Another World |
مقدمه:
گفته بودم که توده های مردم ازحکومت روحانیان ناراضی هستند وقول داده بودم که بگویم آن "علت تامه"ای که ماتوده هاعلی رغم مخالف بودن با حاکمیت روحانیان بازهم درراه پیمایی ها وتظاهرات حکومت شرکت می کنیم چیست. واینک بوعده ام وفا می کنم.
1- روایت ها وتفسیروتحلیل های مختلفی ازدلایل شرکت توده ها درمراسم های حکومتی وجود دارد. ازبخشنامه ای بودن تا نیازمادی درحدخوردن کیک وساندیس گرفته تا اجباراداری واعزام با اتوبوس های دولتی وازاین قبیل بسیارشنیده ودیده و گفته ایم. والبته ادعای خود حاکمان که علت تامۀ مشارکت توده ها درمراسم های حکومتی را رضایت مردم ازجمهوری اسلامی می دانند.
من این ادعای حاکمان روحانی که شرکت توده ها درمراسم ها را رضایت آنان از اوضاع جاری تبلیغ می کنند را رد می کنم؛ ولی باسایرادله ای که گفته شده ومی شود موافقم. اما- واین اما خیلی مهم است- آن دلایل را توضیح دهنده واقناع کنندۀ نهایی نمی دانم اولاً؛ وچنین اتهامی به تودۀ مردم را توهین تلقی کرده وتخفیف توده های عزیز می دانم ثانیاً. وارداین بحث بدیهی هم نمی شوم که اگر توده را بایک ساندیس و بخشنامه واتوبوس و... ودرشمارگان ده ها وصدها هزار وملیون می توان خرید و فریب داد دیگرچه جای بحث مبارزه وتغییروازاین قبیل است. و... بماند.
2- توده های مردم به دوعلت "تامه" درمراسم ها وفراخوان های حکومتی شرکت می کنند، که یکی ازاین علل "تامه" مشترک بین توده های همۀ جوامع بشری است، و دیگری مختص توده های مسلمان ایرانی است. آن علتی که بین همۀ توده های بشری مشترک است، این علت فرموله شده است: "مردم همیشه با دست برنده بازی می کنند". بعبارت دیگر مردم با مراجعه به حس غریزی ودریافت طبیعی خود توازن قوا بین حکومت ومعترضان را بو می کشند وبلافاصله طرف کسی را می گیرند که پرزورتراست وبرندۀ نهایی خواهد بود. - منظورم اززورهرنوع زوری اعم ازسخت مثل قدرت وارادۀ سرکوب حاکمان یانرم مثل سازماندهی وکیفیت رهبری معترضان وازاین قبیل است-
مثل همیشه من زیاد موارد رابسط نمی دهم چون ازحوصلۀ خواننده خارج می شود. لیکن برای مثال وکمک به ذهن شما این را اضافه می کنم که افت کمّی وبتدریج معترضان انتخابات 88 ازملیون نفردرروز25 خرداد را تا دوسه هزارنفردرروز22 بهمن پارسال، وبرعکس افزایش تعداد درتظاهرات حکومتی راحاصل این فرآیند (هزینه-فایده) ارزیابی می کنم. توده خیلی زود احساس کرد که رژیم مستقراست و قصد عقب نشینی هم ندارد. واین القاء استقرار رژیم را هم قبل ازاینکه به شاخ وشانه کشیدن آیت الله خامنه ای مربوط بدانم به خونسردی وبی اعتنایی واعتماد بنفس احمدی نزاد متصل می بینم.
3- من قصدم بیشتر این است که علت تامۀ اصلی را برای شما کمی توضیح بدهم. و آن را هم اگرفرموله بنویسم می شود این طورگفت که: "حاکمان روحانی "ثواب" خواهی ما توده ها را به "صواب"بینی حکومت خود مصادره می کنند" یعنی چه؟
من بشما گفتم که توده ها حاکمیت سیاسی روحانیان را قبول ندارند. ولی نگفتم که روحانیان را بطورماهوی قبول ندارند. ماتوده ها درعین حال که مفهوم آخوند سیاسی را امری مسخره وپارادوکسیکال می دانیم وبا تعابیر وجمله ساخته های زیادی مثل "آخوند را چه بحکومت" یا "آخوندها بلدنیستند شلوارشان رابالا بکشند و.." وازاین قبیل؛ بسخره ومزاح می گیریم؛ ولی درهمین حال آخوند را تنها منبع ومرجع دین مان کمافی السابق قبول داریم. بعنوان مثال حتی طبقات روشنفکر وبی دین و براندازما هم درکفن ودفن ومجالس ترحیم مرده ها وحتی اعدامی های سیاسی خود می روند و دنبال یک آخوند عمامه بسرمی گردند ومی آورند. لذا توده ها ضمن رد کردن وجه سیاست آخوند وجه دینی اورا نفی نمی کنند. ورازقضیه این جاست: "توده ها برای "ثواب" بمعنای پاداش اخروی دنبال آخوند حکومتی راه می افتند. وآخوند حکومتی "صواب" بمعنای کاردرست وراضی دنیوی وسیاسی وحکومتی خویشتن آن را مصادره وتبلیغ می کنند.
بعبارت رساترما توده ها ماهیت وجود آخوند(نماینده وواسطۀ ارتباط ما بادین و خدا) را پذیرفته ایم وآنچه را که قبول نداریم کارآمدی آخوندبرای سامان اموردنیوی مان (حکومت) است. هنگامی که ما با فراخوان روحانیان برای مراسم های حکومتی مواجه می شویم؛ آن را چه با یقین واغلب با تردید بعنوان "ثواب" قبول می کنیم وبا این قصدقربت ازخانه خارج می شویم. اینکه چطورمی شود که توده های بقصد "ثواب" آمده وقتی انبوه جمعیت می شوند شعارهای مادی وبنفع حکومت را فریادمی کنند؛ مربوط است به یک نظریۀ جامعه شناختی که بانام "انبوه خلق" معرفی می کنم.
این نظریه توضیح می دهد که چطور مردمانی با اهداف متفاوت وبا ذهنیت های متناقض به یک شعارواحدمی رسند. دانشمندان نظریه پرداز اینطورتوضیح می دهند که وقتی بدن های افرادی با ذهنیت ها واهداف متفاوت درکنارهم قرار می گیرند و جمعیت (انبوه خلق) می شوند؛ بلافاصله ازذهنیت فردی تهی شده وذهنیت جمع که شعاردهندگان سازمان یافته آن را اعلام وتکرارمی کنند را جایگزین ذهن خویش می کنند. وتازمانی که در"انبوه خلق" راه پیمایی یا تظاهرات می کنند ازشعاربلندگوهای حاکم تبعیت می کنند. تاجائیکه بعدازاتمام مراسم وبرگشتن به ذهنیت فردی خویش ممکن است ازدیدن خودمان درحال فریادکردن شعاری متناقض با باورهای فردی وشخصی مان متعجب وناراحت بشویم. ولی این باعث انصراف ما از "ثواب" خواهی که انگیزۀ معنوی وآرامش بخش قوی تری است نمی شود وباردیگر که فراخوان داده می شود؛ توده با این قصد که فردیتش را حفظ خواهد کرد مجدداً شرکت می کند. ولی همانطورکه گفتم بمحض قرارگرفتن دربین جمعیت بسرعت همرنگ جماعت می شود.
4- پایان این توضیح بسیاربسیارمختصردرموضوعی بسیارفربه را می خواهم برگردم ومثال بزنم که چطورما ازدانی تا عامی تحت نفوذ بخش دینی وآخرتی روحانیان هستیم. وروحانیان چه با تقلب وزیرکی ازاین حس دینی وآخرت خواهی ما برای خراب کردن دنیای مان استفاده می کنند.
نماز عیدفطر مثال خوبی است که ببینیم چگونه انبوه میلیونی آدم ها صیح زود روز عید برمی خیزند وخودشان را به مصلا می رسانند تا بابرپایی نمازعید "ثواب" عبادت های یک ماهۀ رمضان را امضاء نهایی کنند. نمازعیدفطررا ازآن جهت مثال خوبی می دانم که برای شما کاملاً ملموس است ویا خودتان ویا درنزدیک خودتان آن را تجربه کرده اید ودیده اید که حتی مسلمانانی با عقاید برانداز وفحاش نسبت به آیت الله خامنه ای هم می روند وبه امامت ایشان نمازفطرمی خوانند. یا...هو
۷ نظر:
دلقک گرامی،
سلام،
این که آن پست مادر نبود، بود؟ من مشتاقانه منتظر آن پست هستم.
یک سوال نامربوط شاید برای من پیش آماده، و اینکه شما که سالهاست خارج از ایران هستید، چگونه ارتباط حسی خود را با حس تودهها حفظ کرده اید؟
سلام Joshua
آن پست مادر درهمان اولین پاراگراف که با جملۀ "قبل ازظهوراحمدی نژاد درردۀ اول سیاست ایران... شروع می شود. منتظرحال ناخوش من است چون باخوشحالی که نمی شود ازبدبختی تعریف کرد. امیدوارم بزودی چنان ناخوش بشوم که یک ضرب بروم سراغش وتا ته جام زهررا درنیاورده ومقابل شما نگذاشته ام رهایش نکنم.
واما پاسخ پرسش دوم شما می تواند دوتاکتاب قطورباشد که من درچند خط می نیسم اگرمفید بود.
1- آن خیلی وقتی که شما به آن درازی نوشته ای بکوتاهی دوسال بیشترنیست!
2- من یک مفسر فلسفی هستم ونه تحلیل گرسیاسی. لذا اولاً روزمرگی هارا مهم وقابل بحث وراه گشا نمی دانم و به آن ها نمی پردازم؛ وفلسفۀ حاکم بریک پدیدۀ زیست بشری اعم ازمادی یا معنوی یا انضمامی یا انتزاعی چیزی نیست که به راحتی ازروزی به روزدیگر یا ازسالی به سالی وقرنی به قرنی یا درطول همۀ عمربشردرروی کرۀ زمین تغییرکند یا قابل تغییر باشد. ونهایتاً اینکه این بخودخواهی متواضع من مربوط است که شما باورمی کنید که من باحس تنهایم می نویشم. من حس فلسفی پدیده ای بنام دین اجتماعی را سوارمطالعات کلاسیک وتئوریک آزاد ومشاهدات ومطالعات میدانی درایران وسایرنقاط جهان بمدد مدیای جهانی و... می کنم ومی شود آن چندخطی که شما حوصله بکنید وبخوانید والبته 99 درصدمردم همین حوصله راهم ندارند. لذا من اگر بجای دوسال دویست سال هم ازایران دورباشم دراصل فلسفۀ دین اجتماعی وحس واکنشی لاجرم تودۀ مردم به آن کمترین تغییری بوجودنخواهد آمد. تابعد.مرسی. یا...هو
سلام
شما توده ها چرا اینهمه اشتباه می کنید؟
****
امشب بحث داغی در مورد همین مطلب تو خونهءما پیش اومد.همسر من می گفت که تمام دلایلی که شما نوشتید رو خودش دیده وهمه اش واقعیه ومن باور نمی کردم آدمایی هستن که با اینکه کاری رو درست نمی دونن اما بدون اینکه لولهءتفنگی در کار باشه،با پای اراده ءخودشون...ولی واقعیت داره.
گاهی پیش میاد که آدم راجع به یه موضوع اصلا"فکر نمیکنه ووقتی که اتفاق می افته میبینه اگه فکرشو کرده بود یا کسی یه یادآوری ساده کرده بود،مانع اون اتفاق میشد ؛اما وقتی از قبل همهءعواقبشو میدونیم...؟؟؟
****
به نظر شما ،اگه کسی نتونه این رفتارا رو بفهمه و خودش دچارش نشه وفکر کنه باید از قدرت تفکرشم هر چند ضعیف استفاده کنه،جزء" کودن واحمق های تمام عیار"به حساب میاد یا باید احساس غیر طبیعی بودن بکنه و به یه متخصص مراجعه کنه.من اینو جدی میگم آقای ایرانی به نظر منم حالا که خوب نگاه می کنم این قضیه بین توده ها(به قول شما.من می گم مردم.تازه نه "ما مردم")وجود داره و واقعیه ولی تقریبا"تمام این رفتارا زشت و دوست نداشتنین.وحتی منفور.
انقدر همه چیز به لرزه دراومده که فکر میکنم شاید توی جماعتی قرار گرفته ام واین ذهنیت اون گروهه که داره...این تلقین شماست از بس که آدما رو دسته بندی می کنید.
***
چرا "ما توده ها"؟انقدر این تاکید برام سوال بود که فکر کردم شاید این یه چیزی باشه مثل "فرابشری"یا"دوست داشتنی" و نه "ما-توده ها-
با سلام خدمت استاد عزيز و تشكراز مطالب مفيد اين پست . حال ميفهمم كه چقدر كلامتان به جان مي نشيند چون شما امور را از جنبه فلسفي تفسير ميكنيد و فسلفه هم كه ريشه در نفس و ذات انسان دارد .زنده باشيد و همچنان پر بار و انصراف تان از بالاترين را تبريگ ميگويم به تعبير آقاي عبادي از دويچه وله "بوي گند و تعفن بالاترين" هم به زودي به مشام خواهد رسيد حيف مطالب شما كه برود در بالاترين بگذاريد انها به مطالب خاله خشتكي شان مشغول باشند(ببخشيد بي ادبي است ولي كلمه مناسب تري پيدا نكردم)
خانم کیمیا
تأکیدم بر ما توده ها جنبۀ تعریض به روشنفکران مرجع دارد. که یا ادعا کم کنند یا راه موردنیاز وتأیید وتحریک توده هارا کشف وترویج کنند.
هیچ بشری احمق وکودن نیست. این تأکیدهم درمقابل نیمچه سوادهایی مثل من وتو است که فکرمی کنیم چون دوتا کلاس رفتیم ودوتاکتاب خواندیم اولاً همه چیز را می دانیم وفاجعه بارتراینکه باتفرعن جاهلانه توده های "گیرافتاده درسختی های زندگی ومعیشت و...ده برابربیش ازخودمان" را نفهم وکودن وتکیه گاه رژیم و... معرفی می کنیم. وبدترازآن زمانی است که فقط گفتن جمله ای بامضمون "مردم نمی فهمند. یا تاما این مردم بی سواد وهالورا داریم..." و...نشانه های فهم ودرک وبارک الله وروشنفکری می شود. البته که من قبلاً هم گفته ام که موارد را کاریکاتوریزه می کنم که باعث درد بیشتری درهمه مان بشود تا جستجوی درمان مناسب تری را تعقیب کنیم والاً نه توده ها اینقدر اسیر ومظلوم وفهیمند ونه نخبه ها اینقدرشریر وظالم وجاهل. اما هنگام هشدار به آن کسی اول خبرمی دهند ومی رسد که خودش مدعی است که بیدار است. تابعد. یا...هو
سلام به آ.x مهربان.
مرسی ازمحبت ولطفت وچقدراصطلاح "خاله خشتکی" تان را دوست داشتم وبه دایرۀ واژگانی ام افزودم. مرسی بازهم دق الباب کن گاهی. یا...هو
فتنه احمدینژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنهای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدینژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنهای، باعث شدند که حضرت امام خامنهای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدینژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدینژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.
ارسال یک نظر