Hand with Reflecting Sphere |
1- برای کسانی که از احمدی نژاد بیشتر از جمهوری اسلامی متنفرند بهترین تفریح دردناک می تواند خبر ملاقات های او با سران بی سر دنیا باشد. بویژه این آخرین شاهکارش در ملاقات با حاکم بریتانیا نشاندۀ جزیره ای 113000 نفری بنام - تا کنون نشنیده ای - سنت وینسنت گرنادین ها! (Saint Vincent and the Grenadines) باشد که البته تلخند دارد این هوا. ولی برای خود من مصاحبۀ رییس جمهور جمهوری اسلامی با شبکۀ جام جم آن هم در نیو یورک است که قهقهه دارد این هوا.
2- رییس جمهور یک کشور 75 میلیونی با جت اختصاصی و با هیئتی چند ده نفره رفته است در مرکز قلب تپندۀ روز دنیا در مهمترین کشور حال حاضر جهان. و خودش با خودش ترتیب مصاحبه ای را داده که از طریق ماهواره و مجازی (شبکه جام جم) با ایرانیان مقیم امریکا حرف بزند. او بطور قطع نتوانسته از جمعیت میلیونی ایرانیان مقیم امریکا - در بدبینانه ترین آمار- سالن کوچک یک هتل را پر کند و نفس بنفس هموطنانش از لزوم ساختن ایران! با آنان درد دل کند. و آیا این اوج فلاکت یک دولت -نه دولت که کل حکومت - نیست پس چیست!
اگر قرار بر مصاحبۀ خودش با خودش بود که این همه برو عقب بیا جلو لازم نداشت با هزینه هایی - که زهرمارشان بشود - از صدقه سر ملت ایران؛ کافی بود در همان پاستور لعنتی بنشیند و موعظه اش را بسپارد بدست تکنولوژی غرب در حال فروپاشی! تا اگر کسی رغبتی داشت و در هر جای جهان گوش کند یا بخندد. "مصاحبۀ اختصاصی با شبکۀ جام جم در نیویورک و آن هم مخصوص ایرانیان مقیم امریکا" - "اوا خدا مرگم بده ؛ دورۀ آخرالزمان شده"-
3- قبل از سفر احمدی نژاد و در نوشته ای با عنوان "ستارۀ خاموش احمدی نژاد در نیویورک: گربه ای بدون سبیل!"پیش بینی کرده بودم که آن ممه را لولوبرده و احمدی نژاد بعنوان "مدل کامل ادبیات جمهوری اسلامی در سیاست" تمام شده است. تأکید می کنم که این پایان یک هژمون گفتمانی است که قذافی شروع کنندۀ 40 سال پیش آن بود که وجه الیگارشیک و عقلانی تر آن را هم حافظ اسد در سوریه ایجاد و رهبری می کرد. و این سفر احمدی نژاد نه پایان احمدی نژاد که پایان یک گفتمان بود. و فاتحه مع الصلوات!
4- البته که من این فلاکت تا این حد را حدس نمی زدم که احمدی نژاد نتواند با هزینه های سرسام آور -از دلارهای نفتی صنعت نفت بذلت افتادۀ ملت ایران - هم چند رسانۀ معتبر غربی یا چند صد ایرانی امریکایی را بپای تریبون تبلیغاتی "گفتمان تاریخ سپری شدۀ جمهوری اسلامی" بیاورد. ولی با کمال مسرت اتفاقی که در واقعیت بوقوع پیوست بسیار فراتر از انتظار و پیش بینی من بود. و خدا را شکر!
بعد از تحریر:
سخنرانی احمدی نژاد در مجمع عمومی هم اینک تمام شد و در معادلات بالا نه تنها تفاوتی ایجاد نکرد بلکه میخ محکمتری بر تابوت این گفتمان مرده کوبید. مبارک است و خوش باشیم!
۲۶ نظر:
...و اگر این پست در بالاترین رای نیاورد آخرین میخ خواهد بود بر تابوت وبلاگ دلقک ایرانی!!
البته اتفاق مباركي كه در انبوه اتقاقات ناخوشايند اين چندروزه(از جمله حضورچندهزار نفري و انتظار جندساعته آنها براي تماشاي اعدام جوانكي هفده ساله) افتاد دست دادن بازيكنان واليبال بود با داور زن. شكسته شدن اين تابوها بنظرم بسيار مهمتر از هرخبر ديگري است. اميدوارم بازهم اين تابوشكني ها ادامه داشته باشد
احمدي نژاد هم چيز مهمي نگفت كه در بحث جديد راجع به حرفهايش بشود صحبت كرد. كلي گويي و تكراري و خسته كننده...
این چه جور استدلالی است که شما دارید ؟ اولاً که دیدار با ایرانیان مقیم آمریکا فقط یکی از برنامه های احمدی نژاد است که امسال به هر دلیل (شاید به همان دلیل که امسال اجلاس ایرانیان خارج از کشور در ایران برگزار نشد) انجام نشد در حالیکه سایر برنامه هایش مانند همیشه برگزار شد. به نظر من سخنرانی سازمان ملل امسالش یکی از بهترین سخنرانی هایش بود. تنها کسی که جرأت دارد در این دنیای پر از فریب نقاب از چهره زشتی هایی مدرن که با شعارهای زیبا جلو می آیند بر دارد احمدی نژاد است. حتی خود غربی ها هم از دیدن چهره حقیقی خودشان وحشت دارند و نمی توانند آنرا تحمل کنند و علی رغم همه شعارهایشان انتفادپذیریشان در حد صفر است. با خواندن این تحلیلتان که ظاهراً برای اثبات درست از آب در آمدن پیش بینی تان نوشته اید به کلی ناامید شدم.
حسین جان
سربسرم می گذاری والا توی سیرک که تابوت پیدا نمی شود. سیرکی که هزار تماشاچی ثابت دارد احتیاج به بالاترین هم ندارد فقط دلم می خواهد فرهنگ در بالاترین را کمی بسمت فایده برای وطن ببریم. مرسی سلام و یا...هو
پیام امروز عزیز
مدینهگفتی و کردی کبابم. این تابو شکنی ها آخر مبارزۀ مدنی است و من هول داده شدم بسمت سیاست و اینقدر پرترافیک این جادۀ صاحب مرده که وقت نمی کنم به عشقم تابو شکنی در حوزۀ مدنی بپردازم. مرسی که یادمان انداختی و با عث طرحش اینجا شدی. یا...هو
سلام ناشناس محترم.
ابداً دنبال اثبات خودم نیستم. و البته از اینکه پیش بینی ام اگرخیر کشور بود درست از آب در بیاید خوشحال می شوم ولی بقصد صید لحظاتی از صحنه که فقط مرا تأیید کند نیستم. سخنرانی احمدی نژاد یک مشت حرف های تکراری بود که همۀ آنانی که آنجا نشسته بودند یا خود غربی ها بهتر از همه می دانند. ولی من که گفته ام. سیاست محل سود وزیان است و نه جایگاه نبوت. همۀ آنچه که شوروی سابق راجع به امپریالیسم می گفت و خیلی هم علمی می گفت و چرند هم نمی گفت چقدر بدرد امروز روس ها -نه حتی برای آذربایجان و قرقیزستان و ان 13 کوچولوی محرومتر از روس ها- خورد که حرف های احمدی نژاد بدرد ایران بخورد. مشکل ما بدی غرب نیست مشکل ما "برای ما چه فایده دارد" است از لاف در غربت زدن. و الا اگر دل تو با حرف احمدی نزاد خنک می شود و اهمیتی بگرسنگی من نمی دهی خوش باش. یا...هو
دلقک عزیز و پیام امروز،
اتفاقاً پشت این حرف های تکراری خسته کننده و کلی چیزی نهفته است که این طور غربی ها را به واکنش وا می دارد اگر به قول شما این حرفها این قدر تکراری است چرا اکثر شبکه های خبری مهم جهان آن را به طور زنده پخش کردند؟ غربی ها خوب می فهمند صحبت از ضعف آنها در مدیریت جهان و پیشنهاد مدیریت مشترک جهانی چه معنایی دارد آنها خوب می فهمند در شرایطی که می خواهند با ادعاهای بشردوستانه انقلاب های مردمی را در جهت منافعشان شکل بدهند صحبت از جنایات و سوابقشان یعنی چه آنها هیچ جوابی در برابر اینکه چرا بن لادن را به جای محاکمه علنی برای روشن شدن عوامل پشت پرده یازده سپتامبر کشتند ندارند اینها مسائل اساسی جهان است، با ساختار فعلی حاکم بر جهان اگر فکر می کنید یک سخنرانی در سازمان ملل قرار است شکمتان را سیر کند سخت در اشتباهید. گاهی دانه ای که یک نفر می کارد مدت ها بعد جوانه می زند.
ناشناس جان
قذافی هم پارسال مخ حضّار را تیلید کرد، دست راستش رو سر احمدینژاد تون! در کشورهای دموکراتیک مدرن (به قول شماها غرب) نقد و صداهای مخالف در داخل به اندازه کافی بلند هست که تمبان سیاست مدارن را، گاهی سر یه زن و بچه را مجانی سوار هواپیمای دولت کردن، بر سرشان بکشند. بیل زن بهتره به باغچه درب و داغون و آفت زده خودش برسه تا سرک کشیدن و تٔف کردن تو حیاط همسایه
با سلام دوباره. چون ترافیک است مجبورم سریع بحث کنم که کسی جانماند از گفتگو و نه فقط گفت و شنید.
ناشناس عزیز.
من وشما اختلاف بنیادی داریم ازریشه. در حالی که من از انسان صحبت می کنم شما رفته ای سراغ فرشتگان. نمی دانم دقیقاً جهان را و بتبع آن زمین را کی آفریده است. ولی هرکس آفریده است غیر از سرنوشتی که آدم در روی زمین و از روز خلقت تاکنون طی کرده است مگر در جزییات پیش و پا افتاده راهی بغیر از همین تاریخی که دارد نمی پیمود؛ اگر هزار بار دیگر هم از نو آفریده می شد انسان و زمین و جهان. چون پیشرفت نتیجۀ انسان رقیب و خود خواه است که شکل گرفته است و در غیر این صورت انسان می میرد وجهان با حیوان دوپایی علاوه برموجودات فعلی ادامه می داد در بهترین حالت.
من خودم کم وبیش از نیم قرن از عمرم را دقیقاً می دانستم چه می کنم. خودم هم آدم بی آزار و مزخرفی بودم که اگر همین امروز هم نقابم را بردارم همکاران و دوستان قدیمم بسرم قسم می خورند. اما - واین اما مهم است- بیاد ندارم که حتی برای یکبار و در عین توانایی به عدالت مطلق بین منفعت خودم و منفعت دیگری رفتار کرده باشم. شما را نمی دانم که آیا می توانی ادعای عدالت در زندگی شخصیت را بکنی یا نه! می خواهم این را بگویم که مسئله مسئلۀ غرب و شرق نیست مسئله مسئلۀ انسانی است که خودش را بیشتر از بچه اش دوست دارد و باید هم داشته باشد. بنظر من تازه انسان غربی منصفانه تر از هر همپالکی خودش اگر قدرت اورا داشت عمل کرده و می کند. موضوع این نیست که جهان ظالمانه نیست یا اداره نمی شود. موضوع این است که ادارۀ ظالمانه ای اگر وجود دارد به نوع انسان وشرقی غربی بودنش ارتباطی ندارد و این به ذات رقیب انسان بماهو انسان مربوط است. دردسر می دهم برای پس دادن آموخته هایم از شما بزرگان ولی کار اگر بهمین سادگی بود که شما تصویر می کنید با بودن 124000 پیامبری که خلف صالح خدا بودند نباید کار انسان شرقی (دارای بیشترین پیامبران الهی) به در یوزگی یا طغیان در مقابل انسان غربی می انجامید. نه اینکه من با عدالت و بی ستمی و این چیز ها مخالف باشم و از مدینه فاضله بدم بیاید. بلکه آرمانشهری که نشدنی است -و نباید هم بشود چون عدالت در دنیا باعث توقف بشر و نابودی او می شود- چرا باید سهم زندگی و دلخوشی طبیعی امروز مرا بگیرد با امید واهی فردایی که نه من هستم ببینم تحقق وعده ها را ونه حتی خود او وعده دهنده. این جزو یکی از کثیف ترین حقه های حاکمان است که نسل مرا می سوزانند به امید کامیابی فرزندم و نسل اورا هم بخاطر فرزندش و این چرخه ادامه می یابد. و پاسخ آخرین پرسشتان در مورد رابطۀ یک سخن با یک شکم هم این است که ما توسعه را با و جلوتر از کرۀ جنوبی شروع کردیم. آن ها با یک سخن متعامل و واقعی و قابل لمس در جهان غیر ذهنی، شکمشان را سیر کردند. در حالیکه من هنوز گرسنه ام و بدتر از من برادران هم نژاد و هم آئین و هم نسل و هم دی ان ای آن ها در کرۀ شمالی گرسنه تر. این را از این جهت گفتم که بهانه گیر ها نگویند نفت نداشتند و نژاد زرد سخت کوش است و از این قبیل مستمسکات که افتد و دانی. یا...هو
یاحق- اینهایی که از این سخنان بی مغز این بابا دفاع میکنند اینقدر ندید بدید هستند که فرق دوغ( سخنان فاخر درشان ملت ایران)و دوشاب( سخنان بی پایه ونفرت پراکن) را نمی فهمند یعنی هر کس بدوبیراه گفت ...اسلامی است!!!!.در حالیکه درقران به حضرت موسی امر می شود که برو وبه فرعون با زبان لین صحبت کن و یامی فرماید: همیشه قول معروف یا سدید به کار ببرید. به آقای ناشناس می گویم چاله میدانی حرف زدن روش قرانی نیست. اصلا این بابا مسلمان هست یا نه؟!تفرقه افکنی در فرهنگ قرانی محکوم هست.تا حالا دیده و یا شنیده اید که یکی از ائمه علیه السلام چاله میدانی صحبت کرده باشد.دشمنان آنها که از امریکا بدتر ونفهم تر بودند.صلح طلبی با حرف آنهم احمدی نژاد...خندیدیم
@ناشناس آخر: من در مورد سخنرانی سازمان ملل احمدی نژاد بحث کردم نمی دانم منظورتان از چاله میدانی بودن آن چیست. من هیچ تعصبی ندارم و اتفاقاً آرزو داشتم همین طور که احمدی نژاد با شجاعت مشکلات مدیریت جهانی حاکم را می گوید ظلم حاکمیت داخل ایران را هم می توانست بگوید. گفتن حقیقت خصوصاً در مورد ظلمی که به انسان ها می شود اصلاً باعث تفرقه افکنی نیست. اینکه عده ای در ظلم شان با هم متحد باشند و اثرات اقدامات آنها بر همه دنیا وارد شود و بقیه سکوت کنند این فرهنگ قرآنی است؟!
@ دلقک: البته هیچ وقت ایده آل وجود ندارد ولی گاهی عده ای تا جایی در این دلخوشی و سهم از زندگی که شما می گویید زیاده از حد پیش می روند که محدوده اش نه تنها لذت که حیات دیگران را هم محدود می کند و از بین می برد. اگر همه مثل شما به همین قانع بودند مشکلی نبود ولی تا وقتی انسان های زیاده خواه هستند کسانی هم باید باشند که در مقابل آنها بایستند.
دلقک جان این یکی، آخرین کامنت واقعا شاهکاره ، اگه حاکمان ما فقط این یک جمله رو"چرا باید سهم زندگی و دلخوشی طبیعی امروز مرا بگیرد با امید واهی فردایی که نه من هستم ببینم تحقق وعده ها را ونه حتی خود او وعده دهنده" بهش عمل میکردن الان همه ما خوش بودیم.
خیلی هم ممنون. ببخشید که چند نفر به یک نفر شدیم. فقط این جمله را بگویم و بروم:
اولاً اگر از نظر مغالطه فلسفی توجیه کنیم هرکس هرکاری می کند درست است چرا که عمل من واکنش عمل رقیبم است اگر او بظلمش مجبور است من هم بعدلم مجبورم و دنیا به حداقلی از انصاف می رسد این وسط. اگر جلو آن کار قبیح کار قبیح ترنکنی یارو می گوید فلان.
ولی حرف ما برسر حرف وسحن بدون زور و نقشه و عقل و بی کلگی است. والا مگر این همه سیاستمدار جهان غیر غرب مثل هند و چین و برزیل و ترکیه و مالزی و سنگاپور و ... که تازه دارند توسعه می یابند حرف های احمدی نژاد را بلد نیستند یا تازه از پشت کوه آمده اند و احمدی نژاد است که روابط ناعادلانۀ جهان را کشف کرده است. نه آنها چند برابر بیش تر از احمدی نژاد می دانند - اصلاً اینها که حرف مهمی نیست یک آدم خرفت هم یک سال در تاریخ دنیا مطالعات پژوهشی - نه این حفظیاتی که احمدی نژاد می گوید- بکند ده تا کلفت تر از این حرف ها را هم می رود و می گوید. ولی آن ها رییس یک ملتی هستند و باید بزیست و شادی و عمر تکرار نشدنی انسان های ممالک خود پاسخگو باشند. کسی آن ها را حاکم نکرده که عدالت را برای کرۀ زمین محقق کند و خرجش هم ماده و معنا از مال و جان و وقت و فرصت های این ها پرداخت کند. من می گویم. 7 سال است این سخنان تکرار می شود. توده های مسلمان و فقیر عرب هم که عاشق این یکدنگی اش بودند. پس کو چرا یک جریان قوی در این بهار عربی برای این داستان های خوب برای سرکرسی مشتری نشد و دریغ از یک ایران و احمدی نژاد و مرگ بر امریکا. یا...هو
چقدر ما کار داریم، چقدر باید خودمونو تربیت کنیم و بزرگ بشیم. وقتی احمدینژاد دور اول رئیس جمهورونده شد، داشتم از غصّه دق میکردم که آخه چرا؟ یعنی عقل جمعی ماها اینطور میگه که عصاره رذالت هامونو به خودمون حاکم کنیم؟ چون طرف مثل خودم خاک و خلی و ایکبیری و گداست و نسبت بهش بخل نمیورزم بیارم بگذارم بالا سرم که برام تصمیم بگیره؟ واکنش خیلی از مردم سال ۸۸ این بود که دکمه غلط کردمش کجاست بگید فشار بدم. هر چی گذشت بی مایگی و به درد نخور بودن این آدم بیشتر جلوه کرد. هیچی تو چنته اش نداره، هیچی، اینقدر این ژامپرتیهای هولوکاست و ۱۱ سپتامبر را هم تکرار کرده که که دیگه کسی را عصبانی هم نمیکنه، همین که تحویلش نمیگیرند و به قول دلقک باید از طریق تلویزیون وطنی برای ایرانیان آمریکا پیام در کنه از صد تا فحش براش بد تره. و صد البته برا خامنهای که علیمردان خانش بندری هم برقصه کسی دو زار براش پرت نمیکنه. مگه اینکه اینا بزنند به سیم آخر بگن اصن بمب داریم، والا همکاری در مورد عراق و افغانستان و این چرت و پرتها را اینقدر کش دادند که از دهان افتاد. حماس حزبالله هم که خودشون موش شدند. دیگه کسی اینا رو تو جامعه جهانی راه بده نیست، فکر کردن اروپا رو دور میزنیم میریم بغل روسیه و چین، اونا هم که زکی اصلا همسادمون و بلزیر را عشق است. تمام این ژانگولر هستهای را هم برای این در آوردند که آدم حسابشون کنند، بگن اوکی تو هم بازی، منتهی خودشون باورشون شد که خبریه، دیگه هم "اون ممه را لولو برد"!!! دنیا از دست اینا خسته شده، مبارک است
"مگر این همه سیاستمدار جهان غیر غرب مثل هند و چین و برزیل و ترکیه و مالزی و سنگاپور و ... که تازه دارند توسعه می یابند حرف های احمدی نژاد را بلد نیستند یا تازه از پشت کوه آمده اند ی از دوستان نقل می کرد"
*******************************
دلقک عزیز
دوستی نقل می کرد که با یکی از مدیران ژاپنی صحبت می کرده و درباره اینکه چرا ژاپن علیرغم جنگ با آمریکا هماکنون تا این حد روابط نزدیک با این کشور دارد گفته بود که آمریکا همچون گاوی شیرده است وفرق
مهم ما با شما این است که ما به پستانهای این گاو چسبیده ایم و شما به شاخش!
من همیشه عاشق الگوهای تکرارشدنی بودم
و شباهت بین سخنرانی طولانی این آقا با سخنرانی طولانی گذشته سرهنگ و سرنوشت سرهنگ حس قلقلک جالبی داره
ظاهراً مشکل شما در مورد ایرانیان مقیم حل شده چون دیشب احمدی نژاد با آنها دیدار داشته و البته با مدیران ارشد مهمترین رسانه های آمریکا و اسوشیتدپرس همچنین. این آخری را برای این گفتم که آنها دیگر مثل ما مجبور نیستند صحبت های احمدی نژاد را تحمل کنند ولی هم آنها و هم تعدادی از دانشجویان و اساتید آمریکایی هر سال می روند و پای صحبت ها و نظرات احمدی نژاد می نشینند. شاید به قول شما خیلی ها این حرفها را بدانند و بلد باشند ولی مسئله اساسی این است که امروز رسانه مهمترین ابزار تأثیرگذاری و تعیین مناسبات جهانی است امروز رسانه ها می توانند کاری کنند که مردم جهان حقایق را طور دیگری باور کنند و مشخص است که رسانه های اصلی دنیا در اختیار چه نوع تفکری است. اینکه یک صدای متفاوت در جهان حداقل مردم را به فکر وامی دارد در مورد آنچه خواسته اند به آنها بباورانند به نظر من ارزشمند است. اینکه شما فکر می کنید در مناسبات امروز جهان که به تعبیر خودشان دهکده جهانی شده است می توان تنها به رفاه و سعادت کشور خود فکر کرد در حالیکه قوانین حاکم بر جهان به گونه دیگری تنظیم شده است نشدنی است. همه اینها مانند حلقه هایی به هم متصل اند. مشکل کشورهای غربی با ما بیش از آنکه بر سر موضع گیری هایمان باشد مشکل ایدئولوژیک است آنها تا جایی پیش خواهند آمد که ما رسماً ایدئولوژی آنها را برای زندگی قبول کنیم و همیشه در مقابل قدرت برتر آنها کوتاه بیاییم فکر نمی کنم چنین چیزی برای هیچ یک از ایرانیان پذیرفتنی باشد. در مورد بهار عربی هم شکی نیست که ملت های عرب منطقه ضد اسرائیل و ضد سلطه دوباره غرب هستند و اصولاً تمام دیکتاتورهای فراری مورد حمایت کامل غرب بوده اند بنابراین مهم نیست نام ایران یا احمدی نژاد باشد مهم این است که آرمان ما پیروز شود آرمانی که فقط در سایه آن است که سهم انسان ها از زندگی و دلخوشی طبیعی شان تحقق می یابد.
خب ظاهراً حدس من درست بود و ما دو نوع آدم با دوجنس متفاوت هستیم. شما ایدئولوژیک و آرمانگرا. و من زمینی و خواهان "یک کمی زندگی در زادگاهم". همین.
من برای شما از کشور های بزرگ و پرجمعیتی مثل چین و هند وبرزیل تا کشورهای متوسطی مثل کره جنوبی و ترکیه. وکشور کوچکی مثل سنگاپور مثال آوردم و از شما پرسیدم چرا اینان هیچکدام این رسالت احمدی نژاد نبی را بعهده نمی گیرند اگر طبق ادعای شما با مناسبات ناعادلانۀ غرب ایجاد کرده در جهان نمی توان به هیچ پیشرفت و توفیقی رسید و....
شما البته آنجایی که می گویی غرب می خواهد سبک زندگی و فرهنگش را بما تحمیل کند معلوم است که بتقابل و ستیز خیر و شر دایمی تا پیروزی قطعی خیر مطلق آقا امام زمان باور ایمانی داری و دنیای حاضر را ایستگاهی کثیف و حقیر در سر راه بهشت جاوید می شناسی که باید هر چه زودتر از آن رد شد- البته اگر بشود باشهید شدن بهتر است- و به حوری ها رسید. اما من مشکلم این است که دلم در طرۀ موی دختر همسایه ام است و نهایت آرزویم رسیدن بوصال زمینی زندگی است. من برای مبارزه برای مبارزه ساخته و آفریده نشده ام. ایران چه جایگاه لیدری دارد در دنیا و چه کسی را می خواهد در مقابل غرب لیدری کند. قدرت نظامی دارد. قدرت اقتصادی دارد. کشورهای اقماری دارد مثل شوروی و بلوک شرق سابق. جز اینکه زندگی ما را تباه کند که می خواهم تخم دوزرده بکنم ولی از تخم کردن فقط کون پاره اش را داشته باشد؛ چه فایده و ثمری به چه کسی می رسد. و در مورد دیدار احمدی نژاد و ایرانیان و اهالی رسانه ها هم نظرم را گفته ام و منظور دقیق من این بود که حاج محمود بور شده توی این سفر و کسی تحویلش نمی گیرد و الا با شبکۀ جام جم مصاحبه نمی کند کسی که روز روشنش در داخل کشور هم ترجیح می دهد با شبکه های بین المللی و بویژه امریکایی مصاحبه کند. حالا رفته توی چشم رسانه های دنیا و یک رسانۀ مهجور داخلی را انتخاب کرده برای گفتن حرف ها و شعارهایش. والا این نقض غرض است که منتظر باشیم با رییس جمهور رسمی یک کشور به عظمت ایران را حالا هر نام و شهرت و صورت و سیرتی هم داشته باشد مثل نگهبان دم شمس العماره برخورد کنند و تحویل بگیرند. شخصیت هارا اولاً با همطراز خودشان می سنجند و در مورد اتفاقات مربوط به یک شخصیت واحد هم خودشحصیت را با خودش مقایسه می کنند و می گویند این بار مثل آن بار نبود یا بود یا فراتر و فروتر بود.. ما گفتیم این احمدی نژاد بادش خالی خواهد شد در این سفر. و شما می توانید آن را معاینه کنید. ولی اینکه دربان درب هم جواب سلامش را ندهد ادعای من نبود. یا...هو
sokhanrani besyar por mafhom va ziba bos harf rast ra hata agar doshman ham bezanad bayad paziroft.in sokhanrani va ghean andishmandane bod.
آخه ناشناس کم عقل -معلومه کدوم ناشناس رو می گم-!!!! فکر کردی با دعای گربه سیاه بارون میاد، که زرهای این مموتی به جایی برسه! این غربیها به داشتن دشمنهای چلمنی مثل این کاریکاتورهای شرقی نیاز دارن، والا این اراجیف رو همه بهتر بلدن. این وسط هم دودش تو چشم اسکولهای بدبخت بیچاره ای مثل ما می ره. یه مشت احمق هم واسه این انتر بازیها به به چه چه می کنن تا این سواره ها بیشتر خرشونو هین کنن!
در مورد این ادعا که غرب میخواهد سبک زندگی اش را تحمیل کند، تا اینجا که ما دیدیم مردمان کشورهای کمتر توسعه یافته هستند که خودشان را به آب و آتش میزنند، سالها در نوبت سفارت میماند، تو کانتینر و لای احشام قایم میشوند که خودشونو به اروپا و آمریکا و استرالیا برسانند و از مواهب زندگی در یک جامعه متمدن و مدرن بهره مند شوند. خیلیهاشون هم بعد از گردش یک نسل سبک زندگی سرزمین میزبان را مال خود کرده، بیسبال بازی میکنند، باربکیو میکنند، ماهی گیری میروند، خون دختر پسر نوجوانشان را تو شیشه نمیکنند، مثل انسان رانندگی میکنند، جنگل و ساحل دریا را به کثافت نمیکشند و همساز میشوند به این دلیل ساده که عقل میگه . در این بین تعدادی از مهاجران هستند که میخواهند سبک زندگی عقب افتاده خود را به محیط جدید تحمیل کنند. از تلاش برای مناره ساختن تو سوئیس بگیر تا اصرار بر پوشاندن صورت و کتک زدن زن و دختر و قتل ناموسی یا همش هم از مسلمونا نگیم، مثل چینیها ۱۰ نفر تو یه آپارتمان ۶۰ متری زندگی کنند و تو امتحان شهروندی و تصدیق رانندگی و تلویزیون کابلی کلک بزند و کپی رایت را مسخره کنند
Hossein agha didy ray avaord,
sareto az zireh tokhmaye khamenei va ahmadinejad biar beroon bebin donya che khabr ast
من فکر نمیکنم که ما حالا حالا ها از دست این گفتمان آرمانگرایانه و موعظه وار خلاص بشیم . احمدنژاد هم که نباشه، یک دیوانه دیگری میاد که با پول نفت این مردم بدبخت پاشه بره آنجا همین چرت و پرتها رو بگه و یک مشت متوهم هم براش هورا بکشن.
سلام به همه.
فوق العاده بود استقبال خواننده ها و البته دست آن یک نفری که باعث داغ شدن لینک شد -من که نبودم- خیلی زیاد درد نکند و انشاءالله خدا خیرش خواهد دهاد. حسین آقا هم از جنبۀ مثبت و تأسف آن متلک را گفته انشاءالله و آرزویش این بود که پست ها و مطالب روحیه آفرین منطقی و نشان دندۀ آن حرکت مبارکی که خیلی هم رو نباشد خیلی سریع بیشتر ظاهر و معلوم خواهد شد را ببینند. بویژه جوانان داخل کشور که من هرنفسی که می کشم فقط نام مبارک زندگی انان را بازدم دارم. این پست هم از نظر بیننده و هم بحثهای خوبی که در کامنت ها شد می تواند یک پست مرجع باشد و این باعث خوشحالی من است. بازهم جا دارد که اظهار نظر کنید و مطلب را خوب جا بیاندازید. در مورد کسانی هم که مثل من خوشبین نیستند با اطمینان می گویم که علایم تغییر گفتمان بسیار زیاد پررنگ است و بزودی ثمرات بیشتری از آن را در داخل کشور شاهد خواهیم بود. با توکل بخدا. یا...هو
سرانجام به مدينه فاضله رسيديم!
سال ها بود كه دلسوزان نظام آرزوی رسيدن به مدينه فاضله را داشتند، همان مدينه ی فاضله ای كه پيامبر اكرم در زمان حيات گرانقدرشان ساخته بودند. خدا شاهد است كه در راه رسيدن به اين رويا از هيچ كوششی فروگذار نكردند، سختی ها كشيدند، مرارت ها ديدند، تهمت ها شنيدند و چه خون دل ها كه نخوردند اما سرانجام همانطور كه خداوند سبحان در قران كريم وعده داده؛ مزد زحمات شان را گرفتند و ايران عزيزمان را تبديل كردند به همان مدينه ی فاضله ای كه سی و سه سال پيش، خمينی كبير وعده اش را داده بود.
شكر خدا رهبر فرزانه ای داريم كه در دزدی و غارت همچون جد بزرگوارش ماهر و چيره دست است. البته در نظر داشته باشيد كه ايشان فاقد یک دست است و اگر دو دست داشت چه ميكرد؟
در قتل و كشتار مخالفين كه به حمدالله همچون سيره نبوی عمل كرده ايم و نگذاشته ايم حتی یک مخالف نيز جان سالم به در برد.
در تجاوز به عنف كه كارنامه درخشانی داريم و بی شک اين يكی از افتخارات نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
در تهی كردن جامعه از رحم و مروت و عطوفت و جوانمردی فوق العاده استثنايی عمل كرده ايم به طوريكه برادر به برادرش رحم نميكند.
از رخت بر بستن اخلاق و معنويات از فضای جامعه كه ديگه هر چی بگيم كم گفته ايم. ماشاء الله همين طور دروغ و غيبت است كه از دهان ها بيرون می آيد.
در اجرای احكام الهی كه بسيار عالی ظاهر شده ايم چنانكه مقامات عربستان نيز به ما رشک ميورزند. خوشبختانه آمار قطع دست و پا، اعدام، سنگسار، شلاق و زندان روز به روز در حال افزايش است.
در خوار و پست كردن زنان نيز گرچه با دشواری هايی مواجه بوديم اما شكر پروردگار بسيار خوب عمل كرده ايم و خبرهای خوشی از بازار صيغه و ازدواج مجدد به گوش ميرسد.
در ايجاد فقر و فساد و فحشا و تن فروشی كه بنابر روايت اسناد و مدارک با اختلاف فاحشی از صدر اسلام جلوتر هستيم.
و البته با تمام اين پيشرفت ها بايستی اذعان كرد كه در زمينه های كشور گشايی، صدور اسلام، تصاحب زنان كفار و مهم تر از همه، هم آغوشی با طفل شيرخواره و ازدواج با دختر شش ساله بسيار ضعيف عمل كرده ايم كه انشاءالله اين نقيصه نيز با تدبير و رهنمودهای حكيمانه ی مقام معظم رهبری بر طرف خواهد شد.
دلقک عزیز آرمانگرایی بخشی از وجود انسان است برای بهتر شدن و بهتر زندگی کردن و اگر انسان ها از روز اول به وضعشان راضی می شدند قطعاً سیر تکاملی بشر تا اینجا نمی رسید اینکه کسی مشکلات جهان کنونی را برای رفع این مشکلات بگوید هیچ منافاتی با لذت و بهره شما از زندگی ندارد اتفاقاً برای زندگی بهتر است. اگر شما فکر می کنید برای زندگی بهتر باید در مقابل آنچه می دانیم غلط است سکوت کنیم باید تجربه دوران ریاست جمهوری خاتمی را به شما یادآوری کنم در اوج تمکین ایران به نظم حاکم بر جهان رئیس جمهور پیشین آمریکا ایران را جزء محور شرارت خواند...صحبت های احمدی نژاد چه موعظه باشد و چه یک نوع سیاست برای تغییر نگاه مردم جهان به آنچه در اطرافشان می گذرد به هر حال حق است و متأسفانه کم هستند کسانی که جرأت گفتن سخن حق را دارند. زمینی باشیم یا آسمانی ذات انسان با یکسری ارزش ها و مفاهیم سرشته شده که خوشبختی و آرامش حقیقی او در گرو تحقق آنهاست.
ارسال یک نظر