Declaration of Independence |
1- بریتانیا بعنوان طراح اصلی سیاست غرب در برابر جمهوری اسلامی و با پخش مستند خط ونشان رهبری در تلویزیون فارسی بی بی سی؛ در حقیقت خط و نشان غرب را نشان داده به رهبر؛ در مورد آشتی ناپذیری با جمهوری آیت الله خامنه ای بالاخره! سیاست مدارهای بریتانیایی معمولاً خیلی بندرت دست شان را رو می کنند برای طرف مقابل. و همیشه با پیام های غیر مستقیم منویات خود را پی می گیرند ولی بنظر می رسد که بریتانیا از هر نوع توافقی با جمهوری اسلامی سرخورده و تصمیم گرفته که مستقیماً به رهبران ایران بگوید که دارید سقوط می کنید. و من کمکی که نخواهم کرد بلکه از این سراشیب شما استقبال هم کرده ام.
2- نشانه ها در داخل ایران اما هر روز پررنگ تر می شود که اسب های درشکۀ جمهوری اسلامی بدجوری به گاز گرفتن یکدیگر مجبور شده اند. در تازه ترین مورد؛ دو همرزم و هم جبهه و معروف به راست میانه که بنظر می رسید به همگرایی بیشتر روی بیاورند، در مقابل جبهه های تند رو دولت و جبهۀ پایداری؛ به واگرایی تندی رسیده اند. و جناح راست در حال تجزیه شدن به نفرات است؛ و نه حتی گروه های کوچک. در تازه ترین مورد احمد توکلی و علی لاریجانی دو توپ سهمگین تحقیر برای یکدیگر فرستاده اند. ابتدا این توکلی بود که به بهانۀ مقایسۀ ریاست حداد عادل در مجلس هفتم و لاریجانی در مجلس هشتم، و با ترجیح ریاست حداد عادل کنایه ای تحقیر آمیز فرستاد به لاریجانی با گفتن "لاریجانی در وزارت کار معاون خودم بود" -بچۀ بدی نیست-. امروز اما علی لاریجانی در مصاحبۀ مطبوعاتی مفصل خود با دوبار تکرار کردن "توکلی را خودم گذاشته ام رییس مرکز پژوهشهای مجلس" - آدم خودم باید باشد- حقارت همپیمانش را به او بازگرداند.
3- و اما ماجرا از آن جا شروع شده است که گروهی از اصولگرایان میانه رو که علی مطهری و احمد توکلی و کاتوزیان چهره های شاخص آن هستند؛ معتقد شده اند که آیت الله خامنه ای قافیه را باخته و جناح راست نباید مثل همۀ چهار سال مجلس هشتم برده و امر بر رهبری بودن را ادامه بدهد. ولازم است با عرض اندام در مقابل احمدی نژاد با یک تیر دو نشان بزند. هم دق دلی این چند سال تحقیر از سوی احمدی نژاد را تشفی بدهد، و هم برای آیندۀ خود در جمهوری اسلامی بدون خامنه ای! کوپه ای را رزرو بکند. و اینکه لاریجانی کماکان مثل غلام حلقه بگوش خامنه ای تمام نقشه های مقابلۀ انان با احمدی نژاد را خنثی می کند دور از عقل سیاسی و آینده نگری واقع بینانه است.
4- در طرف مقابل اما لاریجانی هم تحلیل شنیدنی دارد. او معتقد است که جمهوری اسلامی بدون خامنه ای ساده اندیشی و باد هواست. و خامنه ای دومین و آخرین ولی فقیه مطلقۀ جمهوری اسلامی خواهد بود. و اگر قرار بر سقوط خامنه ای بهر ترتیب - از داخل یا خارج - باشد دیگر قطاری بنام جمهوری اسلامی نخواهد بود که واگن و کوپه ای هم داشته باشد برای رزرو از حالا! و نتیجه می گیرد که ما با هم آمده ایم و با هم داریم سقوط می کنیم. اگر زوری داریم باید خامنه ای را نگذاریم سقوط کند. او چنان حواسش به این سقوط آشفته است که جواب کودکانه ای می دهد به خبرنگاری که راجع به تکلیف سؤال نمایندگان از احمدی نژاد کرده است. لاریجانی می گوید: "تعدادی از امضاء کنندگان صلاح نمی دانند سؤال از رییس جمهور در این مقطع مطرح شود" او نمی گوید امضایشان را پس گرفته اند و طرح سؤال فعلاً با مشکل حدنصاب امضاء مواجه است. زیرا که طبق مقررات آیین نامۀ داخلی مجلس: هرگاه طرحی از سوی هیئت رییسه اعلام وصول شده باشد جز در مواقعی که امضاء کنندگان طرح با پس گرفتن امضا هایشان طرح مزبور را از حد نصاب بیاندازند هیئت رییسه حق ندارد آن طرح را از دستور کار خارج کند. و موطف است آن را به اجراء بگذارد.
5- حوادث در ایران به روز شمار افتاده است و حاکمان هنوز از گیر اولی نگذشته با حادثه ای تازه و سنگین تر روبرو می شوند. دیگر و در این حالت کسی حتی رغبت این را نخواهد داشت بزودی که مشایی چه می کند یا احمدی نژاد بکجا می رود. فعلاً دست های همه در کار نگه داشتن کلاه خود (قاچ زین) است، و سواری را پیشکش کرده اند. زد و خورد های مهمتر و عیان تری در پیش است. و پاییز می تواند زمستانی سرد برای حاکمان و بهاری زودرس برای محکومان (ملت) را آبستن باشد. چنین باد. یا...هو
۱ نظر:
آمین!
ارسال یک نظر