حجت الاسلام فرزاد فروزش: الگوی نسل مدرن ایران. با تحسین ودرود به او! (تیترمثبت؟)

Stumbling Man

1- عصارۀ لیبرالیسم منجربه مدرنیته فردیت انسان وبرسمیت شناخته شدن انسان مفرد بعنوان عصارۀ جهان هستی است. عصارۀ فردیت انسان هم بهترخواهی ولذت جویی فردی اوست.عصارۀ بهترخواهی ولذت جویی انسان هم فرصت طلبی اوست. وتنها شرط جوامع مدرن برای مشارکت دادن انسان مدرن فرصت طلب درترکیب جامعه هم همانا عدم تزاحم منافع لذت جویانه وفرصت طلبانۀ هرفرد است با همین لذت وفرصت برای انسان دیگری! که این مورد را هم جامعه درصورت وهیبت قانون مشخص درآورده وبه افراد جامعه تحمیل می کند. نمی خواهم دراین مختصر وارد حیطۀ اخلاق ونوع قدیم وفضایلی آن ونوع جدید وعقلانی آن بشوم که هم وقت می برد وهم لزومی به طرحش نیست.

2- ججت الاسلام فرزاد فروزش پیشنمازیکی ازدانشگاه های علوم پزشکی کشور در گیرودارپرداختن به فیصله بخشی یک منکرشرعی روزمره وعادی بین دوپسر ویک دختر جراحتی سطحی درکناریکی ازچشمانش برمی دارد. این حادثه اگردرست نقل شده باشد آن چنان بزه سبک وروزمره ای بوده درکشاکش جامعۀ بیمارایران که پدر ضارب اصلی بعد ازدیدن واکنش هیستریک رسانه ای وتبلیغاتی روحانیت درمظلوم نمایی این طلبه؛ شخصاً ودست دردست پسرش به کلانتری مراجعه وخواهان روشن شدن ماجرا می شود. پلیس هم رسماً اعلام می کند که اصولاً جناب حجت الاسلام فرزادخان ودرهنگام نهی ازمنکرجوانان دخترباز! ملبس به لباس روحانیت نبوده است.

3- اینک یک هفتۀ تمام است که سناریوی این پیشنمازجوان درصدرهمۀ اخبار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و... وحتی جلوترازنه آن فاجعۀ باغ خمینی شهر که کلاً بسکوت برگزارشده است؛ بلکه جلوترازجریان انحرافی واختلافات حاکمیت با رییس جمهورنیزبه بوق سپرده شده است. تا جاییکه با اعلام وقیحانه ودروغ درخواست عیادت مشایی ازایشان ورد آن توسط این اسوۀ روحانیت؛ همین جریان انحرافی را هم درتبلیغات همین تک پروژه گنجانده اند.

4- من اما نمی خواهم بدیهیات "ببینید روحانیون به چه فلاکتی دچارشده اند در"یتشبث بکل حشیش" را برای شما بزرگ نمایی کنم که خودتان استادید وبه حقارتی که روحانیت دچارشده است می خندید یا گریه می کنید! من می خواهم اززاویه دید انسان مدرن به نوع عمل فرصت طلبانه وبشدت دقیق این روحانی جوان ومدرن نظری بیندازم واورا تحسین کنم. وبگویم که اگرچه ظاهرامریک نوع دلزدگی همراه با خوشحالی ایجاد می کند درمخاطب ناظربه استیصال روحانیت سیاسی؛ ولی درلایه های زیرین مسئله؛ مادیگرایی وفرصت طلبی امثال فروزش روحانی خبرخوبی است برای پیشرفت مدرنیته درایران.

5- سنت حوزه های علمیه از300 سال پیش تا انقلاب اسلامی این بود که طلبه های جوان یا ادامۀ پدران واجداد روحانی خود بودند ویا ازمیان سنتی ترین نوجوانان روستایی ودهاتی ایران جذب می شدند. ومعمولاً هم بعد ازیاد گرفتن خواندن و نوشتن ابتدایی از13-14 سالگی وارد حوزه های علوم دینی می شدند. وقتی انقلاب پیروز شد یک دستۀ سومی به این دوگروه سنتی اضافه شدند درشتافتن بسوی طلبگی وروحانی شدن. این دستۀ سوم فرصت طلبانی بودند که با شنیدن بوی کباب ازگوشت تن رنجور مردم دردست آخوند ها! عرقچین برزمین کوبیدند ودستاربستند وشدند روحانیانی که هم ازشهرمی آمدند وهم سواد دبیرستانی وگاهی حتی دانشگاهی داشتند وهم اولین و آخرین روحانی ایل وتبارچندین صد ساله قدمت فامیل های بی آخوند خویش بودند.

6- این فرزاد خان فروزش عزیزما هم که هم اسم فرزادش دربعد ازانقلاب وهم شهرت فروزشش رنگی ازمذهب ندارد؛ جزودستۀ اخیربود واست. نامبرده که قطعاً متعلق به خانواده ای متجدد وطبقۀ متوسط مادی وفرهنگی هم است؛ آنجایی هم که محل مأموریت خودش را دردانشگاه تعریف می کند ذائقۀ مدرن وهوش هدفدارش را نشان می دهد. نامش را یک باردیگربخوانید: "فرزاد فروزش" ومقایسه کنید با اسامی قاتلان زنجیره ای ویا همین تجاوزکنند گان به عنف وهمۀ مجرمان طول تاریخ جمهوری اسلامی که مشحون ازاسامی حسن وعباس ومیثم وروح الله وعمارویاسر وحبیب واحمد و...است.

7- حجت الاسلام فرزاد فروزش اگرعامدانه کرد این نهی ازمنکر را دوچندان تحسین دارد! واگراتفاقی پیش آمده این حادثه؛ دربهره برداری ازاین اتفاق جای تحسین بیشتری هم دارد. اویک انسان مدرن است که ازبهترین فرصت استیصال روحانیت دردست جریان انحرافی بهره برده است ونه تنها ازپیشنمازگمنام یک مسجد به خبراول رسانه های دولتی وجهانی تبدیل شده است بلکه توانسته به اهداف ازپیش تعیین شده اش درهنگام پوشیدن لباس روحانیت فراترازرؤیا هم دست پیدا کند. چه اگرنهایت آرزوی او دربدوامرگرفتن یک شغل چرب وچیلی وبا مخلفات ده ها میلیونی بوده اینک به موقعیتی دست یافته که با بازی هنرمندانه ومدرنش می رود که به میلیارد بگوید پول خرد. ومی تواند مطمئن باشد که هفت پشت اعقابش هم اگر ازمزد این فداکاری او درنهی ازمنکر! فقط بخورند که فضله وتپاله تولید کنند تمامی نخواهد داشت. بادرود به فرزاد خان! یا...هو