۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

نزاع رهبرورییس جمهوربه بود ونبود ایران آدرس دارد: ازاحمدی نژاد حمایت کنیم.

Laying Down the Law



1- جنگ مادرهمۀ جنگ ها درگردنۀ "حیدر" بین رهبرجمهوری اسلامی ورییس جمهورایران ازسوی همۀ تحلیل گران واندیشه مندان وتریبون داران با مبنای "جنگ انتخابات آینده" بروی سن رفته است وبا چه ذوق وشوق "کون عالم پاره کنی" هم که این ماییم طاووس علیین شده وکشف کرده ایم که رهبرواحمدی نژاد بدین دلیل وبه این شدت بجنگ بی رحم -بقول یارو این دیگرجنگ زرگری نیست (بخوان با جنگ زرگری قابل کمترین توضیحی نیست. اف)- برخاسته اند که بتوانند با دراختیارگرفتن وزارت اطلاعات انتخابات آیندۀ مجلس وبتبع آن ریاست جمهوری بعدی را ازآن خود وجناح وعمله اکرۀ خود کنند. واین تحلیلی یک میلیون درصد غلط اندرغلط اندرغلط است. وعلت اجماع همۀ اعاظم بریک پیش فرض غلط ِ بدیهی هم به این دلیل بدیهی تراست که پایه های فلسفی افکاراین اعاظم کارنشناس برپیش قرض غلط پیشینی استواراست که یک سیستم ناسیستم و"الیگارشیک- آنارشیک" متحجرسرگردان را با فرمول های نقد "حکومت های تمام ومدرن" نقد وبررسی می کنند. که شاعرچه خوب گفته این یکی را: "خشت اول چون نهد معمارکج/ تا ثریا می رود دیوارکج".


2- جمهوری اسلامی یک انقلاب است. وچون انقلاب است همیشه درهرج ومرج است. وچون درهرج ومرج است وهرکسی سازخودش را می زند لذا سازماندهی تقلب شکلی (درسرصندوق رأی وشمارش و...) گسترده درانتخابات آن -مثل زمان شاه- غیرممکن است. -ومهندسی محتوایی یعنی تلاش برای جلب رأی با وعده وعید راست ودروغ هم ذاتی بازی دموکراسی درهمه جای عالم است- وبهیمن خاطرهم ادعای حقنه شده به مهندس موسوی -نخست وزیرمحبوب امام ومنتظربرنده شدن قطعی هم- ازسوی کمیته های مرکزی احزاب مجاهدین انقلاب اسلامی ومشارکت؛ درمورد تقلب گسترده تاسطح 12 میلیون درانتخابات گذشته هم غلط اندرغلط بوده است. بنابراین کسی برای انتخاباتی که قابل تقلب شکلی گسترده نیست درملاء عام یقه درانی نمی کند. آن هم شخص اول ودوم یک کشور.


3- وزارت اطلاعات ازجنبۀ سیاست خارجی است که مهم است. آن هم فقط دو معاونت جاسوسی وضد جاسوسی اش با اولویت اصلی سرویس جاسوسی! چرا؟


الف- برای آیت الله خامنه ای رهبر"جمهوری اسلامی"-درموقف سی ساله- وزارت اطلاعات مهم است درحدحیات وممات. زیرا که بدون تسلط برآن ودردست داشتن اختیارکامل سرویس های جاسوسی آن قدرت تشنج آفرینی دربیرون ازمرزها وبویژه درمنطقه را ازدست می دهد. وحکومت انقلابی که نتواند تنش زایی کند تبدیل به حکومت تمام وعادی می شود وباید پاسخگوی مردمش باشد. وچنین چیزی ازسوی الیگارشی روحانیت غیرممکن عقلی، تاریخی، علمی ومنطقی است. لذا مهمترین رکن پایداری انقلاب آیت الله ها برسیاست خارجی تنش آفرین ودخالت درناآرام کردن منطقه استواربوده واست وخواهد بود وباید باشد وذاتی است. وامکان ندارد که بدون این سرویس جاسوسی قادربه ادامۀ حکومت بشوند. آیت الله خامنه ای بعد ازماجراهای قتل های زنجیره ای؛ اطلاعات سپاه را بطورموازی گسترش داد تا شعارهای مدارا با دگراندیشان خاتمی را پیش گیری ودرمان کند. وبطورطبیعی بخش ضدجاسوسی وزارت اطلاعات را که مسئولیتش یافتن وحذف دگراندیشان تحت نام جاسوس است را به سپاه منتقل کرد. ولی بخش جاسوسی وزارت اطلاعات که پیچیده ترین بخش اطلاعاتی ازنظرآموزش وتکنولوژی است مورداختلاف اصلاح طلبان ورهبر نبود. لذادرهمان وزارت اطلاعات باقی ماند.


ب- برای محمود احمدی نژاد رییس جمهور"ایران" -درموقف اکنون- وزارت اطلاعات مهم است. زیرا پیشرفت ایران درزیربناها وصنایع بالا دستی که نیازبه دانش وفن آوری وسرمایۀ جهانی دارد قفل کرده ومتوقف شده است. احمدی نژاد -بهردلیل که اهمیتی ندارد انگیزه ها- دررویکرد جدید تصمیم گرفته است سیاست تنش زدایی با جهان با اولویت منطقه ای را درپیش بگیرد. لذا برای او ازنان شب واجب تراست که همان بخش خیلی مهم "سرویس های جاسوسی وزارت اطلاعات" را طبق رویکرد سیاسی جدید بازآرایی وسازماندهی کند تا نه تنها تنش زایی نکند بلکه به تنش زدایی هم کمک کند. ولی وزیری که گزارشاتش را به رهبربدهد ودستورازاوبگیرد نخواهد گذاشت سیاست تنش زدایی احمدی نژاد با اولویت منطقۀ دولت های عربی پیش برود. وایران درسال های پیش رو حتی نفتی نخواهد توانست استخراج کند که بفروشد وامرارمعاش کند.


4- وبهمین سادگی دورویکرد تنش زایی ودخالت درامورکشورهای منطقه ازسوی آیت الله خامنه ای ونقطۀ مقابل آن سیاست جدید وتنش زدای احمدی نژاد برای نزدیکی به جهان وپیشرفت ایران درگردنۀ "حیدر" به جنگ رودررو رسیده است. برندۀ این جنگ احمدی نژاد باشد به سعادت ایران وخلاص شدن ازتحجرجنگی آیت الله ها خواهد انجامید بی بروبرگرد. وغلبۀ آیت الله ها براحمدی نژاد ادامۀ نکبت سی ودو ساله و ویرانی ایران خواهد بود وبس. خود دانید. بابا کمی دقیق ترگوش کنید وعمیق ترفکرکنید. چرا با سعادت خودمان عناد می کنیم! یا...هو

۷ نظر:

homa گفت...

salam, man ham ba nazre shoma movafegham amma khodaiish nasre saghiletan baes shode bood adam natoone roo harf va andishatoon tamarkoz kone,
man jaye jonbeshe sabz boodam be tarafdari az ahmadi neghad rahpeymaii mikardam alayhe khamnei. doshmane doshmane man dooste man ast.

گرگ خاکستری گفت...

1. هنوز چند ماه از انتخابات نگذشته بود که نبرد احمدی نژاد و خامنه ای آشکارا دیده میشد و معلوم بود که اصلا هم زرگری نیست. کاملا واضح بود که مار ضحاک قصد خوردن ضحاک رو کرده (البته از اولش هم این قصد رو داشت ولی جدی گرفته نشده بود). این رو عمده مردم میدونند و نیازی نیست که وقت زیادی برای متقاعد کردن خواننده ها بذاری.
2. تقلب گسترده در انتخابات اونهم در ابعاد 10 12 میلیون کاملا بدیهیه و شکی نیست که موسوی پیروز انتخابات 88 هست و بدون شک ائتلاف کثیف همین دو نیرویی که امروز در حال جنگ هستند امکان این تقلب بزرگ رو فراهم کرد، چیزی که در انتخابات بعدی برای هیچکدام از این دوگروه (در این مقدار) امکانپذیر نیست و همین ترس رهبر رو افزایش داده چون مطمئنا نیمی از مردم شرکت نخواهند کرد و احمدینژاد برای انتخابات فقط در یک جبهه خواهد جنگید
3. در مقاله هاتون مصرانه میکوشید که به خواننده بقبولانید که جنبش سبز مرده اما اگر سعی در قلب واقعیت نداشته باشید و کمی منصف باشید میبینید که نبرد خامنه ای و احمدینژاد پس از 25 بهمن برهنه تر و شدیدتر شد و دلیل آن چیزی جز افزایش نارضایتی عمومی (چه از جنبه سیاسی که از انتخابات 88 به اوج رسید و چه از نگاه اقتصادی و معیشتی که هر روز وخیم تر میشود) و ناتوانی سیستم از عادی کردن شرایط نبود. چه خوشمان بیاید و چه نیاید مردم میخواهند زندگی کنند و تا زمانی که کارد به استخوانشان نرسیده با شرایط سر میکنند اما شواهد حاکی از گرمای این آتش زیر خاکستر دارد
4. از اینکه احمدینژاد بر این متحجران پیروز شود ذوق کرده اید اما من نگرانم. خطر احمدینژاد برای ایران شاید بمراتب بزرگتر است از هر آلترناتیو دیگری و حتی بزرگتر از ماندگاری خامنه ای تا زمان مرگش و ادامه جمهوری اسلامی با تعیین ولی فقیهی دیگر. بجای اینکه منفعلانه روایتگر این صحنه باشیم بهتر است چاره ای بیاندیشیم که نتیجه بازی خامنه ای یا احمدینژاد نباشد، چون دیدن این بازی صفایی ندارد، هر چقدر هم که خواهان چلانده شدن روحانیت باشیم، دیدن آن بدست پلیدی مثل محمود لطفی ندارد
یا حق

ناشناس گفت...

باز از این متوهمان سبز که به جای مخ از مخچه شان برای فکر کردن استفاده می کنند اینجا پیدایش شد! این شعارهای صد من یک غاز رو برید توی سایت کلمه بذارید لطفاً!

ناشناس گفت...

نظرات گرگ خاکستری محترم را 100% قبول دارم
کسی که با یک جمله تقلب در انتخابات را تطهیر می کند و تمام بدیهیات و تلاشهای مردم را چه منتج به نتیجه و چه بی نتیجه و سرانجام انکار می کند و سراپا شور و انرژی مانند تماشاچیان کره ای به تشویق رندی مانند ا.ن می پردازد، اساسا با احتیاط باید درباره آرای وی و مقاصدش باید اندیشید حتی اگر دلقک باشد
انشاالله که آن باشد که می نماید

امید گفت...

سلام
این ادبیات صد درصدی "ناشناس "که مخالفش را به کم عقلی و کم فکری متهم می کند بسیار آشناست اما جای اش اینجا نیست که معمولن مخاطبین و نظر دهنده ها ادبیات پاکیزه ای دارند و هتاک ها را صاحب وبلاگ اجازه ی انتشار نمی دهد....
این جمله ی مرگ و نابودی جنبش سبز را از دو ماه بعد از انتخابات و از زبان های مختلف شنیده ایم ولی هر کدام منظور خاصی از این جمله داشته اند و الزامن همه شان را نمی شود دارای سو نیت و یا بد بین دانست...
در این که نویسنده ی محترم تیز بین و فکور است شکی ندارم اما چطور باید باور کنم که کروبی فقط 300000 رای داشته و یا چطور ممکن است اتاق تجمیع آرا و آن شب عجیب را دید و رای به صحت انتخابات داد....
چطور می شود در فضایی که امکان نقد و اطلاع رسانی نیست تنها به حرف ها و مواضعی که به سادگی قابل انکار و عدول هستند دل خوش کرد؟...از کجا بدانم که این مواضع محکمه پسند ناشی از ضعف نباشد؟...یعنی ناگهان این آدمی که ما را مشتی خس و خاشاک می دانست به ارزش مان پی برد و دلش هوای خدمت به ما کرد؟
من از تاریکی می ترسم چون در هر گوشه اش خطری در کمین است...
نگویید که انتخاب بهتری نداریم:به قول اردلان سرفراز "آخرین سنگر سکوته" ...
مپوش چشم امید از وطن که ما زین بیش به عمر خویش چه ضد و نقیض ها دیدیم..
همچنان خواننده ی پر و پا قرص شماییم استاد حتا اگر به مذاقمان خوش نیاید

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس اول
داری الاش مذبوحانه ای می کنی وجایش هم اینجا نیست. کاردبه استخوانم برسانی ازاین طرحات کامنت های کلیشه ات را راه نخواهم داد.
برای همای عزیز
خوش آمدی ولی نثررا کاریش نمی توانم بکنم وفینگلیش را هم دوست ندارم. بفارسی وبا الفبای فارسی فقط ارتباط دارم. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

برای گرگ خاکستری سلام
پاسخ ادعای اولتان اینکه "معما چو حل شد آسان شود. بغیرازوبلاگ من واحتمالاً فرهاد جعفری شما یک لینک اینجا بگذارید که این نزاع ازاول معلوم بقول شمارا مطرح کرده باشد تا سیه روی شود هرآنکه دراوغش باشد. قرارنیست ازمن یادبگیری بعد مدعی خودم بشوی.
2- همۀ بقیۀ کامنتت به دست های پلید احمدی نژاد ختم شده. حتی اگریک دلیل بگذاری اینجا که مستنداً نشان دهد دست های احمدی نژاد پلیدترازهمۀ اصلاح طلبان ورهبرانتان است همۀ گفته هایم را پس می گیرم. اینکه احمدی نژاد بدلیل متعلق نبودن به الیگارشی اصلاً بازی داده نمی شد که دست هایش تامرفق درسکوت وآشکار خونریز 28 سالۀ قبل ازخودش باشد هم دلیل واضح است ولی کافی نیست چون خودشرکت نکردن یا ندادن دربازی خودش یک موفقیت بزرگ بوده است برای دست های پاک احمدی نژاد.
احمدی نژاد سیاسیتمدارایده آل من نیست ولی جواب های؛ هوی است.
وپاسخ امید بماند تا لختی دیگر. یا...هو