریزه کردن مجددمذهب. و این مهم در حال پیشروی است و عدم بهره برداری بموقع روحانی از این شرایط منطقه ای جدید در تداوم آن خللی وارد نخواهد کرد. اما در سرعت آن تأثیر منفی خواهد گذاشت و بویژه در داخل کشور هم جامعه را اذیت خواهد کرد و هم روحانی و اصلاح طلبان را توأماً بشکست خواهد کشاند. زیرا ایدئولوژیک ها - تندروان انقلابی - یا باید مورد هجوم و زیر ضربات مداوم باشند یا اگر کمترین فرصتی پیدا کنند هجوم می آورند و دمار از روزگار "رخصت دهنده شان به امید آشتی" - تاکتیک بعد از انتخابات روحانی - در میاورند و شکستش می دهند! یا...هو