۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

آیا دلقک بزودی منجمد خواهد شد درپستوی صحنه؛ مثل تماشاگرانش!



Untitled

واکنش هایتان به دوپست قبلی

یک ناامیدی کامل بود.

ازخوانندگان خاص -موافق یا محالف- که هم بهره بردارند 

وهم در"پُز"بی اعتنای "ما نبودیم" انتطاری ندارم.

ولی ازخوانندگان قدیمی ومستمرصدور

یک "اَه" یا "بَه" واجب عینی است!


۸ نظر:

خ.آ گفت...

دلقك عزيز نا اميد نشويد من كه بالشخصه دو سه بار پست شما خواندم تا كاملاً بفهمم . به نظرم ما ادمهاي خيلي بدي هستيم زود از همه چي دلزده ميشويم فكر كنم احمدي نژاد ديگه جذابيتيش را از دست داده و خسته كننده شده براي همين ديگه كسي به ..... هم نمي گيردش.نميدانم شايد هم من اشتباه ميكنم.
راستي جايتان خالي در مسير راهپيمائي 22 بهمن چه بنرهاي عظيمي از آدمهاي.... مثل لاجوردي نصب كرده اند، قدم به قدم .آدم حالت تهوع ميگيرد از ديدنشان صبح كله سحر

ابراهیم سالک گفت...

آقا دلقک خسته نباشی‌ و قلمت مثل همیشه روان و لبت پر خنده باد! واقعا گل کاشتی تو هر دو پست و البته که مخصوصاً پست اول‌.

بزنم به تخته ماشاالله ماشاالله ‌یکه و تنها خوب داری می‌‌تازی! هر چی‌ که تو دعواهای قبلی‌ مون جر زدی رو هم به سلامتی‌ این دو تا بخشیدم؛ برو خوش باش :)

از بهانه‌های نامربوط عدم امکان دیالوگ و لکنت زبان و امتناع ارتباط که بگذریم، خدا وکیلی چند وقتی‌ می‌شه که غم نان من رو از راحت اینترنت بی‌ پایان دور کرده و شاید دیگه هم اجازه ی نزدیک شدن نده؛ که در این صورت سرت سلامت و قلمت روان و دور و برت پر رهرو باد!
با بهترین آرزوها برای دلقک پیر زحمت کش...

ابراهیم سالک گفت...

راستی‌ یادم رفت خواهش کنم به کیمیا هم خیلی‌ خیلی‌ سلام برسونی!

Joshua گفت...

دلقک عزیز،

من نمی‌دونم جز کدام گروه از خوانندگان بلاگ شما هستم، ولی‌ این رو میدونم که تا حالا هرگاه که سوال یا نظری داشتم براتون کامنت گذشته ام.

پست بدون تیتر شما خیلی تک و مفید بود. دیروز بیش از ۱۰ بار وارد بلاگ شدم تا ببینم آیا بازم چیزی بهش اضافه شده یا نه.

من از اون دسته آدمای هستم که روزمو با اشتیاق خوندن یک پست جدید در بلاگ شما و شب رو با آخرین چک کردنش برای خوندن کامنت‌های اون پست تموم می‌کنم. پس به عنوانه یک طرفدار پرو پا قرص روی من حساب کنید، ولی‌ منم خواهش می‌کنم از‌ام توقع نداشته باشین که وقتی نظری یا سوال ندارم، پرحرفی کنم.

در ضمن، این رو هم بگم که نمیدونید چقدر از دیدن جوابی‌ که به هر کامنت من میدید خوشحال میشم، پس میفهمم که چقدر مهم که ما هم به پست‌های شما جواب بدیم، ولی‌ نیاد چیزی هم برای گفتن باشه تا بگم، نه؟

دوستدار دلقک

Dalghak.Irani گفت...

سلام خانم آشنا
متشگرم که واکنش نشان دادید. ناامید هم نیستم ولی بهرشکلی هرنویسنده ای باهربضاعتی نیازمندگرفتن بازخورد ازمخاطب است هم برای تشویق وهم برای تصحیح وهم برای تفریح!
راستش احمدی نژادبرای من پیرمرد دلقک هم کمترین جذابیتی که نداشت ازروزاول بلکه هروقت می دیدمش بلافاصله می گفتم اَه اَه این که شکل میمون میمونه خدارحم کنه به زن وبچه اش!. ولی خب اینقدرسماجت کرد وخودش را به تلویزیون تحمیل کرد و حرف زد وزد که دیگر بی خیالش شدم. ورفتم آن پش مشت های صحنه را دارم می گردم ببینم چطورشده وازکدام پنجره وبکدام سهل انگاری و... این میمونه راه پیداکرده به سیمای ما وگلگون رخسار ماقبل ازخودش را به زردی و نازیبایی کشانده. لذا من بعنوان مرده شور ضامن زشت وزیبای مرده ها نیستم وفقط می گویم که این مرده ای که همه فکرمی کنند مرده نمرده اگرکسی قصد کشتن اش را دارد. قدرتش درپاشنه اش مثل آشیل. یا چشمانش مثل اسفندیارنیست وتیررا باید به یک جای دیگرنه بدترش باید زد.
درمورد بنرها هم متأسفم می دانم دیدن این همه چهرۀ خونریز وبی رحم وانسان نا انسان چه سخت ومشکل است هرروز. خداییش حداقلش این است که بهردلیل احمدی نژاد ورفقایش را که ادم می بیند یاد خون وخون ریزی نمی افتد چون کاره ای نبودند به اجبار یا به اختیار. حالا یک لحظه تصورکن که اگرمجبور بودیم هرروزبجای احمدی نژاد عسگر اولادی را یا بادامچیان را یا حسین شریعتمداری را یا برخی ازبچه های چپ مذهبی که مأمورتیربودند اوایل انقلاب و...تحمل می کردیم خیلی سخت بود. امیدوارم با قهری که سه مرجع نشان دادند این موج خروج روحانیان مؤثر ازقدرت سیاسی شتاب بگیرد که درحکومت عرفی بتوانیم آدم های بروزتر ومدرنی را برای دولتمان برگزینیم به امید آنروز وممنون ازشما! یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

سلام آقای سالک عزیز.
مرسی. شما لطف دارید. همواره برای شما احترام قایل وموفقیت آرزو بودم وداشتم. کامیاب وشاد باشید. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

مرسی Joshua سلام
دلقک وپیروبچه هرسه ازجنس حس ساخته شده اند ونه ازجنس عقل. لذا همیشه دنبال علت ودلیل ومستمسک وبهانه وحرف داشتن یا نداشتن وحوصله داشتن ونداشتن دیگران وازاین قبیل فاکتورهای آدم های عاقل نمی روند ومنتظرند که مامان درراه آشپزخانۀ غیراوپن دستی به نوازش برسرش بکشد وبابا درهنگامۀ شستن ظرف ها قصه ای ازشاه پریان برایش بگوید. مرسی که حس خوبی بمن می دهی همیشه با کامنت هایت. یا...هو

ناشناس گفت...

سلام دلقک عزیز
اوضاع و احوال کشور به خصوص دهه فجر ( بخوان دهه زجر) حالمان را حسابی گرفته .هر بار که به این صفحه تلویزیون ... نگاه می کنم وتظاهرات دوران انقلاب را می بینم حسابی غمگین می شوم . چه ارزوهایی داشتیم و چه آرمان شهرهایی برای خود ساخته بودیم . البته من کم کامنت می گذارم ولی هر روز چند بار به وبلاگتان سر می زنم . اگر کامنت نگذاشتم به حساب دلتنگی از این اوضاع بگذارید.
سرفراز باشید