انتخاب نوع اسلحه هم نشان از بلندپروازی دارد (دوربین) و دقت در هدف نقطه زن |
1- آیت الله خامنه ای دیروز در نماز عید فطر ابتدا نمونه ای از افسر جنگ نرم "آتش به اختیار" مورد نظرش را پشت تریبون فرستاد تا هنگامی که از ویژگی های جنگجویان آتش به اختیار مورد نظرش توضیح مجدد می دهد سریع در ذهن مخاطب تداعی معنا بیابد و جمعیت انبوه نمازگزار از هرگونه تردیدی رها شوند در مصداق یابی افسران آتش به اختیار. در اینکه شخص رهبر جمهوری اسلامی میثم مطیعی و شعر ضد حسن روحانی و دولتش را برای مراسم نماز عید فطر برگزیده کمترین تردیدی نیست. نشان به آن نشان که آخوند تقوی رییس همۀ نمازهای سیاسی - عبادی و پیشنهاد دهندۀ نصب و عزل تمام امامان جمعه به خامنه ای نیز از شعر مطیعی برائت جسته و گفته من در جریان نبودم. و چه کسی است که نداند تقوی یکی از کلیدی ترین، وفاداراترین و مورد اعتماد ترین زیردستان خامنه ایست که در طول 30 سال ریاستش بر نمازهای جمعه و اعیاد حتی یک مورد نیز اشتباه و خطا نداشته و چه در عزل و نصب ها و چه در ابلاغ دستورکارهای اولویت بندی شدۀ موضوعی به نماز جمعه ها و امامان جمعه طبق نص نظر خامنه ای عمل کرده که مهمترین نمونه اش عزل هاشمی رفسنجانی مرحوم از نماز جمعۀ تهران بود. پس اگر تقوی از موضوعی اطلاع نداشته باشد بطور قطع تصمیم شخص آیت الله خامنه ایست و بین این رییس و مرئوس فیلتر دیگری نیست. در ادامه خواهم نشان داد که حتی حذف یک بیت از شعر مطیعی نیز بدستور و صلاحدید خود خامنه ای حذف شده است.
2- بعید بنظرم می رسد که علت اصلی این حجم از تلاش خامنه ای برای حذف حسن روحانی مربوط به مسئلۀ جانشینی او در آینده باشد. زیرا نه خامنه ای ضعف جسمی و روانی قابل نشان دادنی را بروز می دهد و نه اصولاً طیف حسن روحانی پایگاهی فقهی در بین فقهای اصلی و مرجع روحانیت شیعه دارند که در هیچ زمانی - تا جمهوری اسلامی ولایت فقیه برقرار است - بتوانند در عرصۀ رهبری عرض اندامی بکنند. بنابراین بنظر من نزاع سخت خامنه ای با روحانی جنبۀ سیاسی قویتر از جنبۀ مذهبی آن دارد. به این معنا که خامنه ای احساس می کند که بدلایل زیر دست برتری یافته در سیاست "چالش بجای سازش" و می تواند با یک دولت همسو از طیف ایدئولوژیک خودش آینده و تداوم جمهوری اسلامی در قرن جدید هجری شمسی را تضمین و همیشگی بسازد:
الف- از صحنه خارج شدن تمام ایرانیانی که نشانه ها و خاطراتی از مدرنیتۀ قبل از انقلاب ایران را داشتند و دارند به دلیل کهولت سن و مرگ طبیعی. بطوریکه نسل های فعال و فعلی ایرانی حداکثر خواسته هایشان مقایسۀ جمهوری اسلامی با خود جمهوری اسلامی شده و نه تنها نسل های قبل از انقلاب را برسمیت نمی شناسند بلکه آنان را تحقیر هم می کنند که: "بگذارید خودمان با همین افتان و خیزان خود از راه همین انتخابات کشورمان را اصلاح کنیم و توی کارمان موش ندوانید". بعبارت روشن تر خامنه ای با نسل هایی طرف است که اگر هم مدرن یا دگر اندیش هستند در پذیرش مشروعیت کامل جمهوری اسلامی تردیدی ندارند.
ب- استفاده از بسیج شدن نسبی احساسات ملی و ایرانی به نفع مقاومت در برابر زورگویی به دو دلیل زیر:
ب1- سیاست های خصمانۀ دونالد ترامپ بر ضد هم تمامیت ارضی ایران و هم جامعۀ مدنی ایران و هم نشانه رفتن زندگی روزمرۀ مردم با طرح و تصویب تحریم های جدید. و البته سیاست های احمقانۀ عربستان در تلاش برای بسیج اعراب بر ضد ایران و دامن زدن به نفرت و جنگ هویت تاریخی عرب و عجم.
ب2- حملات اخیر داعش به تهران و دامن زدن به احساسات جریحه دار شده و خواستار انتقام از راه "خشونت در برابر خشونت" ایرانیان طبقات مدرن و شهری. که نمونه اش در استقبال از حملات موشکی سپاه به دیرالزور سوریه را علامت درستی تشخیص خامنه ای باید دید.
پ- توجه به این اصل روانشناختی انسانی - بویژه شرقی و علی الخصوص ایرانی - که انسان ها از مظلومان حمایت می کنند و نه از ذلیلان. بعبارت دیگر تا کسی مظلوم است افکار عمومی از راه دلسوزی هم شده از او حمایت می کند. اما اگر این نسان مظلوم از دز مظلومیت به ذلالت سقوط کند بلافاصله افکار عمومی نیز از انسان ذلیل روی برمی تابد و به ظالم و ذلیل کننده گرایش پیدا می کند. این موضوع البته با "چرا گرایش به دیکتاتور" هم قابل توضیح است در جهان عقب مانده. زیرا توده های عامی و معمولی همیشه به قدرت معطوفند و نه به ضدقدرت. زیرا منافع خودشان را که امنیت و زیست (زنده ماندن) است را برهر فاکتور دیگری اعم از عدالت و آزادی ترجیح می دهند. توده وقتی به ضد قدرت گرایش پیدا می کند که تشخیص بدهد قدرت بالفعل در حال سقوط است و این ضد قدرت است که در حال تبدیل شدن بقدرت است.
3- بنظرم بنا به سه دلیل گفته و بسیاری دلایل ناگفته هم خامنه ای به این تشخیص رسیده است که زمان تثبیت هژمون جمهوری اسلامی چه در بین مردم چشم بازکرده در داخل جمهوری اسلامی و چه در منطقه و جهان در چهار سال آینده رقم خواهد خورد و این موضوع مهمتر و کلانتری از "رهبر آینده چه کسی خواهد بود" است. زیرا اگر این هژمون در چهار سال آینده تثبیت شود رهبر هرکس که باشد - که حتماً یک روحانی سنتی کمی دگم یا کمی ملایم خواهد بود - ناگزیر از ادامۀ راه تثبیت شده است و در غیر اینصورت باز فارغ از نوع رهبر جمهوری اسلامی فروخواهد پاشید.
4- من نتوانستم بغیر از نقشۀ کلان شرح داده ام علت یابی کنم در چرایی رفتار این روزهای خامنه ای با روحانی. زیرا هیچ کدام از گزینه های دیگر قدرت حمل این حجم از حمله و تخریب روحانی از سوی خامنه ای را ندارد و توجیه نمی کند. مگر اینکه یک نزاع شخصی هم در میان باشد و روحانی در جایی در خلوت یا مباحثات سطوح بالای حکومت به خامنه ای چنان تعرض تند و اثر گذاری کرده باشد که خامنه ای کینۀ شخصی از روحانی را هم به کینۀ سیاسی و فقهی اش افزوده باشد.
حالا با این مقدمۀ بسیار فشرده و طولانی می توانم وارد حرف های خود خامنه ای در نماز عید فطر بشوم و دو نکته را که مهمترین نکته ها بود و از سوی تحلیلگران مغفول مانده - مثل همیشه - را رمز گشایی بکنم:
الف- نکتۀ اول مربوط است به این عبارت خامنه ای که گفت:
... امیدوارم که هرچه زودتر دولت جدید تشکیل شود و کارهای لازم را برای کشور شروع کنند، کارهای بزرگی در پیش است که باید انجام بگیرد، کار برای تولید داخلی، اشتغال جوانان که جزء مسائل مهم ما است. امسال را هم ما سال تولید ملی و اشتغال نام گذاری کردیم...در این پارگراف خامنه ای از فعل "شروع کنند" استفاده می کند و نه از واژه "ادامه دهند" تا این القاء غیر مستقیم تحقیر کننده را از راه تداعی معانی انجام دهد که اولاً در دولت یازدهم کاری انجام نشده است. و ثانیاً فعلاً هم که دولت جدید تشکیل نشده دولت فعلی تعطیل و در خواب و بی عملی است. و با تأکید بر نامگذاری خودش هم می خواهد فشار بر دولت تشکیل نشده را هم به بالاترین حد افزایش دهد و القاء کند که در شش ماه نخست سال عملی انجام نشده و تمام شعار سال من دست نخورده منتقل شده به نیمۀ دوم سال و دولت دوازدهم!
ب- نکتۀ دوم هم برمی گردد به کلمۀ "مدعیان پوچ اندیش" که خامنه ای ظاهراً در جهت نصیحت دوستانه به معترضان به حسن روحانی در روز قدس می گفت و ضمن ستایش از آنان بعنوان نیروها و جریان انقلابی از آنان می خواست که "مدعیان پوچ اندیش را از جریان انقلاب طلبکار نکنند" - عین گفتۀ خامنه ای را از مجموع سخنرانی او حذف کرده اند و نتوانستم جملۀ خودش را برای شما کپی پیست کنم. -
ب1- بنظرم استفاده از واژۀ "پوچ اندیش" در مقابل منظور اصلی خامنه ای که "لیبرالیسم" بود خیلی اهمیت دارد. زیرا او می داند که مقابلۀ مستقیم با ارزش های لیبرالیسم نه ممکن است و نه جای آن در خطبۀ نماز است و نه مفید واقع می شود از جهت تأثیر منفی بر افکار جوانان مدرن و در حال جذب بسوی خامنه ای بدلیل هایی که در بالا و مقدمه برشمردم. لذا خامنه ای از کلمۀ پوچ اندیش استفاده می کند که مصداق آن هم قبلاً مشخص شده طیف فکری حسن روحانی است و با شعرخوانی مطیعی هم بر این مخاطب پوچ اندیش تأکید - در همان لحظه - شده است. در اینجا نیز خامنه ای از تبلیغات روانی غیر مستقیم و از راه تداعی معانی استفاده می کند. به این معنا که بجای درگیر شدن با اندیشه، نماد و حامل اندیشه را می زند. چون اگر حامل و نماد اندیشه ای حقیر و پوچ و ذلیل نمایش داده شود خود اندیشه هم بتبع حقیر و پوچ و ذلیل می شود.
ب2- همانطور که در پست ضیافت افطاری خامنه ای هم بدرستی اشاره کرده بودم او از همۀ ضعف های مترتب بر روحانی (نماد فعلی پوچ اندیشی در چرخۀ قدرت سیاسی) از تحصیلات و دکترای او بهره می برد. زیرا این نماد راحت تر با جامعۀ مدرن تحصیلکرده ارتباط مؤثر می گیرد و آنان را در نفرت از مدرک تقلبی با خامنه ای همذات پندار می کند. او خودش در حضور همه و کارگزاران نظام این پالس "دکتر روحانی" را فرستاد و دیدیم که بلافاصله استاد اعظم مصباح یزدی فردای همانروز این پالس را گرفت و گسترش داد. در حالیکه رسم روحانیان نیست که مدارک دانشگاهی را مهم بدانند و تازه برای اصالت و قلابی بودن ان هم مانور بدهند. لذاست که شعر سروده برای روز نماز عید فطر در اوجش به مصرعی می رسد که از کلمۀ "دکتر قلابی" استفاده شده است. اما بعد از اینکه شعر سروده شده برای تصویب نهایی به خامنه ای عرضه می شود او دستور می دهد که مصرع دارای "دکتر قلابی" حذف شود و می شود.
ب3- آن شعر البته قصیده ای طولانی است و گویا بخش مربوط به دولت و برجام های لایت شده بود. اصل بیت حذف شده چنین است: «نور خورشید طلب حاجت مهتابی نیست/ که دوا در کف هر دکتر قلابی نیست!» این حذف که می توانست در کنار برخی دیگر ابیات حذف شده بی اهمیت تلقی شود و توضیحی هم نیاز نداشته باشد. اما چون این بیت به دلیل بزرگنمایی بعدی حذف شده بود؛ لذا محمد مهدی سیار یکی از سراینگان شعر با سرعت نور واکنش نشان داد و در کانال تلگرامی خود با توسل به "شعر تخریب حسن روحانی نبود" توضیح مفصلی نوشت و دلیل آورد که مطیعی با وسواس و تقوا از اینکه ممکن است دکتر قلابی بکار رفته در این بیت به حسن روحانی بربخورد آن را حذف کرد و نخواند. در حالیکه همه می دانند که حذف موضوعی از متن اصلی و طرح آن در حاشیه - مثل همۀ جملاتی که من در بین دو دش (- -) می نویسم برای برجسته سازی است و نه بی اهمیتی. به این معنا که اینان "دکتر قلابی" را به این دلیل حذف کردند که با توضیح بعدی در بارۀ آن قلابی بودن دکترای روحانی - از نظر خودشان - را برجسه تر و ماندگارتر در ذهن مخاطبان بکنند. البته در بیت مزبور یک نور خورشید طلب هم است که در اصل اشاره به خامنه ایست و محتمل است که مخالفت خامنه ای با خواندن این بیت به "فروتن نمایی" خودش هم یکی از دلایل فرعی باشد. و طرفه اینکه همین بیت در خود قصیدۀ طولانی و اصلی هم نیست و فقط برای این مراسم سروده شده و اضافه شده بود - من حداقل دو منبع از اصل شعر را مطالعه کردم و چنین بیتی را نیافتم -
5- نتیجۀ نهایی اینکه بنظرم می رسد که خامنه ای تصمیم گرفته است حالا که صبر حسن روحانی را به مظلومیت کاهش داده؛ بتواند با ادامۀ هجوم هرچه زودتر مظلومیت حسن روحانی را هم به ذلیلی در افکار عمومی رأی دهندگانش فروبکاهد؛ تا در نهایت بدون هزینه ای خاص او را حذف کند. و با حذف او هم مدعیان پوچ اندیش - لیبرال ها - را بعقب براند و هم قوۀ مجریه را هم با استراتژی "فشرده سازی مردم در داخل با فقر خود اتکایی و مقاومت ملی خارجی با بهره گیری از غرور بیگانه ستیزی" بدست همفکران خودش بسپارد. زیرا همانطور که گفتم زدن حامل اندیشه ضربۀ محکمی هم بخود اندیشه است. و اینجا بود که جلز و ولز می کردم - و هواداران حسن روحانی لعن و نفرینم می کردند - که مردانی که پا در راه مقابله با خامنه ای و ایدئولوژی می گذارند اولاً باید از نظر شخصیت اجتماعی اعم از تحصیل و ثروت و رانت و خانواده و رفقا هرچه شفاف باشند، ثانیاً شفاف بمانند و ثالثاً از هیچ نقطه ضعف احتمالی - و طبیعی برای هر انسان - در گذشتۀ خود دفاع غیر منطقی نکنند. البته معترفم که حسن روحانی هم بی دست و پا نیست؛ که مهمترین نشانه اش عصبانی کردن خامنه ای تا سرحد جنون فعلی بوده است. و امیدوارم که بتواند با تاکتیک های ویژۀ خودش بدل های لازم را پیدا کرده و بکار بگیرد. هرچند که بسیار بسیار نا امیدم از اصلاح طلبان حامی لفظی الکی و شریک جدی در قدرت روحانی. زیرا نه نشانه ای بروز داده اند و نه معرفتی در این روزهای هجوم بی امان به روحانی و از او دفاعی نکرده اند. البته من دفاع آبکی در دنیای مجازی را - آنهم تک و توک - دفاع از یک مؤتلف سیاسی و مشترک در قدرت نعماتی را دفاع نمی دانم و بیشتر بدوستی خاله خرسه ماننده است تا رفاقت یکی بودن. یا...هو
بعد از تحریر:
ضمن اینکه راجع به درگیری شخصی خامنه ای و روحانی بطنز هم نظر داشتم یک نکتۀ بسیار مهم را هم فراموش کردم در مورد علت ناراحتی چنین نگران و عصبانی خامنه ای بنویسم. و آن مربوط به مشکلات امنیتی اخیر است که سپاه خامنه ای را متقاعد کرده که بدلیل ورود ادبیات رواداری - ونه خود رواداری مؤثر - روحانی به جامعه و سرایت آن به حلقه های اطلاعاتی و امنیتی - بویژه در وزارت اطلاعات - بوده است و اگر اوضاع امنیتی یکپارچه و خشن را برنگرداند کشور دچار هرج و مرج و جنگ و گریزها و حملات تروریستی خواهد شد. که نشانه های پررنگش این روزها زیاد دیده می شود. یا...هو