پرسش کلیدی این است: چرا نه روشنفکران می فهمند احمدی نژاد چه می گوید وچه می کند. ونه روحانیان می دانند چگونه باید به مقابله با احمدی نژاد بروند؟
پاسخ یک کلمه ایش این است: "چون حرف وعمل احمدی نژاد ازیک حس نیروی برتر منشاء می گیرد. وابزارکارروشنفکران وروحانیان یک عقل مادی دانش محور است."
شرح مجمل:
من بسیارمطالب می نویسم برای شما درشناساندن نقشه وراه احمدی نژاد وآسمان وریسمان را دریک جعبۀ منسجم بهم می بافم تا شمارا به عمق عمل احمدی نژاد ببرم. اما-این اما مهم است- این بدان معنا نیست که هرآنچه من شرح می دهم ازچگونگی راه احمدی نژاد درعالم ماده اتفاق می افتد. بتعبیربهتر اینکه من برروی راه طی شدۀ احمدی نژاد جادۀ منطقی ومناسب ایجاد می کنم. بازهم روشن تراگربگویم. می شود این طورکه: احمدی نژاد ومشایی با قطب نمای غریزی وحسی (بخوان خدای خودشان) خودشان حرکت می کنند ومی روند جلو ومن ازپشت سراین دوبزرگوار جاده وراه طی شده شان را علامت گذاری می کنم برای راهنمایی شما!
2- اینک ده روزاست که احمدی نژاد ازمنظرومراء عام دورشده است. الیگارشی حاکم هزاران وهزاران جلسۀ رسمی وغیر رسمی ورایزنی وگفتگو ومذاکره ومباحثه وسخنرانی و... برگزارکرده است؛ وهنوزنتوانسته است به تصمیمی برسد که چه واکنشی نشان بدهد درمقابل این کنش احمدی نژاد. چرا؟ آیا نیروی اطلاعاتی کم دارد؟ آیا نیروی کارشناسی کم دارد؟ آیا ازشنود گذاری تا توالت خانۀ احمدی نژاد عاجز است؟ آیا... وآیا ... وآیا...؟. قطعاً با من هم داستانید که همۀ این آیاها پاسخش منفی است. والیگارشی همه چیز وهمه کس را دراختیاردارد تا بابررسی اطلاعاتی که از حرکت بعدی احمدی نژاد گرد آوری کرده اند ومی کنند؛ نقشه ای مؤثروعلمی برای ضدحمله به احمدی نژاد بکشند. پس چرا نمی توانند؟
3- برای اینکه دربیرون ازمغزاحمدی نژاد ومشایی نقشه ای وجود ندارد. نه جلسه ای می گذارند که بتوان حرف هایشان را شنود کرد ونقشه شان را کشف کرد. نه حرفی می زنند که انسان قرینه بگیرد وازآن نتیجه گیری کند. نه بیکدیگرتلفن می زنند غیر ازتلفن های کاری بی ارزش که نیروهای زبدۀ اطلاعاتی این داده های تلفنی را پردازش ونتیجه گیری کنند. هیچ چیزمادی دربیرون ازذهن مشایی واحمدی نژاد وجود ندارد که بتوان به استناد آن نیت خوانی کرد ونقشه کشید ووارد عمل شد. من خودم هم به قدیس ووحی والهام باورایمانی ندارم. ولی من هم به یک نیروی برترذهن معتقدم که درمقاطعی به انسان های دارای خصوصیاتی ویژه وتحت شرایطی راه نشان می دهد.
4- کمی به عمق بروم دراین مالیخولیای! ناباورعلمی ومادی باشما. اکثریت قریب به اتفاق ما احمدی نژاد را انسان حقیری می دانیم که نه تنها ویژگی های مرسوم متفکران وسیاستمداران را ندارد؛ بلکه انسانی بغایت لمپن وبدون فکروایده واندیشه هم می دانیم که حتی حرف زدنش را هم بلد نیست واغلب خواسته یا ناخواسته حرف های خنده داروتوهین آمیز وچرند می زند. اما درورژن جدید اززاویه نگاه من اینک برویم سراغ واژۀ "زلال" که احمدی نژاد وبا وسواس همیشگی آن را فقط دریک مورد ودرمورد یک شخص خاص استفاده می کند. وآن شخص خاص مهندس اسفندیار رحیم مشایی است. هرموقع ازاحمدی نژاد راجع به مشایی سؤال شود. او بی بروبر گرد ازواژۀ "زلال" استفاده می کند درتوصیف دوستش.
5- زلال یک واژۀ ادبیات توصیفی سیاسی نیست. "زلال" صفت مخصوص و منحصر بفرد آب بعنوان مادۀ حیات است. وقتی می گوییم آب زلال. یعنی آبی که کمترین ناخالصی هم ندارد ومثل اشک چشم درون وبیرونش عین هم است. بعبارت دیگر "زلال" بودن یک انسان فقط دریک قدیس فراترازمادیت قابل شناسایی متافیزیکی عقل ناباوراست. خب درست است: هرچقدربرای شما ناباوراست برای من هم دیرباوراست چنین پدیده ای درعالم ماده. ولی آیا راه دومی داریم که بتوانیم احمدی نژاد ومشایی را توضیح بدهیم. اگرمن وتو داشتیم که بطریق اولی حاکمیت جمهوری اسلامی با داشتن همۀ ابزارهای مادی دراختیارش باید زودترازما این شناسایی را و این نقشه را کشف می کرد.
6- نتیجه اینکه درعالم ماده نه نقشه ای است ونه طرحی ونه راهی برای کشف کردن و آنگاه سد کردن آن. فقط باید بپذیریم که آن نیروی غیبی مورد ادعای دروغ وبرای سرکیسه کردن ما ازسوی آخوند های سیاسی؛ بالاخره عینیت یافته دروجود دوموجود نازنین. البته نه به کمک آخوند های ریا کارکه برعلیه آنان وبه کمک مردم ستمدیده. ومن به این نیروی غیرمادی خوش آمد می گویم وبه "مهندس مشایی دوست زلال احمدی نژاد" هم.
7- چقدراین حرف بسیاربسیاربسیارزیبای مهندس مشایی را دوست دارم که گفت: "به تعداد انسان های روی کرۀ زمین خدا داریم. هرانسانی خدای مخصوص خودش را دارد که فقط درنام "خدا" یا "الله" یا "God" اشتراک لفظی دارند بعنوان خدای واحد." -من مضمون ومفهوم حرفش را کمی گسترش دادم برای شرح قابل فهم تر- وشما قبول کنید که این حرف کلید سعادت همۀ بشراست. چون انسان بی خدا وخدای بی انسان محال ممکن است. یا...هو
بعد ازتحریر:
رویین تن برگرفته ازتاریخ اسطوره است وبمعنی دینی آن که تنها "اسطوره" را خدایی انسانواره وجباروقادربه هردخالت بدون زمان ومکان درسرنوشت انسان معرفی می کند نیست. لذا هررویین تنی می تواند میرانده شود با عناصرمادی. یعنی بی خیال نباشیم. واوضاع را رصد کنیم.