۱۳۹۲ خرداد ۲۰, دوشنبه

حملۀ ماکیاولیستی مطبوعات اصلاح طلب به قالیباف: اینبار روزنامۀ شرق.


1- روزنامه های اصلاح طلب که تلاش و ادعای زیادی دارند که بخودشان برچسب "مستقل" و  "حرفه ای" را بچسبانند که موضع جناحی و حزبی ندارند، و در پی رسالت اطلاع رسانی بی طرف هستند؛ در بزنگاه معلوم شدن صحت ادعاهایشان و استقلال ادعایی شان گاف های یکی پس از دیگری مرتکب می شوند که باعث خنده های گریانی می شود که اشک حاصله بنیان اخلاق مدرن در جامعۀ ایران را نشان دارد و عمق فاجعۀ رفته بر وطن و روشنفکری ایران را بر ملا می کند. نمونه ای از این را در پست قبلی گفتم و حالا اشاره ای به نمونه ای مفتضح تر در روزنامۀ شرق 20 خرداد می کنم. بدیهی است که من مشت را نمونۀ خروار بگیرم زیرا نه من وقت و حوصلۀ بررسی هر روزۀ مطبوعات را دارم و هم اینکه شرق و اعتماد شیوخ مرجع مطبوعات مستقل هم هستند، و هنگامی که شیوخ چنین می کنند که می بینیم دیگر برای نوچه هایشان حرجی نباید باشد و نیست.

2- ماجرا این بوده است که گویا اتحادیۀ ناشران قراردادی می بندد با شرکتی با نام کارکنان شهرداری تهران برای واردات کاغذ به مبلغ 18 میلیارد تومان. و در مقابل هم ضمانتی بمبلغ 80 میلیارد تومان از شرکت مزبور در یافت می نماید. این قرار داد و طبق ادعای مصاحبه شونده از سوی ناشران در سر رسید محقق نمی شود و در ادعای طرفین به موضوعی حقوقی تبدیل می شود. اینک شرق این موضوع را مستمسک قرار داده و با گرفتن مصاحبۀ یکطرفه از سخنگوی اتحادیۀ ناشران تیتری را کار کرده در پیشانی صفحۀ اول شرق با عنوان "نامۀ اتحادیۀ ناشران به قالیباف: 18 میلیارد تومان را گرفتند. کاغذ ندادند" و با گذاشتن عکس دکتر قالیباف در مقابل تیتر مسخره؛ رسالت مستقل مطبوعاتی اش را عمل کرده است.

3- اما هنگامی که می روی بداخل این گزارش سست و جویده جویده در می یابی که:

الف- شرکت مورد ادعا ارتباط سازمانی با شهرداری تهران نداشته و جزو شرکت های تابعۀ شهرداری نیست. و ادعای اتحادیۀ ناشران در مورد شرکت مزبور خلاصه است به اینکه گویا برخی - و نه همه - از مکاتبات شرکت مزبور با کاغذهای حاوی آرم شهرداری بوده است.

ب- متن گزارش چنان سست است که معلوم می شود اتحادیۀ ناشران رغبتی به این مصاحبه نداشته اند و خبرنگار شرق با اصرار این مصاحبه را گرفته است. زیرا سخنگوی ناشران می گوید که قرارمان بر این بوده که این اختلاف را رسانه ای نکنیم.

پ- از متن گزارش معلوم می شود با اینکه شرکت مزبور ارتباطی به شهرداری و دکتر قالیباف نداشته است اما ناشران نامه ای نوشته اند به قالیباف و از ایشان استمداد کرده اند. و ایشان هم برای کمک به حل مشکل دستور پی گیری به یکی از معاونین خودش داده و پی گیری هم شده و نتیجه هم به ادعای متضاد دو طرف قرار داد رسیده و اتحادیۀ ناشران در راه طرح دعوای حقوقی از سویی و نقد کردن ضمانت 80 میلیارد تومانی از طرف دیگر است.

ت- نکته ای که خیلی بارز است در گزارش سعی بر مظلوم نشان دادن اتحادیه و ناشران سرمایه گزار در این معاملۀ کاغذ است. لذا گله گله جا در گزارش سوز و گداز یک مشت فقیر فرهنگی توی ذوق خواننده می زند. در حالیکه دو شخصیت حقوقی با هم معامله ای کرده اند و خریدار گرویی بیش از چهار برابر هم (80 میلیارد در برابر 18 میلیارد) از فروشنده دریافت داشته است.

ث- حتی اگر این موضوع بدیهی را هم در نظر نگیریم که طبق ادعای ناشران کسی یا شرکتی حاضر نبوده چنین معامله ای بکند به دلیل بن بست تحریم های پولی و بانکی و غیره. و این شرکت ناوابسته به شهرداری حاضر به چنین معامله ای شده است. و روزنامۀ شرق هم بدون استعلام از طرف فروشنده و انعکاس نظر دو طرف رفتار جهت دار خود را به نمایش گذاشته است؛ این سؤال بدیهی بوجود می آید:

 چرا روزنامۀ شرق چنین گزارش سستی را که کمترین وابستگی هم به شهرداری نداشته است بنام شهردار و با عکس دکتر قالیباف و در پیشانی روزنامه کار کرده است. زیرا این گزارش و بر مبنای شاخصه های معروفیت و حساسیت و درستی و مبلغ و نوع نگارش و اهمیت طرح و زمان طرح و همه و همۀ ارزش های روزنامه نگاری در حد یک گزارش در ارزان ترین بخش صفحات داخلی اقتصادی بوده است؛ به صدر پیشانی روزنامه و با تیتر و عکس غیر مرتبط با متن گزارش کار شده است؟!

لذا بر آن شدم که این رفتار غیر حرفه ای و ماکیاولیستی روزنامۀ شرق را برملا کنم. و چون مطمئنم که در این وانفسای نفس گیر انتخابات و هم از نظر ارزش پرداختن به چنین موضوع سخیفی از سوی کسی و مطبعه ای تعقیب نخواهد شد؛ من آن را در وبلاگ حقیر خودم ثبت کنم تا اولاً در مجموعۀ گزارش "تاریخ شفاهی" ایران در وبلاگ من باقی بماند و ثانیاً نشان بدهم که زیاد به عناوین و ادعاها فریفته نشوید و رفتار های مدعیان آزاد اندیشی و اخلاق مداری حرفه ای را بشناسید؛ و مهمتر از همه اینکه خدا را شکر بکنم که مخالفان دکتر قالیباف چقدر دست خالی و ضعیفند که وقتی هیچ نقطه ضعفی پیدا نکرده اند و نمی کنند؛ به چه حقه های کثیف و سخیفی متوسل می شوند برای تخریب او آن هم برای عارف و روحانی. با پوزش از خوانندگان محترم اگر این پست را متناسب با کارکردهای یک وبلاگ نمی دانند! یا...هو

۳۲ نظر:

ناشناس گفت...

آقا ستاد قاليباف ماهيانه چقد قرارشده بهِت بده؟ هوم؟ دُمِ خروست بدجور بيرون زده.

Dalghak.Irani گفت...

نا امید هم نیستم. ببینیم چه می شود و با چه نرخی باید حساب بکنیم. شما که گرفتاری مالی نداری انشاءالله. یا...هو

ناشناس گفت...

تماشاچی :دلقک جان کاش نظرت را در مورد مرحله دوم انتخابات داشته باشیم .چون بخوایم نخوایم عملا رایهای توی دوتا سبد روحانی و قالیباف هست .تو هم انرژی ات را بزار برای مرحله دوم از الان .البته به نظر من ایران راهی به جز اصلاحات نداره چون جامعه به شدت سکولار ایران خواه ناخواه حاکمین را هم در دراز مدت توی این کانال سوق میده و چاره ای هم از این راه نیست حالا میخواد سپاه کاتالیزور این پروسه باشه یا دار و دسته هاشمی عامل این پروژه .داد و فریاد های احمدی نژاد و دار وسته اش هم نه از صمیم قلب بلکه بر اثر تعامل با جامعه شاخک هاشون تیز شده .در واقع وارد شدن راست تندرو به ساختار قدرت اجرایی این شانس را به انها داد که با واقعیت به شدت در حال تغییر جامعه ایران آشنا بشوند .به نظر من این واقعیت غیر قابل انکار سکولار شدن ایران حوزه های منافع ملی ایران در یک دهه اینده به شدت تغییر خواهد داد و ایران مجبور هست از نگاه امنیتی به خاور میانه علی الخصوص فلسطین و لبنان و شبه جزیره عربستان و در شمال روسیه شریکهای جدیدی در این سو یعنی همسایه سابقش یعنی حوزه جنوب شرقی اسیا و هند پیدا کنه این راهی هست که ایران باید بره حالا میخواهد دیرتر با تانکهای چیفتن سپاه بره یا با زودتر با پراید وصله پینه شده اصلاح طلبان .اگر یکخورده مطالب اخیررا بررسی کنی متوجه میشی که توی این شرایط سفت و سخت امریکا تحریمها را تنگ تر کرده ولی از اونور تحریمها را در بخش ای تی برداشته و عملا میخواند از مزیت زیر ساخت کشور که در طی 2 دهه گذشته ایجاد شده استفاده کرده و بخشی از توان اقتصادی جامعه را به این سمت سوق بدهند .ببخشید که من چند تا نکنه را تیتر وار برات نوشتم و ملقمه ای از چند تا چیز شد عین ایران خودمون .روی حرفهایی که زدم یک خورده فکر کن زیاده حرفی نیست یا هو...

Dalghak.Irani گفت...

کاملاً با بخش سکولار شدن جامعۀ ایران نظر شما موافقم. در مورد بخش کلان نگر آرایش منطقه در آینده بی نظرم البته قابل بحث مفصل است. و اما در مورد سرعت چیفتن سپاه و پراید اصلاحات با شما مخالفم و بنظر من بولدوزر دانش و مدیریت قالیباف در یک فضای هماهنگ تر و مستظهر به پشتوانه اش در سپاه بسیار زودتر و سریعتر و آبادتر ایران را گذر می تواند داد از عارف و روحانی که نه فکر مستقل و منسجمی دارند و نه عرضه ای در اجرا و میدان و نه پشتوانه ای در ساختار قدرت. لذا پیروزی اصلاح طلبان مساوی خواهد بود با تنش و در گیری و سیاست بازی و از دنیا ماندن به آخرت نرسیدن. خدا کند که اتفاق نیفتد البته شانس شان خیلی کم است. با این همه من می ترسم. یا...هو

من با آدرس سیاسی نوشتم و الا من اصلاح طلب تر از قالیباف مردان بنامی را نمی شناسم در صحنۀ امروز و دیروز جمهوری اسلامی. برو تا خاتمی را هم در داخلش بگذار.

ناشناس گفت...

شما ایران نیسای خبر نداری
از زمستون گذشته کاغذ گلاسه تو تهرون گیر نمی آد و همه چاپخونه دارها میگن هر چی تو بازاره دوست شما پیش پیش خریده برای انتخابات.
خیلی خودت را ناراحت نکن.
فیلم هایذمصاحبه بعد از برد حماسه ای ایشون هم الان آماده و تدوین شده در سیمای ملی....

Dalghak.Irani گفت...

اگر از روزنامۀ شرق هستی. سلام.
می توانستید همین اقدام قالیباف را در بلوکه کردن همۀ کاغذهای کشور بسمت ستاد های انتخاباتی خودش را یک گزارش پژوهشی خوشگل و پر وپیمان درست بکنید و چنان قشقرقی راه بیانداید که قالیباف را تا طرقبه تعقیب کند. نه اینکه متوسل به چنین دروغ های تابلویی شوید. مرسی که واکنش نشان دادی. البته که گمان نمی کنم شما از شرق نباشی . چون موضوع را و نوع کاغذ را و منشاءاختلاف را خوب می دانی. در گزارش از نوع کاغذ و کلاسه یا کاهی یا معمولی حرفی نزده بود. یا...هو

ناشناس گفت...

تماشاچی :ممنون بابت جواب سریعت .ما باید یکخورده هممون به تحولات پیرامونمون نگاه دقیقتر بندازیم جمهوری اسلامی با خمینی ایجاد با خامنه ای نثبیت و بانفر بعدی قدرت مند میشه .امروز ایران بعد از 3 دهه داره از لاک خودش با ترس و لرز بیرون میاد هنوز اعتماد به نفس نداره و در میان اعراب که ناچارا احاطه اش کردند منزوی هست .در انسو قدرت خوش بنیه تر از چین یعنی هند با سرعت و قدرت داره میاد جلو با جامعه ای متکثرتر دموکرات تر متخصص تر و باهوشتر از چینیهای تک خطی اوباما در ملاقاتش با نخست وزیر هند به درستی و روشنی به این نکته اشاره کرد که هند دیگر یک قدرت اقتصادی در حال شکل گیری نیست بلکه هم اکنون ظهور کرده .ظهور این قدرت جدید در یک دهه اینده قدرت مند تر و شتابان تر از ظهور اژدهای زرد در دهه 90 خواهد بود و اساسا کل منطقه شرق اسیا و حوزه اقیانوس هند از ایران تا استرالیا را فرا خواهد گرفت .رو راست باید بپذیریم بافت جامعه ما بیشتر هندی است تا عربی با انهمه امامزاده های خدای گونه که هنوز در همین جامعه به شدت در حال گذار ایران کار کرد خودش را برای سالیان دراز حفظ خواهد کرد .ایران از دیر باز در وازه هند بوده و به درستی خواهد بود و به ناچار نسل اول رهبران انقلابی چپ زده یا از ساخت قدرت به سرعت حذف شده یا با این واقعیت کنار خواهند امد که باید از مدل چینی و روسی چشم پوشی کرده و حوزه نفوذ خود را در بخش اجتماعی فرهنگی و علی الخصوص اقتصادی به سمت حوزه اقیانوس هند سوق بدهند .حالا با کنار گذاشتن این پارا مترها ما میتونیم با سپاه و قالیباف در بخش امنیتی چیزی شبیه مدل چینی و در حوزه اقتصادی عملا به عنوان دستیار دسته چندم کشور ترکیه باشیم و بعد از 15-20 سال دوباره به ناچار برگردیم به سمت هند .یا از همین الان با شیب ملایمتر نقشی را که شرایط تاریخی و جغرافیایی برای ما در نظر گرفته شده را با نیروهای اصلاح طلب ناخود اگاهانه انجام بدهیم .در این مسیر کشورهایی چون پاکستان هستند که هم اکنون از سر لجاجت خود را از سفره هند کمی محروم میکنند و عملا خود را سر کار گذاشته اند .امیدوارم ما خود را سرکار نگذاریم .و 8 سال دیگه نگیم کاش این کار را میکردیم .

عیار گفت...

درود بر شما ،
دلقک عزیز شاید به جرات بتونم بگم جزو اولین نفرهایی هستم که همه پستهای شما رو بلافاصله بعد از انتشار میخونم، در واقع سبک نگارش و تحلیل های شما رو میپنسدم ( هرچند که همیشه هم عقیده نیستم،طبیعتا) .
تمامی پست های اخیر شما درباره قالیباف رو هم خوندم و باز هم خواهم خواند،ولی این پست های انتخاباتی شما هرچند که بازهم زمینه و تم تحلیل و توصیه بر اساس دلایل هست ولی شدت این توصیه و جانبداری در نوشته ها به حدی است که سطح سیرک رو برای من که تماشاچی همیشگی شما هستم رو پایین آورده و واقعا ناراحتم که یکی دو دفعه وسط نمایش از سیرک رفتم بیرون و برگشتم.
واقعیت اینکه من این سیرک رو اصلا برای این دوست دارم که "اینجا یک منطق گاه فلسفی است " ولی باور کن این روزها شده پایگاه تبلیغاتی یک کاندیدا ، البته که شما صاحب سیرکی و صاحب اختیار ولی چون همیشه مستاجر بعد از یک مدت ادعاش از صاحبخونه بیشتر میشه این بود که این چند سطر رو نوشتم. و در انتها یک خواهش ،در مورد سکوت به نظر من مرموز مموتی هم یکی از اون سیرک خوبا بزار .

دمت گرم D:

Dalghak.Irani گفت...

عیار جان ممنونم.
راستش من بشدت احساس خطر می کنم برای ایران. تنها راه صلاح را هم پیروزی قالیباف و رییس جمهور شدن او می دانم. امروز هم که ائتلاف روحانی و عارف اعلام شده احساس خطر بیشتری می کنم که نکند خدای ناکرده روحانی بتواند در دور دوم قالیباف را ببرد. چون ممکن است آرای خاموش بیدار بشود و در دور دوم بیاید توی سبد روحانی. و واویلایی که نمی خواهم اتفاق بیفتد. تا فردا انشاءالله مفصل خواهم نوشت چرایی این نگرانیم را. لذا خواستم بگویم که اوضاع را خیلی تعیین کننده می بینم و چاره ای جز رزم شبانه روزی ندارم برای گفتن از باختی که خواهیم کرد بدون ریاست قالیباف. یا...هو

ناشناس گفت...

شیخ حسن روحانی که به گفته خودش

اصولگراست

و تمام سوابقش در حوزه های امنیتی و سالها دبیری شورای امنیت ملی (عامل همه سرکوبها نظیر مواضعش درباره 18 تیر یا 25 بهمن 89) بوده

به خاطر روحانی بودنش نماینده مذهبی ها و اسلامگراهاست و

در بین قشر آرای خاموش و جوونها و طبقه متوسط جایی نداره

Dalghak.Irani گفت...

نه متأسفانه به اندازۀ من از هیستری سبز وحشت نداری. آن ها فکر نمی کنند و فقط به انتقام می اندیشند. یا...هو

پسرحاجی گفت...

اگر ممکنه تحلیلتان در مورد لیست کابینه قالیباف که منتشر شده بفرمایید.

Dalghak.Irani گفت...

مزخرف و دروغ محظ است و ستادش هم تکذیب کرده قویاً. جنگ روانی رقباست. سیاست در ایران فقط نگندیده بلکه متعفن شده عین لجنزار. یا...هو

ناشناس گفت...

من از روزنامه شرق نیستم و به قول مموت اصلن روزنامه نمی خونم!!
یک مصرف کننده ام که هر روز از دفاتر فنی برای پرینت و پلات آمار قیمت جدید کاغذ و کارتریج به من می دهند و وقتی می پرسم چه خبره؟ همه این جواب را می دهند.
شهرداری فقط در این زمینه دخالت نکرده، یکی از غارتگران دلار و سکه در بازار هم بانک شهر هست که سما ممکنه اصلن اسمش را هم نشنیده باشی که مال این آقا باقر شماست.
اگر بقیه تحلیلهات هم مثل تهمتی که به من چسبوندی باشه که .....
زنده باشی و سلامت
یا حق

Dalghak.Irani گفت...

یا حق عزیز. انتساب به روزنامۀ شرق مگر اتهام است. کاشکی شما این تهمت را بمن می زدیو تازه پزش را هم می دهم. در ضمن بقیۀ فرمایش تان را هم می دانم. اما قبول کن که استدلال بر روی "می گویند" منطقی نیست و نمی شود چوبۀ دار برپا کرد. دنیا مدرن شده و هر عملی مسنداتی دارد که یا داریم باید رو کنیم یا باید بنا را بگذاریم بر برائت اولیه و منتظر اثبات جرم باشیم. پوزش می خواهم اگر نظرم رنجیده خاطرتان کرده. قصدم این نبود. یا...هو

آینده گفت...

ممنون تماشاچی
چیزی که من نمیتوانستم با تکیه بر دانش و سواد تاریخی و سیاسی (که ندارم) بنویسم به خوبی نوشتی، من با نظرت کاملا موافقم و نظر من هم همین حرکت با شیب ملایم و متعادل سیاسی-اقتصادی است و نه شیب تند توسعه اقتصادی - آن هم با سپاه - و بعد سیاسی که هر دویش به شرط چاقوست و آخرش نا معلوم.
در مورد مشاهداتم از جامعه، گرایش جامعه هم با رشد چشمگیری به سوی همین شیب ملایم است خوشبختانه(چه تحریمی ها و چه سرگردان ها)، و با روندی که در پیش است اگر روحانی در دور اول با اختلاف 5 یا 10 درصد برنده نباشد در دور دوم قطعا با قاطعیت و اختلاف 20 تا 30 درصدی برنده است چون مطمئنا قشر خاکستری جامعه در دور دوم حتما تحریک میشود و به پای صندوق کشیده می شود،و بین یک اصولگرا با سابقه نظامی (و فساد و ضعف هایی که چه واقعی باشد و چه تخریبی اما در هر صورت اعتبار شکننده ی قالیباف را نابود میکند) و یک اصلاح طلب، دومی را انتخاب می کنند و این خصوصا شامل طبقه دانشجو و زنان میشود که دل خوشی از سازمانی که قالیباف آنرا نمایندگی میکند یعنی سپاه که نهادی امنیتی، ضد آزادی و سرکوبگر و متحد با حکومت است، ندارد.
البته اگر نظر رهبر بر انتخاب قالیباف باشد که به نظر میرسد همین باشد، شرایط به نفع بردن قالیباف رقم میخورد، اما اگر جامعه همین شرایط طبیعی را پیش ببرد، و انتخابات بدون مهندسی و تقلب برگزار شود، موج خاکستری(خوب یا بد)همه را با خود خواهد برد.
اما چیزی که مرا خرسند میکند، چه قالیباف انتخاب شود چه روحانی، ما با سرعتی کمتر یا بیشتر بسوی اصلاح و آبادانی حرکت میکنیم و این مبارک است.

آینده گفت...

از تمامی کسانی که نقد در برابر قالیباف را بر نمیتابند و مدام از نقادان مدرک میخواهند میخواهم با دقت این مقاله ی عالی را بخوانند، صادقانه تمام بندهای آنرا تایید میکنم، قبلا هم اشاراتی جزیی به مواردش کرده بودم، اما به فاشیست و چریک و چپی و زدن به صحرای کربلا محکوم شدم، من حتی اگر این مقاله هم نبود باز هم قالیباف را یک مدیر متوسط و پر اشتباه میدانم و نه آن سوشیانت موعود!

منصفانه بخوانید:

http://www.radiozamaneh.com/75337#.UbX_fPl8lsX

ناشناس گفت...

درود یا شیخ .
ممنونم از تلاش شما در کمک به انتخاب صحیح خوانند گان این وبلاگ با این گیومه من رای نخواهم داد . سوالم این است و امیدوارم که جواب شما با جواب آدم های عوامی که در مقابل سوال من می گویند : همه کارایی که اونای دیگه کردن ، اینم مثل اون ..... اگر این هایی که شما از مدیر و مدبر بودن تا شرف نفس و باقی موارد که می گویید قالی باف دارد ، اگر امد و رئیس جمهور شد و نتوانست کاری از پیش ببرد جواب شما به خوانندگانی که با خواندن نوشته های شما به او رای داده اند چه خواهد بود . با تشکر بی انتها .

ناشناس گفت...

تيمسار ديگه شورش را در آوردي با قاليبافت. قابل اعتماد نيستس ديگه

Dalghak.Irani گفت...

قاتل تهران، منجی ایران؟

زهرا عابدین

عملکرد محمدباقر قالیباف در مسند شهرداری تهران به روشنی در شمار رویکردهای پوپولیستی در مدیریت شهری قرار می‌گیرد. یعنی رویکردی که هدف نهایی آن جلب توجه افکار عمومی بر مبنای مقاصد سیاسی است و نه لزوماً ساماندهی بنیادین چشم انداز شهر.

اما نکته مهم‌تر در نقد عملکرد قالیباف به عنوان شهردار تهران، نه فقط رویکرد پوپولیستی وی، بلکه بی‌اعتنایی محض وی به اقتضائات و چالش‌های زیست‌محیطی این شهر است. بر مبنای آنچه که خواهد آمد، در میان تمامی شهرداران پایتخت، قالیباف مخرب‌ترین عملکرد را داشته و عملاً آینده تهران را به نابودی کشانده است.



شهرداران دیگر تهران غالباً به فساد مالی یا بی‌اعتنایی به مشکلات شهر متهم شده‌اند اما قالیباف را می‌توان صراحتاً به آسیب عامدانه در حق آینده شهر و کشاندن سرنوشت تهران به ورطه برگشت‌ناپذیر نابودی حریم و توان اکولوژیک آن متهم کرد. در این باره می‌توان از جمله به موارد ذیل اشاره کرد:

۱- اجازه ساخت و ساز در معبر باد غالب تهران

محدوده شمال غرب تهران، منطقه ۲۲ و به طور مشخص‌تر اطراف بزرگراه همت از دهکده المپیک به بعد مهم‌ترین معبر ورود باد به شهر است و آنچه که به تهران امکان خودپالایی می‌دهد. به همین خاطر طبق طرح تفصیلی و طرح جامع تهران ساخت و ساز در این محدوده ممنوع است. اما قالیباف در این ده سال برای تأمین هزینه پروژه‌های بی‌ارزش اما چشم گیری مثل برج میلاد کل اراضی این محدوده را به انبوه سازان بلندمرتبه ساز واگذار کرد. نتیجه آن که اکنون گلوی شهر مسدود شده است. قبلا یک بار وزش باد یا بارش اندکی باران دو روز هوای شهر را صاف می‌کرد اما حالا حتی دو ساعت بعد از بارش هوای شهر دوباره به سرعت آلوده می‌شود. این آسیبی برگشت ناپذیر و غیر قابل جبران است. چرا که شهر را در مقابل آلودگی هوا بی‌دفاع می‌گذارد و البته هرگز این امکان وجود ندارد که برای جبران خطاها و آسیب‌های قالیباف همه این برج‌ها و مجتمع‌ها را ویران کرد.



غالب شهروندان تصور دقیقی از نابودی زیستبوم و آینده تهران در دوره مدیریت قالیباف ندارند و بر عکس اجرای پروژه‌های نمایشی باعث شده است حتی گاهی قشر نخبگان و روشنفکران جامعه، ذهنیتی مثبت در باره مدیریت و توان اجرایی قالیباف داشته باشند.

۲- بزرگراه سازی بی‌رویه

هرگز هیچ کارشناسی نگفته است چاره حل مشکل ترافیک تهران پاره‌پاره‌ کردن گستره آن و تبدیل آن به عرصه‌های منفصل و فاقد ارتباط ارگانیک است. بزرگراه‌ها البته مشکل امروز تهران را حل می‌کنند. اما در درازمدت شهر را به عرصه‌ای افسرده کننده تبدیل کرده و به تدریج هم تأثیر خود را در ساماندهی ترافیک از دست می‌دهند. این نیز آسیبی غیر قابل جبران است. نمی‌توان در آینده بزرگراه‌ها را برچیده و به شهر دوباره چشم اندازی همگون و انسانی بخشید.

Dalghak.Irani گفت...

- صدور مجوز تغییر کاربری باغ‌های شمیران

تردیدی نیست که در چهار سال گذشته سراسر شمیران به یک کارگاه ساخت و ساز تبدیل شده است. انبوه‌سازی در معابر تنگ، روی خط گسل و به قیمت نابودی زیست‌بوم شمال شهر فقط به خاطر پول کلانی که از این راه نصیب شهرداری می‌شود و البته بودجه‌ای که می‌تواند هزینه‌های رئیس جمهور شدن را تأمین کند.

۴- اجرای پروژه‌های نمایشی به جای طرح‌های بنیادین

نمونه‌ها در این باره پرشمارند. دریاچه زیان‌بار چیتگر با هزینه زیاد ساخته می‌شود، اما طرح جمع آوری آب‌های سطحی شهر عملاً به حال خود رها شده است. چون اولی دیده می‌شود و رای می‌آورد و دومی دیده نمی‌شود و هر چه هست زیر زمین خواهد بود! توسعه مترو در کشاکش بین دولت و شهرداری عملاً بسیار کند انجام می‌شود (البته قصور دولت نیز در این زمینه غیر قابل انکار است) در حالی که با بودجه پروژه‌های غیر مفید و بعضاً زیان‌باری مثل برج میلاد یا تونل توحید و یا تونل صدر می‌شد طرح جامع مترو را به اتمام رساند.

۵- واگذاری حریم پایتخت برای ساخت و ساز

در دوره قالیباف دامنه ساخت و سازها عملاً از خط همتراز دوهزار متر هم بالاتر رفت. تا نزدیکی خط الراس توچال را هم بر خلاف طرح تفصیلی تهران فروختند و ساختند. نتیجه البته مشخص است: نابودی غیر قابل جبران حریم اکولوژیک پایتخت.



برای قالیباف، مسائل مهمی مثل آلودگی هوا، نوسازی بافت‌های فرسوده، مقاوم سازی سازه‌ها در برابر زلزله، توسعه طرح فاضلاب شهری، ساماندهی الگوی معماری و گسترش بازیافت و… کلاً به حال خود رها شده‌اند چون رای آور نیستند و زمان‌بر هستند و در کوتاه مدت نتیجه نمی‌دهند.

۶- فروش ذخایر اراضی شهر

بخش قابل توجهی از اراضی بایر شهری بر اساس نظام برنامه‌ریزی شهر می‌بایست به عنوان ذخایر آینده و برای برآوردن نیازهای آتی محفوظ مانده و تحت ساخت و ساز قرار نگیرند. اما در دوره قالیباف تمامی این اراضی (که اتفاقاً در نقشه‌های یک دو هزارم طرح تفصیلی به دقت شناسایی و تعیین شده‌اند) به طور غیر قانونی تغییر کاربری یافته و فروخته شدند. حتی دراین‌باره به مهم‌ترین نیاز عاجل امروز تهران یعنی احداث پارکینگ‌های عمومی هم توجه نشد. نتیجه آن که هم اکنون معابر بزرگ شهر مثل خیابان‌های ولی عصر و شریعتی و انقلاب و… نه تنها زمین خالی برای نیازهای شهری آتی ندارند بلکه عملاً دیگر امکانی برای عرضه پارکینگ هم ندارند. فرصتی که در قالب ذخایر ارضی شهر وجود داشته اما طمع‌کارانه در سالیان اخیر نابود شده است.

۷- رهاسازی مشکلات اصلی شهر

مسائل مهمی مثل آلودگی هوا، نوسازی بافت‌های فرسوده، مقاوم سازی سازه‌ها در برابر زلزله، توسعه طرح فاضلاب شهری، ساماندهی الگوی معماری و گسترش بازیافت و… کلاً به حال خود رها شده‌اند چون رای آور نیستند و زمان‌بر هستند و در کوتاه مدت نتیجه نمی‌دهند. مهم فقط اجرای طرح‌هایی بوده که تا مقطع روز انتخابات رئیس جمهوری بتواند تصویر خوبی از مدیریت قالیباف ارائه کند.

ممکن است گفته شود این همه سوء مدیریت غیر قابل جبران چرا مورد اعتراض رسانه‌ها و کارشناسان محیط زیست قرار نگرفته است؟ ماجرا ساده است. عملاً در حال حاضر تمامی رسانه‌های اجتماعی کشور متعلق به شهرداری تهران هستند. وقتی شما در مقابل یک کیوسک مطبوعاتی می‌ایستید قریب به نیمی از نشریاتی که پیش رویتان قرار دارد توسط شهرداری تهران منتشر می‌شود. نشریات دیگر نیز غالبا سیاسی بوده و چندان حساسیت زیست محیطی ندارند. از سوی دیگر در قالب نهادهایی مثل ستاد توسعه پایدار شهرداری و غیره غالب کارشناسان قعال و روزنامه نگاران طرفدار محیط زیست جذب شهرداری شده و صدایشان خاموش شده است.

به همین خاطر هم اکنون غالب شهروندان تصور دقیقی از نابودی زیستبوم و آینده تهران در دوره مدیریت قالیباف ندارند و بر عکس اجرای پروژه‌های نمایشی باعث شده است حتی گاهی قشر نخبگان و روشنفکران جامعه، ذهنیتی مثبت در باره مدیریت و توان اجرایی قالیباف داشته باشند. اما اگر بخواهیم شهرداری تهران را ملاک قضاوت در باره قالیباف قرار دهیم فقط به یک واقعیت می‌رسیم: انسانی که برای دستیابی به هدف خود به قواعد اخلاقی پایبند نیست، به راحتی می‌تواند حیات روزمره میلیون‌ها شهروند و سرنوشت یک کلانشهر ده میلیونی و پایتخت یک کشور بزرگ را به قهقرای برگشت ناپذیر بکشاند؛ فقط به خاطر آن‌که امروز به هدف و سود شخصی خود برسد. بدون تردید عملکرد قالیباف در شهرداری تهران به عنوان یکی از پیچیده‌ترین نمونه‌های سوء مدیریت در هر دادگاهی قابل پیگیری است. البته به شرط آنکه تصور کنیم اینگونه سودجویی‌ها و مدیریت‌های مخرب و ویرانگر در قالب قوانین موجود ایران قابل پیگیری هستند.

ناشناس گفت...

آينده عزيز، مقاله را خواندم و متاسفانه اكثر موارد فوق در مورد تهران صحيح است ، من اين را از زمينه كارشناسانه تاييد مى كنم چون زمينه كارى خودم است البته با تنها يك فرق در اكثر بندهاى اين مقاله بايد نام شهردار را به كرباسچى تغيير دهى زيرا سنگ بناى تمام اشتباهات غير كارشناسانه فوق در هول و ولاى سردار سازندگى و عطش شديد كرباسچى به تغيير سريع تهران پس از جنگ و تراكم سازى غير كارشناسانه در باغات و غرب تهران منجر شد.و هر چه ما فرياد زديم به شهردارى و وزارت مسكن ، طمع سيرى ناپذير بساز و بفروشى كلان غالب بر هر عقل سالمى شده بود.
بزرگترين اشتباه هم در دوران پيش از انقلاب در مورد تهران اتفاق افتاد كه تمام كارخانجات مولد آلودگى در طرح تفضيلى و جامع در غرب تهران به جاى شرق طراحى و ساخته شدند ، من جمله مينو و ايران ناسيونال، و اين درست در سر راه باد غالب به تهران و جريان جت استريم است و سنگ بناى آلودگى تهران نشات گرفته از اين اشتباه فاحش ٤٠- ٥٠ سال پيش است. بعلاوه سوخت غير استاندارد اتومبيل ها ورشد واحدهاى صنعتى مستقر در موقعيت اشتباه جغرافيايى. حالا اگر مقاله فوق را بخواهيم به شهردارهاى تهران فارغ از مسايل سياسى تعميم دهيم ، نام مرحوم نيك پى هم به راحتى در آن جاى خواهد گرفت.
با احترام ، افشين قديم

Dalghak.Irani گفت...

دوتا کامنت بالا همان نوشته ای است که آینده آدرسش را داده. فکر کردم معمولاً حوصله نمی کنید خودتان بروید و مطالعه کنید. در دوکامنت آوردم اینجا که علاقه مندان بیشتری مطالعه کنند و خوشحالی آینده هم تأمین شود حتی بدون روحانی.

نظر من هم این است:

یاداشت فوق انشایی است از طرف خواننده ای از سایت زمانه بنام خانم عابدین که نوشته اش در ستون دیدگاه سایت که معمولاً به نوشته های سردستی خوانندگان بی هویت مربوط می شود چاپ شده است.
خانم عابدین در انشای خودش بسیاری از مفاهیم کلیدی شهرسازی و شهرداری را آورده که اولاً درستی هر آنچه گفته قابل راستی آزمایی برای خواننده نیست.
ایشان نه تخصص خودش را گفته و نه رفرنسی پژوهشی یا اظهار نظری از یک متخصص محیط زیست یا شهرسازی آورده که نشان بدهد ادعاهایش مبنای علمی اولاً و مورد تأیید متخصصان را دارد ثانیاً. نویسنده ادعا کرده که شهرداری همۀ اندیشمندان و دانشگاهیان و دلسوزان نخبه و متخصص این حوزه ها را درشهرداری استخدام کرده و با نمک گیر کردن آن ها همۀ این مزدوران را ساکت کرده.

او ادعا کرده که مطبوعات هم همه در دست شهردار است و مابقی را هم یکجا با روزنامه نگارانش خریده. اما نگفته که چرا خودش همین انشای بی سر وته را یک سال پیش و دو سال پیش و شش ماه پیش و یک ماه پیش در همین رادیو زمانۀ دلسوز برای ملت ایران بچاپ نرسانده است.

آینده خیلی جدی نگیر این ترحات را چون اصل ماجرا آنجاست که خانم مجازی عابدین نوشته "برعکس همۀ شهرداران دیگر که دزدی می کردند و فاسد بودند قالیباف دزدی نکرده - و الا چقدر خوب می شد من افشا می کردم - قالیباف دزدی نکرده اما برج میلاد را تمام کرده و خیانت کرده.

و نکتۀ پایانی اینکه در صورت صحت یک یا همۀ این مباحث سنگین باید در حضور متخضض بررسی و توضیحات شهردار هم شنیده شود. و الا قطعاً ارزشی ندارد. انشا را در وبلاگ می نویسند و در سیاست . در دانش فنی که انشاء ارزشمند نیست. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

خیلی هم ممنون فرشتۀ نجات افشین قدیم و نازنین.
اگر زودتر متوجه آمدن کامنت شما شده بودم این همه زور نمی زدم که پاسخی در حوزۀ غیر تخصصی ام بدهم. فقط این یاد رفته ام را هم اضافه کنم که تا جایی که می دانم قالیباف در زمینۀ فضای سبز بویژه در زمینۀ جنگلکاری هم زیاد کار کرده. بهرحال ممنونم که نجاتم دادی. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

جناب درود یا شیخ. اگر از حس متکی بر بینشم بپرسی می گویم صد در صد مطمئنم که این سردار خود جنس است.
اما اگر از عقل نقادم بپرسی می گویم یک راه بیشتر نیست و باید به نمرۀ کارنامه اش نگاه کنیم. من خودم به کارنامه اش در نیروی انتظامی 20 می دهم. و تهرانی ها هم به کارنامۀ شهردار تهران بودنش نمره ای بالای 15 - محاسبه ام میانگین و با خست بوده است - می دهند. اگر حس من و عقل خودت کافی نبود و از من تضمین می خواستی . من یک شرف سربازی دارم و یک گردن تاب بازی برای هزینه کردن و دیگر هیچ. اولی را به قسم و دومی را بگیوتین بشما می سپارم. یا...هو

baharloo گفت...

جلیلی، روحانی: دوآلیته انسداد
http://baharetehran.blogspot.com/2013/06/blog-post_2687.html

آینده گفت...

1- ممنون که لطف کردید و محتوی لینک را انتشار دادید.
2-متاسفم که گمان کردید من از شرح ویرانی شهرم خوشحالم، تنها به این دلیل که در کشاکش یک بحث انتخاباتی، با منطق، دهان یاوه گویان را بسته باشم، شهری که حد اقل 10 ساعت از روز را باید در هوای پر دود و فضای پر بوق و ترافیکش بگذرانم...نخیر جناب مسلمان، همه را به کیش خود مپندارید!

3-جناب دلقک این برچسب بی هویت را قبلا به بنده - با طعنه و کنایه - زده اید، کاری بسیار زشت و دور از ادب و منطق. زهرا عابدین هر چه که باشد از من و تو با هویت تر است در افشای نام ولو جعلی.

4-تمام آنها که ذره ای تحصیلات داشته باشند متوجه میشوند که ادبیات این مقاله بر پایه ی نظرات کارشناسی است اما برای فهم عام، از پیچیدگی اش کاسته شده، من خانم عابدین را نمیشناسم اما قطعا در حوزه معماری و شهرسازی متخصص است یا مشاورانی متخصص دارد، پس اگر نام مقاله ایشان به زعم شما انشاء است، نام مطالب غیرکارشناسی حضرتعالی را در حوزه دفاع از فعالیت قالیباف، باید چه بنامیم؟

5-در مورد راستی آزمایی، را ه دور نروید، همین آلودگی های کشنده سالهای اخیر، متروهای آب گرفته، ترافیک بی سابقه مناطق شمال تهران، تونلهایی با تهویه نادرست که موتور سواران را بر روی موتور بی هوش می کند و فیلمهایش را به وفور می توانید ببیند و معضل پیدا نشدن جای پارک در تهران و ده ها مورد دیگر که یا حوصله ی نوشتنش نیست یا ما نمیدانیم اما مهمترین مدرک این سوء مدیریت شهروندانی هستند که در لندن زندگی نمی کنند و از راه دور به به و چه چه، در تهران با گوشت و پوست و استخوان آنرا لمس میکنند.

6-عجبا به پر رویی و توان تحریف شما، شما نوشته اید:
"نویسنده ادعا کرده که شهرداری همۀ اندیشمندان و دانشگاهیان و دلسوزان نخبه و متخصص این حوزه ها را درشهرداری استخدام کرده و با نمک گیر کردن آن ها همۀ این مزدوران را ساکت کرده."
در صورتی که او نوشته:
" از سوی دیگر در قالب نهادهایی مثل ستاد توسعه پایدار شهرداری و غیره غالب کارشناسان قعال و روزنامه نگاران طرفدار محیط زیست جذب شهرداری شده و صدایشان خاموش شده است."

آیا غالب به معنای مطلق و همه است؟آیا نامی از مزدور آورده شده؟
آیا روزنامه نگاران کارشناس به معنای تمام اندیشمندان و دانشگاهیان و دلسوزان نخبه و متخصص است؟
من قضاوت را به خواننده وا می گذارم.

7-ذکر این موارد اولا:یک باز خورد طبیعی در فضای انتخاباتی است به نقد کسانی که قرار است مدیریت کلان کشور را در دست بگیرند و در همه ی کشورها مرسوم است، پس فی نفسه نه تنها بد نیست که خوب هم هست به شرط آنکه صادقانه و مستند باشد، ثانیا: اگر فرض را بر صحت مطالب نویسنده بگذاریم، بهترین زمان برای اثر گذاری و آگاهی بخشی برای شناساندن شهردار انتخاب شده است، ثالثا: مطالبی از این دست به کرات و بارها خصوصا در بحث آلودگی، فروش تراکم و برجهای بی مصرفی مثل برج میلاد حتی از زبان کارشناسان خارجی بیان شده است.(نظر کارشناسان شهرسازی ژاپنی را در مورد برج میلاد حتما بخوانید.)

8-این نیت خوانی شما هم ما را کشت: آن قسمت از مقاله که به دزدی نکردن شهردار اعتراف کرده، از قضا احتیاط نویسنده را در اتهام زنی و نقد شهردار میرساند و از طرفی چون یک مساله مالی است و دوز حقوقی آن بالاست و نیاز به سند و مدرک دارد به خوبی آگاهی و تخصص نویسنده را میرساند که نباید در آن وارد شود گو اینکه او نقد شهردار را بر اساس چشم انداز شهر به رخ میکشد که اظهر من الشمس است و نیاز به مدرک ندارد و خوانندگان بی واسطه می پذیرند، اتفاقا این نقطه ی قوت این مقاله است.

9-ای کاش، ای کاش و ای کاش این موارد در حضور متخصصین بی طرف(که فرشته ی نجاتت میتواند یکی از آنها باشد) بررسی و توضیحات شهردار هم شنیده میشد.

ناشناس گفت...

دوست عزیز
چند ماه است که کم وبیش تحلیل هایت را میخوانم اولها بنظرم تحلیل های پخته ای می آمدند ولی این اواخر خیلی کم رنگ و دلم دلش میخواد شدند.
من علی رقم اینکه از ده دوازده سالگیم که انقلاب شد کتک خور بحث های سیاسی بودم ولی مثل بعضی از دوستان خیلی قلمبه سلمبه گویی سیاسی بلدنیستم.
جناب سرهنگ شمابرای استیفای حقوق مردم فرد مناسبی نیست چون همانطور که اشراف دارید بهترین مشخصه یک نظامی خوب فرمانبرداری اوست و در این زمینه سر هنگ اگر بهتربن نباشد یکی از بهترینهاست. در یک دولت کودتا بهترین شخص برای اداره امور یک نظامی است.
خیلی ساده بگم اگر من بجای آقای خامنه ای بودم پس از گندی که در انتخابات قبلی بالا آمد از همان چهار سال پیش مهندسی انتخابات بعدی را شروع میکردم و چه بسا قبل تر. زمانی که در دوره قبل قالیباف برای رخصت شرکت در انتخابات آمد به ایشان کفتند شما فعلا همین کار فعلی را ادامه بدهید تا بعد.
در آن زمان ورود قالیباف به انتخابات تقلب را سخت تر میکرد(احمدی نژاد پاچه پاره تر از این حرف ها بود که با یک دوره ریاست جا را خالی کند )و او را تبدیل به یک مهره سوخته میکرد(مثل رضایی).
امروز برای همه مثل روز روشن است که اگر کسی بعنوان کاندیدای آقای خامنه ای وارد میدان شود رایی میان مردم ندارد (مثل جلیلی) چون عملا تبدیل یک رای دو میلیونی به بیست و دو میلیون با بهترین مهندسی هم غیر ممکن است.
پس بهترین کار ممکن این است که با وارد کردن کاندیدا های تابلویی مانند جلیلی حدادعادل و ولایتی افکار عمومی را یه این سمت هدایت کرد که اینها کاندیدای آقا هستند و با این کار قالیباف را تطهیر کرد.
درمرحله بعد دو کاندیدا یکی دکتر قالیباف و دیگری آخوند روحانی (یکی دکتری در لباس آخوندو دیگری آخوندی در لیاس دکتر)و متاسفانه مردم ظاهر بین هم برای هزارمین بار گول این بازی را خواهند خورد برای خلاصی از آخوندها به دکتر رای خواهند داد.(مثل دکتر قبلی)اگرهم لازم شد دو میلیون رای از سیاهی لشگر های انتخابات قرض میگیرند یا جابجا میکنند
میبینید مهره های شطرنج را چقدر قشنگ چیده اند.
ولی سرهنگ شما روز بعد از انتخابات میشود همان شهردار سابق فقط بجای شهردار تهران می شود شهردار ایران.
ولی باانتخاب روحانی (تو بخوان هاشمی) رهبر و سپاه دچار مشکل می شوند. سرهنگ شما با در اختیار داشتن گاز و ترمز نمیتواند ماشین مملکت را براند. نهایت رهبری کوچه تنگ و باریکی از مملکت را در اختیارش فرار خواهدداد تا به رفت و روبش برسد ولی اصلاح طلب ها میدانند اگر اینبار تو زرد از آب در آیند باید جل و پلاس خود را از این مملکت جمع کنند.به همین دلیل خود را برای گرفتن فرمان این ماشین به هر آب و آتشی خواهند زد. برای جبران مشکلات و گرفتاری هایی که برای مملکت طی هشت سال گذشته به وجود آمده به بزرگراه نیازداریم واز کوچه پس کوچه های قالیباف به جایی نخواهیم رسید و از این طریق آقایان فقط وقت خواهند خرید برای ساختن بمب سوق دادن بسمت جنگ و نابودی بیشتر مملکت.
روی کار آمدن اصلاح طلبان قدرت چانه زنی و توقع مردم را بالا خواهد برد و تضاد درونی سیستم را افزایش خواهد داد تجربه نشان داده فروپاشی در حکومت هایی که تضاد درونی بیشتری دارند راحت تر و کم هزینه تر اتفاق می افتد تا سیستم های منسجم(کره شمالی-چین).
خلاصه کلام:
1-جناب قالیباف کاندیدای شماره 1 آقای خامنه ایست.
2-آقای قالیباف بامهندسی پیشرفته واختلاف رایی 8میلیونی به هر شکل برانده انتخابات است.
3- برو امشب راحت بخواب که بعد از انتخابات شبهای زیادی بخاطر چاه نمایی هایی که کردی بی خواب خواهی شد.
یا حق

آینده گفت...

و اما افشین عزیز
حرف و سخن بسیار دارم، چون که از تخصصت گفتی و فکر میکنم نزدیک باشیم.
اما... دلیلت مبنی بر اینکه پایه ی این ویرانی در گذشته بنا نهاده شده، که سفسطه ای بیش نیست:
اولا: اینکه ادعا شود مدیران گذشته مقصرند اشتباهات فعلی و اصرار بر اشتباهات گذشته را توجیه نمی کند، چون اساس فلسفه تغییر مدیران بهبود و افزایش کارایی و جبران خطاهاست.
ثانیا: اگر این منطق ما باشد برای لاپوشانی افتضاحات یک مدیر ده ساله در یک کلان شهر، با آنهمه عقبه و پشتیبان مالی و متخصص و کارشناس که پزش را میدهیم و قرار است بیاید و بهشت را با خود بیاورد، چه تضمینی وجود دارد 8 سال دیگر بگویید و بگویند:
"بله، مدیران قبلی ویران کرده بودند"
متاسفم که میگویم:
پای استدلالتان چوبین بود!

این استدلال از جنس همان چوبی است که لای چرخ احمدی نژاد گذاشتند!!

و دیگر اینکه وقتی "مرغ رفسنجانی 20 درصدی"، یک پا دارد. دیگر "سیمرغ قالیباف 120 درصدی" را، تو خود حدیث مفصل بخوان از مجمل!
دلقک عاشق شده و از ما هم کاری ساخته نیست.

ناشناس گفت...

درورد
سپاه سپاه سپاه سپاه سپاه سپاه
سردار سردار سردار سردار سردار
قرار گاه خاتم قرار گاه خاتم
این ها می دانی یعنی چی اگر می دانی بنویس اگر نه خود دانی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
(این گفته که این سردار از قماش حزب ا... نیست خنده دار ترین حرفی که شنیدم البنه این قماشی که الان در سر کارن)
بدرود

ناشناس گفت...

آينده عزيز ،
بسيار لذت مى برم از اينكه به موضوع تهران كاملا حسلس هستى و ايكاش همه ساكنين به اندازه شما نسبت به اين موضوع حساس بودند ، بايد بگويم يكى ازمهمترين دلايل مهاجرت من از ايران همين آلودگى و سو مديريت كلان در شهر و كشور بود
با سپاس از اينكه بعضى از نكاتى را كه در كامنتهايم برايتان گذاشتم را مفيد فايده يافتى. از آنجائى كه شما را داراى توانايى تجزيه تحليل خارج از دايره فكرى خودتان مى بينم فكر كردم شايد بهتر باشد در ادامه كامنت قبلى چند نكته را برجسته كنم.
اگر دقت كرده باشيد من نام دو شهردار به غير از قاليباف را به گزارش مورد نطر شما اضافه كردم، دليل اين نكته تنها اين بود كه نقطه مشترك اشتباهات كلان در تهران و به دنبال آن كل ادارات كشور را برجسته كنم و آن سيستم اجرايى حاكم بر اداره سازمانها است كه ما از دوران پيش از انقلاب به ارث برده ايم، فرد گرايى و تمركز گرايى. اشكال من بر گزارش لينك شما هم در اينجاست ، اشكالات و سياستهاى غلط اشاره شده ميتواند تا حدود زيادى درست باشد و با تحقيقات وسيع قابل اثبات . اما مشكل اصلى نگارنده آن مشكل غالب بر نگاه محدود در اكثر كشورهاى جهان سوم من جمله ايران است. به دنبال فرد مقصر بودن و يا يافتن قهرمان براى دنباله روى. متاسفانه اين موضوع در مورد كارشناسان امر هم كاملا صادق است و به همين دليل آنرا از حالت يك مقاله يا گزارش علمى وزين و قابل تعمق ، به قول دلقك به شكل يك انشأ يا به برداشت من پروژه مشترك يك دانشجوى سال دوم رشته معمارى و يك دانشجوى علوم سياسى جهت بهترين روش تبليغ سياسى در مى آورد.
مشكل ما سيستم حاكم بر شهردارى است كه تصميمات به صورت متمركز ويا حد اقل با همكارى وزارت مسكن در بهترين حالت گرفته ميشود و تحقيقات كارشناسانه توسط كارمنذان و متخصصين در استخدام همان اداره گرفته مى شود . اين موضوع زمينه ايجاد فساد ادارى را كاملا فراهم مى كند ، چون در بسيارى از موارد در تصميم گيريهاى شهرى ، كارشناسان پيشنهاد دهنده به صورت مستقيم و غير مستقيم ذى نفع هستند.
در جوامع پيشرفته اصولا براى تصميم گيرى كلان در پروژه هاى مختلف بخش تحقيقات پيش از پروژه توسط دولت به شركتهاى ثالث و يا مركز تحقيقات دانشگاهها كنترات داده مى شود و توسط هيئت هاى مطالعاتى تشكيل شده از استادان و دانشجويان نخبه تجزيه تحليل و سپس گزارش نهايى و به سازمان مربوطه ارائه مى شود . تازه در اين مرحله در مورد امور شهرى و محله اى به معرض مشورت مردم قرار مى گيرد و موافقين و مخالفين طرح دلايل خود را ارايه مى كنند و پروژه به تصويب مى رسد.

فكر مى كنم همينقدر در ارايه يك مثال جهت اصلاح سيستم نه محكوم كردن اشخاص در حوصله اين كامنت باشد.
من با تماشاى ويديوى گفتگوى كارشناسان با قاليباف بسيارى از نكات اصلاح سيستماتيك را از زبان او به عنوان رييس جمهور شنيدم و به نظر من از لحاظ تئوريك تمركز خوبى بر سيستم گرايى به جاى شخص گرايى ارايه ميدهد ، و اگر هر رييس جمهورى در هر كشورى واقعا به اين ايده ها اعتقاد داشته باشد و اجرا كند ، كشورش به مسير بسيار صحيحى خواهد افتاد، فارغ از شخص در راس در آينده اميدوارم رييس جمهور بعدى اين راهكار ارايه شده توسط قاليباف را جدى بگيرد و به اجرا بگذارد تا نسل آينده شامل فرزندان و نوه هاى شما از محيطى پاكيزه و دلپذير و بدون دغدغه زائد كه حق تك تك ايرانيان است لذت ببرند . البته اين موضوع كار يك شخص نيست و نياز به اراده جمعى دارد.
به اميد آن روز.
يك نكته هم در مورد برج ميلاد اضافه كنم، من هم ماه ها قبل گزارش هيئت ژاپنى را خواندم، در مورد صحت وسقم آن هم اطلاعى ندارم ، ولى از ديدگاه كاربردى با بيشتر آن موافقم. ولى بايد به اين نكته توجه كرد كه به همان دليل كه برج شهياد ساخته شد ، برج ميلاد هم ساخته شد و در كشورهايى مثل كشور ما بسيارى از پروژه ها جنبه سياسى و كشورى دارند فراتر از شهردارى و شهردار وقت ، اين تحليل را در مورد سازه هاى المپيك اخير كشور چين هم مى توان كرد به احتمال قوى توسط همان هيئت ژاپنى.
سرافراز باشيد.
افشين قديم

آینده گفت...

ممنون از پیامت افشین عزیز
اما اینها که گفتی عذر بدتر از گناه است، کسی که نتوانسته به قول و ادعای دوستان با رویکرد سیستم گرا یک شهر را آنهم در مدت طولانی 8 ساله سامان دهد چه تضمینی برای کشور داری اش وجود دارد.
من هم این نکته را میدانم که مشکل کشور ما با تعویض مدیران حل نمی شود، چرا که این کارایی به تک تک اجزای سیستم هم وابسته است، اما هنر یک مدیر همین است که بتواند این اجزا را در آن سیستم وادار به فعالیت کند، وگرنه اگر اینطور یاشد که من به عنوان یک دانشگاهی در عرض 6 ماه در ارتباط با دوستانم در سراسر دنیا بهترین برنامه ی مدون را آماده و به صورت سرفصل وار در تلویزیون ارائه میدهم.
درضمن هسته ی بحث من در مورد قالیباف، عقبه ی او و اتصالش به فاسد ترین قدرت ایران است که نه اجتماعی و دیپلماتیک بلکه اقتصادی و نظامی است.
در مورد شخص قالیباف هم بسیار از خلق خوی قدرت طلبانه، خود رایی، دروغ و درویی و تخریب رقیب از کارمندان خود شهرداری و زیر مجموعه اش شنیده ام که ناچار شدم در اینجا بیان کنم، چون من خودم ایشان را ندیدم که بخواهم درستی اش را قبول کنم یا نه اما حدس من از رفتار و کردارش همین هاست که گفتم.
در مورد مدیریتش هم به هیچ عنوان نمره قبولی در مجموع عملکردش نمی دهم. هر چند که از مدیران قبلی بهتر بوده باشد.
باز هم ممنون همکار عزیز
شاد و خرم باشید