۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

چه کسی برنده خوهد شد: آیت الله ها یا پابرهنه ها!

Landmark for Peace Memorial



1- اگرتا دیروزنوع سیاست ورزی محمود احمدی نژاد همه وهمۀ کارشناسان مدرن را سردرگم کرده بود؛ امروزاما من دلقک رانیزکه یک حس توده ام بحیرت واداشته است. این دیگردردکان هیچ سیاست تا کنون دیده شده ای نمی گنجد: کشوری که رییس جمهور دارد ورییس جمهورندارد! 
همه چیزدرمورد چگونگی تقسیم قدرت درجمهوری اسلامی بمثابه گروگان گیری سرنوشت یک ملت؛ نوشته یا نانوشته معلوم شده بود وسی ودوسال است خون مردم را توی شیشه کرده است. تنها همین یک مورد نه مکتوب ونه شفاهی پیش بینی نشده است که اگررییس جمهورباتمسک به صراحت قانون اساسی درمورداختیاراتش ودر اعتراض به نقض اختیاراتش حاضربه "ادامۀ کاربدون برگردانده شدن اختیاراتش نشد وحاضربه استعفاء هم نشد؛ هیچ تمهید دیگری هم مثل مریضی، ازکارافتادگی، فوت، دیوانگی، ناکارآمدی و...هرآنچه می شود طبق عرف وقانون به آن ها تمسک کرد و رییس جمهوررا برکنارکرد هم ممکن نبود باید چه خاکی برسرمان بریزیم!


2- این سؤالی است که امروزدرمقابل آیت الله خامنه ای وهمۀ الیگارشی نالایق گذاشته شده است. واین سؤال یک استثناء است که ازبس احتمال وقوعش هم یک استثناء درحد محال بوده که کسی حتی تصورش را هم نکرده درطول 32 سال تا راه حلی اندیشیده شود. چرا؟


3- چون الیگارشی با یک سازوکارمحکم قانونی وشرعی چنان صحنه را تورریز بافته بود که حتی مورچه ای ناوابسته به الیگارشی نتواند ازسوراخ های آن بدرون حوزۀ قدرت مطلق نفوذ کند. ازقانون اساسی چهارمیخه با "مبانی اسلام نامتعین وسیال وقابل تأویل وتفسیربه هزاران قرائت متناقض ومتضاد" بنفع خودشان وبه قیمت بلاتکلیفی و هرج ومرج امورکشوردرهمۀ زمینه ها؛ ونهایتاً مطلق دیدن قدرت ولی فقیه به فراتر ازهمین قانون اساسی چهارمیخه گرفته؛ تاشورای نگهبان بی قانونی در کشور  و مجمع تشخیص مصلحت وآن خبرگان مرده ها و.... مجال تنفس به هیچ تنابنده ای جزاربابان فقیه وطفیلی های حقیرشان نداده بود.

4- حتی هنگامی که سید محمد خاتمی ازاین توررد شد وبلافاصله گروه روشنفکران بدون اندیشه وهوچی شروع کردند وهمۀ آموزه های لاک وهیوم وروسوووبرو پوپر و... را با خط عربی حضرت محمد بارها وبارها مکرردرمکرربازنویسی کردند، و جناح راست الیگارشی را بشک انداختند؛ وبلافاصله این خود محمدخاتمی بود که با گفتن جملۀ کلیدی "جامعۀ مدنی مورد درخواست ومورد ادعای ما همان مدینة النبی رسول گرامی اسلام است" آیت الله خامنه ای را به تحسین واداشت؛ که بارها وبارها و مکرر در مکرر شادمانی ورضایت خویش ازاین مقایسه را اعلام کند؛ کمترین تردیدی در بدون سوراخ بودن غربال آدم هایشان بوجود نیامد.


5- قبلاً ودرمورد چگونگی انتخاب محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری گفته ام و خلاصۀ یک جمله ایش این بود که: "روحانی زاده ها وحزب اللهی های سرخورده از توان اداره کشورتوسط پدران یا پیش نمازهای آخوندشان دست دردست توده های محرومی که آنان نیزازناکارآمدی آخوند های چپ وراست مجتمع درالیگارشی، مطمئن شده بودند -برعکس روشنفکران- تصمیم گرفتند مردی ازجنس خودشان و خودمان را رییس جمهوربکنند وکردند".
احمدی نژاد می گوید درهمان موقع یکی ازآقا زاده های رده اول کشورهم بسراغ او رفته وازاوبرای نامزدی ریاست جمهوری دعوت کرده است. احمدی نژاد ادامه می دهد که به آن آقازاده گفته است: "خودت می دانی داری چکارمی کنی. ازمن! برای ریاست جمهوری دعوت می کنی؟! ازمنی که اگرانتخاب بشوم ممکن است انقلاب دومی اتفاق بیفتد" (نقل به مضمون)


6- آنچه که مسلم بنظرمی رسد احمدی نژاد درهنگام انتخاب اولیه یک اسلامگرای افراطی با جهت گیری عدالت مهدوی بوده است. که مثل همۀ اسلامگراهای ازهر نوعش -ازطالبان تاروشنفکردینی- مشکلات را درآدم ها ونیک وبد آن ها می دانست و می جست ونه درسیستم ها وبرنامه ریزی ها. لذا چنین باورداشت که اسلام بخودی خود ندارد عیبی وهرآنچه عیب است ازمسلمانی ماست. لذا انقلاب دومی که احمدی نژاد به آن آقازاده گفته بود یک انقلاب اسلامی دوم بود. اوتصورکرده بود که اگر حاکم بشود وهمۀ ریشه های اشرافیت الیگارشیک بعدازانقلاب به پیشتازی علی اکبر هاشمی رفسنجانی را بزند و آدم هایی ازجنس خودش وآیت الله خامنه ای زی طلبه وساده زیست را مصدر امور قراربدهد؛ بسرعت همۀ مناسبات تغییرکرده واسلام مستضعفین حضرت مهدی جاری  شده وجامعۀ مُثُل متولد خواهد شد. واو این تغییرات تصوری وذهنی خودش را انقلاب اسلامی دوم می دانست ومعرفی می کرد.


7-احمدی نژاد درکوران تجربۀ ریاست جمهوری خویش درخارج وداخل به این نتیجه رسید که تصوراولیه اش خام اندیشانه بوده است ونمی توان با اتکاء به انسان کامل به جامعۀ "انسان کامل" رسید وباید برای رسیدن به انسان کامل متوسل به سیستم اداره کننده وهادی آدم خودخواه وزیاده خواه ولذت جوی عقلی به سمت جامعۀ آرمانی شد. والاّ هرچقدرآدم پاک دست ومخلص پیدا شوند ومسئولیت منابع سه گانۀ "قدرت و ثروت ومنزلت" را دراختیاربگیرند بسرعت دچاردگردیسی شده وبسمت بهره برداری از موقعیت برترخود می روند. لذا دچاردگردیسی دراندیشه اش شد که وضعیت جدید رویارویی اوبا آیت الله خامنه ای زی طلبه حاصل این فرآیند است.


7- محمود احمدی نژاد به این دلیل بدیهی دچاراین دگردیسی شده است که او برخلاف همۀ الیگارشی اسلامگرای حاکم یک اومانیست افراطی هم بود واست. به این معنا که اگرهمۀ اسلامگرایان الیگارشی ازخدا به انسان حرکت می کنند. احمدی نژاد ازانسان بسمت خدا می رود. اواسلام را به دلیل عدالتش ومحرومیت زداییش دوست دارد بر عکس روحانیان که محرومان را بدلیل دین داری شان دوست دارند. وازهمین جا می توانید گرایش مهدوی احمدی نژاد را هم تعقیب کنید. چرا که بارزترین مشخصۀ منتسب به ظهورامام زمان عدالت اوست ونه چادرسرکردن زن ها وتوی گونی کردن جوان ها. احمدی نژاد دین را درمعنای لغوی آن بمعنی جاده فهمیده ومؤمن شده. اما جاده ای که نه برای رساندن انسان به بارگاه ربوبی وتحقیراو. بلکه جاده ای که انسان را به عشق وعدالت وبرخورداری ولذت مادی هم برساند. لذا اگربین اومانیسم او با اسلام حاکم تعارض باشد -ذاتی است این تعارض- اوتردید نخواهد کرد درانتخاب انسان محروم بجای خدای متجمل واشرافی!


8- نتیجه اینکه انقلاب اسلامی دومی که احمدی نژاد به آن آقازاده زنهارداده بود؛ هم اینک درحال وقوع است. ولی نه باصفت اسلامی. بلکه با صبغۀ انسانی. انقلاب دوم اسلامی احمدی نژاد درپنج سال پیش ازاین، با یک انقلاب دوم اومانیستی جابجا شده است. بنابراین نزاع احمدی نژاد با الیگارشی حاکم (اصولگراواصلاح طلب) جنبۀ شخصی وقدرت سیاسی وانتخابات وازاین قبیل نیست که با دادن فلان امتیاز وگرفتن بهمان اختیارفیصله پیدا کند. واحمدی نژاد قطعاً ازیک نیروی ذهن بسیارقوی وبرتر از خداهای باسمه ای آخوند ها هم هدایت وراهنمایی می گیرد درنوع واکنش های استثنایی اش دراین مبارزه. 
البته که من به علت تامه اشاره کردم ومحتمل است بسیاری ازدلایل معمول سیاست هم چه درمغزخوداحمدی نژاد وچه اطرافیان ایشان وجود داشته باشد. چون که بطور طبیعی هم هرکسی برای پیش بردن ایده های بنظرخودش درست به ابزارهای قدرت نیاز دارد والا بی نهایت ایده های فوق العادۀ انسان ها که درغیاب ابزارپیاده شدن شان طرح نشده نابود شده اند.


9- ونتیجۀ سیاسی روز اینکه آیت الله خامنه ای چاره ای جزعقب نشینی درمقابل خواسته های قانونی وشرعی احمدی نژاد نخواهد داشت. والاّ جمهوری اسلامی را وارد بحرانی خواهد کرد که هرچند بازهم بازندۀ نهایی الیگارشی خواهد بود؛ ولی خسارت های جانی ومالی وسرزمینی زیادی را هم موجب خواهد شد. پیش بینی خود من این است که انشاءالله الیگارشی عاقلانه عمل خواهد کرد ومرگ محتوم خود را خواهد پذیرفت ودیوانگی نخواهد کرد. وخواهد گذاشت که انتقال ایران ازسیاست دینی حد اکثری بلاتکلیف به سیاست عرفی حداقلی حکومت مدرن اتفاق بیفتد. به امید آنروز! یا...هو

۶ نظر:

Amir گفت...

فعلا که امروز احمدی نژاد به دستبوسی خامنه ای رفته :)) احتمالا چند تا سند از جاسوسی مشایی بهش نشون دادن! بلکه از خر شیطون بیاد پایین. ولی اساسا درست است که الیگارشی حاکم در بد مخمصه ای افتاده. اگر احمدی کوتاه نیاید در هر صورت بازنده الیگارشی خواهد بود.

آرش گفت...

مگر نمی‌شود رئیس جمهوری را که حاضر به ادامه کار نیست در مجلس به همین دلیل استیضاح کرد؟

من یکی‌ که خیلی‌ نگران دکتر هستم.

ناشناس گفت...

سلام بر دلقک پیر-حجت الحق-شرف الملک انار الله برهانه
خامه ات بر ورق روان باد که هرچه تا به امروز نگاشته ای ثوب راستی و عینیت بر تن کرده.
ناکجاآبادی
الی المهرج الایرانی

نوروزی گفت...

بند های 6-1 آدم را به یاد نوشته های به شدت احساسی علی شریعتی در رسای علی ابن ابوطالب میاندازد. اگر اینطور پیش برود دیگر باید دلقک خوانی شبانه امان را ترک کنیم که حال و حوصله بازگشت به اومانیسم شریعتی را حتی در جامه احمدی و چامه دلقک نداریم.باقی بند های دیگر بخصوص دو بند 7 و یک بند 8 و 9 هنوز به سبک همان دلقک خودمان است که مارا به سیرکش دل بسته کرده بود. دل بستن ودل کندن وقت میبرد نه؟

پریسا گفت...

با سلام خدمت جناب دلقک : در چند روز آینده منتظر پیام 5 صفحه ای رهبر در تمام بخشهای خبری صدا و سیما و شروع تبلیغات سنگین برعلیه باند احمدی نژاد باشید!

امید گفت...

سلام
به نظر من این نوشته شدیدن دلقکی بود:آموختم بدون آن که غثیانی شوم
کاش استاد ما همین گونه ادامه بدهد: تحلیل شرایط بدون جانب داری از هیچ کدام طرفین...کاش عشق و نفرتش را در دل نگاه دارد و اجازه بدهد خود انتخاب و قضاوت کنیم...
استاد ما مدرن است و می داند که یک نوشته ی مدرن چنین خصوصیاتی دارد: این را از خودش آموخته ایم....
نوشته هایی همچون پست پیشین نویسنده را تا حد مجریان شبکه های تک نفره ی ماهواره ای تنزل می دهد:جنگی بی هوده و فرساینده....
همچنان خواننده و دوست دار شماییم گر چه قافله سالارمان نیستید و همراه تان نیستیم اما مقصدمان یکی است