Vattenfall i Småland |
1- نمی خواستم خوشحالی ام را به این زودی بروز بدهم از شروع خوب تیم ملی فوتبال در راه جام جهانی برزیل و بویژه آن پدیدۀ آشتی 75 هزار تماشاگر با تیم ملی در مقابل اندونزی. اما تحلیل و تفسیر و تجلیل و تأویل هایی که شد از این بازی و حضور انبوه هواداران مرا نیز تشویق کرد که عقیده ام را بگویم مخصوصاً که دیدم حشمت خان -مهاجرانی- هم علت تامه و قطعی استقبال تماشاگران از بازی را بودن علی کریمی و فرهاد مجیدی دانسته است.
2- من هم همانطور که قبلاً هم آفرین گفته ام به هوش کارلوس کی روش در استفاده از محبوبیت این دو بازیکن برجسته ولی دست و دل لرزان مربی؛ وجود آنان در بازی را یکی از دلایل مهم کشاندن هواداران به ورزشگاه می دانم و نه مهمترین علت. زیرا که تماشاگران و در موقعیت های مشابه واکنش های مثبتی نشان نداده اند. حتی اگر به سایر صحنه ها هم برویم خواهیم دید که مردم حمایت ها و پشتیبانی ها و در خواست های مراد های ورزشی خودشان مثل علی پروین یا علی دایی یا مرحوم حجازی و... در انتخابات یا امثال آن را نپذیرفته و کاملاً بر عکس عمل کرده اند.
3- اصولاً رفتارهای مردم ما در جمهوری اسلامی -بویژه در 15 سال اخیر- و در هیچ صحنه ای که نیازمند تبلور همبستگی ملی است قابل پیش بینی و ارزیابی دقیق و مدلل و قابل تعمیم نبوده است. بسیار موارد بوده است که کارشناسان و جامعه شناسان بر مبنای علوم تحت سیطره شان رفتاری از مردم را پیش بینی کرده اند که بعد از وقوع آن مورد شگفت زده باقی مانده اند. زیرا که کنش مردم دقیقاً برخلاف پیش بینی -چه مثبت و چه منفی- آنان اتفاق افتاده است. بعبارت دیگر و در یک گزارۀ فرموله می توانم اینطور بگویم که: "حدس و گمان و تخمین مبتنی بر علم نخبگان با کنش رفتاری مبتنی بر خرد حسی تودگان همپوشانی قابل نشان دادنی نداشته است و گاهی حتی در تقابل با هم نیز حرکت کرده است." اینکه چرا چنین اتفاقی رخ داده است و می دهد بحثی فربه و صلاحیتی ژرف و مجالی فراخ می خواهد. و من نه صلاحیت لازم و نه مجال لازم برای بازکاوی آن در اینجا را ندارم. بغیر از اینکه اشاره کنم به علت اصلی گیجی سیاست ادارۀ کشور در ایران. اما:
4- یک مورد برجسته و مؤثر همیشگی را بسیار پر رنگ دیده ام در واکنش های توده ها به این قبیل فراخوان ها. و آن مورد عبارت بوده است از "مورد اهمیت واقع شدن" یا بمعنای عامیانۀ "آدم حساب شدن" مردم از سوی کنشگر دعوت کننده و سازمان عمل کننده. یعنی اینکه هرگاه تودۀ مردم با دعوتی زبانی یا عملی و رفتاری از سوی شخصیت حقیقی یا حقوقی مواجه بوده اند که آن را "احترام به خود" تلقی کرده اند؛ بدون درنگ و در مقیاس غافلگیر کننده ای عکس العمل مثبت نشان داده اند. و بر عکس هرگاه با حرف و عمل و رفتار فرصت طلبانه و دعوت ریا کارانه ای مواجه بوده اند واکنش شان بشدت منفی بوده است.
5- لذا رفتار هوشمند کی روش در 1)- برسمیت شناختن فوتبال دو قطبی "پرسپولیس- استقلال" ایران. 2)- استفاده از گفتمان مدرن (گفتاری و رفتاری) و بسیار شفاف از سوی مربی پرتغالی در مورد "در خواست یاری" از تماشاگران. 3)- و تنظیم رفتار سرمربی با صداقت و منطبق بر احترام به تماشاگران بعنوان مهمترین عنصر یاری رسان. در نهایت توانست آن حس "بحساب آمدن" را در تودۀ تماشاگران فوتبال فعال و آنان را وادار به واکنش مثبت کند. این را بعنوان علت تامه گفتم و بدیهی است که ده ها عامل فرعی دیگر مثل ساعت بازی، هوای خوب، روز تعطیلی، دو کاپیتان محبوب پرسپولیس و استقلال، تازگی و نامداری خود کی روش، اهمیت جام جهانی، کم شدن فاصله های فوتبال در سطح ملی و بویژه راضی شدن تماشاگران به معمولی بودن و شدن تیم ملی در سطح آسیا و... در این رویکرد خوب تماشاگران تأثیر داشته است. یا...هو
۱ نظر:
فقط یه غلت نگارشی که "حساب شدن" یک فعل ه فکر کنم و باید می نوشتید ("آدم" حساب شدن توده ها...)
ارسال یک نظر