این پوستر نامزدی قالیباف در سال 84 است. اگر نبود خریت های هاشمی و اصلاحطلبان
و قالیباف رییس جمهور شده بود چه ایران خیلی خیلی خیلی بهتری داشتیم امروز.
حیف و لعنت به هاشمی و اصلاح طلبان.
بزودی پشت پردۀ انتخابات 84 را خواهم نوشت.
1- دیگر فقط خواجه حافظ شیرازی است که از عشق من نسبت به محمد باقر قالیباف مطلع نباشد. و اتفاقاً چقدر اکراه دارم که با برملا کردن عشق یک ضدانقلاب خارج نشین - در ادبیات قالیباف معاند نظام - به یک مدیر بسیار پرآوازه و نازنین نظام او را در مظان اتهام و سوء ظن قرار بدهم. و مطمئنم که خود ایشان نیز هم از جهت فروتن بودنشان و هم از بابت ترس از بدنام شدنشان در داخل نیروهای اصولگرا رضایت به این کار من ندارند. بهمین خاطر هم است که حتی وقتی شهر تهران رتبۀ اولی ارتقاء کیفیت شهری و شهروندی بین المللی (تهران 'بالاترین نرخ رشد کیفیت زندگی را در شهرهای جهان دارد') را برد و تقریباً هیچ رسانه و شخصیت حقوقی و حقیقی داخل کشور - اعم از هر جناح و دسته ای - حاضر نشد دو خط تبریک بگوید موفقیت پایتخت ایران را؛ بازهم جرأت نکردم یک دستمریزاد بگویم به قالیباف و خستگی این همه ناروایی ها به او را کمی تخفیف بدهم.
2- اما اینک که پروژۀ اصلاحطلبان - بخش فاسد این کار را کرده اما بخش صالح هم دخالت نکرده و جلوگیری نکرده - شکست خورده و آنان نتوانستند با متهم کردن قالیباف به خاصه خرجی و فساد - در موضوع تعاونی های مسکن - هیئت رییسۀ شورای شهر را تصاحب کنند با امید به قبضۀ شش دانگ شورای شهر آینده - پنجم - و با نامۀ قالیباف به دادستان کل کشور موضوع به برخورد قضایی سمت و سو گرفته؛ این بی احتیاطی را می کنم که بگویم چرا من عاشق قالیباف و متنفر از روحانی هستم. در حالی که من اولاً بشدت با دخالت مذهب در سیاست مخالفم و جمهوری اسلامی را تاریکترین دوره از جهت ترمز پیشرفت و توسعۀ ایرانی می دانم. و ثانیاً تا همین چندماه پیش و مطرح شدن دریافتیهای نجومی بخشی از مدیران دولتی و خصولتی در دولت حسن روحانی؛ مبلغ و مشوق و توجیه گر دولت تدبیر و امید - انتخاب شده از سوی ملت در 92 - بودم؛ و چه ناملایماتی که تحمل می کردم از سوی مخالفان نوشته هایم اولاً و برخی نانوشته هایم که خودم را برای مصلحت دولت روحانی سانسور می کردم. البته قالیباف را از سال 78 تا کنون - در قالب کارآمدی و مدیریت استراتژیک - و خارج از هرنوع محاسبۀ سیاسی دوست داشتم و دارم و هر روز هم ارادتم به ایشان بیشتر و بیشتر شده؛ اما ترجیح سیاسی ام حسن روحانی و دولتش بود و وبلاگم مشحون از حمایت از رییس جمهور است مستند.
3- دو حادثۀ از نظر شکلی کاملاً مشابه برای دو مدیر - رییس جمهور و دولت و شهردار و شهرداری - اتفاق افتاده و طی آن اسنادی منتشر شده است که زیر مجموعه و نزدیکان این دو مدیر را به سوء استفاده و فساد متهم کرده است. واکنش حسن روحانی تا اینجا این بوده است که اولاً نامه ای بنویسد به معاون اولش - یعنی از خودش بخودش - و طی آن دستور اداری را صادر کرده برای تحقیق و بررسی و برخورد با مدیران متخلف. بعد از این نامه اما در طول چهار ماه گذشته از ماجرای دریافتی های نجومی؛ ما با اقدام عملی اعلام شده ای روبرو نشده ایم، و فقط اظهار نظرهای ضد و نقیض فراوانی را مشاهده کرده ایم از سوی دولتمردان مختلف و خود رییس جمهور که بالاخره معلوم نمی کند که چرا این اتفاق افتاده و چه تعداد اتفاق افتاده و متهمان و مجرمان چه کسانی بوده اند و با آنان چه برخوردی صورت گرفته است. بغیر از اطلاع از استعفای اجباری چند مدیر بانکی و مدیر صندوق توسعۀ ملی - که در ابتدا و در اثر فشار افکار عمومی انجام شده - مردم شاهد هیچ اسم و هیچ اقدامی نبوده اند و مرتب این گزاره پمپاژ شده که "موضوع دریافتی های نجومی همه گیر است و باید بصورت ریشه ای حل شود و با بگیر و ببند درست نمی شود".
4- اما در سوی دوم ماجرا راجع به فساد در شهرداری و خاصه خرجی های شهردار قالیباف؛ ماجرا اینطور پیش رفته که بلافاصله پس از افشای پیش نویس یک گزارش در حال تحقیق بازرسی کل کشور توسط یک سایت کم اعتبار، و دامن زدن به آن توسط روزنامۀ اصلاحطب شرق - خوب است که هنوز مقاله ای سفارش نداده به زیباکلام در اینمورد - محمد باقر قالیباف شهردار تهران موضع گرفته و ضمن قبول مسئولیت موضوع افشا شده از هرگونه فساد و خاصه خرجی برائت جسته و صحت اخبار منتشره را بشدت رد کرده است. شهردار تهران موضوع را به امان خدا رها نکرده و امروز در نامه ای (اینجا) سرگشاده به دادستان کل کشور خواستار اعادۀ حیثیت از خودش و زیر مجموعه اش شده و در آنجا تأکید کرده است که هیچ خط قرمزی ندارد و قوۀ قضائیه می تواند و باید ادعای مطرح شده را بدقت بررسی و اعلام نظر کند.
5- همۀ عشق من به قالیباف و نفرتم از روحانی را همین دو نامه مشخص می کند و توضیح می دهد. حسن روحانی نامه اش را بخودش (معاون اولش) نوشته بی نتیجه ای معلوم بعد از چهار ماه از جرم ثابت شده و مورد پذیرش قرار گرفته از سوی روحانی. و قالیباف نامه ای نوشته - در اتهامی مخدوش و محتمل سیاسی - بدستگاه قضا و از مدعی العموم کشور دادستانی خواسته؛ با اعلام آمادگی برای هرگونه رسیدگی قضایی در هر سطحی و نسبت بهر فردی. آن هم فقط پس از سه روز از اتفاق افشای ماجرای املاک شهرداری. خوب به این گزاره توجه کنید که هم حسن روحانی و هم محمدباقر قالیباف مدیر جمهوری اسلامی هستند و جمهوری اسلامی را با همۀ ارکان و اجزائش قبول دارند. و هیچکس نمی تواند مدعی شود که حسن روحانی قوۀ قضائیه را قبول ندارد و به این خاطر از هرگونه رجوع به آن استنکاف کرده. زیرا حسن روحانی رییس جمهور جمهوری اسلامی است و همۀ ارکان و اجزاء آن را قبول دارد و بارها و سر موارد مختلف به قوۀ قضائیه شکایت کرده و همین اخیراً هم از توهین کنندگان به رییس جمهور شکوائیه برده به امپراطوری صادق لاریجانی.
6- برایم فرقی نمی کند که قالیباف از کدام مرجع معرفتی - سنت یا مدرنیته - رفتارهای مدیریتی اش را تنظیم می کند. زیرا من در مدیریت مدرن بالاتر از این سطح مدیریت شفاف و پاسخگو و مسئولیت پذیر نه دیده ام و نه خوانده ام در طول 50 سال عمر فهم اجتماعی ام در داخل و خارج. لذا یکبار دیگر به احترام قالیباف کلاه از سر برمی دارم و از او تشکر می کنم و برایش بهترین های موفق - بویژه در استمرار خدمت به مردم ایران - را آرزو و موفقیتش در شاگرد اول کردن رتبۀ "پیشرفت تهران" در جهان را بشدت به او تبریک می گویم! یا...هو
بعد از تحریر: کفران نعمت است اگر از تأسیس شهر آفتاب (نمایشگاه کتاب) بسیار مدرن و زیبا در جنوب تهران از سوی شهردار با کفایت تهران یادی نکنم. زیرا این اقدام بسیار عالی فرهنگی هم از سوی همۀ روزنامه نگاران میان مایه و مزدور خطی مورد استقبال و معرفی و تشکر قرار نگرفت در هنگام برپایی اولین نمایشگاه کتاب در این مکان! تف به شرف و قلم هرچه روزنامه نگار کثیف است.