۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه

جنبش سبز یک فاجعۀ مضاعف است آیا!؟ من یک سبزهستم. یعنی چه اونوقت!

The Basket of Bread





1- بعد ازسی ودوسال زیستن همیشه با اضطراب دریک انقلاب-حکومت بلاتکلیف ولی با تصمیم برای ادامۀ بلاتکلیفی ازسوی روحانیان مذهب شیعه درایران حالا صاحب یک جنبش بلا تصمیم ولی با تکلیف ادامۀ بلاتصمیمی ازسوی اپوزیسیون رنگارنگ جمهوری اسلامی ایران هم بازارمکارۀ سیاسی مان تکامل یافته است. وآیا این یک "فاجعۀ مضاعف" نیست درسال هایی که رهبربلاتکلیف جمهوری اسلامی آنرا مضاعف نامیده در همت وکارواقتصاد وجنبش سبز آن را مضاعف نامیده در آگاهی ودانایی وگسترش آن؟



2- شال وکلاه کردم وچارق وعصای جادو، وراه افتادم بقصد صید یک "من یک سبز هستم" چاق وچله ازجهت پرسیدن ازاینکه من یک سبزهستم یعنی چه! ازفردی به دومی ازسایتی به چهارمی ازحزبی به ششمی ازدسته ای به هشتمی ازسکولاری به دهمی ازوبلاگی به دوازدهمی ازرسانه ای به چهاردهمی ازتلویزیونی به شانزدهمی وحالا دورنزن کی دوربزن درعنوان هایی که گفتم وعنوان هایی که نگفتم وفقط با عدد ریاضی بی نهایت قابل توصیف هستند؛  تنها پاسخی که نصیبم شد همان سؤال خودم بود: "من یک سبزهستم"


3- باخودم گفتم اینجوری نمی شود وباید یکی پیدا بشود وبه روشنفکران بگوید که فراموش کرده اند که بگویند "جمهوری اسلامی یک حکومت نیست مثل همۀ حکومت های تاکنون بوجود آمده یا موجود درجهان." لذا داریم سرنا را ازسرگشادش فوت می کنیم وقتی می گوییم حکومت جمهوری اسلامی ایران. وبعدخواهان تغییرات دموکراتیک می شویم. ما باید اول حکومت شدن جمهوری اسلامی را بخواهیم بدون تأکید برصورت بندی آن تابشویم یک کشورباحکومت مشخص مثل زمان شاه یا مبارک درمصر یا بن علی درتونس یا عبدالله صالح دریمن یا ملک عبدالله ها در عربستان واردن و... تا آن وقت دریک حکومت تعریف شده شروع کنیم برای مبارزات دموکراتیک. تا آیا بشود آیا نشود.


4- اما نه تنها من موفق به گسترش واقعیت بلا تکلیفی جمهوری اسلامی نشدم بلکه درنیمه راه یک جنبش همزاد جمهوری اسلامی هم گذاشته شد توی کاسه ام که اگر تادیروز فقط ازبلاتکلیفی وبی حکومتی جمهوری اسلامی فغان داشتم. ازامروز چس ناله هایم را به تضرع والتماس هم مزین کنم وازبلاتکلیفی وبلا تصمیمی جنبش سبز هم شکایت وگله کنم. وآیا این یک فاجعۀ مضاعف است؟


5- بلی دقیقاً یک فاجعۀ مضاعف است. زیرا فاجعه است بخاطراینکه هرپدیدۀ بلاتکلیفی درطبیعت زیستگاه بشریک فاجعه است. ومضاعف است به این دلیل که دیگربادشمن بلاتکلیف (جمهوری اسلامی) رودررو نیستیم که پاشنۀ دهانمان را بکشیم وبگوییم هرآنچه درعقیده وعقده داریم. بلکه اینک با دوستان وخودی ها مواجه هستیم که گفتن "جُنب..." هنوزبه شین وسبزش نرسیده جیغ بنفش خانم ها وفحش ناموسی آقایان را به آسمان هفتم می رساندکه: "بگیرید این مزدورخائن را". ومن مانده ام تنها وبی یاور وبی دستیار وبی تماشاگربروی صحنۀ سیرکم. وگریه می کنم بی رودر بایستی!


6- می زنم به صورتم ومی گویم: دلقک را کفن کردید یک لحظه آرام بگیرید وصف را مرتب کنید تا من بتوانم بنویسم که هرکدام چه می گویید. انصافاً همه متمدنند وبا این درخواست من موافقت می کنند. می گویم نفراول یک قدم بیاید جلو ونظرش را کوتاه ومختصربگوید. همه با هم می گویند که ما یک جمع خوانی داریم درمواضع مان واول باید آنرا بصورت دسته جمعی اجرا کنیم تابرسد به آوازهای سُلوو انفرادی مان. استقبال می کنم وگروه کراپوزیسیون با یک هماهنگی غیرفابل وصفی آواز سر می دهند:
"من یک سبزهستم. من می گویم ایران برای همۀ ایرانیان وحکومت ایران برخاسته ازآرای دموکراتیک همۀ مردم ایران."
7- می گویم ثبت شد ودرتاریخ می ماند درود برشما. اینک لطفاً هرکدام یک گام جلوبگذارید وبنوبت بفرمائید که روش رسیدن به این خواسته را چگونه تعقیب می کنید وانتظارتان چه چیز ودرچه موقع است. -تعارفات را نمی نویسم که درهول دادن یکدیگربه جلو رعایت می شد. ولی شما بدانید که همۀ رهبران بالقوه نهایت نزاکت و ادب را داشتند دررعایت السابقون والسابقون-


اول- جناب آقای مهندس موسوی: آخیش. کاشکی این حصرخانگی را همان اول شروع جنبش سبز تجربه کرده بودم. تازه می فهمم که زندگی درآرامش چقدردلپذیر است برای منی که نه قصد ونه جاه طلبی پنجه کشیدن برمیراث امام خمینی مرادم را داشتم. من ازاول هم گفته ام اجرای بدون تنازل قانون اساسی. وخوشبختانه هم من به بسیاری ازحقایق پی برده ام وهم آیت الله خامنه ای وسایرعلمای اعلام به خطرناکی وبی پرنسیپی احمدی نژاد واقف شده اند ونظام روی ریل اصلی قرارگرفته است و حالا دیگرما همه با هم درمقابل دشمن مشترک احمدی نژاد ومشایی هستیم. آن تغییری که من گفته بودم چون جوی زلالی جریان می یابد آغازشده است. ودرآیندۀ نزدیکی روحانیت معزز براین آهنگرزاده غلبه خواهند کرد وما خواهیم توانست یک باردیگر شمیم عطر اسلام ناب محمدی دهۀ 60 را استشمام کنیم.


دوم- مهدی کروبی:  من فقط این را به صحبت های مهندس اضافه کنم که اجرای بدون تنازل قانون اساسی بما این امکان را خواهد داد که رفراندم برگزارکنیم ونقایص قانون اساسی را برطرف کنیم تا خواست ملت وحقوق ملت استیفا گردد. من هم از شرایط بوجود آمده راضی هستم وامیدوارم تغییرات آغازشده ازسوی آیت الله خامنه ای تداوم یابد.


سوم- مریم رجوی: من فقط این جمله را اضافه کنم که دوستان درنظرداشته باشند که خلق قهرمان ایران یکباروطی رفراندم باشکوهی مرابعنوان رییس جمهور واقعی خودشان انتخاب کرده اند که دراین سی ساله این حق طبیعی ازمن غصب شده است.


چهارم- شاهزاده رضا پهلوی: من تابع نظر آکثریت هستم ودرروزموعود بزودی با بازگشت مجدد سلطنت وپادشاهی تشریفاتی من معلوم خواهد شد که ملت ایران چه ملت قدرشناسی هستند وخدمات دودمان ما به ایران را فراموش نکرده اند.


پنجم- ابوالحسن بنی صدر: من 11 میلیون رأی داشتم درزمان جمعیت 36 میلیونی ایران که به نرخ روزمی شود 26 میلیون رأی. لذا حتی اگرآقای احمدی نژاد تقلب نکرده باشد کمترازمن رأی دارد. واین ممکن نشد مگربا اجرای بدون تنازل بازکردن کراوات از یقۀ دانشگاهیان وازریخت انداختن نظامیان که خوشبختانه هنوزهم تداوم دارد. منظورم خودنمایی نیست فقط خواستم یادآوری بکنم که ایران هم جمهوری است وهم رییس جمهورابوالحسن بنی صدردارد. لذا هرکس خواهان خدمت به میهنمان است با من مذاکره کند تا پستی درخور برایش درنظربگیرم.


ششم- فرخ نگهدار: ببخشید دیرشد ومن باید الان پای منبرآیت الله وحیدخراسانی باشم. تابعد.


هفتم- اسماعیل نوری علاء: همه شان زرزیادی می زنند وسکولاریسم نو انتخاب طبیعی ملت شریف ایران است وآلترناتیوسازی که تنها جاه طلبی من.


هشتم- عطاءالله مهاجرانی. من گرفتارم بچه ها باید بروم دادگاهی که حسنی مبارک برعلیه ام بعنوان مفتری شکایت کرده است. لطفاً اگرتابرگشتنم اجرای بدون تنازل قانون اساسی به تجدید چاپ کتاب های من رسید دریغ نفرمائید.


نهم- متأسفانه ظبط وثبت مواضع هرهزارنفررهبران محترم اپوزیسیون میسرنشد. زیرا که آقایان وخانم ها باید برمی گشتند به سنگرهای مبارزاتی خودشان وطرح های حکومت هایشان را نهایی می کردند که عنقریب که حاکمیت را دردست گرفتند دچار اشتباهات انقلاب سال 57 نشویم. بادرود به همه شان. یا...هو


درحین جمع کردن بساط:
 هی دلقک مادرقهبۀ خایه مال پا اندازمزدورجاکش بنویس: من Peyman88 کاربر ماه اسفند 89 بالاترینم. من یه صبظ هستم وهردلغکی بخواد به صبظی من انتقاد و ایراد بگیره دهنشو ساف می کنم. با ارزخواهی ازجمع!

۴ نظر:

Dalghak.Irani گفت...

منتقل شده ازبالاترین:

Peyman88 گفت:
واقعیت اینه که شما طبق معمول داری شکر مضاعف میخوری و ساندیس مضاعف روش.


binam گفت:
من به پیشواز یک سال بعد تورفته ام فقط برای اینکه افسرده نشوی وانتظاراتت را ازتوهم بواقعیت نزدیک کنی. والا من هم مثل شما دلم می خواهد سربتن هیچکدام از بالا نشینان جمهوری اسلامی نباشد. استرس همیشه هم بدنیست. گاهی باعث تفکرمی شود وازفکردرست وپخنه است که راه حل هم پیدا می شود. مگربا نگفتن من درواقعیت بیرونی تغییری حاصل می شود. قطعی می دانم که اگراحساسات شما صادق باشد طولی نخواهد کشید که با هم دوستان صمیمی خواهیم شد برای مبارزه با تحجرعقب مانده دروطن. یا...هو


توضیح:
این مطلب را با تیتر" جنبش سبزیک فاجعه است آیا!؟" لینک کرده بودم درادبیات وهنر. ولی متأسفانه با اخطار تیترنامناسب ومحتوای نامناسب وبخش نامناسب بالاترین مواجه شدم. مثل لینک قبلی "نقدی زرد به جنبشی سبز". هرچند که دفعۀ قبل پاسخ تندی به بالاترین دادم ولی این بار به احترام همۀ سبزهایی که احساسات شان جریحه دارشده بود. هم تیتررا وهم بخش را تعویض کردم. درحالیکه هیچکدام نامناسب نبود. چون مطالبی که می نویسم ترکیبی ازادبیات وسیاست واجتماع است ومی شود درهرسه بخش لینک کرد. انتخاب تیترادبی وعمیق وگل درشت هم فقط ازاین جهت است که به خوانندۀ منتقدش بربخورد ویا پاسخ قانع کننده بدهد یا حداقل شروع به تفکربکند که آیا همه سرکاریم مجدداً مثل سال 57 یانه! باسپاس. دلقک ایرانی.

ناشناس گفت...

http://www.iranamerica.com/

پویا گفت...

ما ایرانیان شخصیت و زندگی پیچیده ای داریم و این پیچیدگی را هم دوست داریم از سادگی و شفافیت هم خوشمان نمیاید که هیچ, گاهی شفافیت وسادگی را نشانه ساده لوحی و حماقت هم میدانیم.نوشته های شما هم که سراسر پیچیدگی و کنایه گویه و تمسخر در قالب ستایش و بالعکس است خیلی از ما ایرانیان را به سر گیجه میاندازد, اما انصافا این یکی زیادی شفاف بود انتظار حمله سبزها , سلطنتی ها و آلترناتیویها را داشته باشید و همچنین نوازش و بازنوشته شدن در کیهان. و من هم به سهم خود از شما حمایت مشروط میکنم تاوقتی که به ستایش از احمدی نپردازیدو از دیدن و نشان دادن چاله ای که پیش پایمان کنده است خود داری نکنید.
با درود
پویا
پ.ن.
راستی چرا از بر کناری مشایی چیزی نمینویسید؟

Dalghak.Irani گفت...

پویای عزیز ومحترم
سلام
خوش آمدید با کامنت تان. وخیلی ممنون که دنبال می کنید. واقعیت اینست که این نثرونوع نوشتۀ من یک جورادبیات است ودلم نمی خواهد پیچیده یا گیج کننده بنویسم. چیزی که باعث سخت خوانی می شود علاوه برنوع نثزمن به این برمی گردد که من حجم زیادی ازمطالب را دریک مقاله می خواهم منتقل کنم که اگرخیلی عامه فهم نوشته شود ممکن است چند مقاله یا یک رساله بشود. قبول دارم که اگرکسی پیشینۀ سیاسی واجتماعی وتعقیب رویداد هارا نداشته باشد نمی تواند ضمیرهای نوشته هایم را منطبق کند وراحت بفهمد.

درمورد چاله های احمدی نژاد اگرببینم وتشخیص بدهم شک نکنید که بلافاصله خواهم نوشت که هم هوادار دارد وبلاگم را پرخواننده می کند وهم باعث تبرئه ام می شود ازمدح این یا آن شخص. من قطعاً مثل هرتحلیل گروفعال عرصۀ قلم اشتباه می کنم ولیکن جزدرراهی که بنظر خودم وطبق داده های میدانی درست باشد ازهیچ تنابنده ای نه بیم دارم ونه دوست قسم خورده اش هستم. اگرراست کارایران ومردم باشد درنگ نمی کنم واگرهم درغیراین راه باشد بازهم درنگ نمی کنم.

درمورد شریعتمداری کیهان هم باید بگویم که یکی دوباردوتا تک جمله ونصف جمله ازمن را نقل کرده است. ولی نه نامم به مذاقش حوش نشسته ونه قلمم این است که مدت هاست روی اسمم قلم عفوکشیده. کیهان معمولاً قلم های مسخره یا برخی اظهارات سیاسیون سابق را دستمایه می گیرد تا اگرخواننده ای ردمطلب را گرفت ورسید به اصل مطلب بیشترازهمان مسخرگی کیهان نصیبش نشود تا خدای ناکرده چشم وگوشش بازشود نسبت برژیم ماقبل تاریخ. ونهایتاً اینکه برای من درد خودمان مهمترازسوء استفادۀ کیهان است وکلام اخراینکه جنبش سبز ازروی میزروزنامه های داخل کشور جمع شده وفعلاً تا اطلاع ثانوی امام زمان واحمدی نزاد ومشاییی تحت تعقیبند.

ودرمورداستعفایا برکناری مشایی هم قبلاً پاسختان را دادم من اسمم دلقک است ولی خودم که دلقک نیستم خودم را مسخرۀ عام وخاص کنم وهمه را بریش خودم بخندانم. معاون اجرایی رییس جمهوربعدازرفتن سعیدلو خالی ماند. یک مدتی می خواستند ادغام کنند ونشد ومشایی هم بدون اینکه حکمی داشته باشد زیرنظرش داشت کما اینکه همه جای دولت را زیرنظردارد. تا بالاخره به رییس جمهورگفته که معاون اجرایی سرجایش باشد وبقایی را بکنیم رییس که هم من (مشایی) خیالم راحت باشد که آدم خودم آنجاست وهم فرصت بکنم به برخی برنامه های استراتژیک درپیش مثل انتخابات وغیره بیشتربرسم. این اگراسمش برکناری واستعفاء است من نمی فهمم. بنابراین مطلبی هم ننوشتم. درست است که من کاربربالاترین شده ام بدلایلی ولی نه اینقدردیگر! یا...هو