۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه

ابهت رهبری و دیکتاتوری آیت الله خامنه ای فله فله آب می شود!

Girl in White



1- ایران بویژه در دورۀ بعد از آیت الله خمینی بر مبنای دین سنتی هژمون منجر به انقلاب 57 اداره شده است. بعبارت دیگر این درست است که آیت الله خامنه ای بعنوان ولی فقیه مطلقه دارای بیشترین قدرت تأثیر گذاری قانونی و فرا قانونی در سیاست های جمهوری اسلامی را داشته است، لیکن این فقط قسمت آشکار کوه یخ تصمیم سازی حکومت در ایران بوده، و بخش کمتر پیدای این کوه یخ که بیشترین ارادۀ حاکم بر سیاست در ایران را داشته، عبارت از همان "دین هژمون سنتی حوزه های دینی بمرکزیت و مرجعیت روحانیان ارشد" بوده و است. در تعبیری باز هم دقیق تر می توان اینطور گفت که آیت الله خامنه ای فقط به این دلیل رهبر پذیرفته شد و ماند که اولاً خودش متعلق به جریان راست و متحجر حوزه بود و است. و ثانیاً به این دلیل که جز در چهارچوب دین سنتی حکمی یا فتوایی صادر نکرده و نمی تواند بکند. و الا حوزۀ دین نشان داده است که حتی در مقابل فتاوی چند امام خمینی در موضوعات متحدثه نیز با سماجت ایستاد و مخالفت کرد تا چه رسد به روحانی بی وزنی مثل آیت الله خامنه ای.

2- این موضوع از آن جهت مهم است که یاد آوری کند که اولاً امکان تعویض آیت الله خامنه ای با روحانی نواندیش تری تحقیقاً صفر است و ثانیاً اینکه همۀ بار مثبت و منفی جمهوری اسلامی را به گُردۀ قدرت آیت الله خامنه ای بار کردن اشتباهی استراتژیک از سوی روشنفکران و مخالفان جمهوری اسلامی بوده است. مع الوصف این اتفاق در سال های گذشته و در طول رهبری آیت الله خامنه ای افتاده است و رژیم "الیگارشیک - آنارشیک" جمهوری اسلامی را بعنوان حکومتی یکه سالار به دیکتاتوری آیت الله خامنه ای نمایانده و با تبلیغات انبوه تحلیلگران سطحی و یا مزدور جا انداخته است. تا جائیکه به جهان و سایر سیاستمداران بویژه در غرب این آدرس عوضی داده شده است که اگر مشکلی بنام "دیکتاتور قدر قدرت خامنه ای" حل شود مشکل حکومتی بنام جمهوری اسلامی هم حل خواهد شد. این موضوع بویژه هنگامی برجسته و به حقیقت مسلم ارتقاء پیدا کرد که اصلاح طلبان و محمد خاتمی نخواستند و نتوانستند از قدرت همزمان ریاست جمهوری و مجلس بهره برده و تغییری در ساختارهای متصلب بوجود آورند.

3- نقبی زدم به گذشته که بگویم اختلافات علنی شدۀ محمود احمدی نژاد با بلوک "نمایندگان رسمی دین سنتی هژمون 57" یکی از بهترین ثمراتش شکستن این باور جا افتاده در جهان شد که آیت الله خامنه ای نه آن یکه سالار ترساننده و معرفی شده از سوی کارشناسان کارنشناس بوده است. بلکه ایشان فقط نماد یک "بلوک متحجر از قافله سالاران متعدد دین حوزوی" است و بس. تراشیدن ذره ذرۀ این لویاتان ساخته و پرداختۀ توهم تحلیلگران سطحی؛ هم به مردم ایران در داخل و هم جامعۀ جهانی در خارج این امید را داده است که جمهوری اسلامی ایران نه یک حکومت متمرکز و منسجم و دارای تشکیلات هرمی دیکتاتوری های رایج است که دیکتاتور انگشتش را بهر سویی بگیرد همان خواهد شد بلکه مجموعه ای آشفته از یک سری ذهنیات عقب مانده و نا منسجم است که فقط با ابزار امنیت و سرکوب توانسته شبه نظمی رقیق بر روی این هرج و مرج ذاتی و عمیق بکشد.

4- همۀ این حرف هایی که گفتم هنگامی برایم برجسته شد که دیدم در سفر اخیر احمدی نژاد به تاجیکستان؛ هم در داخل و هم در خارج از ایران همه بجای تمرکز بر محتوای سفرهای یک رییس جمهور بیشتر به شکل این سفر متوجه بوده اند. بعبارت دیگر بودن یا نبودن مشایی همراه احمدی نژاد حرف اول و آخر هرحرکت داخلی و خارجی سیاست کلان یک کشور شده است. این موضوع باعث این شده است که در مدتی کمتر از شش ماه هیکل سیاسی بسیار تنومند و ترسناک آیت الله خامنه ای چنان تراشیده و تُنُک شود که انتظار افتادنش با کمترین حادثه ای را محتمل کند. البته احمدی نژاد و دولتش بخاطر این رونمایی از پوشالی بودن قدرت آیت الله خامنه ای پاداش لازم را می گیرند. و در سفرهای این چنینی قدر می بینند و بر صدر می نشینند. چه میزبان با این پیش داوری مستند روبروی احمدی نژاد می نشیند که او رقیبی پرزور را خانه نشین کرده است. و لذا می توان با او معامله های بدون واسطه و مطمئن کرد. و این البته اولین شرط باور به وجود حکومت در یک کشور است.

5- چنین وضعیتی برای سیاست کشوری متعارف حتی یک روز هم کشنده و بسیار مضر است. ولی برای ایرانی که هنوز بعد از سی و سه سال نتوانسته نظمی قابل تعریف و مستقر از "دین سنتی چیره در انقلاب 57 " ارائه و حکومت تشکیل بدهد؛ - رجوع کنید به تازه ترین نامۀ سرگشادۀ صدر حاج سید جوادی 94 ساله به مقام رهبری راجع به دادگاه های انقلاب- اگر هم بهترین اتفاق نباشد که نیست -چون پر هزینه است- ولی بدلیل کورسویی رو به آفتاب بودن مبارک است. یا...هو

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

لطفا لینک نامه صدر را در متن قرار دهید.

Dalghak.Irani گفت...

سلام
گذاشتم. مرسی.

Dalghak.Irani گفت...

مفید بود از بالاترین آوردم:

چرا رژیم ج.ا رو آنارشیک مدنید؟ این معنی آنارشیسم است:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D9%85


رأی ۱ گزارش sheik حدود ۱ ساعت قبل گفت:
مدنید= میدونید


رأی ۱ گزارش binam کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
سلام
ویکی پدیا هر چند پدیدۀ خوب و مبارکی است و در معرفی کمیت ها مثل بیوگرافی اشخاص تا اندازه ای قابل مراجعه و معتبر است ولیکن در کیفیت ها و تعاریف مرجعیت قابل اعتنایی ندارد. ضمن اینکه تمرکز من بر شأن معروف و عام آنارشیسم که القاء کنندۀ هرج و مرج و درهم ریختگی و بدون دولتی است است. و وقتی توجه کنید که من بلافاصله آنارشی را قید زده ام به الیگارشی روحانیان. منظورم واضح می شود که دین روحانیان نتوانسته مانیفستی حد اقلی برای "چگونه باید حکومت کرد" تدوین و ارائه کند. البته دین چون یک فرهنگ است اصولاً چنین استعدادی ندارد -که بحث مفصلی است- و در یک مقطعی مسلمانان سوسیالیست و در شیفتگی تقابلی با مارکسیسم و توده ای ها مثل مرحوم نخشب و دکتر شریعتی و مجاهدین خلق و حتی چپ های مجاهدین انقلاب و مشارکت به آموزه های مارکس آیه و سوره پوشاندند. آن هم که رفت دیگر هر دو گروه ایدئولوژیک اخته شدند و مارا بر مدار کشورداری الابختکی بروز سیاه نشاندند.

ناشناس گفت...

همانگونه که پیش بینی می شد احمدی نژاد (در حقیقت مشایی) آتش توپخانه را از سر گرفتند :
http://www.president.ir/fa/?ArtID=29856

Dalghak.Irani گفت...

متن نامۀ کوتاه حاج سید جوادی هم در همه جا آمده و در این لینک هم می توانید آنر ببینید:
http://www.kurdane.com/news-details.php?id=4450

Dalghak.Irani گفت...

آتش اصلی توپخانه در حقیقت توی حرف دیگری از احمدی نژاد که گفته است: "انسان می تواند مثل خداوند دست به خلقت بزند." بوده است که بلافاصله با حجم گستده ای از وحشت و اعتراض رویرو شده مثل خبرگزاری فارس و آخوند جلالی شاگرد مصباح یزدی. یا...هو

ناشناس گفت...

اگر خبر ناشناس اول به مثابه خمپاره باشه، این خبر نشون میده که استاد خیلی دردشون اومده: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900616001307
خبری از آثار برخورد توپ 155 م م به حضرت استاد واصل نشده.

ناشناس گفت...

اشتباه شد، سوزش استاد از رد تهاجم فرهنگی مطلبی دیرینه است. لطفاً قبل از تایید نظرم را اصلاح بفرمایید. البته می توان از این لینک هم لذت برد:
http://pana.ir/NSite/FullStory/News/?Id=128941

ناشناس گفت...

حتی اگر فرض کنیم جمهوری اسلامی مجموعه ای آشفته از یکسری ذهنیات عقب مانده و نامنسجم است ولی آنقدر انسجام دارد که بتواند همه ابزارش را ضد یا به نفع یک فرد یا جریان به کار بگیرد و آنرا از هستی ساقط کند. موتور تبلیغاتی و ابزارهای قدرت در یک هماهنگی کامل با یکدیگر قادرند اهدافشان را پیاده کنند. اتفاقاً این موضوع در جریان علنی شدن اختلافات احمدی نژاد بیشتر آشکار شد.هیچ کدام از ارکان قدرت و نهادهای زیر دست رهبر در این شرایط کم نگذاشتند. به نظر من ابزار مهم مورد استفاده این هژمونی فریب مردم است در جهت اهداف خودشان. تنها راه شکست این دیوار بتونی که سد راه ملت ایران شده است این است که نقابش بیفتد. اگر یک زمانی نه چندان دور اکثریت مردم برای این دیکتاتوری به اصطلاح دینی تقدس قائل بودند اتفاقات دو سال اخیر این تقدس را شکسته و رویارویی احمدی نژاد و جریان انحرافی با آن می تواند تیر خلاصی بر این قدرت مخفی باشد.

چهار فصل گفت...

دلقک خودت را تکانده ای و یک مقاله عالی بیرون داده ای
"آنقدر انسجام دارد که بتواند همه ابزارش را ضد یا به نفع یک فرد یا جریان به کار بگیرد و آنرا از هستی ساقط کند."
انسجام دارد ولی نه آنقدر که ساقط کند
نمونه اش همین احمدی خودمان !
شکستن چهره خامنه ای کار هر کسی (از جمله خاتمی اخته و سبزهای مذهبی عزیز) نبود