۱۳۹۰ فروردین ۳۰, سه‌شنبه

اولین حریف؛ آخرین حریف هم خواهدبود: آیا هاشمی حریف احمدی نژاد خواهد شد؟



1- چنین بنظرم می رسد که جمهوری اسلامی ایران به تعریف 32 سالۀ الیگارشی روحانی بسرعت درحال فروپاشی است. واگرچنین شود هرچیزی درتهِ این فروپاشی شکل بگیرد -بزودی- چه با روحانیت وچه بدون آن "حکومت"ی خواهد بود با تکیۀ بیشتربه عرف غالب درجامعه؛ بجای "انقلاب-حکومت" بلا تکلیفی که رمق مارا و کشورمارا چه درزمینۀ سخت افزار وپیشرفت وچه درزمینۀ نرم افزاروفرهنگ نابود کرد ودریغ!


2- الگوسازی صحنۀ سیاسی با صحنۀ نظامی:
مادرجنگ با عراق پیروزنشدیم. اگرهزارسال دیگرهم می جنگیدیم پیروزنمی شدیم. زیرا "جنگ های چریکی ونامنظم" نمی توانند بر"جنگ های کلاسیک ومنظم" پیروزبشوند. چریک فقط این ویژگی را دارد که رخنه ایجاد می کند وبا اغتنام فرصت درموقعی که نیروی منظم صرف ترمیم رخنه می کند امیدواراست خودش را ازنظر عِدّه وعُدّه ارتقاء بدهد تا توان جنگ کلاسیک پیدا کند وبا جنگ منظم به پیروزی برسد. درجنگ ایران وعراق چون پایۀ جنگ ازطرف ما به سپاه پاسداران نامنظم واگذارشد- وچاره ای هم نبود گویا بدلیل تحریم وعدم برخورداری از تجهیزات موردنیازجنگ کلاسیک- وما سرتاسرجنگ را جزدرسه چهارمقطع پیروزی های منجربه آزادی شهرهایی مثل خرمشهرجنگ نامنظم وچریکی می کردیم. درآن سه چهارمقطع هم فقط به این دلیل توانستیم جنگ نزدیک به منظم وپیروزرا پیش ببریم که صدها گردان بسیجی جان برکف چه به نماز وچه به نیاز حاضربودند که گردان گردان خرج شوند وکمبود تجهیزات جنگی مارا با بدن های تکه پاره شان درمیدان های مین وهورها وباتلاق ها جبران کنند. سال 65 به بعد که این داوطلبان شهادت روبه نقصان گذاشتند فتیلۀ پزسپاه هم پایین کشیده شد وقبل ازخاموشی مطلق منجربه درخواست بمب اتم توسط محسن رضایی ازامام خمینی شد وجام زهری که لاجرم بود نوشیدنش ازسوی رهبر.


3- هنگامی که محمود احمدی نژاد "چریک سیاسی" درسال 84 وارد سنگر پاستور شد توده های "جنس شناس" هوادارش به حس رسیده بودند که اوازروحانیت تبعیت نخواهد کرد.؛ برعکس نخبگان عقلگرا وحسابگر. احمدی نژاد چهارسال دورۀ اول ریاست جمهوریش را صرف جنگ های چریکی کرد: گاهی رخنه ای می کرد وحمله ای؛ وعقب می نشست برای اغتنام فرصت؛ وآیت الله خامنه ای را وادار به ترمیم رخنه می کرد با این هالوگری سیاسی وکودنی روحانیت که "انشاء الله گربه است". احمدی نژاد که به پول نفت بسیاری هم رسیده بود این خواب گران الیگارشی روحانیت را با کورکردن چشمان طماع شان به سفره های رنگین دنیوی (بخوان جیفۀ دنیایی که فریاد می کنند درحرام بودنش برای ملت) تشدید هم می کرد. البته آیت الله خامنه ای هم جبهۀ منظمی نداشت چون حکومت انقلابی بیشتر به چریک شبیه است تا ارتش منظم وکلاسیک. ولی هرچه بود درچهارسال اول ریاست احمدی نژاد؛ این آیت الله خامنه ای بود که دست برتررا داشت چه به حساب عِدّه وچه به حساب تجهیزات قانون وفراقانون.


4- اینک اما اوضاع کاملاً دگرگون شده است. محمود احمدی نژاد ارتش خودش را چنان قوی ومنظم کرده است که "چریک های پیروپاتال الیگارشی روحانیت را بمحاصرۀ کامل خود درآورده است." بطوریکه هرحرکتی که این چریک های نجنگیده و مفت خورانجام می دهند یا بدهند یک قدم بمرگ خویش نزدیک ترمی شوند و خواهند شد. چون احمدی نژاد؛ هم بسیاری ازنفرات پیاده نظام الیگارشی روحانیت را بنفع خود مصادره کرده است، وهم تجهیزات (بخوان پول نفت) بهتروبیشتری دارد برای جنگیدن. الیگارشی روحانیت اینک چاره ای ندارد تا اگرعاقل باشد با سکوت و یکی به نعل ویکی به میخ اغتنام فرصت بکند درانتظار رفع بلا دردوسال ونیم آینده. ولی این هوش ناداشتۀ آیت الله خامنه ای هم نه گمانم کارسازباشد. زیرا که احمدی نژاد باهوش تراست ومی داند که فرصت زیادی برای غلبه برحریف ندارد. لذا با جنگ منظم وکلاسیک هرروزحملۀ تازه ای را به نقاط آسیب پذیر(بخوان همۀ نقاط ضدزندگی و خوشی دنیوی والبته زن ورنگ وموسیقی وآزادی های اجتماعی) انجام خواهد داد.

5- آیت الله خامنه ای وروحانیون متحجرچنان ازگسترش مدرنیسم درجامعۀ ایران بیمناک شده بودند درسال 84 ؛که حتی رضایت ندهند بطورطبیعی محمدباقرقالی باف مدرن تر درجناح اصولگرا رییس جمهورشود. وبه تنها چیزی که توجه نداشتند خطر تفکرموعودگرای احمدی نژاد بود. چه آنان گمان می کردند که این تفکردرراستای همسویی با موعودگرایی "دکان" روحانیت است. تا جائیکه مصباح یزدی با ادعایی عجیب احمدی نژاد را سفارش شدۀ امام زمان خواند وتبلیغ کرد. ولی امام زمان احمدی نژاد تومنی صنّاربا مهدی موعود روحانیون فرق داشت وآماده بود برای برانداختن روحانیان ونه تثبیت قدرت آنان. اشتباهات مکرر آیت الله خامنه ای را بارها وبمناسبت دراین وبلاگ نوشته ام واین مقاله فرصت پرداختن مجدد به آن ها را نمی دهد. امید وارم که اگرسؤالی بود درکامنت ها توضیح مجدد وبیشتری بدهم.


6- آیت الله خامنه ای به مرگ سیاسی خودش نزدیک ترشده است واین جلسات و نشست های مکرر وپشت سرهم روحانیان خبرگان وسایربزرگان الیگارشی که هنوزنبریده اند هم، چارۀ درد او وتثبیت او نخواهد بود. اینک تنها سردارباقی مانده درخارج ازحلقۀ محاصرۀ احمدی نژاد فقط وفقط هاشمی رفسنجانی است. تنها اوست که ممکن است بتواند با تجهیز جناح راست به بخشی ازنیروهای ستادی واجرایی جنبش سبز ازسویی وتکیه به تکنوکرات های لیبرال هوادار وموافق خودش ازجانب دیگر دربازی تغییراتی ایجاد وحکومت دینی روحانیان را به تنفس دوباره سوق دهد. البته با توجه به جایگاه منفی او دربین توده ها وهمچنین آسیب های سنگینی که عمله های جناح راست به اوزده اند کاربسیارسختی خواهدبود نقش ناجی بازی کردن برای او. ولی غیرممکن نیست. نشانه های پشیمانی وغلط کردیم های پررنگ الیگارشی را می توانید درصحبت های امروزایشان برای مجلس خبرگان رهبری را در"هاشمی رفسنجانی: حکومت هوچی‌گری خیلی خطرناک است" ببینید. آیا روحانیت هنوزیک تتمۀ شعوری خواهد داشت برای نجات خودش بدست هاشمی. باید قفط کمی دیگر صبر کنیم تا قبل ازتابستان!


7- صحنۀ سیاسی ایران درماه های آینده می تواند شامل ترورهای فیزیکی هم باشد بویژه اگردست جناح راست به اسفندیاررحیم مشایی برسد. -چون حذف فیزیکی وبنی صدریزه کردن احمدی نژاد منتفی است.- به بیشماردلیل- وتنها کسی که هم منشاء اصلی همۀ این تحولات است وهم هنوز جامعۀ هدفی ازاو پشتیبانی ترسناک نمی کند مهندس مشایی نازنین است. با این توضیح که اگرهمۀ این نقشه های دقیق فقط در مغز مهندس مشایی شکل گرفته باشد -که ظاهراً چنین است- بنابراین باید این ادعای منتسب به او که ایشان چشمۀ فیض رییس جمهوراست ودارای کرامات والهامات معنوی است را پذیرفت! وبدیهی است که ترورکردن شخصی که به اطلاعات شهودی مجهزاست کاری ساده نخواهد بود. یا...هو
....................................
پی نویس:
ساعت 2 بامداد سه شنبه درتهران است وکیهان بازهم نتوانسته روزنامه را ببندد روی سایتش. دوساعت ونیم تأخیرنسبت به شبهای معمولی.

پی نویس دوم:
بالاخره کیهان با حداقل سه وساعت ونیم تأخیر منتشرشد ومعلوم شد که برادرحسین توانسته اجازه بگیرد وسرمقالۀ حذف شدۀ شنبه اش را بروز ومنتشرکند. وچه کار سختی دراین روزها وچه استیصالی دارد این قلم هتاک سی ساله. آیا اگرهمین یک دست آورد بیشترنبود خدمت احمدی ومشایی به ایران جای شکرانه ای تمام قد نداشت. باید این جرثومۀ فساد فکروقلم را بشناسید تا بتوانید حرف مرا بفهمید!

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

دلقک عزیز کامنت قبلی سهوا ارسال شد لطفا حذفش کن ،و اما اصل مسئله ، من فکر می کنم از این پس و بخصوص بعد از قضیه مصلحی و عزل و نصب حاشیه دارش ،باید منتظر برخوردها و رویارویی مستقیم تر و عریانتری مابین احمدی نژاد وروحانیت ( خامنه ای) باشیم ،مدت زمان زیادی برای احمدی نژاد نمانده و بازی مرگ و زندگی در جریان .
با این اوصاف ،مجهول معادله اینه که پشت و پناه و دلگرمی احمدی نژاد چیست ؟اگر سپاه است ،چگونه به این مهم دست یافته ؟ سپاهی که در اختیار خامنه ای بوده فقط با تقسیم پول نفت ، ساده اندیشانه خواهد بود که فکر کنیم مجذوب احمدی نژاد شده باشد .

ناشناس گفت...

سلام
شما و حسین درخشان میتونید بنیانگذار حزبی نوین در ایران فردا باشید.

ناشناس گفت...

در باب رفسنجانی ،به عقیده این حقیر به محض ورود وی به صفحه شطرنج سیاسی ،بازی از اساس تغییر می کند .او با امتیاز گیری (آزادی زندانیان سیاسی ،بکار گیری چهرههای شاخصی از اصلاح طلبان و برکناری عناصر بد نام )خون تازه ای به جناح مقابل احمدی نژاد تزریق خواهد کرد و امکان وموفقیتش بسیار بالاست .ولی آیا خامنه ای از چنین درایتی برخورداره تا این راه را برگزیند ، نمی دانم !

Dalghak.Irani گفت...

chariar عزیز
سلام
بنظرم احمدی نژاد با پول رأی جمع می کند وباپول رفقای خودش (طمع روحانیت) را فریب می دهد. ولی مطمئن نیستم که با پول ومادیات هم سرنوشت خودش را گره زده باشد. نکتۀ ظریف ومهم همین جاست که برخی ازما واغلب قریب به اتفاق روشنفکران، مغزی مادی داریم ودارند درارزیابی پدیده های جهان وازجمله سیاست. درحالیکه من هنوزهم یک جای کوچک وبزورهم شده به عوامل غیرمادی ونیروی برترذهن یا خدا ویا هرچه که می خواهیم نام بدهیم بازگذاشته ام درذهن ودلم. بدیهی است که با عقل ابزاری وعفل جزءنگر نمی توانیم پدیدۀ احمدی نژاد وقدرت وسیاستش را کامل توضیح بدهیم.
عقل کل با منشاء ذاتی وغریزی وقتی با دخالت عوامل بیرونی ومحیطی وتربیتی وازجمله سواد ازعقل جزء با منشاء اعتباری وتحصیلی جدا می شود؛ تا موقعی که دربالای هرم دانایی مثل فلاسفۀ بزرگ مجدداً یکی شوند وفیلسوف را داناترین توده بکنند؛ ودرراه رسیدن به قله همدیگررا تهدید وتضعیف می کنند. به این معنا که انسان درراه آموزش های عموماً مادی مرتب عقل ابزاریش را بضررعقل شهودیش تقویت می کند تا جائیکه دریک مقطعی همه چیزرا ریاضی وعلت ومعلولی می خواهد ومی داند ومی فهمد. ودرغیران قادربه قبول وتوجیه پدیده نمی شود. طولانی می شود اگرخیلی جلو بروم. ولی من چنین خودم را راضی کرده ام که احمدی نژاد والبته مشایی خودشان را وراهبردخودشان را به نوعی "تقدیرگرایی" سپرده اند که امری ایمانی وغیرمادی است. که خود ان هم منفی دارد مثل انسان های قضا وقدری ومثبت دارد مثل انسان های متوکل. من گمانم براین است که این دونفر آقایان به نوعی تقدیرگرایی مثبت اعتقاد ووابستۀ مؤمن هستند وزیاد روی اینکه چه ارگانی حامی شان خواهدبود یانه فکرنمی کنند. البته این تقدیرگرایی دربین بسیاری ازعناصرسپاه وسایرارگان های جمهوری اسلامی هم پررنگ است. برخلاف خودروحانیان که مغزی بشدت مادی وحسابگر دارند وتقدیرگرایی شان هم اغلب ازنوع منفی وقضا وقدری است. می دانم پاسخ غیرعلمی وسختی شد. ولی من اعتقاد ندارم که همۀ پدیده ها وادم هارا باید ومی توان با سانتی متر اندازه گرفت. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس محترم
سلام
حسین درخشان را بعد اززندانی شدن درایران یادگرفتم ودیگرهیچ. چون ازلحن کامنتت مطمئن نشدم لذا نتوانستم پاسخ آری یانه وچرا بدهم. اگربگویی که جدی است یا هجو جواب مناسبی هم بشما تقدیم خواهم کرد. مرسی. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

بنظرم الان اصولاً خامنه ای مطرح نیست بحث برسرچگونه نجات دادن جمهوری اسلامی تحت نفوذ وآقابالاسری الیگارشی روحانیت سیاسی است. قسم نمی توانم بخورم ولی بادرصدبالایی اطمینان می دهم که خامنه ای حتی جلورفسنجانی به بی تدبیری خودش گریه هم کرده است دراین یکی دوماهه. همین جوری که آخوند های خبرگان جلسه پشت جلسه نمی گذارند آن هم بقصد پابوس رفسنجانی. یا...هو

ناشناس گفت...

موافقم.. دست به دامن رفسنجانی شدن ولی واقعا مگه مردم چقدر رو رفسنجانی حساب باز کردن؟
به نظرم از نظر توده ها و مردم کفه به نفع رییس دولت سنگین هست.. بخصوص که من فکر میکنم اگر خیلی از سبزها هم متوجه این نکته بشن که هدف احمدی نزاد و تیمش پایین کشیدن روحانیت هست باهاش همسو می شن و شاید ترس بزرگ خامنه ای و هواداراش بیشتر از همین باشه..
باید دید چه پیش میاد.. ولی کلا بازی هیجان انگیزی هست ولی حیف که سبزها این فرصت مغتنم (با توجه به ناآارمی های اهواز و اعتصاب شیراز و اهواز بقیه جاها ) را ندیده گرفته و صداشون در نمی آد.

Amir گفت...

این نیردی است که بازنده آن چنان توسط حریف له میشود (چنان که نهضت آزادی شد) که تا آخر عمر باید سیاست را ببوسد بگذارد کنار و گرنه سرنوشتی بهتر از کروبی پیدا نمی کند. دیگر اینکه در انتخابات آینده محال است کاندیدای مورد حمایت احمدی نژاد را که احتمالا مشایی باشد تایید صلاحیت کنند. در اینصورت لاریجانی رییس جمهور آینده خواهد بود. از آن به بعد احمدی نژاد میماند و تمامیت الیگارشی که الان شدیدا دارند دوباره متحد میشوند. انتقادها از هاشمی رنگ باخته و باند لاریجانی مدتهاست علنا شروع به حمایت از هاشمی کرده است.به نظرم اگر عوامل ماورایی را در نظر نگیریم و همین طوری بخواهیم برحسب قراین تحلیل کنیم اوضاع به شدت به ضرر احمدی نژاد پیش میرود. استیضاح احمدی نژاد فقط منتظر چراغ سبز رهبر است. نتیجه : نظر بنده با نظر شما 180 درجه تفاوت دارد!

علی گفت...

چه جریانی در برابر احمدی نژاد ایستاده است + جزییات

http://www.mahramanenews.com/newsF-4967.html

ناشناس گفت...

نه هجو که نبود مگر اینکه کلی تر نگاه کنیم که کلا اینجا همه چی یه جورایی هجوآمیزه اما تشکیل حزب رو شوخی کردم شما البته میتونید جدیش بگیرید! راجع به حسین درخشان این پستهای شما رو که میخونم یاد ایشون میفتم و فکر میکنم حسین از چند سال پیش تقریبن همین نوع تحلیل رو داشت بر خلاف اکثر جماعت روشنفکر که میگفتن احمدی نژاد تا شیش ماه یا حداکثر یک سال دوام میاره، از همون موقع درخشان به قدرت احمدی نژاد پی برده بود و ازش حمایت عجیبی میکرد. من البته تا حدودی با شما و توصیفتون از وضع موجود موافقم اگرچه که از احمدی خوشم نمیاد

ناشناس گفت...

یه نکته دیگه هم اضافه کنم حسین درخشان اشتباها به احمدی نژاد اعتماد کرد ولی احمدی نژاد در هیچ مدل و روش و منشی قابل اعتماد نیست و هر کاری ازش ممکنه سربزنه. از این نظر فکر میکنم در تحلیلهاتون به نفع آزادی، نباید همه تخم مرغا رو تو سبد احمدی و دار و دسته اش بذارین

ناشناس گفت...

حسین درخشان دقیقا زندانی کسانیست که سر عناد و دشمنی با احمدی نژاد دارند .سرکوب و بگیر و ببند نیز بخاطر جنگ قدرته تا فقط دولت در مظان اتهام به استبداد قرار گیرد .دستگیری روزنامه نگاران و دانشجویان و ... به پای دولت نوشته میشه و در مقابل آزادی آنها نیز به نفع دولت خواهد بود و این چیزی است که الیگارشی روحانی نمی خواهد در نتیجه از این منظر جناح خامنه ای دولت را تحت فشار و مهار خودش دارد !

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس محترم شناسا با پروندۀ حسین درخشان.
سلام
مرسی برای توضیحتان.
1- درست است. اینقدرکه من خودم برای خودم جدی هستم. خوانندگانم نمی توانند مرا بدون نام وبدون عنوان وبدون سابقه وبدون لاحقه وبدترازهمه پشت یک ماسک مسخره، جدی بگیرند ولذا یک جورایی هجوآمیز بودن همه چیز را دراینجا مشروط به قبول"من قصد جدی دارم" قبول دارم.
2- نه من هم ازاول ماجرای انتخابات 88 مرتب به سایرین می گفتم وحتی یک پست هم نوشتم برای این تخم مرغ های دریک سبد روشنفکر وکارشناس وتحلیلگر و... لذا من تخمی اگرداشته باشم که دربند اول منکرش شدم تخس می کنم توی جیب های مختلفم که دراتوبوس عمومی جیب برها نتوانند همۀ دارای ام را بزنند وتوی شهرغریب آواره بمانم.
3- من چون خیلی فرمالیست وشکل گرا هستم ویکی ازبزرگترین راه های تغییر درجمهوری اسلامی را شکل گرایی درتبدیل قالب های فردی واجتماعی ازسنتی وکهنه به تازه ومدرن می دانم ازجمله درآرایش وپوشش و... لذا هنوزهم محمود احمدی نژاد را نمی توانم تنهایی بپذیرم حتی تصویرش را. بلکه بمحض رودررویی با حاج محمود درذهنم اسفندیارخان را هم حاضر می کنم که تلطیف کند قضیه را.
4- این یکی را قبول ندارم که احمدی نژاد بی معرفت ونامرد باشد درقول. ماجرای قول وقرار او واحمدی را نمی دانم. ولی اگراحمدی نژاد با حسین رفیق بود وبا اینکه درایران سگ صاحبش را نمی شناسد که گیرنده کیست ورهاننده کدام است ولی با این همه نمی گذاشت به این زحمتی که الان درخشان دچاراست دچارشود.
5- احمدی نژاد قطعاً آدم مدرنی(بی چشم ورویی) بحساب می آید ازمنظربیرونی ونحوۀ رفتار درملاء عام ورسانه. ولی او آدم سنتی وعاطفی عمیقی هم است اگر هوادارش صادق باشد درگماشتگی او وحرف شنوی ازاو. ودیده ایم که می ایستد مثل مرغ یکپا. موفق باشید وبازهم ممنون. یا...هو