1- آیت الله خامنه ای گفته است: نه جنگ میشود و نه با امریکا مذاکره میکنیم و تمام! در حالیکه این دو جمله یک بخش تکمیلی هم داشته که چون بنفع موضع انقلابی خامنه ای نبوده است آنرا نگفته. اما آن بخش سومی که خامنه ای قورت داده و بر زبان نرانده این است که "و نه هیچوقت جمهوری اسلامی از برجام خارج خواهد شد و نه مجدداً سراغ بمب خواهد رفت"! چرا این جملۀ مکمل است و بدون آن دو جملۀ قبلی منظور را نمیرساند؟ به این دلیل بدیهی که اگر خامنه ای از برجام خارج شود و بازرسان و نظارت آژانس بین المللی هسته ای را منتفی کند؛ بمعنای صریح این است که خامنه ای دوباره بسراغ تولید بمب هسته ای خیز برداشته است. و چون چنین امری قطعاً مورد تحمل امریکا و اروپا و همسایگان قرار نخواهد گرفت. لذا امریکا تأسیسات هسته ای ایران را بمباران خواهد کرد. واگر در چنین موقعیتی همانطور که خامنه ای رجزخوانده سپاه واکنش متقابل در زدن اهداف امریکایی در منطقه نشان بدهد؛ آنوقت امریکا نیز بجای حمله های محدود به تأسیسات هسته ای به حملات نامحدود به تمام زیرساخت های ایران اعم از برق و آب و کارخانجات و پایگاه ها و پادگان ها و الاآخر دست خواهد زد؛ و این یعنی جنگ مخرب بدون قصد تصرف خاک که نیازی به پیاده کردن نیرو ندارد!
2- البته همانطور که بلافاصله پس از شورش های زنجیره ای دیماه گفتم و نوشتم من انتظار داشتم که چنین موضعگیری از سوی خامنه ای در همان زمستان 96 یا حداکثر در فروردین و اردیبهشت سال 97 صادر میشد آنهم نه به این شل وولی و آشفتگی. بلکه انتظارم این بود که خامنه ای تمهیدی می اندیشید که اولاً دولت روحانی را برکنار و دولتی ایدئولوژیک و چابک و همراستا با ذهنیت خودش را سرکار میآورد و در همان حال تعدادی از تکنوکرات های فاسد دانه درشت را اعدام میکرد و نوعی حکومت زمان اضطراری - شبه جنگی - را برقرار می کرد. اما چون جربزۀ اینکار را نداشت و ساختارهای هم حقوقی و هم حقیقی جمهوری اسلامی اجازۀ چنین حرکت رادیکال توتالیتاریستی را نمیداد خامنه ای تعلل کرد و اجازه داد که حسن روحانی به آزمایش و خطاهای بیشمارش ادامه دهد و فرصت های خامنه ای را هم بسوزاند.
3- آنچه که خامنه ای میخواهد و از روز اول هم آرزویش بوده برقراری یک رژیم صددرصد بستۀ ایدئولوژیک در داخل و منطقه گشا و جهان گشا و ضدامپریالیستی در خارج مدل اتحاد جماهیر شوروی سابق که الان فقط کرۀ شمالی پیشا کیم جونگ اون قابل ارجاع به ذهنیت "کشورداری ایده آل خامنه ای" است. اما همانطور که گفتم ایجاد یک رژیم توتالیتر کاملاً بسته و منزوی از همۀ جهان نه در ساختار حقوقی و نه در ساختار حقیقی جمهوری اسلامی قابل تحقق نبوده و نیست. لذا خامنه ای - حالا که سیاست های لیبرالیستی روحانی را به شکست کشانده و بگردن ترامپ هم انداخته - رفته سراغ آن محبوبترین کلیشه اش "دیدی که من راست میگفتم و همان شد که من گفته بودم" و ترهات نظری اش را مجدداً تکرار کرده تا زمان بخرد و منتظر اتفاقات و تصادفات داخلی و خارجی بماند تا بلکه بنفع او تمام شود و از این مرحلۀ سخت و دشوار عبور کند یا حتی بدون قبول عواقب وضع فعلی بمیرد و خلاص شود.
4- در چنین بستری است که خامنه ای نقشه اش را چند وجهی طراحی کرده است که بنظرم هوشمندانه هم است. نقشۀ اول او تماماً بر روی شکست ترامپ طراحی شده است. به این معنا که او فکر کرده است که دو ماه و اندی فرصت دارد که مقدار موفقیت ترامپ را اندازه بگیرد. تا اولاً ببیند که بازی بسیار بزرگ و جهانی که ترامپ شروع کرده و همه را از متحدان سنتی امریکا مثل اروپا تا دشمنان سنتی امریکا روسیه را شامل شده چقدر دوام آورده و موفق خواهد شد. زیرا درست است که سیاست های ضد جمهوری اسلامی ترامپ معارض خاصی در داخل امریکا و در جهان ندارد. اما اگر ترامپ نتواند سیاست های اقتصادی رادیکالش علیه همۀ کشورهای عمدۀ جهان را - نه بخاطر ایران بلکه بخاطر منافع خود آن کشورها - پیش ببرد و با وجود پرونده های سنگین اخلاقی و ضد زن و ضد روشنفکری و نوعی نژاد پرستی که راجع به ترامپ مطرح است؛ میتواند ترامپ را نه زمینگیر حداقل از این یکه تازی ناسیونالسیم افراطی باز دارد و خامنه ای در حقیقت نان ایدئولوژی خودش را در تنور دیگران و از جمله روشنفکران و افکار عمومی لیبرال غرب بر ضد ترامپ بپزد! البته نشانه هایی از ترس ترامپ هم آشکار شده و دوره گردی کارشناسان و سفرای امریکایی در گوشه و کنار جهان برای ترغیب کشورها بهمراهی با ترامپ ناشی از همین ترس است.
5- نقشۀ خامنه ای یک بعد دومی هم دارد که در حال اجراست و با این فرض پیش میرود که ترامپ موفق شود و با برقراری دور دوم تحریم ها در مورد نفت، ایران را از زندگی بخور و نمیر فعلی هم عقب براند. این یکی از ده ها عللی است که به این سؤال کلیدی پاسخ میدهد که چرا خامنه ای در عین حالی که توی همین سخنرانیش - در بخش ارز و مفاسد اقتصادی علناً دولت روحانی را بخیانت متهم میکند در همان حال هم از دولت حمایت میکند تا جائیکه میگوید کسانی که راجع بتعویض دولت حرف میزنند در نقشۀ دشمن بازی میکنند؟
الف- خامنه ای علیرغم همۀ مشکلات حقوقی و قانونی که برای برکناری دولت روحانی دارد و قبلاً گفته ام به این دلیل از روحانی حمایت میکند که اولاً به کشورها و کارشناسان و روشنفکران غربی این پالس را مخابره کند که در ایران امکان تغییرات اصلاحی وجود دارد و رژیم ایران از نوع ایدئولوژیک توتالیتر نیست. تا از این طریق افکار عمومی غرب را اگر همراه خود نمیکند در تقابل با خودش هم قرار ندهد و بتواند راه های باریک نشت نوعی از امتیازات اقتصادی حاصل از اختلافات ترامپ با رفقا و شرکایش را بسمت ج.ا سوق دهد.
ب- خامنه ای میخواهد با سیاست چماق و هویج خودش در مورد روحانی اورا وادار کند که بستر و زمینۀ نوعی کوپونیسم دهۀ 60 خورشیدی در ایران را آغاز کند و با طراحی بسته های غذایی و کمک های اضطراری در مورد محرومان و فقیران؛ او و اصلاحطلبان مضمحل شده باشند که شروع کنندۀ ریاضت های اقتصادی رو بوخامت در آینده باشند. و مهمتر از آن در دولت روحانی باشد که جامعه تلاطم های ناشی از اعتراضات اقتصادی را از سر بگذراند و هم با هیجان ناشی از چند اعدام و حبس برخی نام ها در ماه های آینده و هم نا امیدی گسترده از بیثمر بودن هرنوع اعتراض و اعتصاب؛ از پتانسیل اعتراض تخلیه شود تا هنگام آمدن دولت همسو با خامنه ای کمترین گشایش با حداکثر استقبال جامعۀ هدف (حزب اللهیها و محرومان اقتصادی) روبرو شود.
پ- خیلی هم تصادفی نباید باشد همزمانی پرده برداری از مانیفست نواصولگرایی از سوی قالیباف و طیف همفکرانش. این همزمانی میتواند این معنای قطعی را هم داشته باشد که دولت بعداز روحانی از طیف نواصولگرایان خواهد بود. خامنه ای میداند و میخواهد که اگر ترامپ بتواند در ابتدای سال بعدی میلادی پُز موفقیت در سیاست هایش را اعلام کند دولت روحانی ناگزیر از استعفای ناشی از تمام شدن سوختش در ابر چالش های چهارماه آینده شود و دولت مورد انتظار - نه ایده آل البته - خامنه ای ایرانی از هرجهت مستأصل و بیچاره را تحویل گرفته و با سیاست هایی منضبط تر و چالاکتر مردم را متقاعد کند که مشکلات از دولت روحانی بوده و کشتیبان را سیاستی دگر آمده و اوضاع بهتر خواهد شد.
6- نتیجه: این چیزی که جویده جویده نوشتم و مفصلش رساله ی کامل را میطلبد فقط برداشت من است و میتواند اشتباه باشد بویژه در جمهوری اسلامی که هیچ چیز دلیل هیچ چیز نیست و در عین حال همه چیز مسبب همه چیز است! اما در چشم انداز خودم - در غیر معجزه - نه خبری از انقلاب و سقوط است و نه امیدی به کوتاه آمدن خامنه ای و بهبود شرایط. خودم برای آیندۀ ایران - در صورت پیروزی سیاست های جهانی و البته ایرانی ترامپ - بیشترین حدسم ونزوئلایی شدن ایران است و یا مثل زیمبابوۀ موگابه در چند سال پیش. تورم های بالای هزاران درصدی و در عین حال "زندگی جریان دارد". البته اگر ترامپ در قواره ای که شعارش را میدهد موفق نشود جمهوری اسلامی با کمی تلاطم از این بحران هم خارج خواهد شد با جامعۀ مدنی نحیف تر و با فضای اجتماعی و فرهنگی بسته تر و ایدئولوژیک تر از حتی امروز. و این حرف روحانی درست است که زمان بنفع جمهوری اسلامی عمل خواهد کرد. زیرا اگر ترامپ در کوتاه مدت موفق نشود هم خودش خسته خواهد شد - روحیۀ شخصی - و هم شکستن اولین سیاستش دومینو وار بقیۀ سیاست هایش را هم بشکست خواهد کشاند! یا...هو