The Persistence of Memory |
1- جنبش های مدنی ناشی از(چربش قطعی فاکتوراقتصادی) ولی منجربه سیاست! در مصر و تونس واعراب مسلمان منطقۀ خاورمیانۀ بزرگ، محرک جنبش سیاسی باخواسته های مدنی (با چربش قطعی فاکتورلیبرالیسم اجتماعی) درایران شده است و نه بالعکس! دقت در فاصلۀ زمانی بین خیزش های عربی با اوج جنبش سبزوبالعکس مهمترین آدرس توضیح دهنده است.
2- ذهنیت توده های مردم ایران بیشترازهرزمانی دیگردرسی سال گذشته بسمت انفعال مثبت ژلاتینی شده است. به این معنا که اگرتوده ها هنوزدرورود به بازی اعلان نارضایی خود ازحکومت تردید دارند؛ درمقابل نسبت به بازی با برگ حکومت هم دچارانفعال منفی هستند. وحاکمیت دست پریک سال پیش خود درمورد اجماع در سرکوب اعتراضات را ازدست داده است. درچنین حالتی توده ها پالس های فرستاده شده ازسوی طرفین دعوا را رصد می کنند تا با تشخیص حسی برندۀ نهایی مناقشه، آهسته آهسته وارد صفوف طرف برنده بشوند. این موضوع مهمترین دست آورد جنبش 25 بهمن دراین مقطع است. گسترش دامنۀ جنبش ازتهران به شهرهای بزرگ که بیشتر ازهمۀ مقاطع جنبش سبزپارسال نمود داشته است مهمترین نشانۀ این چرخش توده ای است. درسرتاسرجنبش سبزکانون های اعتراضی متشکل درشهرهایی مثل اصفهان وشیراز ومشهد وکرمانشاه با این دامنۀ اثرگذاردیده نشده بود. وجنبش سبز بیشتر شورش تهرانی های متوسط بود تا جنبش ایرانیان.
3- دیگردست آوردهای جزیی جنبش اعتراضی 25 بهمن نیازی به بازشماری من ندارد که بسیاری آ ن هارا شمرده اند وخواهند شمرد. این دو مشخصۀ برجستۀ جنبش جدید ایرانیان را ازآن جهت مهم می دانم که به همۀ ما یاد آوری می کند که نان با کیفیت فقط ازیک تنور بهنگام قابل درآوردن است. که درداغی احساساتی وکم بینای 88 نان مان سوخت ودرسردی رهاشدگی بلاتکلیف دریک سال گذشته نان مان آجرشد. بعبارت دیگر اینطورنبود که بعدازخاموشی بمثابه پایان جنبش سبز در22 بهمن سال 88 اگررهبران جنبش هرموقع ازسال گذشته فراخوان راهپیمایی اعتراضی می دادند مردم لبیک گفته و25 بهمن خلق می کردند. ابداً اینطورنیست وبرخی درخواست مجوزهای پیش ازبهمن 25 هم حرف مرا پشتیبانی می کند. بنابراین اگرباخیزش مبارک جدید برخورد مناسب نشود، می تواند خیلی زود به نقطه قوت حاکمیت در ترمیم شکاف های داخل خودش منجرشده وبه سرکوب پردامنه تری نتیجه بدهد.
4- چون حاکمیت گروه سالارایران مثل حاکمیت یکه سالارلیبی ساختارمدرن ندارد -معمولاً ساختارهای مدرن جامعۀ مدنی حتی ضعیف را مثل مصروتونس و... دربطن خود دارد واجازۀ تنفس حداقلی را می دهد- لذا امکان مدل رهبری جمعی وشبکه ای و توده ای جنبش را منتفی می کند وجنبش های مثل 25 بهمن درغیاب یک مرکز رهبری درمعیار "فرماندهی" خیلی زود به انفعال دچارشده وازپتانسیل تحرک تهی می شوند. بنابراین مهمترین نیاز درحال حاضرجنبش بوجود آوردن یک ستاد فرماندهی فعال است.
5- کمیت وکیفیت اهداف این ستاد فرماندهی -اگرچه مهم است ولی چون تأثیرگذار آنی نیست- اولویت اول را ندارد ومهمترین موضوع نَفٌس وجود این ستاد و تصمیم گیری است؛ چه اهداف حداقلی باشد یا حداکثری. ومهمترین فاکتور درداخل خود این ستاد رهبری وفرماندهی جنبش هم این عنصرکلیدی است که آیا رهبر یا رهبران خودشان با خودشان یک سویه هستند یانه. به این عبارت روشن ودقیق که آیا خود رهبران می دانند بدنبال چه هستند یانه! اینکه تو اصرار داشته باشی که هم نقش پوزیسیون رژیم وهمزمان نقش اپوزیسیون همین رژیم را بازی کنی نقض غرض است ومعلوم است که تو خودت هم مطمئن نیستی که چه می خواهی. رژیم مستقر باید خودش ازخودش دفاع کند ورهبرجنبش وظیفه ندارد ابعاد پیش روندۀ حنبش بسمت رژیم را کنترل کند. آنچه که از دعوای بین جنبش ورژیم حاصل خواهد شد بستگی بنوع رفتار وزور وچربش هرکدام درحفاظت ازمنافع خویش دارد. همانطورکه رژیم مستقر خودش را موظف برعایت اپوزیسیون نمی داند، رهبران جنبش هم نباید ملاحظۀ رژیم را از اصلاح کوچک تا براندازی کامل دغدغه داشته باشند.
6- رفتارمهدی کروبی درست است که خودش را ازاین حاکمیت جدا کرده وهراتفاقی برای جمهوری اسلامی را ازاصلاح کوچک تا براندازی کامل آن به رفتار حاکمان بالفعل منوط ومربوط کرده است. جنبش مردمی درکمترین حالت از رفتاربزهای گله تبعیت می کند وبه هرسوراخ سنبۀ سرراهش سرک می کشد ونه ازگوسفندان بفرمان نی چوپان که همان جایی می روند فقط که چوپان اراده می کند. وظیفۀ جلوگیری از فضولی های بزهای گله مطلقاً به صاحب ِ خانه واملاک (دراینجا رژیم مستقر) بستگی دارد که یا حصارهایش را محکم کند ویا با علوفه ای مورداقبال بزها آنان را از فضولی بازبدارد. ونه به چوپان که هدف ومسئولیتش چراندن گله بقصد سیرشدن است.
7- چنین پیداست که میرحسین موسوی تدبیرخوبی کرده ونماینده ای بخارج کشور فرستاده. اگرفرددومی ازسوی مهدی کروبی هم اجازۀ نمایندگی دارد یا نه می تواند کمک کننده باشد بسیارخوب خواهد بود. ولی اگرهم چنین نیست عیبی ندارد. مهم این است که درحصر کامل رهبران جنبش درداخل کشورجنبش ازدورنیفتد وبرنامه ای برای چگونگی ادامۀ راه طرح شده وآماده باشد. موضوع مهم این است که هستۀ تصمیم گیری متشکل درخارج دوررا به کاربران سایت بالاترین وتشکل های بی شماربا صفت مشترک "سبز"وانگذارند که اهمیت جنبش را ازیک کارسیاسی سترگ به شوخی های مهوع فروبکاهند وهرمغزعلیل وبا حسن نیتی ویا هرآدم زیرک و مزدوری مرتب اعلان های گوناگون دعوت به فلان وبهمان بکنند وجنبش 25 بهمن را موردلفاظی های خویش قرار بدهند.
8- مشخصاً بنظرم می رسد که آقای امیرارجمند بعنوان نمایندۀ مهندس موسوی باید بسرعت اطلاعیه بدهد ویک منبع مشخص (مثل ستادهماهنگی راه سبز امید یا هرچه خود صلاح می دانند) را بعنوان تنها منبع موثق ارتباط بین بدنۀ جنبش با رهبران را تا رفع حصررهبران معرفی کند. تا بدنۀ جنبش وشبکۀ اجتماعی مبلغ واطلاع رسان سردرگم نشوند. باز تأکید می کنم که وجود این منبع مورد تأیید، بسیار مهمترازاین است که تصمیمات چگونه وبا چه ابعادی گرفته می شود. بعبارت دیگر اینک نفس تصمیم به نوع تصمیم مقدم است. نوع تصمیم هم اهمیت بعدی دارد که لابد سازو کارهایی درمورد گروه رهبری آلترناتیواندیشه شده است وبه مسئولیت خود عمل خواهد کرد. یعنی کس یا کسانی که تصمیم به معرفی منبع موثق صدوراعلامیه ها می گیرد بطریق اولا درمورد محتوای اعلامیه ها هم تصمیم خواهد گرفت.
9- وسخن پایانی اینکه: "اشخاصی که بتصادف یا به تدبیردرمسیرتصمیم سازی و تصمیم گیری برای جنبش مردم ایران قرار گرفته یا می گیرند اول باید خودشان هدف مشخص ومصممی تعریف شدۀ ریاضی داشته باشند. والا جملۀ بلاتکلیف: "می خواهیم رژیم را اصلاح کنیم ولی اگررژیم واکنش مثبت نشان نداد وجنبش وارد فاز براندازی شد ما نیستیم." نقض غرض وهدردادن خون مردم است. یا...هو
۸ نظر:
سلام استادو ماشالله چقدر در اين آخر هفت فعال بوديد . نفسم گرفت از خواندن مطالبتان و مغزم تقريباٌ هنگ كرده ماشالله خدا قوت دهد
فردا روز مهمي است در باره فردا چيزي نمينويسيد؟ بالاترين هم كه كلاً اينجا تعطيل شده .نميدانم خوب است يا بد .
سلام. مرسی. لطف شما. انرژی ما: پاسخ مفصل شد به شما. یا...هو
نقاشی از سالوادور دالی
این نقاشی از بین بردن مفهوم زمان رو القا میکنه.
سلام
دلقک عزیزم هنوز تشنه خواندن مطالبی به این سبک هستم ،
چقدر ضرر کردم تا به حال این تابلو زیبا را نمی دیدم ...
دست مریزاد!
سلام
من فراموش کردم سوالم را بپرسم ، وقتی می گفتی ' تشخیص حسی برنده نهایی مناقشه... ' یک حس خاصی پیدا کردم، انگار کسانی که اینطوری به جنبش سبز بپیوندند ، یه کم سخت ترند، من از سواران باد می ترسم آیا حس من اشتباه است؟
ادوارد سلام وآره وانشاءالله. یا...هو
کیانا خانم چقدرزودخودت را لو دادی وآبرویم را بردی وحالا دیگر همه فهمیدند توعاشق منی که صعودکرده بودی تا تیترمطلب ومرا متهم می کنند که بزم عشق وعاشقی راه انداخته ام بی پرسشی ازآنان درمعرض همگان. ولی خب بدهم نشد مگرجرم است که یکی هم بعدازمدت ها پیدابشود که عاشق نه آدم ها که دلقک ها باشد وخنده همگانی شود. یا...هو
کیانا سلام
همین الان بدرقه ات کردم ازدر خب سؤالی داشتی می پرسیدی همانموقع عزیزم که مجبورنشوی بروی روی هرۀ پنجره برای پرسش ازبادسواران. مواظب باش اگربادی آمد فقط "باد ماراخواهد برد" عباس کیارستمی باشد والا سوارش نشو وهمراهش نرو وبا احتیاط ازپنجره بروپایین وتوی ولی عصر آتش روشن کن برای بچه ها که چشم هایشان نسوزد. والبته نگران نباش فعلاً که خاک است وبیشترآتش وخبری ازدواربعۀ دیگر باد وآّب نیست. پس تا بادی بیاید که بزحمت سوارشدنش بیارزد خیلی مانده و آنموقع دلقک هم آنجاخواهد بود وجلو بادسواران را سد خواهد کرد. مرسی که اینقدر مثل خودتی: مثل کیانا!یا...هو
ارسال یک نظر