1- مهمترین خبر از پایان ماه عسل دولت روحانی می آید. آنجائیکه محمد علی نجفی رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استعفاء داده و استعفای معاون اول روحانی اسحق جهانگیری هم در راه است. با اینکه استعفای نجفی به بیماری قلبی کهنۀ او نسبت داده شده است و استعفای جهانگیری هم تکذیب شده است؛ اما نه اولی قابل باور است و نه دومی شایعه! استعفای نجفی بدلیل بیماری قابل باور نیست به این دلیل که اولاً اگر نجفی از سلامت کافی خود اطمینان پزشکی نداشت غیرممکن بود حاضر به قبول وزارت رد شده اش در آموزش و پرورش شود که ده ها بار سنگین تر و پر استرس تر از سازمان کوچک و محدودی چون میراث فرهنگی بود. ثانیاً نجفی در ماه ها و روزهای اخیر هیچگونه مراجعۀ مجددی به پزشک و بیمارستان نداشته و بیماری او نمی تواند صحت داشته باشد. ثالثاً روحانی در پاسخ موافقت با استعفای نجفی از بارها اصرار او به استعفاء حرف زده است و این نشان می دهد که موضوع بیماری شایعه و ساختگی است؛ و الا در همان بار اول تقاضا مورد موافقت فوری قرار می گرفت.
2- بویژه اگر استعفای نجفی در متن خبرهای متواتر و بسیار مهم استعفای اسحق جهانگیری، عدم تمایل نعمت زاده برای باقی ماندن در کابینه، شکایت آخوندی وزیر مسکن در مورد اکراهش در پذیرش وزارت و اینکه در شرایط حاضر هیچکس نمی تواند مشکلات کشور را حل کند، زمزمۀ رفتن سیف رییس کل بانک مرکزی و خبرهای درگوشی نارضایتی عمومی سایر وزرا و مسئولان اصلاح طلب شریک در کابینه؛ خوانده شود می تواند ما را به زلزلۀ مبارکی که در راه است بهتر و بیشتر واقف کند.
3- واقعیت اما کدام است:
الف- فعلاً از بودجه و پول خبری نیست.
ب- از کمترین گشایشی در مورد فضای باز اجتماعی و سیاسی در جهت رعایت حقوق شهروندی که مهمترین ابزار پدیداری ثبات حکومت برای جلب و جذب سرمایه ها و کار آفرینان داخلی و خارجی و رونق در بخش گردشگری و کسب و کار و نشاط بهره ور است نیز خبری نیست.
پ- حسن روحانی هم خودش را فقط وقف نمایش های سیاست خارجی کرده است و از کمترین کمکی به بازشدن دست مدیران سایر حوزه ها هم عاجز است و هم استنکاف می کند.
ت- و همۀ این ها فقط و فقط به این دلیل بدیهی است که استراتژی متکی بر شریعت - ناتمام و ناقص - آیت الله خامنه ای - از سوی مراجع سیاسی قم هم پشتیبانی می شود - جوابگوی حداقلی پارامترهای حتمی و قطعی الرعایۀ حکومت مدرن نیست، و تا در بنیاد این استراتژی مخرب تغییر حاصل نشود، امکان کمترین حرکت مفیدی محال قطعی است. و وقایع روز نشان می دهد که خامنه ای کمترین عقب نشینی از این موضع غلط خود نکرده است. بعبارت دقیق تر همانطور که براندازان و بدبینان به اصلاح جمهوری اسلامی معتقد بودند و هستند عقب نشینی خامنه ای در پروندۀ هسته ای فقط بدلیل اضطرار حکومتی بوده است و او بنا ندارد این چرخش مصلحتی و از روی اجبار را به سایر وجوه استراتژی خود - بویژه در حوزۀ داخلی - تسری بدهد؛ خامنه ای می خواهد روحانی با سبک کردن بار تحریم ها از فروپاشی حکومت جلوگرفته و بلاتکلیفی استراتژیک 35 سال - علی الخصوص 25 سال - گذشته را تداوم بدهد.
4- در چنین وضعیتی است که همکاران هشیار و ایراندوست روحانی تن به نمک پاشیدن بزخم های ناسور ملت ندهند و عطای مقام های "پایکوبی بر جنازه های یک ملت کهن فرهنگ" را به لقایش ببخشند و خودشان را شریک "آب در هاون کوبیدن روحانیان دنیاپرست" نکنند. این هشیاری که قطعاً در بسیاری از کابینۀ روحانی هست اگر تداوم بیابد؛ برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی خواهد بود که انشاءالله دعوا از محمود و محمد و اکبر و حسن به مرکز اصلی خود یعنی نوع نگرش و جهان بینی روحانیان مانده در قفای تاریخ هدفگیری بکند. تا اگر هم راه حلی متصور نیست؛ - که نیست - حداقل خوانش "صورت مسئله" دقیق شود. و ایرانیان هم بدانند شوربختانه که اگر حرف خانم ابتکار در "تهرانی ها از تهران بروند درست است. که است". حرف نهایی خامنه ای و حوزۀ قم را هم درست بشنوند که می گویند: "ایرانی ها بهتر است از ایران بروند"! بدبخت فیلم سازانی که پسر جنتی گفته باید فیلم هایی سرشار از امید بسازند!
5- برای راستی آزمایی این تحلیل می توانید سر جهانگیری را تعقیب کنید که کرده توی چاه حوزۀ قم و دارد با مکارم و صافی و جوادی آملی و ... اتمام حجت می کند. او را روحانی فرستاده به قم که قبل از استعفاء آخرین اخطار را به پیرمردان ایدئولوگ جمهوری اسلامی ابلاغ کند. البته که این هم فایده نخواهد داشت، و هاشمی و روحانی خودشان باید با خامنه ای سنگ ها را وابکنند: دیر یا زود اگر از راستگویانند! یا...هو