Tampuhan |
1- بر کناری معمولی و نه توهین آمیز محمد جهرمی از مدیر عاملی بانک صادرات نشانۀ مهمی از ضعف بشدت فزونی گرفتۀ احمدی نژاد دارد در مقابل جناح راست سنتی. چه خوب می دانیم که احمدی نژاد هیچ آدم مسأله داری را عزل که نمی کند هیچ. بلکه در دفاع از او و واگذاری پست های بالاتر به او عمل می کند. مگر اینکه شخصاً بخواهد یکی از گماشتگان خودش را عزل کند که آن هم ترتیبی مشخص دارد و با بی حیثیت کردن و با اهانت و تحقیر همراه است. این برکناری و همینطور استعفای خاوری مدیر عامل بانک ملی نشان می دهد که جناح راست به حربۀ بسیار مهمی دست پیدا کرده با روکردن پروژۀ اختلاس نجومی؛ و این بار نه فقط قصد زدن مشایی و گروه انحرافی که مصمم به ریشه کن کردن احمدی نژادیسم تاریخ مصرف گذشته از اردوگاه خودش دارد.
2- آنچه که قطعی بنظر می رسد این است که پروندۀ اختلاس 3 میلیارد دلاری تا نهایت آن و بطور شفاف رسیدگی نخواهد شد. حداقل تا انجام انتخابات مجلس نهم چنین اتفاقی نخواهد افتاد. و جناح راست خواهد توانست با حربه و ابزار قرار دادن آن بالای سر احمدی نژاد؛ او را از نقش بازیگر اصلی و خطرناک به شمشیری زنگ زده و از کار افتاده تبدیل کند. این عدم تعجیل در رسیدگی نهایی به بزرگترین فساد مالی اعلان شدۀ کشور؛ به این دلیل از سوی احمدی نژاد هم پذیرفته است که مطرح شدن شفاف جزئیات این پرونده؛ ضمن مضر بودن برای کل حاکمیت جمهوری اسلامی؛ این بدی مضاعف را هم دارد که بیشتر از جناح راست سنتی؛ بضرر احمدی نژاد و جبهۀ پایداری و گفتمان شکل نگرفتۀ رحیم مشایی خواهد بود. لذاست که احمدی نژاد نه تنها اصراری به رسیدگی سریع و شفاف ندارد؛ بلکه حاضر است بخاطر این بزرگواری جناح راست امتیازات مهم سیاسی و رانتی هم در اختیار آنان قرار دهد.
3- این وضعیت تازه برای آیت الله خامنه ای کارکردی دوگانه و خوب و بد خواهد داشت. کارکرد خوبش این خواهد بود که آیت الله را به حربه ای مجهز کرده است که می تواند با تمسک به آن حمایت "دولت خدمتگزار و ساده زیست و پاک" - عامل اصلی و اعلان شدۀ گرایش عاشقانۀ رهبر به رییس جمهور - را پس بگیرد و مدعی شود که فساد مالی عظیم بروز کرده در بدنۀ دولت؛ خط قرمز اورا پشت سر گذاشته است. لذا می تواند کم کردن محسوس حمایتش از رییس جمهور را توجیه کند. اما کارکرد بد این ماجرا برای رهبر در آنجایی است که اتوریتۀ در حال سقوطش در جناح راست سنتی - جبهۀ معروف به متحد - و نمایندگان مجلس فعلی را کاهش خواهد داد تا دیگر مجلس بردگان نباشند، و از خودشان حرکاتی مستقل بنمایش بگذارند در آستانۀ "نیاز مجدد به رأی مردم."
4- رصد کردن و معرفی کردن همۀ نشانه های مثبت و مکمل سناریوی در حال اتفاق که نمود بیرونی اولیه اش برکناری رؤسای دو بانک مختلس است را؛ نمی توان اینجا احصاء کرد. ولی دو نمونه از جدید ترین آن ها یکی اظهار نظر سایت اسناد انقلاب اسلامی در مورد محکوم کردن آزادی دو زندانی امریکایی است، و دیگری شایعۀ اینکه مصباح یزدی می خواهد حمایت خود از جبهۀ پایداری را پس بگیرد. اولی به این دلیل مهم است که همۀ کارۀ مرکز اسناد انقلاب اسلامی روح الله حسینیان است که یکی از حامیان جدی و مؤثر "احمدی نژاد حضرت آقا"ست. و دیگری به این دلیل مهم است که می خواهد مزاج و مذاق بدنۀ حزب اللهی های هوادار تندروان را تست کند در شرایط بعد از فساد نسبت به ادامۀ نقش مصباح یزدی در جبهۀ پایداری. و از آنجا خود پایداری های هتاک و تندرو.
5- اگر شرایط حاد اقتصاد کشور را هم به این سناریو اضافه کنیم که احمدی نژاد آه در بساط ندارد تا با پررویی قانون شکنانۀ احتمالی خودش آن را توزیع و تخس کند در سفرهای استانی و غیره. و و ضعیت فلاکت بار نقدینگی رو بورشکستگی باقیماندۀ بنگاه های اقتصادی که ناشی از عدم پرداخت یارانه های بخش تولید است . و مهمتر از همه بنفس نفس افتادن صنعت نفت؛ چه بلحاظ تولید و چه بسبب بازار فروش. و البته طلا و ارزی که حد یقف نمی شناسد در صعود بی وقفه. و اگر بسیاری فاکتورهای شکست سیاست های اقتصادی دیگر را هم علاوه کنیم؛ متوجه می شویم که احمدی نژاد فقط فتیله اش پایین کشیده نشده، بلکه نفتش در حال اتمام و خاموشی است. راجع به باخت مطلق احمدی نژاد در سیاست خارجی هم چون قبلاً مفصل گفته ام حرف جدید نیاز نیست.
6- نشانه های بیرونی و سریع این سناریوی تحلیلی را کجا رصد کنیم در علن و آشکار و نزدیک!
در فرق ساعت بند چرمی شیک احمدی نژاد درسفر نیویورک و سفر های استانی یا مراسم داخلی. و ایضاً کت شلوار شیک و گران قیمت او با کاپشن معروفی که بیشتر خواهد پوشید از این پس در داخل و خارج . و چرا به سگک کمربندش دقیق نشویم حتی. و به چین و چروک های غیب شدۀ اطراف چشمانش که مجدداً خواهند رویید. و از همه آشکار تر دوشاخه ای که احمدی نژاد عادت کرده بود ناگفته هایش را از داخل آن مخابره کند برای هواداران علامت خوان خویش. و البته در عصبیت در گفتار و رفتار و از دست دادن اعتماد بنفس و واگذاشتن نیشخند و برداشتن زهرخند. بجای آن "همه تان به تخمم!" پیش از این.
7- امید را کجا جستجو کنیم!
در هوادارانی که نه تنها شقه شقه شده اند بلکه تکه تکه هستند از این همه آشفتگی و سراسیمگی سران شان و دیگر به همگرایی تن نخواهند داد با این سناریوهای فریب. و البته یک گزینه برای احمدی نژاد: "زدن به زیر میز بازی و چپه کردن کل آن!" او بی کلّگیش را دارد. و فرصتش را هنوز! و نهایتاً آن جرقه ای که بشکۀ باروت ملت مستأصل منتظرش است. یا...هو
۲ نظر:
1- اين پست اشتباها دو بار تكرار شده
2- البته جهرمي قبلا از وزارت و شوراي پول و اعتبار هم كنار گذاشته بود بنابراين جزو حلقه نزديكان احمدي نژاد و خط قرمزهاي كابينه محسوب نميشود
اگر گفتم آنچه در دل احمدی نژاد است برای شما هم چندان خوشایند نخواهد بود (همین طور برای بسیجی ها) چون احساس می کنم بر خلاف آنچه نشان می دهید چندان هم بی طرف نیستید. به هر حال ببخشید!
ارسال یک نظر