1- قبل از اینکه بخش پایانی "تهران دیگر نمی خندد" را بنویسم؛ لازم شد که نگاهی بکنم به ملاقات امروز روحانی با کارکنان وزارت اطلاعات. زیرا که طبق تحلیل من این دیدار نه یک دیدار عادی در وضعیت غیرعادی - آنطور که بی بی سی فارسی تیتر کرده - بلکه دیداری غیر عادی در وضعیت عادی بوده است؛ و شکاف نسبتاً کهنه و قدیمی در سازمان های اطلاعاتی موازی جمهوری اسلامی در حال تبدیل شدن به گسل خطرناکیست برای حکومت. و روحانی جهت نه ترمیم این گسل که برای به تأخیر انداختن فوران این دمل چرکین به وزارت اطلاعات رفته و حداقل سعیش این است که در دورۀ ریاست جمهوری خودش وزارت اطلاعات را بطور اسمی هم شده سر پا نگه دارد!
2- بتقریب نزدیک به یقین میتوان ادعا کرد که جمهوری اسلامی از فردای ایجاد وزارت اطلاعات در بخش بوروکراتیک ساختار حقوقی - قانون اساسی - جمهوری اسلامی بخبط و خطای خود پی برد و فهمید که اولاً نباید سازمان اطلاعاتی را به بخش غیر انقلابی (کابینه دولت) واگذار میکرد و باید در بخش انقلابی ساختار قدرت - نهادهای موازی تحت نظر رهبر - سازمان میداد و ثانیاً نباید این سازمان را در اختیار شخص دوم کشور قرار میداد! البته در زمان آیت الله خمینی مشکلی پیش نمی آمد و نیامد چون خمینی اتوریته ای چنان قوی و قوام یافته داشت که اصولاً کسی نه قادر و نه حاضر بود که دخالت های فراقوه ای اورا در هر زمینه ای - از جمله در بخش اطلاعات و امنیت - زیر سؤال ببرد. اما آیت الله خامنه ای از همان دوران ریاست جمهوری صوری اش این نقص عمده را هم تشخیص میداد و هم بعد از رهبر شدن نگرانش میکرد!
3- نگاهی به رفتار با وزارت اطلاعات در رهبری خامنه ای کاملاً مشخص میکند که او تمام تلاشش را بکار برد که نه تنها تعیین وزیر اطلاعات در انحصار خودش باشد بلکه عملاً هم وزارت اطلاعات را از دسترس همۀ دولت ها خارج کرده و وتحت امر و نظارت مستقیم خودش در آورد. تا اینکه بعد از ماجرای قتل های زنجیره ای در پائیز 77 برای اولین بار به این نتیجه رسید که این انحصار هم جوابگو نیست و با توجه به اشخاص متنوعی که پست ریاست دولت و نمایندگی مجلس را بعهده میگیرند خواسته و ناخواسته تنش ایجاد خواهد شد. تا بالاخره با وقوع جنبش سبز به تقاضای سپاه جهت گسترش قدرت خود بحوزه های اطلاعاتی و امنیتی چراغ سبز نشان داد و با مشکل پیش آمده در ماجرای احمدی نژاد و مصلحی تصمیمش را قطعی کرد که بیشتر حمایت و پشتیبانیش را متوجه رشد و بلوغ سازمان اطلاعاتی سپاه بکند تا بتدریج از دست وزارت اطلاعات چند شوهره خلاص شده و اشراف اطلاعاتی و امنیتی کاملی - بویژه در امنیت داخلی و فعالیت ناراضیان - و خارج از نظارت های مزاحم غریبه هایی مثل رییس جمهور و مجلس داشته باشد.
4- پروژۀ مشترک و توأمان سپاه و خامنه ای خیلی سریع پیشرفت و تقریباً از اواسط دورۀ اول ریاست جمهوری روحانی، سیطرۀ سازمان اطلاعاتی سپاه کامل شد و وزارت اطلاعات آهسته اهسته بنقش چرخ پنجم اطلاعاتی حکومت تبدیل و عقب نشست. درست است که هنوز در بخشی از اطلاعات و امنیت - بویژه در حوزۀ ضد جاسوسی و امنیت خارجی - وزارت اطلاعات فعال بود. اما معلوم بود که این حداقل قدرت هم از عدم تمایل سپاه برای ورود به این حوزۀ تخصصی و تمرکز بیشتر به امنیت داخلی و حفاظت از ایدئولوژی است؛ و نه اهمیت دادن ذاتی به وزارت اطلاعات. در این دورۀ تقریباً شش ساله اخیر وزارت اطلاعات لک و لکی میکرد و خیلی به بلایی که سرش آمده بود اهمیت نمیداد. زیرا هنوز دلار بود و نفت بود و پرداخت هایی کمابیش مثل سابق به پرسنل وزارت اطلاعات برقرار بود.
5- تا اینکه رسیدیم به این اواخر و اتفاقات زیر پشت سر هم صبر کارشناسان و پرسنل وزارت اطلاعات را لبریز کرد. و حالا آنان دست بنوعی شورش زده اند و خواستار تعیین تکلیف شده اند. دیدار امروز روحانی با آنان در چنین جوی و برای آرام کردن آنان صورت گرفته است. اما مهمترین آن اتفاقات پشت سر هم ماه های اخیر عبارت بودند و هستند:
الف- تأثیر تحریم ها و کم شدن درآمدهای کشور. میدانیم که وقتی خانواده ای دچار افت یا کمبود مداخل میشود؛ حداقل درآمد حاصله بفرزندان و اعضایی تعلق میگیرد که بنوعی سوگلی پدر مادر هستند و به سرپا ماندن خانه در شرایط سخت خدمت وکمک بیشتری میکنند. لذا بدیهی بود و است که در این وانفسای فقیرتر شدن کشور ریخت و پاش ها و پرداخت های بدون حساب و کتاب اولاً کنترل و ثانیاً به سازمان اطلاعات سپاه تعلق بگیرد و نه وزارت اطلاعات.
ب- گسست موجود در بین وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعاتی سپاه همواره بود. اما با ساخت و پخش سریال گاندو از سوی سپاه این اختلافات بعرصۀ عمومی آمد و علنی شد و اطلاعات سپاه بدون ذره ای تردید وزارت اطلاعات و پرسنل آن را بسخره و تحقیر گرفت!
پ- وزارت اطلاعات هنوز این تحقیر را هضم نکرده بود که پخش ماجرای مازیار ابراهیمی از بی بی سی فارسی ضربۀ مهلک بعدی بود که وزارت اطلاعات تحمل کرد. مهلک به این خاطر هم که ضربه درست در حوزه ای - ضدجاسوسی - وارد امده بود که همۀ افتخار و پز و شأن سالهای اخیر وزارت اطلاعات لت و پار شده بهمان تک حوزه محدود شده بود؛ و حالا آن تنها حوزۀ علت وجودی وزارت اطلاعات هم بی اعتبار شده بود.
ت- و بالاخره - منجر بشورش - شورای نگهبان بود که تأیید قانون تابعیت فرزندان زنان ایرانی از شوهران خارجی را مشروط به گنجاندن تأیید اطلاعات سپاه توسط مجلس کرد و علناً و رسماً جایگاه و اعتبار آرای وزارت اطلاعات را منتفی دانست و زیر سؤال برد.
ت- و بالاخره - منجر بشورش - شورای نگهبان بود که تأیید قانون تابعیت فرزندان زنان ایرانی از شوهران خارجی را مشروط به گنجاندن تأیید اطلاعات سپاه توسط مجلس کرد و علناً و رسماً جایگاه و اعتبار آرای وزارت اطلاعات را منتفی دانست و زیر سؤال برد.
6- تقریباً مطمئنم که وقتی کارشناسان و بدنۀ وزارت اطلاعات دیده اند که هم شأن خود را از دست داده اند و هم دیگر پرداخت های نجومی و بی حساب کتابی در کار نیست؛ سر بشورش برداشته اند و وزیر خودشان را تحت فشار قرار داده اند که تکلیفشان را مشخص کند. زیرا بسیاری از این پرسنل کادرهای حرفه ای و تربیت شده ای هستند که اگر سازمان سیاسی قدرتمندی مثل سپاه پشتشان باشد واگر به اطلاعات سپاه کوچ کنند هم از جنبۀ مادی و هم از جنبۀ معنوی - عزیز حاکمان بودن - برخوردار خواهند بود و از وزارتی که نه بخاطر عملکرد آنان بلکه بخاطر قرار گرفتن در ساختار نابجا از چشم حاکم افتاده خلاص خواهند شد!
7- این گسل مهم و ساده به این راحتی قابل ترمیم نخواهد بود و در ماه های آینده دردسرهای زیادی ایجاد خواهد کرد. از طرفی وزارت اطلاعات در قانون اساسی ثبت شده و خامنه ای - که بسیار تمایل دارد که منحلش کند - قادر به انحلاش نیست. چون خامنه ای علاوه براینکه تلاش میکند خودش را ملزم بقانون اساسی نشان بدهد و تخطی نکند این محدودیت را هم دارد که نمیخواهد بقانون اساسی دست بزند. زیرا هرنوع حرف تغییر در قانون اساسی مثل کشیدن ستون نگهدارندۀ ساختمانی کهنه کل قانون اساسی را فروخواهد ریخت و بسیار خطرناک است. از سوی دیگر روحانی هم نمیخواهد وزارت اطلاعات در زمان او منحل و از چارت دولت حذف شود! تنها راه باقی مانده میتواند انتقال سرّی نیروهای کیفی باقیماندۀ وزارت اطلاعات به اطلاعات سپاه باشد و پخش مقداری پول در بدنۀ وزارت اطلاعات که فعلاً شورششان را علنی نکنند. اما فکر نمیکنم این موج نارضایتی شدید - در مهمترین ارگان هرکشور- براحتی و بزودی مهار شده و از صحنه خارج شود. یا...هو