این مطلب کامنتی است که امشب برای مقالۀ "نیک آهنگ کوثر" نوشته ام. این جا هم منتشرمی کنم که هم استفاده شود وهم درصورت مراجعۀ دیگر دوستان ازطریق "سایت خودنویس" امکان اظهارنظررا فراهم کرده باشم. یا...هو
1- بنظرم می رسد که سرورانم که راجع به آیت الله هاشمی رفسنجانی اظهارنظرمی کنند به سه دستۀ کلی زیر قابل تقسیم هستند:
الف- هواداران جمهوری اسلامی بروایت اصلاح طلبان مذهبی- سیاسی.
ب- هوادران حکومت عرفی- بدون اولویت صورت بندی آن- که مایلند ازهمۀ نیروهای کمی وکیفی دستۀ "الف" وهمچنین هاشمی رفسنجانی استفاده کنند برای عقب راندن مانع هیئت حاکمۀ درقدرت فعلی.
پ- هوادران حکومت لاییک - حداقل سکولارسیاسی- که وجود جمهوری اسلامی را یک کلیت واحد وباعث بدبختی ایران می دانند وهیچ شخصیت حقیقی وابسته به این حکومت- ازجمله هاشمی- را مستثنی نمی دانند وخواهان تغییرات بنیادین هم درساختارحقوقی وبه تبع آن درساختارحقیقی حکومت درایران هستند.
البته دوگروه شیفته ومتنفرهم هستند که جزمدح وذم مطلق اشخاص- ودراینجا هاشمی- کاردیگری نمی کنند. ومن بخاطرعدم اهمیت این دوگروه کوچک وبی اعتباری مدح وثنا ولعن ونفرین شان ازآن ها گذشتم.
2- من خودم تاسال 80 جزو گروه الف بودم. ازسال 80 تا امروز هم جزو گروه "ب" شده ام وهستم. لیکن باوری به اینکه هاشمی یا خاتمی یا موسوی علاقه ای به یاری برای "حکومت عرفی درایران"داشته باشند ندارم اولاً وساده اندیشانه می دانم که خیال کنم ما می توانیم با بازی دادن بوجودآورندگان جمهوری اسلامی (ردۀ اول مدنظرم است) حکومت دینی را به حکومت عرفی مستحیل کنیم ثانیاً. زیرا همانطورکه گفتم اینان اعتقاد وتمایلی به این کارندارند ونبایدهم داشته باشند. ودودیگراینکه آنان مردمانی ساده لوح وبی تجربه نیستند که نتوانند دست مارا بخوانند ووارد بازی بانتیجۀ معلوم(حکومت عرفی) ما بشوند.
3- دراولین روزهای دومین دولت آقای خاتمی که من داشتم آخرین زورم را می زدم که بلکه پروژۀ اصلاحات دوم خرداد به یک سرانجامی برسد درروزنامه ای میانه نوشتم که: "هاشمی رفسنجانی سنتی ترین روحانی قابل ارائه به دنیای مدرن است؛ وسیدمحمدخاتمی مدرن ترین روحانی قابل ارائه به دنیای سنت. اینک اگرهمۀ آنانی که سمت راست هاشمی صف کشیده اند بیایند پشت سرهاشمی به ستون بایستند. وهمۀ آنانی که درسمت چپ خاتمی صف بسته اند هم بیایند پشت سرخاتمی بایستند. محتمل است که این دوروحانی بتوانند با حرکت دوش بدوش یکدیگرجمهوری اسلامی را اولاً ازانقلاب به حکومت وثانیاً ازانقلاب ناکارآمد به حکومت کارآمد راه ببرند.
4- امروز اما اعتقاد دارم که هاشمی وخاتمی هیچکدام به سبزی دوستان سبزم نخواهند شد. نه ازترس ونه از برای منفعت وقدرت ومنزلت شخصی یا خانوادگی وازاین قبیل تعابیرزرد- اعتقاد قطعی دارم که این اتهامات سبک از محضرآقایان بدوراست. البته که سیاستمدار مشخصۀ جاه طلبی دارد وقدرت بهر صورت ثروت ومنزلت هم میاورد . و حتمی است که داوری باید با معیارهای جهان سومی باشد- بلکه به این دلیل بدیهی که آقایان با همۀ وجودشان به انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ومقدور ومفید بودن حکومت دینی ایمان دارند وقطعاً حاضر نخواهند شد دوباره برعلیه خودشان انقلاب کنند.
5- آنان وبویژه هاشمی رفسنجانی خوب می داند که به دلیل عدم پذیرش توصیه های اوبه حوزه های دینی دراجتهاد پویا وبا اجماع ازسوی بزرگان حوزه وصاحب فتوا؛ حکومت دینی ناکارآمدترشده واکثریت قریب به اتفاق مردم- خودآگاه یا ناخودآگاه- حکومت روحانیان را نه تنها دوست ندارند بلکه با آن مخالفت جدی وخاموش هم دارند. لذا اگربازشدن سرکلاف تغییربا فشار تودۀ مردم شروع شود؛ جزدرپایان حکومت دینی ازپیشروی باز نخواهد ایستاد. وبهمین علت است که هاشمی وخاتمی وموسوی هرسه خواستار تغییرات قابل کنترل از بالا هستند: البته درراستای منافع مردم؛ ولی قطعاً درامتداد نجات وتداوم حکومت دینی هم.
6- امیدوارم این جویده های کوتاه چندین کتاب حجیم توانسته باشد کمی به روشن ترشدن چگونگی ها کمک کند. وازجمله توضیح بدهد که چرا هاشمی اصراربه تکرار دارد که گره مشکلات امروز فقط بدست وتدبیر مقام رهبری قابل گشودن است. یا...هو
پی نوشت بعدی:
متأسفانه مسؤلان سایت خودنویس ازانتشارمطلب بالاوبصورت کامنت هم جلوگرفته اند. آفرین به خدمت گزاران "شهروندروزنامه نگار"