۱۳۹۰ شهریور ۱۸, جمعه

علی مطهری حذف و علم الهدی تثبیت شد.از سوی آیت الله خامنه ای!

Work



1- در ارتباط با پیشروی سریع جبهۀ پایداری برای روفتن یا تحت انقیاد در آوردن سایر جریانات فکری و سیاسی جناح راست یکی از تندروترین و مؤثرترین روحانیان ارشد که علم الهدی مشهدی باشد به این جبهه پیوسته است. در سوی دیگر علی مطهری خودش را موظف دیده که در میانۀ تعطیلاتش پاسخ آیت الله خامنه ای را بدهد در مورد شرایط استفاده از نخبگان که به احمدی نژاد توصیه کرده بود. این نامه که یکی از صریحترین نوشته های ممکن خطاب به آیت الله خامنه ای و از سوی یک عضو مؤثر جناح راست و فرزند ایدئولوگ حکومت اسلامی است صراحتاً بردگی مجلس هشتم در مقابل ولی فقیه حاکم را مورد تأیید و نقد و اشاره قرار می دهد و از اینکه صادق لاریجانی در رأس قوۀ قضائیه هم جز آفتابه لگن بیار رهبری شأنی مستقل ندارد شکوه می کند.

2- اما آیت الله خامنه ای با تیز هوشی هم علت پیوستن رسمی و علنی علم الهدی به جبهۀ پایداری محبوب رهبر را توضیح داده و هم پاسخ علی مطهری را! آیت الله خامنه ای در دیدار با نخبگان رهبری یک جملۀ کلیدی گفته است. او گفته است که ولایت فقیه یعنی انعطاف در رهبری. و بلافاصله اضافه کرده است که البته انعطاف غیر از انحراف است. و همانقدر که انعطاف مهم است؛ عدم انحراف مهمتر است و این دو مرزی باریک تر از مو دارند. ماجرا را بارها برای شما گفته ام و باری دیگر بطور مختصر اشاره می کنم.

3- دین در بخش نبوت یک سری کلیات و باید و نباید های اخلاقی است که چون با طبع انسان و تشخیص انسان سازگار است لذا همه زمانی و همه مکانی هم است. و این باید و نباید های اخلاقی چه از زبان قدیم دین باشد به زبان پیامبران، چه از زبان فیلسوف باشد در قدیم و جدید و چه از سوی انسان تکامل یافتۀ عقلمند توده های جدید باشد؛ هم عقلانی است و هم مورد پذیرش اکثریت غالب انسان ها. مشکل انسان جدید با دین در زمانی است که بخش امامت دین که برای توسعه و گسترش دین با ابزار تبلیغ و زور پیامبر حاکم و در نص دین تعبیه شده است می خواهد سرنوشت امروز و دنیوی او را رقم بزند. و این عقلانی نیست. وچون عقلانی نیست مورد پذیرش انسان جدید و عاقل هم قرار نمی گیرد.

4- لذا موعظه های دینی تا هنگامی که بر موج کلیات مورد آرزوی بشر مثل نیکی و عدالت و مهربانی و معنویت و ظلم ستیزی و... سوار است مثل بسیاری از خطابه های اکثر روحانیان دین و از جمله روشنفکران و اصلاح طلبان دینی و سیاستمداران - مثل موعظه های پیامبرانۀ احمدی نژاد در مورد سیاست جهانی- لذتی خلسه آور تا نهایتی که می شود تصور کرد -مثل لذت الاغ خسته ای از یک "قشو" بموقع اربابش- ایجاد می کند. ولی بمحض اینکه وارد جزییات عقلانی و امر واقع در روی زمین -در معنای عام سیاست- شد دیگر یارای برابری ندارد. و چون عقل امروز رفتار انسان دیروز را تأیید نمی کند مبلغ و حاکم منبعث از بخش "امامت دین" چاره ای جز تعطیل کردن عقلانیت و تمسک به ابزار خشونت کلامی، رفتاری و فیزیکی ندارد. بعبارت دیگر دست یازیدن به خشونت و رفتار غیر عقلانی برای حکومت دینی یک انتخاب نیست بلکه یک ضرورت راز بقائی است.

5- آن انحرافی که آیت الله خامنه ای از آن صحبت می کند دقیقاً در همین جاست. و از منظر منافع حکومت دینی، انتخابی وحشتناک درست و منطبق بر واقعیت است. و خلاصه ترین تعریف از این پرهیز و زنهاری که آیت الله تحت واژۀ انحراف می دهد این است: 

"عزیزان من؛ 1)- موعظه های ما باید حتماً بصورت متکلم وحده باشد. 2)- گفتار ما فقط باید متمرکز بر کلیات نبوتی (مکی) و اخلاقی و عدالتی دین باشد. 3)- سخنرانی های ما باید احساسات و آرزو های محرومان را هدف بگیرد. 4)- باید بجد از در افتادن به وادی اثبات عقلانیت دین در امر واقع و جزیی و دنیوی پرهیز شود. 5)- هر کجا موضوع مقایسه بر مبنای "هزینه فایده"ی اعمال و رفتارمان باشد نباید ورود بکنیم و گمان کنیم که مثل باقی سیاستمداران می توانیم پاسخگوی عقلانی رفتارهای مان باشیم. 6)- این یک نسخۀ کلی است و شما می توانید خودتان آنرا به همۀ موضوعات مبتلابه تعمیم بدهید. باید بجد مواظب باشید که ما فقط نقل کننده و انتقال دهندۀ دین حنیف ناب به شنوندۀ تابع و مؤمن هستیم و عقلانی بودن یا نبودن آن اهمیتی تعیین کننده ندارد. 7)- نتیجه مهم و کلیدی اینکه: "هر کدام از مخاطبان، پیروان و رعیت ما که فریب شیطان را بخورد و از ما دلیل عقلانی برای نقالی های مان بخواهد. و یا جرأت کرده و شبهه ایجاد کند که فلان سیاست ما چه هزینه ای داشته است و چقدر فایده رسانده است؛ باید وقت خودمان را برای اقناع او و نگه داشتنش در جبهۀ خودی تلف نکنیم. زیرا که عملاً غیر ممکن است. بنابراین باید بلافاصله آن آدم سائل و شیطانی را از جمع خود بیرون کنیم و با بقیۀ اصحاب تسلیم مان براه خدا ادامه بدهیم. من گاهی از برخی آقایان تعجب می کنم که موضوع جذب حداکثری و دفع حداقلی را مطرح می کنند. بلی درست است این شعار خود من هم است. ولی باید اول مشخص کنیم که جذب چه کسی؟ همین فرزند محترم آیت الله شهید مرتضی مطهری رضوان الله علیه را در نظر بگیرید. ایشان تا همین چند ماه پیش در صراط مستقیم بودند ولی حالا که از حوزۀ "نقل" به حوزۀ "عقل" اسباب کشی کرده اند و دغدغۀ "هزینه- فایده" شیطانی گرفته اند. درنگ برای نگاه داشتن او وقت تلف کردن است. می خواهم این نکته را برای حضرات بزرگوار روشن کنم که من بهتر و بیشتر از شما متوجه این نکته هستم که یاران ما دارند هر روز کمتر و کمتر می شوند. و از نظر کیفی هم منحصر شده به تعدادی اراذل و اوباش هتاک و پرده در و بی ادب مثل این مداح ها و روحانیان تندرو و معدودی فرماندهان سپاه و بسیج. اما - واین اما مهم است- ما بطور قهری انتخاب دیگری نداریم. و اگر ناخالصی عقلمند راه بدهیم در داخل صفوف مان خیلی زود حکومت مان بسر خواهد آمد. لذا باید با همین جبهۀ پایداری ها که هنوز چه به ایمان و چه به طمع حاضرند بدون استفاده از عقل شان ما را پشتیبانی و در قدرت نگه دارند ادامه بدهیم تا انشاءالله در موقعیت مناسب بتوانیم غلبه بالرعب بکنیم و حضرت تشریف بیاورند و امانت را به صاحبش بر گردانیم. والسلام." یا...هو

۹ نظر:

nik گفت...

خیلی‌ قشنگ بیان کردید. لذت بردم

ناشناس گفت...

http://www.greenwavenews.com/1390/06/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D9%86%D9%87/
http://www.khabaronline.ir/news-171889.aspx

Dalghak.Irani گفت...

خیلی ممنون از لینک.
توجه به این نکته مهم است که این نوشتۀ یک راست نسبتاً رادیکال و امین تا امروز نظام است. و صراحت تلویحی او بدلیل اهمیت گوینده اش است و نه خود گفته. مثل حرف های مشایی که حرف جدید نیست بلکه موقعیت گوینده مهم است. یا...هو

aram گفت...

البته تمام دغدغه این علی مطهری حفظ منافع صنفی روحانیون و روحانی زادگان از طریق مقابله با سیاستهای فرهنگی احمدی نژاد است

ناشناس گفت...

سلام، شاید اینجا جای مناسبی برای مطرح کردن این بحث نباشد ولی از آنجا که اشاره ای به امامت و ولایت فقیه کردید ترغیب شدم که این مطلب را بنویسم. به نظر من امروز حکومت روحانیت دچار نوعی تناقض درونی شده است چرا که از فلسفه وجودی اش روز به روز فاصله گرفته است و من آشکار ساختن این تناقض را مدیون احمدی نژاد می دانم آنجا که مدیریت انسان کامل را مطرح می کند. اصولاً حکومت فقها آن هم به این شکل و آن هم با تحمیل دین در تمام عرصه های فردی و اجتماعی زندگی مردم (البته دینی که برداشت خودشان بوده)با این ادعا انجام شده که به عنوان الگویی حاکمیت اسلام به رهبری امام زمان را در تمام جهان محقق کند و از آنجا که فقها خود را مظهر دین می دانستند پس حکومت فقیه لازمه تحقق این هدف بوده است. در این نوع نگاه امام زمان یک رهبر مسلمان شیعی است که روزی که خدا بخواهد ظهور خواهد کرد و با از لب تیغ گذراندن کفار (بخوانید غیر شیعه ها) حکومت جهانی اسلام را بر جهان تحمیل خواهد کرد و احتمالاً روحانیت نیز در آن جهان جایگاهی ویژه و بی بدیل خواهند داشت. این فلسفه وجودی و این طرز نگاه با بیان نظریه انسان کامل توسط احمدی نژاد به طور کلی به هم می ریزد. بنا بر این نظریه کسی شایستگی حکمرانی و رهبری مردم را دارد که کامل باشد یعنی عقلش کامل باشد علمش کامل باشد مظهر عدل و مهربانی و سایر ارزش های اخلاقی باشد و این انسان کامل زمانی ظهور خواهد کرد که مطالبه جهانی برای آمدنش باشد یعنی انسان ها بیشتر به سمت تعقل و علم و آگاهی بروند و مدیریتی را انتخاب کنند که عدالت و آزادی را برایشان به ارمغان بیاورد به عبارت دیگر امام زمان نه یک رهبر روحانی که قرار است اسلام آخوندها را پیاده کند که یک شخصیت جهانی کامل است که دین حقیقی را برای رفاه و سعادت بشر پیاده خواهد کرد و این را هم نه با جنگ و از لب تیغ گذراندن کفار که با بالا رفتن سطح فکر و افق دید انسان ها به ارمغان خواهد آورد. اهمیت بحث انسان کامل از آنجا ناشی می شود که انسان ها بر اساس معیارهای حقیقی عقلی و اخلاقی مدیریت می شوند. یعنی اگر فرضاً ما می گوییم فلان فرد رهبر جامعه اسلامی است و قدرت مطلق دارد چون فقیه است و نائب امام زمان است و منتخب یکسری فقیه دیگر است ولی در عین حال می بینیم این فرد به جای گسترش عدالت و آزادی های فردی و اجتماعی و نشاط در جامعه روز به روز جامعه را بسته تر می کند به اندیشه های مخالف اجازه اظهار نظر نمی دهد روحانیت حاکم در قدرت و ثروت غوطه ورند و مردم بسیاری فقیر و ... پس اصولاً این رهبر کارکرد خودش را از دست داده است یعنی دیگر فرقی نمی کند دیکتاتوری شاه سر کار باشد یا دیکتاتوری آخوند چون معیار آن چیزی است که در عمل دیده می شود و روحانیت این موضوع را به خوبی از همان اول درک کرد و از ابتدا به بهانه ترویج خرافات یا مخدوش کردن چهره امام زمان و ... با مطرح شدن بحث مدیریت انسان کامل توسط احمدی نژاد مخالفت می کردند ولی این تناقض درونی کم کم خودش را نشان می دهد و می تواند منجر به یک تغییر اساسی یا فروپاشی در ساختار قدرت در ایران شود. شاید به همین خاطر است که روحانیت هیچ گاه به اندازه امروز احساس خطر نکرده است.

ناشناس گفت...

در تایید نظر ناشناس گرامی لینک زیر (سخنرانی احمدی نژاد در همايش بين المللي روز جهاني فلسفه) را که حاوی فایل صوتی متن کامل سخنرانی نیز هست تقدیم می کنم:
http://www.president.ir/fa/?ArtID=25472

SARAH گفت...

تحلیل ناشناس اخیر را مستدل و روشنگر دیدم گفتم تشکری ویژه از ایشان و از دلقک باهوش که همه را به جان روحانیت می اندازد کرده باشم.

Dalghak.Irani گفت...

WOW...................

sina گفت...

مرسی واقعا لذت بردم هم از مطلب دلقک وهم از نظر ناشناس محترم .امیدوارم همچین افرادی در جامعه زیاد شده سطح اگاهی جامعه را بالا ببرند. روزی 7.8 بار به این تارنما سر میزنم.