1- خب نزدیک شدن به احمدی نژاد کارآسانی نیست ازهیچ نظر. نه خودش چنان دلبراست که بتوان درآغوشش گرفت ونه نشانه هایش چنان پررنگ که بگویی جهنم ومثل "علیرضا افتخاری" مفت خربشوی برای بوسیدن. من هم دغدغه های زیادی دارم. ازجمله اینکه بسیاری ازرسانه ای های احمدی نژاد ازبغل دست شریعتمداری قاپیده شده اند مثل مولانا وجعفربهداد وصفار هرندی و... ومن زورآخرم را که می زنم تنها مستمسکم نوری زاد دردانه است که: مگراوازکیهان نیامد چونان معصوم پانزدهم وشد یارشدائد اعتراض ما! وچرا دیگرانی با تاکتیک ها وحساب کتاب های دنیوی تری چنین نکنند بویژه حمید مولانا بنام پرفسور!
2- امشب "عسلویه مثل...عسل" صفحۀ 14 کیهان نظرم را جلب کرد بعنوان مطلبی اقتصادی. وقتی کلیک کردم ورفتم دراول نوشته، حسین قدیانی را پیدا کردم ومطلبی چنان بلند که نیم تای روزنامه ای بقطع بزرگ کیهان را سیاه کرده بود ازسیاهی. و ربطی به اقتصاد نداشت.
- حاشیه: حسین شریعتمداری قلم روانی دارد واستعداد خوبی برای طنزاگردر وادی دشنام نویسی سیاسی نیفتاده بود ازطریق مذهب. ولی خب خیلی ازبهترین استعداد ها هم تروریست وآدم ربا وهواپیما ربا وچریک می شوند. مگرنمی شوند. حسین قدیانی از شریعتمداری هم مستعدتراست برای توانایی نوشتن حتی درطنز. ولی خب او هم مثل استادش راه لجن مالی رقبای سیاسی را انتخاب کرده ازراه شهیدان. وتاکنون کمتر قلم پاکیزه ای دیده ام ازاو.- پایان حاشیه-
3- امشب اما قلمش پاکیزه بود حتی اگرمسموم. وزده بود به صحرای کربلا طولانی. از سخنرانی خامنه ای -بدون عنوان نوشته است که خاکی بودن مرادش وصمیمی بودن خودش را القاء کند- درسخنرانی مشهد واوباما ونوروز و... چرت وپرت نوشته و مجیز رهبر، تا اینکه بالاخره دریک چهارم پایانی نوشته اش دم خروس را آشکار کرده و پریده به درپرده به احمدی نژاد ودرآشکار به مشایی. ونوروز وایران وحجاب وجشن و موسیقی ودین واجتهاد وامام زمان موردتبلیغ رییس جمهور که خودشان را می کشند بگویند مشایی احمدی نژادنیست واحمدی نژاد می گوید هرچه مشایی بگوید درست است. البته این پریدن بسیاربا احتیاط واحترام وترس پنهان بوده است. مثل خود شریعتمداری که هنگام تعرض ونقدی آهسته هم به مشایی؛ اگرشده چندبار نا مربوط هم می نویسد جناب آقای دکتراحمدی نژاد؛ تاخدای ناکرده به رییس جمهور برنخورد که گفته اصلاً کیهان نمنه. من کیهان نمی خوانم!
4- حسین قدیانی چند وقت بود پیدایش نبود. تا یک ماه قبل ازعید گویا مردد بود که به مشایی بپیوندد یا با شریعتمداری بماند. که نهایتاً کیهان چرب ترکرد پیشنهادش را واو هم برگشت. وحالا به ارباب بالقوۀ دوماه پیشش پریده با احتیاط. چه او یادش نرفته که مشایی چشمۀ فیض پرقدرت ترین مردسیاسی امروزایران است وهمینطورخاطرۀ خوشی ندارد ازکتک مفصلی که عوامل مشایی زدند به پیام فضلی نژاد جاسوس شریعتمداری درجریان دادگاه مطبوعاتی شریعتمداری که بشکایت مشایی رسیدگی می کرد. وکیهان هرروز گزارشی می داد ازبرنده بودن برادرحسین درارائۀ مستندات بر ضدمشایی. تا جاییکه ابتدا گنده اش کردند که فضلی نژاد ترورشده است ولی هنگامی که دست پرقدرت مشایی را دیدند گفتند که چند چک آبداربوده از دو موتور سوار ناشناس، وصدایش را خواباندند.
5- مقصودم هیچ کدام ازاین هایی که گفتم نبود دراین روده درازی. نیتم این بود که آدرس بدهم که گویا مشایی همۀ گفته هایش درمورد حلال بودن حرام های فقها مثل موسیقی وشادی وجشن وزندگی را مستند دارد می کند به عین خواسته های امام زمان. نه که امام دوازدهم بچه بوده که غایب شده؛ درنتیجه هیچ حدیث وروایت و گفتار ونوشتاری که کسی به آن استنادکند ندارد. ومشایی می گوید این هایی که می گویم عین گفته ها وخواسته های امام است. وقدیانی زورزده است بگوید که درست است که امام غایب است وهیچ حکمی هم به امضای اودردست نیست ولی همچون هم نزدیک نیست ظهورامام که بتوانیم ازحضرت ماه (آیت الله خامنه ای) ومراجع بی نیاز باشیم.
6- ومن می گویم چه به ایمان وچه به تصادف وچه به استراتژی وچه به تاکتیک. انتخاب ولایت امام زمان درمقابل ولایت فقیه یک شاهکاراست. زیرا که جزازاین طریق احتمال بی اعتبارکردن ولی فقیه آخوند ممکن نبود دربین توده. وشیعیان چه ایمان محکمی دارند به امام مهدی و اگر قراربر رو در رویی نماینده وبرگزیدۀ امام غایب باشد با آخوند فقیه جانشین او. قطعاً نمایندۀ بلاواسطۀ امام زمان را ترجیح خواهند داد. امام زمانی که پول نفت هم دارد این هوا! من لینک نوشتۀ قدیانی را می گذارم ولی حوصله می خواهد خواندنش برای خوانندۀ شتابان. اگرخواستید کوتاه تر بخوانید کافی است به 7-8 خط پایان مقاله بروید. یا...هو
................................
این هم برگزیده ای ازآسمان ریسمان داداش حسین بسیجی ها(قدیانی)
2- امشب "عسلویه مثل...عسل" صفحۀ 14 کیهان نظرم را جلب کرد بعنوان مطلبی اقتصادی. وقتی کلیک کردم ورفتم دراول نوشته، حسین قدیانی را پیدا کردم ومطلبی چنان بلند که نیم تای روزنامه ای بقطع بزرگ کیهان را سیاه کرده بود ازسیاهی. و ربطی به اقتصاد نداشت.
- حاشیه: حسین شریعتمداری قلم روانی دارد واستعداد خوبی برای طنزاگردر وادی دشنام نویسی سیاسی نیفتاده بود ازطریق مذهب. ولی خب خیلی ازبهترین استعداد ها هم تروریست وآدم ربا وهواپیما ربا وچریک می شوند. مگرنمی شوند. حسین قدیانی از شریعتمداری هم مستعدتراست برای توانایی نوشتن حتی درطنز. ولی خب او هم مثل استادش راه لجن مالی رقبای سیاسی را انتخاب کرده ازراه شهیدان. وتاکنون کمتر قلم پاکیزه ای دیده ام ازاو.- پایان حاشیه-
3- امشب اما قلمش پاکیزه بود حتی اگرمسموم. وزده بود به صحرای کربلا طولانی. از سخنرانی خامنه ای -بدون عنوان نوشته است که خاکی بودن مرادش وصمیمی بودن خودش را القاء کند- درسخنرانی مشهد واوباما ونوروز و... چرت وپرت نوشته و مجیز رهبر، تا اینکه بالاخره دریک چهارم پایانی نوشته اش دم خروس را آشکار کرده و پریده به درپرده به احمدی نژاد ودرآشکار به مشایی. ونوروز وایران وحجاب وجشن و موسیقی ودین واجتهاد وامام زمان موردتبلیغ رییس جمهور که خودشان را می کشند بگویند مشایی احمدی نژادنیست واحمدی نژاد می گوید هرچه مشایی بگوید درست است. البته این پریدن بسیاربا احتیاط واحترام وترس پنهان بوده است. مثل خود شریعتمداری که هنگام تعرض ونقدی آهسته هم به مشایی؛ اگرشده چندبار نا مربوط هم می نویسد جناب آقای دکتراحمدی نژاد؛ تاخدای ناکرده به رییس جمهور برنخورد که گفته اصلاً کیهان نمنه. من کیهان نمی خوانم!
4- حسین قدیانی چند وقت بود پیدایش نبود. تا یک ماه قبل ازعید گویا مردد بود که به مشایی بپیوندد یا با شریعتمداری بماند. که نهایتاً کیهان چرب ترکرد پیشنهادش را واو هم برگشت. وحالا به ارباب بالقوۀ دوماه پیشش پریده با احتیاط. چه او یادش نرفته که مشایی چشمۀ فیض پرقدرت ترین مردسیاسی امروزایران است وهمینطورخاطرۀ خوشی ندارد ازکتک مفصلی که عوامل مشایی زدند به پیام فضلی نژاد جاسوس شریعتمداری درجریان دادگاه مطبوعاتی شریعتمداری که بشکایت مشایی رسیدگی می کرد. وکیهان هرروز گزارشی می داد ازبرنده بودن برادرحسین درارائۀ مستندات بر ضدمشایی. تا جاییکه ابتدا گنده اش کردند که فضلی نژاد ترورشده است ولی هنگامی که دست پرقدرت مشایی را دیدند گفتند که چند چک آبداربوده از دو موتور سوار ناشناس، وصدایش را خواباندند.
5- مقصودم هیچ کدام ازاین هایی که گفتم نبود دراین روده درازی. نیتم این بود که آدرس بدهم که گویا مشایی همۀ گفته هایش درمورد حلال بودن حرام های فقها مثل موسیقی وشادی وجشن وزندگی را مستند دارد می کند به عین خواسته های امام زمان. نه که امام دوازدهم بچه بوده که غایب شده؛ درنتیجه هیچ حدیث وروایت و گفتار ونوشتاری که کسی به آن استنادکند ندارد. ومشایی می گوید این هایی که می گویم عین گفته ها وخواسته های امام است. وقدیانی زورزده است بگوید که درست است که امام غایب است وهیچ حکمی هم به امضای اودردست نیست ولی همچون هم نزدیک نیست ظهورامام که بتوانیم ازحضرت ماه (آیت الله خامنه ای) ومراجع بی نیاز باشیم.
6- ومن می گویم چه به ایمان وچه به تصادف وچه به استراتژی وچه به تاکتیک. انتخاب ولایت امام زمان درمقابل ولایت فقیه یک شاهکاراست. زیرا که جزازاین طریق احتمال بی اعتبارکردن ولی فقیه آخوند ممکن نبود دربین توده. وشیعیان چه ایمان محکمی دارند به امام مهدی و اگر قراربر رو در رویی نماینده وبرگزیدۀ امام غایب باشد با آخوند فقیه جانشین او. قطعاً نمایندۀ بلاواسطۀ امام زمان را ترجیح خواهند داد. امام زمانی که پول نفت هم دارد این هوا! من لینک نوشتۀ قدیانی را می گذارم ولی حوصله می خواهد خواندنش برای خوانندۀ شتابان. اگرخواستید کوتاه تر بخوانید کافی است به 7-8 خط پایان مقاله بروید. یا...هو
................................
این هم برگزیده ای ازآسمان ریسمان داداش حسین بسیجی ها(قدیانی)
ما اگر به جاي احياي ارزش ها و «جنگ جنگ تا دفن كل فتنه از عالم» كه امام گفت، دنبال جشن جهاني نوروز بوديم، اصولاً به احمدي نژاد نبايد راي مي داديم. بودند كساني كه در ظاهر و باطن بيشتر به درد اين كارها بخورند و به جاي چفيه بر دوش كورش، براي داريوش كراوات بزنند! كساني كه نوروز را با «شهر النبي» اشتباه گرفته اند و براي ايام عيد، «خطبه شعبانيه»- شايد هم مشائيه- مي خوانند و كيلومترها جلوتر از پادشاهان هخامنشي، ادعا مي كنند و حرف بي خود مي زنند كه در نوروز، دست و پاي شياطين بسته مي شود، (!) نه فقط دشمن مكتب ناب اسلام، كه دشمن كار در عسلويه اند. اين عده البته بي خود از امام زمان دم مي زنند. بعضي ها اصولاً و به خيال خام و زشت خود، امام زمان ما را مظلوم گير آورده اند. چگونه است كه تو مديريت پيامبران را ناصحيح مي خواني، حجابي كه اصل مسلم قرآن است، برنمي تابي، دم به ساعت حرفي مي زني كه صداي مراجع و علما درآيد، رهبر باعث تفرقه ات بخواند، از ايران بر فرق اسلام چماق بسازي، بعد همه اين حرفها را با عذرهاي بدتر از گناه لاپوشاني كني، به جاي قال الصادق و قال الباقر و صفحات نهج البلاغه، خودت را مفسر دين بداني و هر روز به جاي جهاد سياسي و اقتصادي و فرهنگي، يك اجتهاد جديد كني... آري! چگونه است كه براي يك جريان مسئله ساز با اين همه انحراف، امام زمان اما از زبانش نمي افتد؟! آيا واقعيت ماجرا و اصل قصه اين نيست كه عده اي، آخرين معصوم و كامل كننده دعوت همه انبيا و ائمه را - با عرض معذرت از ساحت مقدس امام عصر- آن قدر غايب فرض كرده ايد كه مي خواهند در پوشش اين نام مطهر و سلاله كوثر، همه انحرافات خود را رنگ ديني و امام زماني بزنند؟! چگونه است از سويي حجاب را برنمي تابند و از ديگر سو دم از امام زمان مي زنند؟... چون حضرت صاحب، نهج البلاغه ندارند؟ چون از نظرها پنهان اند؟ چون در پرده غيبت اند؟ چون از ايشان مثل بعضي از معصومين احاديث و روايات محكم در باب حجاب و نماز و ديگر احكام اسلام نيست؟! از ديگر سو چگونه است كه شما از ماه هم به خورشيد نزديك تريد؟... بدانيد و آگاه باشيد كه امام زمان آن قدر كه شما فكر كرده ايد، غايب از نظرها نيست. كركره اين دكان را لطفاً پايين بكشيد.
۵ نظر:
[آرزوی حذف روحانیت سیاسی / اینروزها «کسیکه خوب تاریخ را خوانده» علاوهبر تمجید از ایران باستان و ملیگرایی، دست روی پاشنهی آشیل روحانیت یعنی مهدویت نهاده است]
http://fararei.wordpress.com/2011/04/03/%d9%85%d8%b1%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d9%88%d8%ad%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%aa-%d8%a8%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%86%d8%af/
حال کردم و کلی خندیدم خیلی جالب بود و هوشمندانه ممنون (رفتی توی گوگل ریدرم)
سلام
آمده ام به ادینبرا. و چه بسیارند دلقکها اینجا و همه شان مرا به یاد تو میاندازند. حالا که 600 کیلومتر از همدیگر دوریم در عوض شمع سیگاری به یادت دود کردم تا آغازی باشد بر تهاتری معامله ی مان!!!!
با زحمت بسیار به اینترنت وصلم. سخن کوتاه میکنم و میروم تا کمی کنار خور فورث راه بروم.
باشد که روزی با هم از اینجا تا دریای شمال شنا کنان همراه باشیم!!!
آمین
ناکجا آبادی
الی المهرج الایرانی
سلام به ناشناس که حال کردی ومرسی وما بی شماریم بقدر دونفر باهم. یا...هو
سلام چپقی جان
ببخشید که رفته بودم روی بالکن که مثلاً بهداشت خانه را رعایت کنم برای غیرسیگاری ها که خودم بیشترنیستم هم سیگاری وهم غیرسیگاری.
ادینبرو گفتی وکردی کبابم. من ادینبرو می خواهم وشهرجشنواره ها وآن معماری های نازنین وآن سرمای گزنده. وچقدردوست داشتم ساکنی درآنجاراوعشق ومهربانی و... نوستالوژی درجستجوی زمان ازدست رفته.
حالا این همۀ زیبایی را چرا ریختی این پشت توپست لجن شریعتمداری منحوس. خب گفتی که زحمت داشت همین قدرباعجله آمدنت ومرسی برایت بهترین خوشگذرانی را آرزو می کنم. تا برگردی به ترافالگاربرای تهاترتوتون! یا...هو
ارسال یک نظر