۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

به بهانۀ انتشارروزنامۀ 7 صبح درایران: روزنامه نگار روزنامه نگاراست! همین.



1- امروزدرایران روزنامۀ 7 صبح بروی پیشخوان بود. فعلاً شایع است که این روزنامه مربوط به اسفندیار رحیم مشایی است ولی مگرثابت کردن موضوعی مستند در مورد این مهندس رند وپررمزوراز کارراحتی است! درهمه چیز وهمه جا حضور دارد وهیچ کجا هم نیست. می گویم شما به امداد های غیبی باوردارید. روزنامه ای را که من دربی بی سی دیدم یاد همشهری کرباسچی افتادم درابتدای ورودش به صحنۀ مطبوعات ایران درسال 72. با قطعی مناسب وورق زدنی آسان والبته رنگارنگ وبا گرافیک فوق العاده وتک. غلغلکم شد که کاشکی تک شماره اش را داشتم تا کمی کاغذ تنفس کنم که بدجوری شش هایم خالی ازبوی سریشم شیرازه هایی است که در کارگاه صحافی دبیرستان گلشن راز بخش مان درنیمۀ دوم دهۀ 30 خورشیدی صحافی می کردم. می خواستم این روزنامۀ شکیل تازه تأسیس را معاینه کنم در سفیدی هایش و چینش صفحاتش تا خبرهای خوش پیدا کنم با تیز بینی برای نقل امید هایمان برای وطن دراینجا برای شما. ولی افسوس که چنین امکانی برایم فرهم نبود.


2- اول سلام می کنم به محمد قوچانی که بالاخره با تیزهوشی اش روزنامه نگاری را هم نجات داد وهم آبروداد؛ بعدازبعهده گرفتن سردبیری اعتماد ملی کروبی وخلاص شدن از... دورباطل روزنامه نگار- سیاستمدارحالا که دیگرشده یک روزنامه نگار مرجع وباعث افتخارایران. وازاین احترام نقبی بزنم به این خبرکه می گویند بسیاری ازروزنامه نگاران معروف به اصلاح طلب درروزنامۀ هفت صبح مشغول کارشده اند. وبگویم دست وقلم تان را می بوسم که دروطن هستید ودارید  آبروی روزنامه نگاری ایران را مجدداً احیاء می کنید. نه اینکه خوشحال باشم برای تبلیغ افکاررحیم مشایی توسط شما. نه برعکس می خواهم ازشما خواهش کنم که روزنامه نگاری وروزنامه نگاران راازاین دام سیاست خلاص کنید وخودتان هم غیرازحرفه تان آدم هیچکس نشوید.


3- سری زدم به وبلاگ مسیح علی نژاد این بانوی رنج وخودساختگی واراده و استعداد. ودلم گرفت که چرا باید اورا جامۀ سیاست می پوشاندیم که درنبود سیاست ِ سیاستمدارانی که یکباره غیب می شوند ویک باره سبز می شوند ویک باره سکوت می کنند ویک باره ورمی زنند و... 
چند روز پیش فراخوانی دریافت کردم برای تجمع درمقابل سازمان مدافع حقوق بشرلندن جهت تظاهرات دراعتراض به رفتاراروپا با پناهجویان هموطن. دیروزهم فراخوانی دیدم دراعتراض به وزارت کشور انگلیس دربدرفتاری با پناهجویان ایرانی. هنوز هم ازخبر لب دوختن واعتصاب غذا ووضعیت تحقیرآمیز وبلاتکلیف ایرانیان درباکو و آتن واستانبول و... درعذاب مضاعفم و...


4- می خواهم بگویم که دنیا وضع بسامانی ندارد برای هموطنانی که بعلت های اجتماعی واقتصادی هوای ترک وطن را دارند وباید بیشتروبیشتردقت کنند. تا برسم به روزنامه نگاران ایرانی که بگویم والتماس کنم که دیگرآلودۀ سیاست نشوید وفریب روزنامه های حزبی را نخورید وبمانید وکارحرفه ای بکنید واطلاع رسانی انجام بدهید ازعین واقعه بدون اینکه نظرسیاسی تان را ارجحیت بدهید به اصالت کارتان. ما به شما افتخارمی کنیم. ما بشما نیازداریم. ما می دانیم که ازهرصدروزنامه نگاری که مجبورازترک وطن شود حتی دونفرهم قادربه موفقیت حرفه ای درغرب نیستند. چون شما هنرمندید وچراغ خبرواستعداد وجوشش شما درآن خانه می سوزد. حس که نباشد زبان تنها بکارنمی آید که بسیاری هم دراین یکی هم لنگ می زنند حسابی.


5- ایران اکنون بی خبرکه نیست هیچ. بلکه پراست ازخبرهای داغ ورویارو. ولی 90 درصد روزنامه نگاران مارا که آلودند به سیاست ومجبورشدند ازوطن بیرون بیایند اینک قلم درنیام منتظرازکما خارج شدن سیاستمداران هستند که سایت دارند ورادیو دارند وتلویزیون دارند ولی با انعکاس اخبارروی میز ایران موافق نیستند. هرجا می روی پرازخالی است گویی نه خانی آمده است ونه خانی رفته است واگرهمین روزنامه نگاران جلای وطن کرده هم به اصلاح طلب واصولگرا شقه نشده بودند امروز زندگی لذت بخش تری نداشتند درکنارعلایق مادی ومعنوی شان دروطن.


6- انتشارهرنشریه ای مبارک است ومبارک ترازآن مشغول به کارشدن گروهی از روزنامه نگاران عزیزترازجانمان که کم نکشیده اند ازصابون لیز وکثیفی که سیاست پیشگان بفریب به جامه شان می زنند وبهترین استعداد های مارا درماتم چه کنم غربت رها می کنند. وچرا باید. آیا مسیح نمی توانست الان یک گزارش پروپیمان ازوقایع روزایران تهیه کند. قطعاً می توانست ولی کدام رسانه حاضربه انتشار آن خواهد شد ومسیح که خودش هم بی تقصیرنیست زمانی که ازتریبونی به تریبونی ازروزنامه نگاری سیاسی وجهت دارجانبداری می کرد. این هم ویروسی بود که اصلاح طلبان مذهبی رواج دادند ببهای سوزاندن بسیاری استعداد ِ روزنامه نگار! یا...هو

هیچ نظری موجود نیست: