۱۳۹۷ مرداد ۲۴, چهارشنبه

رازی که خامنه ای اعتراف نکرد: جمهوری اسلامی هیچوقت از برجام خارج نخواهد شد و هیچگاه مجدداً سراغ بمب نخواهد رفت!



1- آیت الله خامنه ای گفته است: نه جنگ میشود و نه با امریکا مذاکره میکنیم و تمام! در حالیکه این دو جمله یک بخش تکمیلی هم داشته که چون بنفع موضع انقلابی خامنه ای نبوده است آنرا نگفته. اما آن بخش سومی که خامنه ای قورت داده و بر زبان نرانده این است که "و نه هیچوقت جمهوری اسلامی از برجام خارج خواهد شد و نه مجدداً سراغ بمب خواهد رفت"! چرا این جملۀ مکمل است و بدون آن دو جملۀ قبلی منظور را نمیرساند؟ به این دلیل بدیهی که اگر خامنه ای از برجام خارج شود و بازرسان و نظارت آژانس بین المللی هسته ای را منتفی کند؛ بمعنای صریح این است که خامنه ای دوباره بسراغ تولید بمب هسته ای خیز برداشته است. و چون چنین امری قطعاً مورد تحمل امریکا و اروپا و همسایگان قرار نخواهد گرفت. لذا امریکا تأسیسات هسته ای ایران را بمباران خواهد کرد. واگر در چنین موقعیتی همانطور که خامنه ای رجزخوانده سپاه واکنش متقابل در زدن اهداف امریکایی در منطقه نشان بدهد؛ آنوقت امریکا نیز بجای حمله های محدود به تأسیسات هسته ای به حملات نامحدود به تمام زیرساخت های ایران اعم از برق و آب و کارخانجات و پایگاه ها و پادگان ها و الاآخر دست خواهد زد؛ و این یعنی جنگ مخرب بدون قصد تصرف خاک که نیازی به پیاده کردن نیرو ندارد!

2- البته همانطور که بلافاصله پس از شورش های زنجیره ای دیماه گفتم و نوشتم من انتظار داشتم که چنین موضعگیری از سوی خامنه ای در همان زمستان 96 یا حداکثر در فروردین و اردیبهشت سال 97 صادر میشد آنهم نه به این شل وولی و آشفتگی. بلکه انتظارم این بود که خامنه ای تمهیدی می اندیشید که اولاً دولت روحانی را برکنار و دولتی ایدئولوژیک و چابک و همراستا با ذهنیت خودش را سرکار میآورد و در همان حال تعدادی از تکنوکرات های فاسد دانه درشت را اعدام میکرد و نوعی حکومت زمان اضطراری - شبه جنگی - را برقرار می کرد. اما چون جربزۀ اینکار را نداشت و ساختارهای هم حقوقی و هم حقیقی جمهوری اسلامی اجازۀ چنین حرکت رادیکال توتالیتاریستی را نمیداد خامنه ای تعلل کرد و اجازه داد که حسن روحانی به آزمایش و خطاهای بیشمارش ادامه دهد و فرصت های خامنه ای را هم بسوزاند.

3- آنچه که خامنه ای میخواهد و از روز اول هم آرزویش بوده برقراری یک رژیم صددرصد بستۀ ایدئولوژیک در داخل و منطقه گشا و جهان گشا و ضدامپریالیستی در خارج مدل اتحاد جماهیر شوروی سابق که الان فقط کرۀ شمالی پیشا کیم جونگ اون قابل ارجاع به ذهنیت "کشورداری ایده آل خامنه ای" است. اما همانطور که گفتم ایجاد یک رژیم توتالیتر کاملاً بسته و منزوی از همۀ جهان نه در ساختار حقوقی و نه در ساختار حقیقی جمهوری اسلامی قابل تحقق نبوده و نیست. لذا خامنه ای - حالا که سیاست های لیبرالیستی روحانی را به شکست کشانده و بگردن ترامپ هم انداخته - رفته سراغ آن محبوبترین کلیشه اش "دیدی که من راست میگفتم و همان شد که من گفته بودم" و ترهات نظری اش را مجدداً تکرار کرده تا زمان بخرد و منتظر اتفاقات و تصادفات داخلی و خارجی بماند تا بلکه بنفع او تمام شود و از این مرحلۀ سخت و دشوار عبور کند یا حتی بدون قبول عواقب وضع فعلی بمیرد و خلاص شود.

4- در چنین بستری است که خامنه ای نقشه اش را چند وجهی طراحی کرده است که بنظرم هوشمندانه هم است. نقشۀ اول او تماماً بر روی شکست ترامپ طراحی شده است. به این معنا که او فکر کرده است که دو ماه و اندی فرصت دارد که مقدار موفقیت ترامپ را اندازه بگیرد. تا اولاً ببیند که بازی بسیار بزرگ و جهانی که ترامپ شروع کرده و همه را از متحدان سنتی امریکا مثل اروپا تا دشمنان سنتی امریکا روسیه را شامل شده چقدر دوام آورده و موفق خواهد شد. زیرا درست است که سیاست های ضد جمهوری اسلامی ترامپ معارض خاصی در داخل امریکا و در جهان ندارد. اما اگر ترامپ نتواند سیاست های اقتصادی رادیکالش علیه همۀ کشورهای عمدۀ جهان را - نه بخاطر ایران بلکه بخاطر منافع خود آن کشورها - پیش ببرد و با وجود پرونده های سنگین اخلاقی و ضد زن و ضد روشنفکری و نوعی نژاد پرستی که راجع به ترامپ مطرح است؛ میتواند ترامپ را نه زمینگیر حداقل از این یکه تازی ناسیونالسیم افراطی باز دارد و خامنه ای در حقیقت نان ایدئولوژی خودش را در تنور دیگران و از جمله روشنفکران و افکار عمومی لیبرال غرب بر ضد ترامپ بپزد! البته نشانه هایی از ترس ترامپ هم آشکار شده و دوره گردی کارشناسان و سفرای امریکایی در گوشه و کنار جهان برای ترغیب کشورها بهمراهی با ترامپ ناشی از همین ترس است.

5- نقشۀ خامنه ای یک بعد دومی هم دارد که در حال اجراست و با این فرض پیش میرود که ترامپ موفق شود و با برقراری دور دوم تحریم ها در مورد نفت، ایران را از زندگی بخور و نمیر فعلی هم عقب براند. این یکی از ده ها عللی است که به این سؤال کلیدی پاسخ میدهد که چرا خامنه ای در عین حالی که توی همین سخنرانیش - در بخش ارز و مفاسد اقتصادی علناً دولت روحانی را بخیانت متهم میکند در همان حال هم از دولت حمایت میکند تا جائیکه میگوید کسانی که راجع بتعویض دولت حرف میزنند در نقشۀ دشمن بازی میکنند؟

الف- خامنه ای علیرغم همۀ مشکلات حقوقی و قانونی که برای برکناری دولت روحانی دارد و قبلاً گفته ام به این دلیل از روحانی حمایت میکند که اولاً به کشورها و کارشناسان و روشنفکران غربی این پالس را مخابره کند که در ایران امکان تغییرات اصلاحی وجود دارد و رژیم ایران از نوع ایدئولوژیک توتالیتر نیست. تا از این طریق افکار عمومی غرب را اگر همراه خود نمیکند در تقابل با خودش هم قرار ندهد و بتواند راه های باریک نشت نوعی از امتیازات اقتصادی حاصل از اختلافات ترامپ با رفقا و شرکایش را بسمت ج.ا سوق دهد. 

ب- خامنه ای میخواهد با سیاست چماق و هویج خودش در مورد روحانی اورا وادار کند که بستر و زمینۀ نوعی کوپونیسم دهۀ 60 خورشیدی در ایران را آغاز کند و با طراحی بسته های غذایی و کمک های اضطراری در مورد محرومان و فقیران؛ او و اصلاحطلبان مضمحل شده باشند که شروع کنندۀ ریاضت های اقتصادی رو بوخامت در آینده باشند. و مهمتر از آن در دولت روحانی باشد که جامعه تلاطم های ناشی از اعتراضات اقتصادی را از سر بگذراند و هم با هیجان ناشی از چند اعدام و حبس برخی نام ها در ماه های آینده و هم نا امیدی گسترده از بیثمر بودن هرنوع اعتراض و اعتصاب؛ از پتانسیل اعتراض تخلیه شود تا هنگام آمدن دولت همسو با خامنه ای کمترین گشایش با حداکثر استقبال جامعۀ هدف (حزب اللهیها و محرومان اقتصادی) روبرو شود.

پ- خیلی هم تصادفی نباید باشد همزمانی پرده برداری از مانیفست نواصولگرایی از سوی قالیباف و طیف همفکرانش. این همزمانی میتواند این معنای قطعی را هم داشته باشد که دولت بعداز روحانی از طیف نواصولگرایان خواهد بود. خامنه ای میداند و میخواهد که اگر ترامپ بتواند در ابتدای سال بعدی میلادی پُز موفقیت در سیاست هایش را اعلام کند دولت روحانی ناگزیر از استعفای ناشی از تمام شدن سوختش در ابر چالش های چهارماه آینده شود و دولت مورد انتظار - نه ایده آل البته - خامنه ای ایرانی از هرجهت مستأصل و بیچاره را تحویل گرفته و با سیاست هایی منضبط تر و چالاکتر مردم را متقاعد کند که مشکلات از دولت روحانی بوده و کشتیبان را سیاستی دگر آمده و اوضاع بهتر خواهد شد.

6- نتیجه: این چیزی که جویده جویده نوشتم و مفصلش رساله ی کامل را میطلبد فقط برداشت من است و میتواند اشتباه باشد بویژه در جمهوری اسلامی که هیچ چیز دلیل هیچ چیز نیست و در عین حال همه چیز مسبب همه چیز است! اما در چشم انداز خودم - در غیر معجزه - نه خبری از انقلاب و سقوط است و نه امیدی به کوتاه آمدن خامنه ای و بهبود شرایط. خودم برای آیندۀ ایران - در صورت پیروزی سیاست های جهانی و البته ایرانی ترامپ - بیشترین حدسم ونزوئلایی شدن ایران است و یا مثل زیمبابوۀ موگابه در چند سال پیش. تورم های بالای هزاران درصدی و در عین حال "زندگی جریان دارد". البته اگر ترامپ در قواره ای که شعارش را میدهد موفق نشود جمهوری اسلامی با کمی تلاطم از این بحران هم خارج خواهد شد با جامعۀ مدنی نحیف تر و با فضای اجتماعی و فرهنگی بسته تر و ایدئولوژیک تر از حتی امروز. و این حرف روحانی درست است که زمان بنفع جمهوری اسلامی عمل خواهد کرد. زیرا اگر ترامپ در کوتاه مدت موفق نشود هم خودش خسته خواهد شد - روحیۀ شخصی - و هم شکستن اولین سیاستش دومینو وار بقیۀ سیاست هایش را هم بشکست خواهد کشاند! یا...هو

۱۳۹۷ مرداد ۱۶, سه‌شنبه

سخنرانی شاهکار روحانی با روانشناسی "نماش سیری بجای خود سیری"! بله جواب میدهد!؟




1- سخنان دیشب روحانی با تقریب نزدیک به یقین مورد استقبال هیچکس چه در داخل و چه در خارج قرار نگرفته است. اما - واین اما مهم است - سخنان روحانی با آن زبان بدن معروف و بی اعتناء و ما چقدر خوبیم - یکی از بهترین سخنرانی های او بعد از مدت ها سکوت بود. چرا؟

2- او دیشب گفت که این جیغ و داد الکی نخبگانی که نه جرأت دارند و نه مرجعیت دارند و نه اتحاد دارند و نه کسی بحرف آنان گوش میدهد و نه سازماندهی دارند و نه مقبولیت توده ای دارند و نه و نه و نه بتخمم هم نیست و بگذار هرچه میخواهند لاف در غربت بزنند و عرض خود ببرند که زحمتی برای من ندارند!

3- میماند توده های فقیر و محروم و جوانان سرخورده و رمه ای و از همه جا رانده و مانده و بدون "نه سر دارند و نه ته" که آنهم بتخمم است چون مزاحمتی برای من ندارند. حداکثر مثل بچه های فقیر و درمانده ای هستند که قبل از اینکه شکم خالی خودشان را بپایند سیری و راحتی و بی اعتنایی و خونسردی دیکتاتور را رصد میکنند و آرامش من آنانرا هم - بجای در زندگی - از زندگی سیر میکند و قادر بهیچ عمل مزاحمی نیستند!

4- البته که یک دستۀ یسومی از شرکایم در هستۀ سخت قدرت میتوانند مانع راهم شوند که آنان را نیز با ترساندن خامنه ای از ترامپ مدیریت کرده ام و میکنم و ملالی نیست.

5- مدعیم این برداشت دلقک ایرانی هم علمیست و هم روانشناختی و هم جامعه شناختی و هر درس آموختۀ علوم انسانی آنرا تأیید میکند: نمایش سیری بجای خود سیری در توده های فقیر با درصد نزدیک به یقین جواب میدهد! یا...هو


۱۳۹۷ مرداد ۱۴, یکشنبه

اضطرار براندازی رژیم ملایان از منظر مناسبات ایران و ایالات متحده!

Image result for ‫ایالات متحده‬‎

این نوشته را سرور عزیز و گرانمایه و جوانم فرنام شکیبافر در کانال تلگرامش نوشته و بهتر از این نمیشود. بازنشرش با افتخار خود و اجازۀ خودش است و بهتر از نوشته های من:

ایالات متحده با ٢٤ درصد تولید ناخالص دنیا بزرگترین اقتصاد دنیاست و یک سوم ثروت جهان را در اختیار دارد. بودجه نظامی همه کشورهای دنیا را اگر روی هم بگذاریم فقط دو برابر بودجه نظامی ایالات متحده است (پنجاه برابر بودجه نظامی ایران). این کشور طی پنجاه سال اخیر در نیمی از کشورهای دنیا یا مداخله نظامی داشته یا با آنها همکاری های نظامی صورت داده است. دلار ایالات متحده، ارز ذخیره ای اصلی جهان است. همچنین این کشور مقصد اول سرمايه و نخبگان، خانه اصلي كسب و كار خلاق، مرکز اكتشافات علمي و مالك طیفی از بهترين و معتبرترین دانشگاه ها است. ایالات متحده با اتکا به این منابع نرم و سخت قدرت جایگاه بسیار ویژه ای را برای خود در شبکه قدرت بین المللی فراهم آورده است. این کشور پس از جنگ جهانی دوم بیشترین نقش را در شکل دادن به ساختار نظام بین الملل و رژیم های حقوقی و سازمان های آن داشته و حتی پس از جنگ سرد نیز جایگاه رهبری جهان آزاد را برای خود حفظ کرده است.

دشمنی ورزیدن ما با چنین کشوری صدمه ناچیزی به اقتصاد و جایگاه بین المللی آنها می زند اما ما را در سناریوی حداقلی گرفتار عقب ماندگی و تضییع جدی منافع ملی، در سناریو و فاز بعدی تبدیل شدن به یک دولت درمانده (Failed State) و در بدترین سناریو حتی در معرض انهدام و تهدید بقای دولت-ملت مان قرار می دهد. سناریوی حداقلی (عقب ماندگی) چهل سال است که در جریان است اما اکنون وارد دومین فاز (بدل شدن به دولتی درمانده) شده ایم. مع الوصف پیش از آنکه به فاز سوم برسیم بسیار ضروری است که دولت انقلابی جمهوری اسلامی را حتی الامکان بدون فروپاشی کامل نهادی آن سرنگون کنیم و به سرعت به عادی سازی مناسبات با ایالات متحده بپردازیم.

این سرنوشت شوم در اثر خصومت ورزی با ایالات متحده و ظاهر شدن در قامت یک دولت انقلابی و سرکش صرفا محدود به ما نبوده و میراث سایر  امثال دولت جمهوری اسلامی در حوزه آمریکاستیزی نیز مثل کوبا، زیمیابوه، ونزوئلا و ... جز به جا گذاشتن اقتصادی ورشکسته و یک جایگاه بین المللی ناخوشایند برای این کشورها نبوده. در حالی که بالعکس اکثر دوستان ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم  مثل ایران در دوره باشکوه پهلوی یا کشورهایی مثل شیلی، کره جنوبی، مالزی، ترکیه دهه 2000، ویتنام سال های اخیر و ... ظرف چند دهه یا حتی بعضا چند سال توسعه همه جانبه و ترقی بین المللی درخوری را تجربه کرده اند. البته پر واضح است که دوستی با ایالات متحده صرفا شرط لازم برای توسعه است اما شرط کافی نیست.

دشمنی با ایالات متحده ما را در شبکه قدرت بین المللی در موقعیتی قرار داده که حتی حق مان را از دولت های ضعیف و درمانده ای نظیر افغانستان و عراق در مسائلی مانند حق آبه هیرمند یا احیای قرارداد 1975 الجزایر نمی توانیم بگیریم. نظر به آنچه ذکر آن رفت برای حل چالش های اقتصادی، امنیتی و بین المللی مورد اشاره در این سطور گریز و گزیری جز براندازی جمهوری اسلامی نیست. نرمش های تاکتیکی و مقطعی رژیم در برابر ایالات متحده مثل مورد گروگان گیری، مورد قطعنامه 598، مورد مذاکره در خصوص تهاجم بوش به افغانستان و عراق و نهایتا مورد برجام که دولت انقلابی جمهوری اسلامی صرفا برای بقای خود (نه مصالح ملی) صورت داده بود کارگشا نیست و نرمش استراتژیک در برابر ایالات متحده نیز از رژیم کنونی به دلیل پیوند رویکرد ضدآمریکایی آن با کنترل بر سیاست داخلی ایران ساخته نیست. فارغ از اینکه آلترناتیو جکومت نظامیان، یک جمهوری سکولار یا در بهترین سناریو احیای پادشاهی مشروطه باشد باید از شر حکومت ملایان خلاصی یابیم.

اینهم نظر خودم در زیر این مطلب در توئیتر:
فوق العاده. حرف تمام. بدون ننه من غریب بازیهای "امریکا ال و بل و جیمبل و مقدس و بهترین و انسان ترین و از این خزعبلات" و با نثری شیوا و مینیمال در حد معجزه نوشته شده و دستمریزاد. با افتخار در وبلاگم بازنشرش کردم. تراخدا دیگر برنگرد به فحش و دشنام و توهین به اشخاص حقیقی!