۱۳۹۰ شهریور ۲۴, پنجشنبه

من با "این علی کریمی" سرخ سرخم. اما جشن سرخابی در خیابان را دوست دارم!

Leda Atomica



1- علی کریمی بازیکن بزرگی است. او در برابر این فرضیۀ درست که روحیه و روان بهتر و آسوده تر عامل اصلی برنده شدن در دربی هاست؛ بدرستی گفته است که آمادگی بدنی اهمیتی بیشتر هم دارد در برنده شدن در فوتبال امروز. و این نکتۀ دقیقی است. زیرا که وقتی روحیۀ بازیکن خراب می شود که او آمادگی جسمانی کافی نداشته باشد و نتواند صد در صد توان ماهیچه هایش را در کنترل استفادۀ حد اکثری تکنیکی و تاکتیکی بخدمت بگیرد.

2- ستاره های فوتبال مثل همۀ ستاره ها در هر زمینه و رشته ای انسان های مغرور و جاه طلبی هستند و باید باشند در زمین بازی. و از اینجاست که اگر یک ستاره در حداکثر آمادگی بمیدان فرستاده شود می تواند نتیجۀ یک بازی را رقم بزند. و در نقطۀ مقابل ستاره ها این ضعف را هم دارند که اگر چنان آماده نباشند که انتظارات خودشان از خودشان را برآورده کنند؛ عصبی می شوند و باعث بهم ریختن دیگر بازیکنان شده و بازی را می بازانند.

3- این علی کریمی که من در دو دیدار اخیر ملی و مسابقه با ذوب آهن دیدم. و با آن حجمی از تلاش آماده که مرا یاد اعجوبه ای انداخت که در بازیهای آسیایی بانکوک ناگزیر بک چپ تیم ملی بازی کرد و باعث قهرمانی تیم هم شد انداخت. لذا بضرس قاطع می گویم که قرمزها خوشبختند با داشتن این علی کریمی آماده تر از هر جهت در بعد از بازیهای حام حهانی آلمان. و فردا می روند که با بردن داربی 71 حمید استیلی را بکنند حمید خان. برد فردا ازاین جهت هم آغاز تاریخ است که پرسپولیس پس از سی سال نام دزدی و ملیت ترسی ملایان، اولین داربی است که رسماً پرسپولیس نامیده می شود بدون واهمه از عسس های ایدئولوژیک!

4- این واقعیتی که نوشتم جنبۀ کری هم داشت با همنسلانِ شعارِ"تو که آن گوشه نشستی..." -رکیک ترین شعار ورزشگاه های فوتبال در جوانی ما- خودم در محضر مرتضی خان احمدی در امجدیه و سمت چپ جایگاه با همراهی بلبل گیلان ناصر خان مسعودی - البته که من وما نوچۀ این دو قرمز شهیر هم نمی شدیم در سال های دهۀ چهل خورشیدی. فقط خواستم پز بدهم که روی همان سکوهای سیمانی می نشستم که هنرمندان نیز. سعید راد بیشتر نزدیک بود بما از نظر سنی ولی تحویل نمی گرفت کسی را با آن ژست "صادق کُرده"- اما واقعیت این است که برندۀ داربی هر کدام از تیم های محبوب ملی ایرانیان باشد ما به یک جشن نیاز داریم فراتر از رنگ ها و آواها و کری ها و شعارها. ما گیر عبوسی و اخم داریم و عصبیت های ناشی از آن؛ رفقا!

5- آرزو دارم و امید وارم که فردا دختران جوان و بانوانی که بجبر سیاست ِ کثیف ِ " رکورد دار کتاب گینس در بالاترین رقم اختلاس بانکی" که محروم از دیدن میدانی بازی فرزندان و همسران و نامزدان و همسایگان و همشهریان فوتبالیست خود در استادیوم شده اند؛ با استقبال از پیروزی سرخابی؛ - سرخاب مالیده یا نمالیده! - به مردان جوان شهر بپیوندند در راه انداختن کارناوال های شادی در خیابان های تهران؛ تا اگر شده عبوسی را برای ساعاتی از سال هم از چهرۀ شهر و کشور بشویند؛ بشویند. و مطمئن باشیم که جز از طریق زندگی و هلهله و شادی؛ این قوم  حاکمان متحجر و بی لیاقتِ گیرکرده در اعماق تاریخ، راه فرار به حجره های محترم دینی را نخواهند جست و عقب نشینی نخواهند کرد. بعد از این مزاحمت عبوس و مرگ اندیش سی ساله! مثال دور: 8 آذر 76 . مثال نزدیک: تبریز هفتۀ پیش. و فراتر از تبریز هفتۀ پیش! چنین باد. انشاءالله. یا...هو

قبل از متن:
با درورد به روح پر آمرزش ناصر حجازی قهرمان ایستاده! و این سفارش کیفی که جشن بدون سیاست فقط جشن است. خود جشن به اندازۀ تهدید شنگول همۀ موجودیت جمهوری اسلامی و سیاستِ محض است.

۲ نظر:

mehrdad گفت...

در مقدمه کتاب ضیافت افلاطون که در زمان رییس جمهوری خاتمی به چاپ رسیده بود متنی وجود داشت که در چاپهای بعدی از روی این کتاب حذف شد. پاراگرافی از این مقدمه را در اینجا قرار می دهم:



" در جوامع استبدادی همیشه زن و مرد از هم جدا می شوند تا مرد ها و زن ها چیزی که بینشان جریان داشته باشد، شهوت بیمار گونه ناشی از توهم شناخت از هم باشد، تا هیچ زنی و مردی زیبایی و زشتی واقعی را نتواند تشخیص بدهد و زن ها و مرد ها در انتخاب هم به اندازه شهوت برانگیز بودن توجه داشته باشند و بس ، نه چیز دیگری ..چرا؟؟ چون اگر در جامعه روابط زن و مرد آزاد باشد آن دیوار شهوت فرو می ریزد و زن ها و مرد ها زیبایی و زشتی واقعی را تشخیص می دهند و خانواده هایی که تشکیل می دهند بر دوست داشتن انسانی بنا می کنند و فرزندان سالم تربیت می کنند که تاب استبداد را ندارد و به عبارتی استبداد با وجود آنها بیگانه است، چرا که آزاد پرورش می یابند "

پيام امروز گفت...

به اميد پيروزي پرسپوليس
البته افسوس كه پرسپوليس و استقلال روز بروز دولتي تر ميشوند و به تبع آن و نيز جبر پيري، روز بروز شور و هيجان اوليه ام كمتر ميشود نسبت به حساسيتهاي اين بازي