1- حکایت اول: خبرنگاری با سعید حجاریان مصاحبه کرده است و در لید مصاحبه نقل قولی از انتخابات شورای اول شهر آورده است. او می گوید که خبرنگار جوانی بوده و در جریان انتخابات شورای اول شهر تهران در پایگاه سیندخت به سعید حجاریان سال 77 گفته است که تأیید صلاحیت برخی از نیروهای اصلاح طلب نامزد شورای شهر بمشکل برخورده است. او می گوید که سعید حجاریان خندید و گفت که نگران نباش مصطفی - منظورش تاجزاده بوده است - آنجاست و او کارش را بلد است. این را گفتم که بگویم هنگامی که از نیروهای تندرو اصلاح طلبان در سازمان مجاهدین انقلاب و جبهۀ مشارکت زنهار می دادم و می دهم دقیقاً مهمترین نام در ذهنم مصطفی تاجزادۀ نازنین است که هم عضو سازمانی و رسمی هر دو حزب یاد شده است و هم مهمترین مرد سازمانده و توانای اصلاح طلبان. این را هم گفتم تا بگویم که مصطفی تاجزاده نه تنها بعد از جنبش سبز مواضعی بشدت خودانتقاد و لیبرال گرفت بلکه در همین انتخابات گذشته نیز یکی از مشوقان و رأی دهندگان به حسن روحانی بود. و همۀ این ها را در یک متن پشت سرهم چیدم که پاسخ خواننده ای را بدهم که از رادیکال شدن خواسته های اصلاح طلبان از حسن روحانی بیمناک است و بدرستی اشاراتی هم کرده به نوع برخورد بی بی سی فارسی و صدای امریکا و سایر رسانه های خارج از ایران فارسی زبان. تا به او اطمینان بدهم که جای نگرانی نیست و جامعۀ مدنی ایران بالغ تر از آنی است که بشود از راه دور و نزدیک تحریکش کرد. نمونه هم دادم در رفتار نازنین آقا مصطفی. و بنظرم خیلی هم بد نیست که گاهی کمی هم تندروی از اینطرف قاطی تندروی های بسیار گستاخ و هتاکانه و بی ترمز جناح شریعتمداری و مصباح بشود. زیرا آنان حد یقفی برای خود نمی شناسند غیر از زمین گیر کردن روحانی و اگر زمینه را خیلی هم شل ببینند در غیاب اصلاح طلبان در یورش هرچه بدتر و ویران کننده تر مصمم تر هم می شوند.
2- روایت دوم: آیت الله خامنه ای در سخنرانی اخیرش دو واژۀ خیلی خوب دیگری را نیز بکار برده است. یکی از آن ها راجع بوده است به تکرار برای دومین بار واژۀ ترکیبی "مخالفان جمهوری اسلامی". که این تکرار از این جهت بسیار فرخنده است از زبان رهبر ایران؛ که نشان می دهد او مخالفت با جمهوری اسلامی را رسماً پذیرفته و دیگر مخالفان را انکار یا وابسته بدشمن و بیگانه معرفی نکرده است. اما واژۀ خوب دیگری که آیت الله بکار برده واژۀ "نجیب و نجیبانه" است. او گفته است که مشارکت مردم در انتخابات بسیار نجیبانه بوده است. من کاری به این ندارم که رهبر ایران در چه کانتکستی بکار برده این واژه را. زیرا حتی اگر منظور ایشان برای مقایسۀ جنبش سبز بعنوان نماد نانجیبی و انتخابات امسال بعنوان نماد نجابت هم بوده باشد فرقی نمی کند. زیرا این نوع تعامل با زبان لین و محترم با مردم بسیار راهگشا و کارساز است و من در روایت سوم بشما نشان خواهم داد که واقعاً چه جامعۀ بالغ و نجیبی داریم ما:
3- گزارش سوم: دیشب والیبالیست های ایرانی دست به شاهکاری بی بدیل زدند در ایتالیا. و تیم ملی بشدت قدرتمند ایتالیا را در زمین خودشان شکست دادند در جام جهانی والیبال. خب بدیهی است که همۀ ما سر از پا نشناسیم و از غرور و سربلندی سر به آسمان بساییم بعد از مدت ها. اما آیا مهمتر از برد تیم ملی والیبال ایران از ایتالیا هم وجود داشت در آن سالن و شب زیبای پیروزی؟ می گویم آری و بسیار بسیار و بسیارمهمتر از برد ایران از ایتالیا. بجرأت سوگند می خورم که دیشب برای اولین بار بود در تمام سی و پنج سال گذشته از عمر جمهوری اسلامی ایران که در یک سالن همایش ایرانیان در خارج از کشور فقط یکنوع پرچم ملی در دست جوانان بود. نه از پرچم شیروخورشید خبری بود و نه از پرچم فضل الله المجاهدین علی القاعدین و نه سه رنگ خالی و ... - از جو غالب حرف می زنم و هر آنچه رسانه های معتبر گزارش کردند و نشان دادند بدیهی است که ممکن است یکی دو نمونه هم غیر از این که گفتم قابل نشان دادن باشد -. دیشب غلبۀ مطلق با پرچم فعلی جمهوری اسلامی بود با آرم الله در وسطش و کامل که در دست جوانان مشوق تیم ملی ایران خودنمایی می کرد. آن هم کدام جوانان: دخترانی بی حجاب اسلامی و پوشش معقول و مدرن و صورت های رنگ آمیزی شده و پسرانی بشدت مدرن و خوش پوش و چه بسا پناهنده و دانشجو و در تبعید و .. آه چقدر خوشبختم: بچه ها متشکرم. می خواهم بیادتان بیاورم که یک چرخش زبانی از سوی رهبر ایران و علامت نصفه و نیمۀ مهربانی به تمام ایرانیان از سوی حاکمان چه واکنش زیبا و نجیبانه و بلافاصله ای می گیرد از جامعۀ بالغ شده و مدرن ایران حتی با زخمهای عمیق.
4- نتیجۀ چهارم: سه مورد بالا را که گفتم در اینجا گره می خورند که چه جامعۀ با شکوهی داریم ما ایرانیان و به چه بلوغ کاملی رسیده اند از عمق و غنای نیک اندیشی. از رادیکالترین چهرۀ سیاسی چپ گفتم که حاج آقا دکتر مصطفی تاجزاده باشد تا رأی دهندگان در انتخابات و آن جوانان سرخوش خیابان های کشور و آن پرچم گردانندگان سالن والیبال در ایتالیا. و خدا را باید شاکر بود از اینهمه پختگی و گذشت و منفعت عامه طلبی بیسابقه در تاریخ و فرهنگ ایران. تا از این نتیجۀ زیبا و ماندگار برسم بزنهار پنجم و کامتان شیرین:
5- زنهار پنجم:
اول با آیت الله خامنه ای رهبر ایران: آنچه را که نوشتم یا دیدید یا ببینید چندین و چندبار. تا متوجه شوید که توفیق رهبری بر چه ملت بالغی را نصیب برده اید. و می خواهم یک نگاهی هم بیندازید به میدان تحریر این روزهای مصر و قاهره اگر هم کشته شدن چهار شیعه بدست سلفیون همکیش را قبلاً ندیده اید. لذا بدانید که برگرداندن چرخ تاریخ به عقب ممکن نیست و تجربۀ سی و پنج سال تلاش بی وقفۀ شما هم شاهد مدعاست. بنابراین دیگر از توهم بیداری اسلامی و حکومت جهانی الله و این قبیل مفاهیم انتزاعی دست بشویید و یادتان باشد که شما فقط دوبار نام مخالفان تان را برزبان جاری کردید با احترام و آنان چه نجیبانه حاضر شدند رهبری شما را بچالش نگیرند. اگر هم تا کنون عذر تقصیر داشتید که تندروان اطرافتان را گرفته اند و ناچار از تبعیت بوده اید اینک که دولت معتدلی آمده و یار و یاور است و یار و یاور می خواهد دیگر آن عذر هم غایب است و حق عقب نشینی مجدد ندارید از نجابت در مقابل ملت. و بطور مجمل اینک توپ ها همه در زمین شما در جریان است و ملت بتصدیق خودتان و به نمونه های مستند ذکر کرده ام حجت را بر شما تمام کرده است.
دوم با رییس جمهور منتخب دکتر حسن روحانی: هر آنچه خطاب به آیت الله خامنه ای گفتم شامل شما هم می شود. بعلاوۀ اینکه بنظر می رسد این روزها زیادی تلاش می کنید که با دوری گزیدن از واژۀ اصلاحات و تأکید بر واژۀ اعتدال دل تندروان جبهۀ مقابل را نرم کنید. اجرتان باخدا، اما یادتان هم باشد که آن تندروان هتاک و درنقش اراذل همیشگی خیلی هم با قاعده بازی نمی کنند که هر عقب نشینی شما را با یک لبخند و واگذاشتن هیستری - تحت عنوان مذهب - استقبال کنند. آنان فقط پوزخند پیروزی می زنند و با هرگام شما به عقب دوگام جلو می آیند و می خواهند نابودتان کنند. روانشناسان هم مطلقاً معتقد نیستند که پرخاشگری را بتوان با نرمش و عقب نشینی درمان کرد و همیشه توصیه می کنند که کمی خشونت در مقابل خشونت طرف چاره سازتر است. ضمن اینکه این را هم فراموش نکنید که ما بالغ تر از آن شده ایم که مارا به دهۀ 70 خورشیدی و بازگشت به آن مناسبات دلخوش بدانید و بخواهید. هاشمی و خاتمی دهۀ هفتاد مرده اند و همانطور که خود هاشمی هم بارها معترف شده است دیگر آن پدر سالاری یکه تاز مناسب جامعۀ امروز نیست و جوانان کمی آزادی بیشتر را هم می خواهند و هم حقشان است. پس اگر هم به مردان دیروز تکیه می دهید به مردانی از دیروز باشد که خودشان را در امروز تعریف می کنند و جلو آمده اند. و با اجازۀ عزیزم دکتر قاضیان واژۀ اعتدال را هم من ترجمۀ لغوی بکنم. اعتدال در حکومت مذهبی فعلی یعنی جایگزین مذهب عرفی بجای مذهب شرعی. هر جور مردم مسلمانند بهمان اندازه هم حکومت می تواند اسلامی هم باشد و نه بیشتر. مرسی. یا...هو