۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

نامۀ محرمانۀ یک ضد انقلاب به نمایندگان محترم مردم درمجلس انقلاب!



1- من چه به سائقه وذائقۀ فکری وفلسفی وچه به لحاظ اجتماعی وسیاسی یک "ضدانقلاب" هستم. وچون ضدانقلاب هستم با جمهوری اسلامی که یک انقلاب مدام بوده واست مخالفم. ومی خواهم سربه تن هیچکدام ازکارگزاران عملی ووابستگان فکری آن اعم ازهرتابلویی که دردست دارند نباشد. از محافظه کار و اصلاح طلب و اصولگرا و چپ سنتی وراست مدرن وچپ مدرن وراست سنتی گرفته تا ولایی و غیر ولایی و معتقد به ولایت فقیه وضد ولایت فقیه ونواندیش دینی واحیاگردینی ومصباح وخامنه ای  و سید خراسانی وشعیب ابن صالح وسفیانی و...

2- وبه همین خاطرازهرآنچه که درصحنۀ سیاسی امروزایران می گذرد ونشانه های غیرقابل برگشتی ازفروپاشی محتوم حاکمیت بلاتکلیف وانقلابی درایران دارد بسیار راضی وخشنود هستم. وازخدای خودم می خواهم که این روند شروع شده را تسریع ببخشد تا بلکه ملت ایران ازاین رنج 33 سالۀ زیستن دربرزخ بلاتکلیفی رها شده و بتوانند با تشکیل یک حکومت عرفی -دین مبین اسلام بخش پررنگی ازاین عرف را شامل است- بافکرودست توانای خود کشوری آباد ودرخورزیست انسان بسازند.

3- وبا همین فکروموضع اجتماعی سیاسی است که افکارم را می نویسم ودر معرض ایرانیان قرارمی دهم که بتوانیم با همفکری ومساعدت همدیگراین غول بلاتکلیف دین حکومتی را به بطری تکالیف معرفتی وعبادی وشخصی دینی برگردانیم وخودمان را از عقب ماندگی مضاعف نسبت به همپالکی ها وهمسایگان مان رهایی ببخشیم. ودراین راه ازهمۀ حربه های دراختیارم درحوزۀ زبان وادبیات وضرب المثل وقصه وحکایت و روایت و... استفاده می کنم. لذاست که نقاط ضعف کوچک را بزرگ واختلافات طبیعی وجزیی را درشت می کنم تا باعث تفرقۀ بیشتردربین حاکمان برسرنوشت کشورم بشوم. تا آنها با همدیگرنزاع کنند وهمدیگررا بنفع رهایی میهنم تضعیف کنند.

4- گاهی یکی را تاعرش مدح می کنم ودیگری را تافرش می کوبم. فردایش کاری بر عکس می کنم وطرف مغضوب دیروزرا می گیرم وبه محبوب امروزتبدیلش می کنم وبالعکس. گاهی شخصیت حقوقی حاکمان برکشورم را له می کنم وآن هارا با بدترین واژه ها وگویش ها می کوبم وگاهی آنان را تحقیروتخفیف می کنم. همۀ روحانیان سیاسی را تحت عنوان کلی الیگارشی بباد نقد بی رحمانه می گیرم وهمۀ آن دیگران را ازتقنین وقضا واجرا ریزه خواران حقیر ودریوزه می نامم .و... این کاررا تاکنون آگاهانه کرده ام وتا سقوط وتمام شدن این طاعون قرن (حاکمیت بنام دین حنیف مردم مسلمان) هم این تلاش را ادامه خواهم داد.

5- اما -واین اما خیلی مهم است- همۀ دعوای بسیارجدی وآشتی ناپذیرمن بادست خالی وشما مجهزبه انواع سلاح ها؛ جنگی است درحوزۀ شخصیت های حقوقی ما. من بعنوان ضد انقلاب وشما به عنوان مدافع انقلاب. لذاست که من بخودم این اجازه وحق را قائل نیستم که شخصیت حقیقی ودارای "حق طبیعی زیست برابر با همۀ دیگر همنوعان آدم خود" شما را مورد تعرض ودست اندازی خودم قراربدهم.

6- اینک اما صحنه ای پیش آمده است که مرا ناگزیرمی کند تا با شخصیت حقیقی و انسانی شما رودررو بشوم. واین برای من بسیارتلخ است. لذا هنوزهم منتظرمی مانم تا بلکه با واکنش دیرهنگام شما این تلخی به شیرینی نسبی برسد ومرا ازنقد شخصیت حقیقی شما درمیدان منازعات شخصیت های حقوقی مان (من درموضع اپوزیسیون وشما درموقعیت پوزیسیون) معاف بکند. زیرا که ما همه هم وطن وبالاتر از آن انسان هستیم وخواه نا خواه باید چشم در چشم یکدیگرو با وجود اختلافات مان زندگی کنیم. لذا با طرح صورت مسأله ای که پیش آمده وباعث این تأسف و تأثرعمیق من شده و نهایتاً طرح یک سؤال کوچک منتظرواکنش مناسب شما می مانم.

7- صورت مسأله را همه می دانیم وچون اظهرمن الشمس است من فقط بطوراشاره وکلی به آن می پردازم. دربرنامۀ پنجم توسعه مجلس شورای اسلامی به دولت تکلیف کرده است که وزارت خانه ها را ادغام کرده واز 1+21 وزارتخانه به 17 وزارت خانه کم کند. دولت هم وزارت راه ومسکن را درهم ادغام کرده ولایحه ای با در خواست فوریت فرستاده است به مجلس. نمایندگان مجلس هم 48 ساعت پیش ازاین با عبارات تند وبی سابقه ای فوریت لایحۀ یک خطی دولت را رد کرده و آنرا به کمیسون مربوطه فرستاده اند. امروز اما همین لایحه خارج از مناسبات قانونی مصرّح در قویترین قانون عادی بنام آئین نامۀ داخلی مجلس به صحن علنی برگشته و در دستور کار قرار گرفته و یک وزارتخانۀ مهم جدید بنام وزارت ارتباطات وفن آوری اطلاعات هم به ادغام دو وزارت قبلی اضافه شده و با یک نشست و برخاست تصویب شده و بصورت قانون در آمده است. وهمۀ این فعل وانفعال سریع هم طبق اعلان صریح رییس مجلس بنا بدستور آیت الله خامنه ای بوده است.

8- البته که جزئیات این مسأله یک داستان به حجم تمام افسانه های قدیم است و در جو بسیار متشنج اختلافات مبنایی حاکمان اصلی رخ داده است؛ که ذکراین جزئیات بیشتر از اینکه مفید باشد مأیوس کننده وفاجعه باراست. من حتی به چگونگی انتخاب 290 نفرشما وارد نمی شوم و مبنا را براین می گذارم که هرکدام ازشما حداقل از رأی و هواداری خانواده، فامیل ودوستان خود برخوردار بوده اید که اینک نماینده هستید. و من همین طوربه آموزه های دینی واخلاقی ومادی ومعنوی شما انگشت اتهام وبدبینی نمی گذارم. و خلاصه من شما را بعنوان نمایندگان بخشی ازجامعه قبول دارم. وحتی به معیارولایتی بودن شما هم اعتراضی ندارم.

9- اما برای من پاسخ یک سؤال کوچک درحوزۀ شخصیت حقیقی شما بعنوان انسان بماهوانسان مشخص نیست. ومن دنبال پاسخ این سؤال از جانب یکنفراز 290 نفر شما هستم. وآن سؤال این است که آیا نمی شد یک نفرازشما و برای حفظ ظاهر هم شده و جلوگیری ازسرخوردن فرزندان وهمسر وفامیل و...خودتان یک استعفای صوری -نه حتی واقعی- می دادید وبه این خیمه شب بازی آیت الله خامنه ای اعتراض می کردید. البته منظورم این نیست که خدای ناکرده دراستعفا نامه تان ذکری ازمقام عظمای ولایت می آوردید، یا اعتراضی سیاسی می کردید. بلکه منظورم یک استعفای چند ساعته و صوری مثلاً بدلیل بیماری یا خستگی یا بهانه ای ازاین قبیل می نوشتید. یا حتی نمی نوشتید وبا لابی با رییس مجلس ازاومی خواستید که برای جلوگرفتن ازبی آبرویی اجتماعی وخانوادگی شما چنین استعفای صوری و نانوشته را شایع و رسانه ای می کرد.
    
10- من این نامه را محرمانه می نویسم ومنتظراقدام شما می مانم. بخدای جل جلاله زیست دنیوی هرچند بسیارشیرین وزیباست ولیکن هنوزهم برخی معیارهای شخصیتی برای همین زیست؛ معتبرتر از دریوزگی مطلق است. مگرما که نماینده و وکیل نیستیم از گرسنگی تلف شده ایم! خود دانید. با احترام دلقک ایرانی. یا...هو

۴ نظر:

ناشناس گفت...

آقای عزیز. شما اطلاع ندارید یا خود را به بی اطلاعی می زنید. لیست حاضران جلسه را اگر ببینید، عنایت خواهید کرد 12 نفر در رای گیری غایب بوده اند. بنابراین تهمت وارد نسازید و آخرت خود را برای خوشامد یک عده منحرف نفروشید.

Saeed گفت...

دلقک جان سلام.
چه خوش گفت:
بر سیه دل چه سود خواندن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ.
... وآنچه البته به جایی نرسد ناله درد مند تو..
یاهو و بوس

Dalghak.Irani گفت...

خیلی ممنون ناشناس محترم وسعید بامعرفت. بازهم گلی بگوشۀ جمال شما دونازنین که سیرک مرا ازدفینۀ سکوت آزاردهنده نجات می دهید. بقیۀ حضرات محترم ومحترمه که گویی نه دلقکی داشتند ونه دلقکی دارند. سنگین وبا ابهت می آیند وچپ چپ پست ها را می خوانند ولابدمی گویند نه بابا چی بگوییم به این پرت وپلا ها. حتماً باید یک خط درمیان التماس کنم برای کامنت! یا...هو

Talkhak گفت...

سلام دلقک جان! خداییش حالی به من نمونده از شنیدن این خبرها و این روزها! اوضامون خرابه. آخه اینا چه جونورهایی هستند ما گرفتارشونیم؟ دیروز از شنیدن خبر کشته شدن هاله سحابی خشکم زد و بعد از اون از دیدن پرچم بحرین و فلسطین تو چهارراه ولی عصر خشمم گرفت تا جایی که می تونستم تو دلم فحش دادم! چه باید بکنیم؟ تا کی؟ تا کی تو دلمون زار بزنیم؟