۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

بی خاصیت ترین مجلس؛ با معنا ترین انتخاب! نگاهی به انتخاب رییس خبرگان رهبری.

Jews Pray



1- مجلس خبرگان رهبری درجمهوری اسلامی ایران اگرهم مهمترین ارگان رسمی در تعیین مقتدرترین شخص بدون مسئولیت نطام است؛ که است. ولی درعین حال بی خاصیت ترین سازمان تأثیرگذار درجریان امورکشورهم است. بعبارت دیگر اگرچه تصمیم اولیۀ خبرگان درمورد "چه کسی ولی فقیه مطلقه باشد" بسیار حیاتی ومهم بوده و است. لیکن ازفردای انتخاب رهبر وبدلیل چیرگی قاعدۀ فقهی "دُور"به چگونگی انتخاب اعضای آن، مجلس خبرگان تبدیل به تشریفاتی ترین وبی خاصیت ترین چینش سازمانی جمهوری اسلامی هم می شود. به این معنای ساده که چون اصلی ترین وظیفه ومسئولیت مجلس خبرگان نظارت برعملکرد رهبر وتشخیص تداوم شرایط دراوست دراین معادله قرارمی گیرد که "فقهای شورای نگهبان که خودشان گماشتۀ رهبرهستند باید صلاحیت خبرگان را تأیید کنند وبطوربدیهی آنان اعضایی را که به رییس خودشان (رهبربالفعل) وفادار نباشند تأیید صلاحیت نخواهند کرد" لذا هیچ گاه ومطلقاً نه میلی ونه قدرتی برای بررسی عملکررهبرنخواهند داشت.


2-اینک چنین بنظرمی رسد که کم اهمیت ترین عمل هرمجمعی -دراینجا مجلس خبرگان- که تعیین اعضای هیئت رییسه ورییس خودش است؛ به مهمترین شاقول تشخیص راه سیاست درآیندۀ جمهوری اسلامی تبدیل شده است. بنابراین بنا براین دارم که باذکر مهمترین سناریوهای احتمالی پیش روی این اتفاق "طنازشکلی" و "جدی محتوایی" به شما بگویم که برنده شدن هرکدام ازسناریوها بنفع یاضرر کدام قلندر شهر چهل قلندرجمهوری اسلامی تمام خواهد شد. 

نکتۀ بسیارزیادمهم: با اعتراف به این نقص درتحلیلم که سیاست فقط برمبنای داده های منطقی جریان نمی یابد بلکه بسیاری از عوامل ظاهراً نامربوط وبی منطق سیر جریانات سیاسی را دگرگون می کند وخواهد کرد. لذا معروف است اینکه کسی درسیاست بگوید بدلیل A باید درانتظارقطعی B باشیم قبل ازاینکه حامل حقیقتی باشد واجد حماقتی است.


سناریوی اول:
علی اکبرهاشمی رفسنجانی رییس فعلی خبرگان با رأی معنا دار وقاطعی مجدداً به ریاست خبرگان انتخاب شود. درچنین حالتی برندۀ نهایی اصلاح طلبان مذهبی میانه رو خواهند بود که درتلفیقی با اصولگرایان میانه رو زمام کشوررا بتدریج بدست خواهند گرفت. وامیدوارباشیم که درچنین وضعیتی وبادرس آموزی وعبرت از ضعف تصمیم گیری وآشفتگی ذهنی درگذشتۀ خود؛ اینان بتوانند ایران را کمی بهترازگذشتۀ درقدرت بودن خویش اداره بکنند. بازندۀ مطلق این سناریو محمود احمدی نژاد خواهد بود وآیت الله خامنه ای ضرر بزرگی نخواهد کرد. البته بدیهی است که کمی بیشتر منزوی شود. درغیاب پیش بینی پیروزی جنبش سبز؛ این سناریو بهترین وضعیت برای طبقۀ متوسط خواهد بود.


سناریوی دوم:
ریاست آقای هاشمی برخبرگان تجدید شود ولی نه با قاطعیت آرای معنادار. بلکه با آرایی شکننده که باعث تقویت بیش ازحد هاشمی نشود تا او نتواند ازاین قوت برای وارد کردن بخشی ازاصلاح طلبان به مناسبات قدرت استفاده کند. دراین حالت بغیراز آیت الله خامنه ای کسی برنده وبازندۀ مطلق نخواهد بود. هرچند که احمدی نژاد تضعیف خواهد شد ولی کماکان شریک و تأثیرگذاردرصحنه باقی خواهد ماند. اوضاع کشورنیز درهمان وضعیت بی ثبات وکشمکش های دایمی وفرصت سوزهمۀ عمر جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند. برای ملت نیز مثل حاکمیت سناریوی خنثی وبی اثر مثبتی خواهد بود وملت باید چشم بحوادث بدوزد.


سناریوی سوم:
هاشمی رفسنجانی انتخابات را با اختلاف رأی نزدیک  ببازد وازریاست خبرگان عزل شود. این حالت نیزپیروزی وشکست قطعی برای هیچ کدام ازبازیگران بدنبال نخواهد داشت. هرچند که نسبت به سناریوی دوم بضرر میانه روها اعم ازاصلاح طلب واصولگرا وبنفع تندروها اعم ازاحمدی نژادی ها وسکولارها خواهد شد. درچنین حالتی آیت الله خامنه ای باید بیشترنگران باشد. چون که رسمیت نداشتن برتری هاشمی درخبرگان احمدی نژادرا برعلیه آیت الله خامنه ای تقویت خواهد کرد. برای ملت اوضاع بازهم آشفته ترخواهد شدوتنها بخش تکنوکراسی وبوروکراسی لمپن خواهد توانست منافع مادی نامشروع بیشتری کسب کند.


سناریوی چهارم:
هاشمی رفسنجانی با رأی قاطع وتوهین آمیزی ازریاست خبرگان کنارزده شود. در چنین وضعیتی جمهوری اسلامی ایران باید خودش را برای یک تغییر ساختار عمیق آماده کند. چرا که با حذف معنادار هاشمی اصلاح طلبان بطورکامل ازچرخۀ حتی عضویت درجمهوری اسلامی طرد خواهند شد. واحمدی نژاد بعنوان فاتح مطلق پیشروی خودش بسمت اشغال جایگاه آیت الله خامنه ای را ادامه خواهد داد وبسیار محتمل است که ایران درپایان ریاست جمهوری احمدی نژاد پایه های اصلی یک حکومت فاشیستی ازنوع حکومت معمرقذافی درلیبی را تجربه بکند. حکومتی که صورتش هرچه باشد محتوایش دین جدیدی خواهد بود که احمدی نژاد پیامبرآنست. 

دراین سناریو آیت الله خامنه ای انتخاب دوگانه ای پیش روخواهد داشت: اول اینکه حاضربشود ازقدرت های بالفعل وظاهراً قانونی اش به تثبیت قدرت احمدی نژاد کمک کند. دراین وضعیت که ایده آل احمدی نژادهم است ممکن است آیت الله خامنه ای اجازه داشته باشد تا پایان عمرش درسمت تشریفاتی ولی فقیه باقی بماند. دوم اما وقتی است که آیت الله خامنه ای حاضرنباشد دیگربرای تیم احمدی نژاد کاربکند. درچنین حالتی ودرغیاب هاشمی که باعث خواهد شد بخش عمده ای ازحوزه راهم ازدست بدهد یا باید برعلیه احمدی نژادکودتا بکند ویا قبول کند که دورۀ قدرتش تمام شده ودرچشم اندازی نه چندان دورباید جمهوری اسلامی "اسلامی" را بخاطرات دورش بسپارد. در این سناریو توده های محروم با گرایش انگلیسم بازهم بیشتر متنفع خواهند شد واحمدی نژاد برای فتح سریعترنهادهای دیگر قدرت آنان را دوپینگ مالی خواهد کرد. البته طبقۀ متوسط هم خیلی ضرر نخواهد کرد چرا که تثبیت اوضاع دریک حکومت مرکزی آهسته آهسته شفافیت ایجاد می کند وهربازیگری قدرت انتخاب پیدا می کند. برعکس زمان هایی که سگ صاحبش را نمی شناسد وهمه سردرگمند.


3- پیش بینی خود من باحتمال بسیارزیاد تحقق سناریوی دوم است یعنی کماکان برآموزۀ ذاتی وبنیادین جمهوری اسلامی بالفعل"نه سیخ بسوزد ونه کباب".  لذا جمهوری اسلامی درهمین تشتت وآشفتگی سیاسی و بالبشوی مدیریتی ادامه خواهد یافت وتلاش خواهد شد تاگروهی دست برترپیدانکند. و باز تأکید می کنم مثل همۀ عمرجمهوری اسلامی ایران دغدغۀ کسی کشور ومنافع ملت نخواهد بود وتلاش متمرکزواصلی همه رصد کردن رقیب و مخالف و کشف توطئه برعلیه خود وطراحی توطئه برعلیه رقیب خواهد شد.


4- واما ملت وامید هایش: امید اصلی ملت ازهیچ کدام ازاین سناریوها سیراب نخواهد شد وملت ایران باید برروی دوفاکتور "قدرت ذاتی ملت ها" و "بهره گیری بموقع از فعل وانفعالات ملی وبین المللی، خلاء ها وضعف ها واشتباهات لاجرم نهفته دربطن این سناریوها" متمرکزباشد واستفاده کند. بدیهی است که بهترین فرصت ممکن هنوز هم درچگونگی پیش بردن جنبش سبز ِدرجریان است. واگرجنبش فعلی باشناخت دقیق ازخودش ونقاط ضعف حریف تاکتیک های مناسبی اتخاذکند چه بسا که همۀ دارایی جمهوری اسلامی بدون احمدی نژاد -تشخیص من این است که احمدی نژاد بنفع جمهوری اسلامی با محوریت الیگارشی روحانیت دربرابر جنبش مردم نخواهد ایستاد- نخواهد توانست جنبش را متوقف کند. با این توضیح اضافه که احمدی نژاد فقط جمهوری اسلامی با تعریف خودش را قبول دارد وبرای جمهوری اسلامی با تعریف هیچ کس دیگروفادارنخواهد بود. یا...هو


بعد ازتحریر:
من بشدت طرفداراین نظریه هستم که احمدی نژاد کمتراز اصلاح طلبان مذهبی طبقۀ متوسط اجتماعی را نمایندگی نمی کند. وحتی معتقدم که درجمهوری فاشیستی احمدی نژاد لیبرالیسم اجتماعی موردنیاز جامعه با ثبات وگستردگی بیشتری ازهمین آزادی ها درچیرگی احتمالی اصلاح طلبان مذهبی تأمین خواهد بود.
...................
نکتۀ روشنگر:
اصراری به لینک مطالب وبلاگم توسط خودم دربالاترین ندارم. کاربران محترم کماکان مجازند هرلینکی را که پسندیدند به اشتراک بگذارند. من فقط قصدم درگیرکردن ذهن جوانان با مطالب عمیق ودردهای جامعه ام است ولا غیر. نفع شخصی ولذت انفرادی من تماشای این آگاهی بخشی است. والسلام

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

کور نوشت:
سلام بر مرد نازنین
این چند ماه اخیر که با معرفی همکلاسیم ''بامدادی'' مشتری سیرک هستم، این تحلیل ها نیاز به فکر بیشتری رو در من ایجاد میکنه، مخصوصن این آخری در وضعیت هاشمی
در هر حال خواستم بگم که لذت ببر از این انتشار آگاهی که میکنی
سلامت باشی و بمانی

سعید گفت...

چوخ گوزل:
"درگیر کردن ذهن جوانان با مطالب عمیق و دردهای جامعه"
یاشا واللاه

خ.آ گفت...

محشر بود. ولي اين فاكتور " واجد حماقتي " كه بكار بردي كمي آدم را قلقلك ميدهد ارا نبايد در مورد اين دست كم گرفت . هيجان انگيز است كه حاصل تلاش و تفكرات اين نخبگان وانديشمندان نوظهور لب گور چه مي زايد؟!

ناشناس گفت...

من واقعا لذت می برم از تحلیل های شما..
ممنون که می نویسید..
ترسی که خیلی ها بخصوص در دانشگاهها هویدا تر هست این هست حرکت این حکومت فاشیستی از نوع طالبان است .. که البته از مکتب مصباح که من فکر می کنم خودش الهام بخش طالبان بوده نشات می گیره.. اگرچه احمدی نژاد و دار و دسته اش گاو هستند(استعاری)ولی به قول گل آقا از گاو بیشتر باید ترسید چون شاخ دارن عقل ندارن!!
خیلی از رفتارهای این دار و دسته نظامی که اولین هدفش استثمار اقتصادی ملت ایران بوده موفق هم شدن این هست که اونا تمامیت خواه هستند.. و فکر می کنن یا اونا یا هیچ کس..
ولی من تو چند هفته اخیر متوجه یه مسئله ای شدم..
مردم ایران باید یه حکومت طالبانی تجربه کنن شاید به خودشون بیان.. شاید این ذهنیت رهبر خواه استبداد زده و بت سازشون یه کم عوض بشه .. و شاید دست از مجیز گویی در موقع خطر بردارند..
ببینید بخش عمده مردم ایران در یک کلام حقشون هست که تو وضعیت به مراتب بدتر از این قرار بگیرند تا بفمن که حرف اقلیت چی بوده و هست.. درکشون خیلی پایینه و فکر می کنن اولین خواسته سبزها بی حجابی و قرتی بازی هست.. این مبنای فکری این ملت هست.. پس حقشونه که هر بلایی سرشون بیاد.. اگرچه متاسفانه تر و خشک با هم می سوزه.. ولی وقتی استبدادی مثل لیبی تجربه کردن شاید به فکر این روزها بیفتند..

Dalghak.Irani گفت...

یاکورهستی وآشنا. والاّ بینایی وناشناس. هردومزیت کوروناشناس هرگز!
سلام.
مرسی به شما ومرسی تربه بامدادی ومن چقدرخوشبختم! یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

سعید یولداش (رفیق)
سلام
چوخ گوزل(خیلی زیبا). ساغول بالا زنده باشی فرزند). یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

سلام خانم آشنا
درست می فرمائید ولی قانون اساسی نثرمن یادتان باشد. کاریکاتوریزه کردن ضعف ها وقوت ها. مدح وذم ها و... تا توی ذوق خوردن خواننده وایجاد سؤال درذهن خواننده: چرا؟ ازاین که کماکان مشوقم هستید سپاسگزارم. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

واما ناشناس تازه آشنا
سلام برشما وتشکرازتعریفی که کرده اید که تا انتهای پیام تان کوفتم شد. چون من ابداً ومطلقاً با داوری شما دربارۀ تودۀ مردم همراه وموافق نیستم. زیرا که خودمن هم توده ام. واگرتفاوتی با تودۀ سطح جامعه دارم این استعداد خداییوذوق کتابت وخطابت کج وکوله است. یاد حرف گارسیا مارکزافتادم درچند پست پیش که "فقط هنگامی حق داریم بدیگری ازبالا به پایین نگاه کنیم که قصد دستگیری برای بلندشدنش داریم. البته روح شریف وجان عاشق توده ها درجای جای وبلاگم جاری است وبمن نیرو می دهد. چون شما تازه تشریف آورده اید کمی غریبه می نمایید با عمق فلسفی نگاه من. بدیهی است که ما برترین انسان وبدترین انسان نیستیم وتوده ها هم ازهمین قاعده پیروی می کنند. والبته ایران یکی ازجوامعی است که توده هایش معایب بسیاربسیارکمتری دارند نسبت به نخبگانش. من ازجوامع دیگرزیادخبرندارم ولی آنچه که عقب ماندن توده ها توسط شما که خودت هم ازجنس ما مردم کوچه وخیابان هستی استنادشده نفهمی نخبگان ما درشناخت ودرمان دردهای توده های ماست ونه زاییدۀ کم فهمی وکج فهمی توده های ما. موفق باشید وپنچه به چهرۀ زیبای خود نکشیم هیچگاه! یا...هو

ناشناس گفت...

ظاهرا شما با فساد و بخور بخور و ناکارآمدی مطلق دولت احمدی نژاد (تورم- بیکاری- نابودی تولید داخلی و...) مشکل خاصی ندارید! و آزادی های ظاهری مثل حجاب را مهمتر از آن میدانید!!

Dalghak.Irani گفت...

سلام ناشناس عزیز
آن فاکتورهایی که توی پارانتز ذکر کرده اید البته خیلی مهم هستند. امامشکلی که درموقع استناد به آنها بروز می کند این است که شما طبق کدام سند وآماری اولاً ودرمقایسه با کدام وقت ودوره وزمان این ادعا را می کنی!
من چون قادربه ادعای اینطوری نیستم لذاجرأت ورود واظهارنظرصریح هم نمی توانم بکنم. مثلاً آیا درفلان دوره-هردوره ای- درجمهوری اسلامی تولید وبیکاری و... وضع بهتر وروبه حلی داشته وچقدر. یا نه این مرده درهیچ زمانی معجزی نشان نداده است واگرتادیروز زورمندان سیاسی وفکری فربه ترمی شدند امروز گدا وطفیلی بنان ونوایی رسیده اند.
یهرحال هر مشکلی باید به سطح خیابان بیاید تا من هم تحریک به نگاه کردن وفهمیدن بشوم. مشکل اقتصادی بهردلیل فعلاً نماینده ای درخیابان ندارد وتظاهرات خیابانی علت های اجتماعی دارد که حجاب یکی از بزرگترین مظاهرآن است وموسیقی وتفریح وآزادی های سبک زندگی ومدنی. وچون من هم بزرگترین مشکل ایران را عدم قبول فرهنگ لیبرال مدرن ازسوی روحانیون متحجر بدلیل دین بمثابه عنصری پیشاتاریخ می دانم. طبیعی است که هرمسئول مجهز به این سلاح را درراندن روحانیان ازسیاست به حجره های دینی را همراهی می کنم وخواهم کرد. یا...هو