Danaë |
1- نیروهای نظامی - امنیتی مرزبانی کمین خورده اند و تروریست های القاعده با حمایت پول عربستان و اطلاعات اسرائیل تعدادی سرباز بی گناه و معصوم را کشته اند. و بدتر از آن قوۀ قضائیه با اعلام صریح "مقابله بمثل" تعدادی از زندانیان قرو قاطی را اعدام کرده است. روزنامۀ بهار بسته شده است. کنسرتی در آبادان مورد هجوم افراطیون واقع و تعطیل شده است. پگاه آهنگرانی دستگیر شده است. وزیر ورزش و جوانان روحانی افتاده است. ماجرای تعرض به دختران میرحسین هنوز تازه است و ... به قول نصرت رحمانی: "از ما گذشت باید به ابر بیاموزیم تا از عطش نمیرد. باید به قفلها بسپاریم با بوسه گشوده شوند بیرخصت کلید." و روحانی در حالی که با مهارت عقب عقب می رود در مجلس گفته است که: "دولت من عقب نمی نشیند." بازهم گلی بگوشۀ جمال قالیباف که به صداقت امریکایی بی صداقتی کرده است در پاکسازی تبلیغاتی شهر. خب در چنین آشفته بازاری از "بالاخره ما نفهمیدیم باید خوشحال باشیم یا گریه کنیم" چه کسی جرأت و حوصله دارد از نا امیدی امید استحصال کند برای نمایش در سیرک مهجور!
2- اما نه بالاخره یک نیمچه خبری با هزار لایۀ پوشیده شده در لابلای حکومت دین و مذهب بیرون آمد از سوی غیرسیاسی ترین وزیر سیاسی ترین وزارت خانۀ کشور: محمد جواد ظریف در فیسبوکش مطلبی گذاشته و با دستان نه چندان بی لرز چند کلمه ای نوشته که یک فراز مهمش این است:
در روزهای گذشته شاهد تحولات مختلفی بودیم. مهرورزی های فراوانی به صورت مستقیم و غیرمستقیم به بنده و سیاست خارجی حتی در معابر عمومی پایتخت ابراز شد! که البته نگرانی زیادی از آن نیست. خوشحالم که مردم و مسئولین عالیرتبه کشور از سیاست خارجی حمایت می کنند و در این دو روز هم تأییدهای محکم و مجددی از این حمایت ها را دریافت کردم که باعث دلگرمی بنده و همکارانم شد. امیدوارم که بتوانیم با حمایت مردم و مسئولین باری را از دوش کشور و مردم برداریم و در مقابل این همه بزرگواری شما شرمنده نشویم.بنظرم قطعی می رسد که منظور ظریف از جملۀ کوتاه "و در این دو روز هم تأییدهای محکم و مجددی از این حمایت ها را دریافت کردم" اشاره به پشتیبانی آیت الله خامنه ای دارد. زیرا حمایت مجدد غیر از او نه اهمیت دارد و نه نیاز به در پستوی کلمات و زبان آوری گذاشته شدن. لذا همین که در مقابل آن همه اخبار نابسامان داخلی هنوز در موضوع اصلی مذاکره با غرب چراغ امید سوسو می کند باید بفال نیک گرفت و منتظر ماند. اما این امید - بهر علت - دلیل کافی نیست تا تذکری را خطاب به روحانی ننویسم:
3- اول این اصل بدیهی را که همه گفته اند و دکتر روحانی هم می داند مجدداً من هم تکرار بکنم: "سیاست امری پیوسته در همۀ حوزه هاست و تفکیک آن به داخلی و خارجی یا فرهنگی و اقتصادی و از این قبیل موضوعی مردود و ناممکن است. زیرا مثل قانون ظروف مرتبطه هر عملی در حوزه ای از حکمرانی بلافاصله در دیگر حوزه های حکمرانی هم تأثیر مثبت و منفی می گذارد. حتی اگر بپذیریم که الاهم و فی الاهم کردن این حوزه های گوناگون ممکن است و مجاز؛ واگذاشتن بطور کامل یک حوزه به امید پیشرفت در حوزه ای دیگر محال قطعی است. بویژه اینکه طرف های غربی مورد مذاکرۀ ما حساسیت های بسیاری نیز به رفتار شما و دولت شما در حوزۀ مدنی و حقوق شهروندی دارند. در اوایل کار دولت چنین بنظر می رسید که روحانی ضمن برگزیدن کابینه ای غیرسیاسی بنا دارد خودش تنها سیاستمدار سیاسی دولتش باشد. بعداً معلوم شد که روحانی از این هم کمتر سیاسی می اندیشد و دیدیم که اکبر ترکان مشاور عالی اش را مأمور پاسخگویی به سنگ اندازی ها و ان قلت های مخالفان تندرو کرده بود. اما مدت یکماه است که ترکان - که گزینۀ مناسبی هم نبود در این حوزه - هم بسکوت امر شده و گویی دیگر قرار نیست کابینۀ روحانی اظهار نظر رسمی - حتی غیر رسمی - بکند در رابطه با مسائل روز داخلی. و اخطار می کنم که این بشدت بد است و مسلماً بروحانی و برنامه های اعلامی اش کمکی نخواهد کرد.
4- دوم اما به موضوع مشخص اعدام تلافی جویانه و رسمی اعلام شدۀ زندانیان بلوچ مربوط است در مقابل سبعیت گروه جیش العدل در کشتن مأموران مرزبانی: دکتر روحانی مثل هر ایرانی کمی سیاست آموخته ای هم می داند که ریشۀ اختلاف جمهوری اسلامی با غرب و بویژه امریکا نه به انرژی هسته ای ارتباط دارد و نه به موشک های بالستیک. لب و لباب حرف غرب و امریکا با جمهوری اسلامی این است که: "جمهوری اسلامی نه یک حکومت متعارف و قابل پیش بینی که حاکمیتی انقلابی و متلون التصمیم است. و چون جهان نمی داند و نمی تواند نوع تصمیمات و نوع عملکرد مسئولانه و در چهار چوب قواعد بازی همۀ حکومت های متعارف را در حکومت ایران تشخیص بدهد و منتظر باشد؛ لذا دست یابی چنین رژیم بی ثباتی بهرنوع سلاح کشتار جمعی امنیت جهان را بخطر می اندازد. بعبارت دیگر اگر ایران دارای رژیم سیاسی متعارف باشد مثل هند و پاکستان و رژیم پادشاهی منقرض خود ایران حتی دستیابی اش به سلاح خطرناک جمعی نمی تواند تا این حد نگران کننده باشد.
5- حالا با این مقدمه اینک غرب با صحنه ای مواجه است که مسئولان رسمی قضایی اعلام می کنند که 16 زندانی محکوم به اعدام را گروگان نگه داشته بودند برای جلوگیری از شرارت تروریست های القاعدۀ بلوچ. و بلافاصله پس از شرارت آن ها زندانیان را بتلافی اعدام کرده اند. پرواضح است که وظیفۀ چریک و تروریست کشتن بدون قاعده است برای ایجاد رعب و وحشت و سلب اعتماد شهروندان از امنیت ادعایی رژیم حاکم. اما وظیفۀ حکومت فتار در چهارچوب قانون و ایجاد امنیت است و اطمینان به شهروندان که امنیت شان تأمین است و تروریست ها قادر به اخلال در امنیت نخواهند بود. حالا اگر خود حکومت بیاید و مثل گروگان گیر و چریک عمل کند و آن را با صدای بلند و رسمی هم اعلان کند؛ جهان چگونه به چنین حکومتی می تواند اعتماد بکند. بگذریم از اینکه اصولاً ما حکم اعدام مشروط بعمل فرد ثالث نداریم که کسی را محکوم به اعدام کنیم و در زندان بین مرگ و زندگی نگه داریم و اوی اسیر در دست خودمان را در مقابل شرارت گروهی مرتبط یا نامرتبط ببخشیم یا اعدام کنیم. طرفه اینکه طبق اعلان همان مرجع قضایی برخی از این اعدامیان جرایم قاچاق مواد مخدر داشتند و جرم شان امنیتی یا سیاسی نبود. چطور ما بخشش اعدامی نجات یافته - قاچاقچی بجنوردی - را حتی پس از فرار از چالۀ رجم مجاز نمی دانیم اما همین قاچاقچی محکوم شده به اعدام را وجه المعامله با گروه های تروریستی قرار می دهیم. به این معنای بدیهی که اگر این کمین انجام نشده بود و موفق به کشتن مرزبانان معصوم ایرانی نشده بودند آن قاچاقچیان هم نه تنها اعدام نمی شدند بلکه محتمل بود بخشیده هم بشوند. عقب عقب رفتن مهارتی تمرین شده می خواهد و کار مشکلی است اما هر کار مشکل لزوماً با ارزش و مفید هم نیست و حسن روحانی باید بیشتر هشیار باشد اگر از راستگویان است. یا...هو