۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه

برای خالی نبودن عریضه: این تیترموقتی است.

Not to be Reproduced


دارم مطلب جدیدی می نویسم. ولی چون کمی تأخیرکرده ام؛ به احترام شما این پست را مجدداً می گذارم که هم پاسخی داده باشم به سبزهای عصبانی وازاصالت اندیشه ام دفاع کرده باشم. وهم دیدم که فرهاد جعفری نازنین بخشی ازمطالب وبلاگم را با عنوان "سبزسابق" -وگویا پشیمان- مستند کرده برای نوشتۀ خودش -البته بدون نام وآدرس وبلاگ-. بنابراین هم سبزهای تیر متوجه باشند که من فقط چند ماه وبعدازبیانیۀ 17 مشروط سبزشدم ودر22 بهمن سال 88 با اعلان پایان سبزتمام کردم. در25 بهمن امسال هم ازجنبش دیگری غیرازدنبالۀ سبزاستقبال کردم. لذا انحراف من ازآرمان سبزوعدم باوربه نتیجه رسیدن چنین حرکتی قدیم است ونه حادث. منتها من همیشه به تصمیم هموطنانم مقیدم ونمی خواهم نعل وارونه بزنم. اینک دیگرماندن درسبزی هیچ وهیچ وهیچ توجیهی ندارد. یا...هو


یعد از انتخابات سال 88 من هم جزو آنانی بودم که تا یک هفته مطلقاً کپ کرده بودم دربرابر نتایج حاصله اولاً؛ ومهمتر! اتفاقات پی آمدش ثانیاً. تا اینکه درروز 18 ژوئن مطلب زیر را نوشتم. هفته ها رغبت انتشارش را نداشتم وماه ها نیزرسانۀ انتشاررا. اینک درایام فترت پیش آمده برای "همه درانتظار" می خواهم قضاوت ده ماه پیش خودم را بدون هیچ گونه ویراستی به خوانش وچالش بسپارم. امیدوارم که کمک بکند درفهم آرزوهای بسیار کوچک ما ایرانیان با نتایج بسیار بسیار بزرگ: آزادی "فوتبال، شادی، بازی، موسیقی، هیجان، دلخوشی و................FUN FUN FUN
1- اعتقاد دارم که باید به رأی وداوری تودۀ مردم ایران تسلیم بود واحترام گذاشت. بویژه اینکه مردم ایران ودرداوری های انتخاباتی شان تاکنون کمتر اشتباه کرده اند.
2- من مخالف احمدی نژاد ونوع نگاه وسیاست ورزیش هستم. اما پیروزی شوک آور ایشان در انتخابات اخیر رابا توجه به معیارهای دموکراسی درکشورهای پیرامونی سالم می دانم وبه ایشان تبریک می گویم.
3- تظاهرات، اعتراضات وحسرت بخش هایی از جامعۀ مدرن امروزایران به نتایج انتخابات اخیر رانیزهم می فهمم وهم حق آنان می دانم. تنها چیزی که من متوجه نمی شوم دلیل اعتراض نامزدان شکست خورده است.
4- آقایان موسوی، کروبی وخاتمی به چه چیزی معترض هستند؟!- خاتمی رامن اضافه کردم چون بیشترین بارمسئولیت شکست اصلاح طلبان درگذشته ووارونه شدن نتایج حاصل ازدعوت مردم به مشارکت حداکثری دراین انتخابات رابه عهدۀ ایشان وحامیان حزبی اش می دانم-
5- اعتراض آ قایان نمی تواند ازدوحالت کلی زیرخارج باشد:الف- آ قایان به مهندسی نرم افزاری (محتوایی) آرا قبل ازریخته شدن آرابه صندوق های رأی معترض باشند. ب- آقایان به مهندسی سخت افزاری (شکلی) آرا وبعدازریخته شدن آرا به صندوق ها معترض باشند.
6- اگراعتراض ایشان ازنوع اول ومحتوایی باشد ازجنبۀ دموکراتیک فاقد ارزش است. چراکه ایشان بامشارکت دریک بازی سیاسی وادامه دادن آن تا آخرین مرحله (رأی گیری) تأیید کرده اند که این بازی دموکراسی ازحداقل "قواعد بازی " تبعیت می کند. ولذا محق نیستندکه نتایج آن را به دلایل "قبل ازرأی گیری" مثل نوع تبلیغات ، استفاده ازبیت المال چه برای کسب رأی وچه برای تبلیغ رأی وامثالهم نپذیرند. مگر اینکه بخواهند همۀ آدرس های غلط ناشی از تحلیل غلط خود از سمت وسوی آرای مردم بشدت بنفع خودراتوجیه کرده ومثل همۀ 12 سال گذشته ازمعرکه دربروند تا انتخاباتی دیگر وروزازنو روزی ازنو!
7- ولی اگر اعتراضشان جنبۀ شکلی دارد ونسبت به تقلب وتخلف درجمع آ وری آرا، نظارت برآرای اخذ شده، شمارش آرا وازاین قبیل اعتراض دارند؛ کاملاً محق هستند وباید با اعلام مستندات خویش به رأی دهندگان خواهان رسیدگی به چند وچون کمی وکیفی آرای ریخته شده به صندوق های رأی شوند.
8- البته من همۀ مستندات شکلی تاکنون اعلام شده ازسوی نامزدان معترض رادیده ام ولی آن ها را حتی کمرنگ تر از ادوارگذشتۀ انتخابات درایران می دانم . مواردی مثل کمبود تعرفه ، بستن درب شعبه، تبریک رهبر، موضوع بازرسان واز این قبیل قادر به توضیح 12 میلیون اختلاف رأی نیست. مگراینکه آرایی به استعداد همان 12 میلیون رأی ازبیرون وارد چرخۀ رأی گیری شده باشد! ومحال عقلی بودن چنین تقلبی آفتاب آمد دلیل آفتاب است!
9- پایین بودن آرای مهدی کروبی درحد صفرنیزباگزارۀ خبری قابل توضیح نیست وبه یک تحلیل پروپیمان نیازمند است که مجال آن دراینجا نیست.
10- البته من هم مثل خیلی از هموطنانم بسیار مایل هستم که اعتراضات مردم با هر انگیزه وبهانۀ درست ونا درستی!!- پناه برخدا- هم به یک جنبش مدنی برای پایان دادن یاحداقل به عقب راندن حاکمان بالفعل ایران منجر بشود. ولی پرواضح است که این سرخوردگی جدید دست پخت عاملان شکست جنبش بسیار پرزورمعروف به دوم خرداد وبا این رهبران! قادر به ارتقاء بسطح مورد انتظا ر نخواهد بود. واگر منجر به خسارت های جانی جوانان پرشورمیهن هم شودجزحسرت وسرخوردگی بیشترببار نخواهد آورد.
11- انتخاب شوک آور محمود احمدی نژاد دراین انتخابات باید به دقت وبا وسواس مورد تجزیه وتحلیل قرارگیرد- البته با سمت گیری بی رحمانه به اشتباهات وحشتناک خودمان(بویژه حزب مجاهدین انقلاب اسلامی وبتبع آن حزب مشارکت) تا اولاً به تعریفی دقیق ومنطبق برواقعیت انضمامی جامعۀ واقعاً موجود امروز ایران برسیم وثانیا بتوانیم ازنقاط مثبت ومحبوبیت احمدی نژاد درجامعه بنفع پیش بردایران به این جا رسانده شده – اصلاح طلبان مقصر اصلی هستند- استفاده کنیم وثالثاً بتوانیم مردم را ازاین خرافه گرایی جدید برحذرداریم.
12- استناد می کنم به یک دیوار نوشته ویک مصاحبه تا طرح موضوعی هم شده باشد که با این پدیدۀ پذیرش رسالت پیامبرجدید( احمدی نژاد) ازسوی نیمی از جمعیت بالغ کشور(25 میلیون نفر)چگونه باید برخوردکنیم: روی دیواری نوشته بود: "جماران نه؛ فقط جمکران" ومصاحبه ای را دیدم در بی بی سی ازدختر جوانی که خیلی هم ظاهر متشرعی نداشت ودرپایان تبلیغات احمدی نژاد دردانشگاه! این دختر جوان با چه حرارت وتعصبی می گفت: "ببینید چقدرمحکم وصریح حرف می زند؛ گویی ازجایی خاص نیرو می گیرد."
13- این نوع شیفتگی جز درسیرۀ مدعیان پیامبری- راستین یا دروغین- دراطراف هیچ آدم زمینی دیگری یافت نمی شود. اگر احمدی نژاد به جایگاه پیامبری باورپذیر شده است چرا ما نتوانیم ازاو برای شکستن خط قرمزهای بیشتری درجهت منافع بلند مدت جامعۀ ایران به سمت معیارهای جامعۀ مدرن استفاده کنیم.
14- چند تا نمونه می آورم : ما می توانیم ازاحمدی نژاد بخواهیم که" هیجان مثبت درعرصۀ عمومی" و در همین حدی که شبهای قبل ازانتخابات برقرارشد را تثبیت کند وبا ایستادگی درمقابل روحانیون متحجر شادی را به جشن های موردنیازجوانان برگرداند. ما می توانیم ازاو بخواهیم که تابوی ممنوعیت بی دلیل استفاده ازکراوات رابشکند وتحولی اساسی درشکستن تابوهای شکلی مخالفان مدرنیسم بوجود بیاورد. مامی توانیم ازاوبخواهیم که به بلاتکلیفی نام تیم فوتبال پیروزی- پرسپولیس پایان دهد. مامی توانیم اورا مجاب کنیم که به ممنوعیت نشان دادن ادوات موسیقی ازتلویزیون خاتمه دهد. مامی توانیم ازاو بخواهیم که تعدادی صندلی ارج تاشوبرای جلسۀ مسئولان نظام درحسینیۀ امام خمینی تهیه کند تا اینک دیگر پیرمردان بالای 55 سال وزیرووکیل وروحانی و... باکمی راحت نشستن درمحضررهبر مفخم! ازدرد ترکش وسیاتیک ودیسک کمر بخود نپیچند وهم بارهایی از این پا آن پا شدن مدام بتوانند سخنان گهربار رهبررا گوش کنند. مامی توانیم ازاوبخواهیم که پروژۀ حضورزنان درورزشگاه ها را مجدداً کلید زده واجرایی کند تا علاوه بربرکات مدرن آن بتوانیم مسابقات آسیایی وجهانی را میزبانی کنیم وکمی غروروشادی سالم به جوانان بدهیم.
15- درست است که احمدی نژاد درسیاست خارجی شعاررادیکال می دهد ! ولی اوعملاً اهل هزینه فایده است وبسیارمحتمل است که تنها اوبتواند مارابه باشگاه سیاسی جهان برگرداند.حتی می توانیم امید داشته باشیم که حوزۀ امنیتی راازانحصارمطلق رهبردربیاورد وبزرگترین ابزارضد توسعه راتعدیل کند. احمدی نژاد اکنون رییس جمهورمتکی بنفسی است که بسیار فراتر از زیرنظررهبری نشان می دهد. اومی تواند پایه های حکومت بلاتکلیف روحانیون سنتی راچنان فشل کند که ایران بتواند بعدازکمی فراغت ناشی ازپرداخت های نقدی احمدی نژاد به "ایرانیان دست به دهان وصدقه بگیر" به یک جمهوری سکولارخیزبردارد.
16- نشانه های شخصیتی دراستعداد احمدی نژاد برای مدرنیزاسیون مجدد ایران بسیار زیاد است ومن فقط به یک موردشکلی آن اشاره می کنم. پدرخدابیامرز احمدی نژاد اسامی که برای فرزندانش درپنجاه وچند سال پیش انتخاب کرده"داودومحمودوپروین" است. که هیچ کدام ازاین اسامی دینی صرف به معنای متعارف نیست وحتی نام خواهرمحترم ایشان پروین یک نام صد درصد فارسی است. ازچنین پدری در50-60 سال پیش نمی شود یک پسربنیادگرای دینی صادرشده باشد. همین امروزهم بیشترین همکاران بسیارنزدیک احمدی نژاد را اسامی نه چندان مذهبی وحتی غیر مذهبی تشکیل می دهند. نگاه کنیم : مهرداد بذرپاش، اسفندیارمشایی، کامران دانشجو، محمدعلی رامین و... ونگاه کنیم که یارغاررسانه ای ایشان جناب حمید مولانا بیشتر ازهمۀ عمرمفیدش را درواشنگتن پایتخت امریکا گذرانده است؛ وتوخود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل!
17- می خواهم بگویم که عدوشود سبب خیر اگرخدا خواهد. وحالا که دست تقدیروقضا وقدرچنین یعقوب لیث جسوری رابه رسالت گمارده مامی توانیم بجای ماتم! جشن بگیریم ودرهمین ابتدا ازاوبخواهیم جشن رابرسمیت بشناساند. با همۀ احترامی که برای مهندس موسوی قایل هستم اما اوتوان این تابو شکنی احمدی نژاد رانه داشت ونه اعتقادی به آن داشت. تا بعد. یا...هو
بعد ازتحریر:
من بانام Dalghak.Irani می نویسم.
1- من این یادداشت را در18 ژوئن نوشته بودم ولی انتشار آن رابه احترام اعتراضات غرورانگیز غرور شکستۀ جوانان ایران سرفرازصلاح ندانستم.
2- اینک اما، مایلم آن را بداوری بگذارم تا بلکه انشالله ازسرخوردگی جدید وگستردۀ جوانان جلوبگیریم. ومهمتر اینکه به اهالی اندیشه وقلم تذکار داده باشم که مبادا این هیجان منفی آنان را نیز با خود ببرد وبه اشتباه همۀ تخم مرغهایشان رادرسبد شکستۀ اصلاح طلبان مدعی- ودیگرهیچ- بگذارند ویک بار دیگر در خودشان گیربیافتند وتا چهارسال آینده خودشان راخلع سلاح کنند.
3- من خوشحالم که آیت الله خامنه ای خودش را با احمدی نژاد مساوی تعریف کرد. ولی معتقدم که احمدی نژاد مساوی با آیت الله خامنه ای نیست؛ چرا که حداقل احمدی نژاد فوتبال رابا چرخۀ کامل آن برسمیت می شناسد واین یعنی قبول امرمدرن! محموداحمدی نژاد حداکثربا معمر قذافی، هوگو چاوزودانیل اورتگا قابل مقایسه است. وآیا جامعۀ به "پیشامدرن" رانده شدۀ ایران نمی تواند ازپتانسیل این آدم "خود رأی " وآشنا به قواعد بازی برای کمی بیشتر"لیبرالیسم اجتماعی" – واجب تراز نان شب برای جامعۀ جوان ایران- استفاده کند!
4- دوستان؛ احمدی نژاد مخالف سرسختی مثل" علی مطهری" دارد!وآیا شک دارید که علی مطهری یک متحجر بتمام معناست درحوزۀ اجتماعی وفرهنگی. ومن اعتقاد دارم که احمدی نژاد درادعای مخالفت با سخت گیری های پلیسی واجتماعی – مهمترین عامل ضدمدرن وافسردگی جوانان- دروغ نمی گوید. واینک باتوجه به مقدمات چینش کابینۀ جدیدش وانرژی کسب کرده از رأی جدیدش آمادگی برای کسب رضایت جوانان معترض رادارد.
5- برخی ازدوستان چنان در"نه احمدی نژاد" فرورفته اند که گویا هدف ایرانیان "نه برگشت به مناسبات حکومت مدرن" که"برگشت به گلستان!ازدست رفتۀ قبل ازاحمدی نژاد" است!
6- من برای زندانیان سیاسی شناخته شدۀ اخیر بسیارمتأسفم ودوست ندارم عاطفه ام را معلوم نکنم. ولی سیاست بازیی جدی ومی شود گفت خشن است وما نمی توانیم خودمان را معطل "نوع بازی که آنان انتخاب کردند " بکنیم.
7- اصل مهم برای من این است که : ازچه راهی می شود آیت الله خامنه ای، همپالکی های روحانیش ودین سیاسیش را وابداریم "هیجان درعرصۀ عمومی = امر مدرن " رابپذیرند وراه "بهره وری "برای رسیدن به توسعۀ ایران راباز کنند؛ ولاغیر.
8- والبته من یک دموکراسی خواه نیستم . ایران باید باکمی لیبرالیسم اجتماعی مجدداً به شرایط جامعۀ درحال گذار- مثل شرایط سال 57 – صعود کند ! واین با احمدی نژاد بهتر شدنی است.
9- ونگران غرب وسیاست های خارجی نباشیم. چرا که آنان خودشان بیش ازما هوای خودشان را دارند، وبیگدار بآ ب نمی زنند!
عنوان نوشته برگرفته ازارادتم به مرادم فیلسوف مرتضی مردیهاست وآن غزل زیبایش با عنوان زیباتر"آ یا اتفاق جدیدی افتاده است؟" که دردوم تیر ودرسایت گویا نیوزمنتشرشده است. با تشکر ازایشان وتقدیم به ایشان!

۴ نظر:

ناشناس گفت...

نمی دانم این همه واقعیات و قراین را چطور نادیده میگیرید و چنین تحلیلهایی ارائه می دهید. کاملا واضح است که با نزدیک شدن انتخابات حکومت نیاز دارد جبهه‌ ای جدید برسازد تا نیازی به حداقل اصلاح طلبان نداشته باشد. اصلاح طلبان با همه ی ضعفهایشان تا قبل انتخابات 88 نقش طرف بازی را بر عهده داشتند و بازی حکومت را به پیش میبردند. این ماموریت یعنی تشکیل جبهه جایگزین برای اصلاح طلبان حالا بر عهده ی مشایی قرار گرفته. قرار نیست مشایی الیگارشی روحانیت را از دور خارج کند. بلکه تنها قرار است او و تیمش جناحی بربسازند که ظاهرن اختلافاتی با الیگارشی روحانیت دارد اما در اصل از خودشان باشند. اگر بعدها مشایی و باندش در نقششان آنقدر فرو بروند تازه میشوند اصلاح طلبان سابق و روز از نو روزی از نو. این فرایند چیز تازه ای در ج.ا نیست و بدبختانه مدام عده ای به راحتی فریبشان را میخورند.
فقط لطفا اگر حسن نیت دارید اینگونه به نفع دور باطلی که در ج.ا تکرار شده اسب نتازانید. ج.ا کارش تمام است یک جرقه و شوک دیگر کافی است که بساط اینها جمع شود. جنبش سبز البته تنها اصلاح طلبان سابق نیستند بلکه بسیار فراترند. جنبش سبز این ظرفیت را دارد اگر و فقط اگر شماها نکشیدش.

Dalghak.Irani گفت...

سلام
وقت ندارم خیلی درنگ کنم. پس تلگرافی پاسخ شمارا می نویسم وادمه اش هم فایده ای نخواهد داشت
جنبش سبز مال اصلاح طلبان مذهبی بود وحالا هم مدت هاست که تمام شده است. اپوزیسیون سکولاربدلیل عدم امکان بازی مستقل هم بدلیل ناکارآمدی خودشان وهم بدلیل ممنوعیت شان درداخل کشور خودشان را به شورش نخست وزیرامام اویزان کردند والان هم حاضرند باهرتوهینی ازجانب عناصردرجه دومی مثل مزروعی خودشان را بزنند بکوچۀ علی چپ تا بلکه ازاین قطارتوهم پیاده شان نکنند. شما را عرض نمی کنم اگرمثل من توده ای. رهبران تان را می گویم که ازاستیصال توهم می بافند وعرض خودمی برند وزحمت توده می دارند. موفق باشید. یا...هو

ناشناس گفت...

تنها میتوانم اصرارتان را برای نادیده گرفتن برخی واقعیات بد تعبیر نکنم.
مطمئنم که مشایی و احمدی نژاد دروغگو ایران را به هیچ بهشتی نزدیک نمیکنند.

Dalghak.Irani گفت...

ازحسن ظن شما واینکه به اتهامات ماوراء الطبیعه نفیم نکرده اید سپاسگزارم. ولی برفرض محال که فرمایش بدون دلیل وورود به جزئیات واکتفا به کلیاتی مثل قادرنیستند وبهشت وبدون کمترین ایده ای برای چه بایدکرد شماهم اتفاق بفتد برای من مهم نیست چون من ذهنم را با منافع وزندگی بهترمردم ایران که درمرگ الیگارشی خواهد بود گرا بسته ام ومثل برخی ها بلانسبت شما درخودم گیرنیفتاده ام که اگراحمدی نژاد دوباره برگشت بهمان موضعی که اصلاح طلبان مذهبی با تبلیغات دروغ توی مغزمن وتو کرده بودند. پالانش را ول می کنم ومی گردم دنبال آدم دیگری بسمت منافع وطنم. مگرمن گماشته یا شریک احمدی نژادم که مرا بگرده اش چسبانده باشد با اُهُو! یا...هو