Nana |
1- اگربرده های آیت الله خامنه ای درجناح راست اورا ازشرمندگی پنهان می کنند این روزها تا ازیاد مردم ببرند جنایت های درهمین نزدیکی دوسال اخیرش را وآن بی لیاقتی محضش دربرکشیدن احمدی نژاد تا عرش کبریایی؛ جالب اما بره هایش هستند درجناح چپ برهبری سیدمحمد خاتمی که تصمیم گرفته اند باهرحقه ودغل ونجابت! وصداقت! هم شده فاحشۀ سیاسی را بی نیازحتی به آب توبه باکره قالب کنند به ماتحت خلق اللهی که خسته اند ازسی وسه سال ریا وتزویر وخرابکاری.
2- حالا دیگرمشکل ایرانیان آیت الله خامنه ای بالغ نیست که مشکل اصلی سید محمد عاشق است. عاشق امام خمینی. عاشق جمهوری اسلامی. وعاشق ذهن آشفته تئوری های نشدنی حکومت دینی بافتۀ خودش. البته که مشکل ما از همان بدو ورود مدرینته به ایران همزمان با انقلاب میجی درژاپن وصدارت امیرکبیر وانقلاب مشروطه نه وجود آخوند زاده وشیخ فضل الله ومصباح که حرفی سرراست می زدند هرکدام ازاعتقاد دین ونادین شان؛ بلکه مشکل ما ملکم خان ونائینی وخاتمی بودند وهستند که نه دین شان فهمیدنی است ونه سیاست شان معلوم.
3- اینک دیگرپادافره ای که ندارد تیربلا باریدن برسر دولت مهرورز و کارآمد وعدالت محوردرداخل هیچ؛ که پاداش های کلانی هم درانتظار آنانی است که بهر بهانه و دستاویز درست ونادرستی چنان با گرزگران بکوبند این محبوب دیروز اربابشان و موجود آسمانی متبرک خودشان را که گویی همین دریوزگان خون ملت نبودند تا دیروز که از شاش احمدی نژاد وضو می ساختند برای نمازهای ریا کاری شان!
4- خاتمی دوره افتاده که راه حل همان است که مقام معظم رهبری در14 خرداد فرمودند وقصد صریحش را اعلام می کند دربرگرداندن جمهوری اسلامی بروزها و سال های "حکومت مُثُل" درقبل ازاحمدی نژاد. بدورانی که خندید وگریه کرد وملتی را سرکارگذاشت 8 سال بلاتکلیف تا شاهکارش را بنمایش بگذارد درتدارکاتچی بودنش درخدمت رهبر. طرفه اینکه زبان حال اعتنای رهبرش را هرروز وهرشب وامشب در کیهان می گیرد اززبان دیلماج رسمی مواضع رهبربرادرحسین. وشرم نمی کند تا مثل همیشه به هیچکس پاسخگونباشد که چه کسی اورا قبول دارد در میان الیگارشی علمای اعلام که چنین سینه بتنورمی چسباند برای مبدع بودنش دراسلام رحمانی. که نه اسلامش طراز دین است ونه رحمانش اسباب سیاست!
5- اگرقراراست که سلطان درهمان بارگاهی که تورا ذلیل کرد بماند بی پرسشی ازاین شش سال حتی بقول خودتان درحضیض. شمابا چه تضمینی می خواهی ازعبای زعفرانیت وشال سبزت بیرق سعادت بسازی درهمان ساختار حقوقی و حقیقی. اینکه ملت ستمدیده وتاراج شدۀ سی وسه ساله گزینه ای بغیر ازچپ و راست الیگارشی ندارند ونگذاشته اید که داشته باشند با رندی وریا؛ می تواند مجوزی باشد برای انسان بماهو انسان که یکباردیگرآن ها را درتلۀ "نمی گذارند" و"هر9 روز یک بحران" و لوایح دوقلو" به انتظارسبزشدن علف درزیرپاهای انتظارشان جهت یک تصمیم ساده دوباره بفریبید!
6- اما همه کورخوانده اید. احمدی نژاد هرچه که نباشد. یک سیاستمدارباهوش وبرجسته و دارای اصول است. حتی اگراین اصول متکی صرف برمنیتش باشد. ایستادن بر رأی مهمتراست ازخود رأی. که برده ها که رأیی ندارند جزرأی ارباب. وبره ها که اگر هم رأیی داشتند ودارند مثل شمعی اشکریزذوب می شوند درمقابل رهبر معظم. احمدی نژاد نه آدرس ها را عوضی می خواند ونه نشانی ها را گم می کند. او در تلافی گرفتاری یارانش درسیاست بازی قضای کثیف آملی لاریجانی؛ امروزدستوردهنده را نشان کرد به تحقیرتمام درتنها فرستادن رؤسای جمهور همسایه به دیدار ارباب برده ها و چوپان بره ها!
7- وخودش سرخوش وبی خیال نشست وبا مهمانانش گل گفت وگل شنید و آن بیانیۀ همکاری برای مبارزه با تروریسم را امضاء کرد که در دو سویش پاکستان وافغانستان بودند: متحدان درحال جنگ با تروریسم امریکا! طرفه اینکه خارجی ها با اعتمادی که امروزدر رفتار وکردارمتقابل با احمدی نژاد نشان می دادند؛ نشان هم دادند که آن ها بهتر و بیشترازداخلی ها می دانند لولهنگ چه کسی بیشترآب برمی دارد درسیاست شقه شقه وماقبل تاریخ جمهوری نا کارآمد اسلامی! اشتباه الیگارشی دراین است که خود بلاتکلیف سی ساله شان را محورعالم می دانند درزرنگی. ولی روزهای پیش رو ثابت خواهد کرد که چه خطای محاسباتی دهشتناکی کرده اند! یا...هو
بعد ازتحریر:
ازلحن تند نوشته ام عذرمی خواهم. ولی آن را پس نمی گیرم.
۷ نظر:
ازبالاترین:
رأی ۱ گزارش skalman حدود ۱ ساعت قبل گفت:
من نميدونم يك گروه و انديشه سياسي چقدر ميتونه مداوم به يك كشور خيانت كنه. دستغيب هم تازگي دلش هواي شيخ فضل الله كرده. پيرموذن هم در صداي آمريكا گفته ما اصلاح طلبا كه در قدرت بوديم حريم خامنه اي رو حفظ كرديم، توروخدا مارو بازي بديد. خاتمي هم كه توي اين صحبت هاي آخرش دل روحانيت عزيز رو حسابي شاد كرد.
شايد زياد اهل ديدن لينك هاي پيشنهادي نباشي. ولي اين لينكي كه اين زير دادم، يه مقاله است از بهنود كه مثل بچه هاي لجباز از حذف تيم اميد ذوق كرده. از روي عجله اشتباه هم كرده، تصور كرده اگه عراق رو ميبرديم ميرفتيم المپيك. خلاصه مروج رواداري و تساهل و تسامح، بدجور كينه اي شده.
ممنون از قهرمانان جوان، مسعود بهنود
رأی ۱ گزارش skalman کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
صحبتهاي تازه خاتمي رو كه خوندم بعد از مدتها واقعا و عينا از يك خبر سياسي عصباني شدم. يعني عصبانيتم بروز بيروني پيدا كرد. قبلا تو هر سخنرانيش شايد دو سه جاي خاص زهرشو ميريخت و بقيه سخنرانيش يك مشت خنثي گويي بي ثمر بود، ولي اين دفعه هر جمله اش روي اعصاب آدم راه ميرفت. بنابراين شديد دركتون ميكنم و تك تك جملات اين پست رو تاييد ميكنم.
رأی ۱ گزارش skalman کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
... و اسلامی بودن، یعنی ارزش های فراموش شده در دنیای مدرن نیز در آن باشد. یعنی می خواستیم و می خواهیم که همه مزایایی که نظامهای جدید دارند در اینجا باشد و جنبه های منفی آن ها که عمدتاً ناشی از دور ماندن انسانها از اصل معنوی خود و مخلّد شدنش در زمین است نباشد. ما جمهوری اسلامی را اینچنین می بینیم و می خواهیم.
به خدا اين تيكه شو ديدم نزديك بود گريه كنم. 33 ساله دارن شعار ميدن ما بهشت رو از اول و آجر به آجر روي زمين بازسازي ميكنيم. اونوقت اين بي شرم در سال 2011 اومده ميگه ما يه نظامي داريم و ميخواهيم كه همه خوبيهاي همه رو با هم داشته باشه و بديهاي هيچكدومو نداشته باشه. شعار ايدئولوژيك تر و اعصاب خورد كن تر از اين من نديدم. كي گفته انتخاب اين مردم بايد يا خامنه اي باشه يا خاتمي؟ دست از اين كشور برنميدارن كنه ها.
رأی ۱ گزارش binam کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
بزودی فرصت کنم یک مطلب راجع به طرز نگاه شان به مسئلۀ سکس خواهم نوشت اینان تصورمی کنند که سکس را باید با اخلاق دینی مهارکنند درحالیکه مدرنیته سکس را ازاولویت دنیای قدیم بیرون آورده وبا درست کردن هزاران تفریح وسرگرمی با هم بودن ولذت بردن زنان ومردان جماع آخوندی را به اولویت های دست چندم جوامع عقب رانده. اینان چون زن را ازدید همبستری درایکی ثانیه ارزیابی می کنند لذا گمان دارند که تنها راه عفت وپاکی جوامع ازکنترل غریزه بوسیلۀ ایمان دینی ممکن است. و همۀ درد ومرام شان جزاین نیست که اگرمدرنیته بیاید همه همدیگررا می گایند. اف
خاتمی عین چوب دو سر ... است. از همه طرف داره فحش میخوره. راستی انتخابات آزاد هم شده سالم در گفتار آخرش! اما با همه تهوعی که از حرف هاش عموما بهم دست میده به نظرم راه و روشش خیر خواهانه است، یعنی میدونه که مثل گنجیشکه نمیتونه سقف آسمون با دو تا پای لندوکش نگه داره ولی باز حاکمیت پند میده و کوتاه میاد بلکه شاید احیانا تو گوششون بره. به هر حال خودشو قاطی میکنه. کمی یاد بختیار میافتم که روحش شاد هر چند که هیچ ربطی این دو آدم به هم ندارند، شاید برای اینکه ذهن مستاًصل دنبال ما به ازای تاریخی میگرده برای دل خوش کنی و آرامش
دلقک عزیز سلام
اولین نکته این است که جناح چپ خیلی وقت است سکان را به سمت سید علی پیچانده است فقط تا این اندازه علنی نبود.اما نشانه ها به شدت واضح بود که نوشته بودم
دومین نکته این است که مبادا خدای ناکرده فکر کنید تنها جناح رودرروی احمدی نژاد روحانیت است.کافی است به پاسخ بادامچیان در برابر صفار دقتی کرده باشید تا متوجه شوید دست کم برای هشت سال آینده گروهی جدا از روحانیت سنتی روی کار خواهد آمد
سومین نکته:امیدوارم آن روز را نبینم که تیترها و قلم مهیج تان جای خود را به تیتری شکننده بدهد هرچند محتمل است.ولی امیدواری بی اندازه تان خودش نوعی پیروزی است
به امید پیروزی مشایی و شکاف در حاکمیت
سلام nik عزیز.
من بارها گفته ام که مشکلی با شخص آقای خاتمی ندارم. حتی ازتند نویسی برعلیه ایشان هیچگاه راحت نیستم. مشکل زمانی است که حوزۀ روشنفکرعرصۀ عمومی با حوزۀ سیاست بمعنی خاص ورقابت برای قدرت خلط می شود. سید محمد خاتمی اگرفعالیتش را درمقام روشنفکر پی بگیرد نه تنها کسی متعرض او نمی شود بلکه همه هم استقبال می کنیم ازمنش صلح کل وخیرخواهانۀ او. ولی هنگامی که او حرف های روشنفکرانه وبدون زبان سیاستمدارحرفه ای خودش رابه حوزۀ سیاست روز ورقیب وامرمادی ولاجرم وخواه ناخواه کمی ماکیاولیستی می آورد جامعه دچاراشتباه می شود وضمن اینکه اورا درلباس پیامبران صلح ارزیابی می کند ودلخوش به آن دنبالش راه می افتد. درحالی که عملاً وبا ایده آل های کاربردی نشدۀ ذهنیت های او اتفاقی بنفع جامعه قابل حصول نیست واینرا قبلاً هم تجربه کرده است وکرده ایم. وهمۀ اعتراض من به ایشان این است که آدرس سیاسی ندهد ومثل یک خطیب اخلاق جامعه را بمدارا وآرامش دعوت کند واجازه بدهد سیاست را سیاستمدارانی که سیاست را کاری شریف ودلخواه هم می دانند ونه "کارگل" اعمال وموضع گیری رقیبانه بکنند. درحالی که هیچکس برفاقت اووقعی نمی گذارد تلاش یک سویۀ او جزسوزاندن ظرفیت های هوادارنش چیزی عاید جامعه نخواهد کرد. یا...هو
سلام بر دلقک پیر و دلربا
امروز مطلبی از ولی نصر خواندم که در آن مدعی شده بود "ما باید با ملایان و در کنار انان بایستیم چرا که این سریعترین راه به پایان جمهوری اسلامی است"
این درحالیست که اگر نوشته ی او را کامل بخوانید میبینید اکثر حملات او متوجه احمدینژاد است و حتی از تمجید محافظه کاران و اصلاح طلبان نیز غافل نشده.
آیا فرستادن این نوع سیگنالهای بر ضد احمدی نژاد وغلط به غرب جز این نیست که من و تو را به فکر وادارد که پارسال چه چیز ولی نصر را به دیدار حدادعادل کشاند؟
نه این که ایشان و پدرشان از باد اسلام به شکم زیاد بهره برده اند؟
لینک مطلب
http://www.enduringamerica.com/home/2011/6/25/iran-opinion-we-should-side-with-the-clergy-in-tehran-showdo.html
تشکر از توضیحتان و موافقم با نگاهی که به خاتمی به عنوان سیاست مدار دارید. شخصاً کروبی را از همه اینها سیاست مدار تر میبینم با اون تیم محشر کرباسچی عبدی حیف که هیچ وقت بازیش ندادند. از طرفی این موج اضطراب و نگرانی که در مخالفین خارج از کشور راه افتاده که مبادا اصلاح طلبها ساخت و پاخت کنند و همه رویای سبز و شیرین ما نقش بر آب شود هم به نظرم نا موجه است. بر فرض هم که رهبر فرزانه آغوش پر عطوفت خود را باز کرد مگه غیر از نهایتا ۴۰، ۵۰ تا بی خاصیت و درجه ۳ از نوع کواکبیان و عارف و اینا بیشتر میخواد تو "برده خونه" راه بده. اصلا کی رای میده که همین تعداد هم برن تو. انگار شورای شهر دوم یادشون رفته. نمیفهمم چرا به اقتصاد که مهمترین است کسی نمیپردازد، البته عبدی دقیق در مورد بی کاری نوشته و خزعلی هم یه کلی گوییهای مدل تو تاکسی کرده. ولی وضع احمدینژاد و رژیم خیلی خراب تر از این حرفاست. سپاه که پولها رو گرفته هاپولی کرده و دریغ از یه میخ طویله کوبیدن تو زمین. با ریخت و پاش بی حساب کتاب این دولت هم که اینقد هزینهها بالا رفته اگر حقوق کارمنداشو بتونه بده هنر کرده. اون دفعه هم براتون نوشتم احمدینژاد یه شب خواب نما نشده که با دنیا باید مثل آدم رفتار کرد. کفگیر خورده ته دیگ، بد
دلقک گرامی
به نظرم رسید نکاتی رو خدمتتان عرض کنم اول اینکه خاتمی کلا و بطور ذاتی بدلیل خاکشیر مزاجی و بی خاصیتی مورد لطف و محبت اکثر ایرانیان است.
کاری به خوب یا بدش ندارم، هرچه باشد مزاج ایرانی است دیگر. از آدم محکم و کاری و دارای جهت متنفر است مگر خودش باشد!
دوم آنکه به دلیل آنکه عینا با شما همنظرم که راه آزادی و توسعه و ... ایران جز راه فرهنگ سازی و نهادینه کردن تغییر در نهاد تک تک ایرانیان، راه دیگری ندارد،
و اعتقاد دارم که تمامی آگاهی، اندیشه، آزادی و ترشح فرهنگ صحیح درایران امروز در دوران حکومت خاتمی رخ داده است. و اتفاقا امروز که می بینید این اتفاقات افتاده است و دیگر تغییر برگشت ناپذیر شده است از برکت همان ترشحات اندیشه زمان خاتمی است.
خلاصه یادآوری کنم که، یکی از مهم ترین علل این نتیجه ثبات هرچند کوتاه و اندک در وضعیت اقتصادی مردم و روند زندگی آنها رخ داد و باعث شد که بغیر از فکر نان و بقا کمی با افکار و تعقل آشتی کنند. روزنامه ای بخوانند و تفکری بیابند. عامل دیگر به نوع جهت گیری سیاست خارجی ایران با سایر کشورها باز می گردد که همه می دانند که بهترین روابطِ عمر جمهوری اسلامی با دنیا بوده است و همین آشتی و آشنایی با فرهنگ ها خود بسیار تاثیر گذار است.
حتی اغلب منتقدان خاتمی نه به جهت سیاست ایشان، که به استفاده از پتانسیل های موجود یا فرضی اعتراض دارند و بر فرصت های سوخته می آشوبند.
از طرف دیگر هیچ کس نمیتواند منکر ایجاد فضای روابط آزاد زن و مرد (در ورژن جمهوری اسلامی)و شکستن تابوی آن در دوره خاتمی شود. موسیقی، جوانان، دانشگاه و هزاران حقی که نه ملت می دانست دارد و نه می توانست که بگیرد به ایشان یاد آوری و داده شد. (دقیقا برخلاف نظر الیگارشی -روحانیون- که هنوز که هنوز است از آن دوره می سوزند و منشا بدبختی و نکبتش می داند.)
جناب دلقک
دادن شعار، ساخت کارخانه، جاده، مدرسه و... آسان است، فقط پول می خواهد و کمی زمان اما ساخت فرهنگِ استفادهِ همین ها، سالها تلاش و رنج نیاز دارد.
فرهنگ ایران فقیر است و نیاز به توسعه دارد. به قول شما فرهنگِ شادی، محبت و.. ، نیاز به سالها و سالها تلاش دارد.
این که به بخواهیم امروز الیگارشی نباشد. خامنه ای نباشد. دردی دوا نمی کند تا فرهنگ چاپلوسی باشد خامنه ای ها بوجود می آیند صدها برابر بدتر از این فعلی. باید فکرها عوض شود.
در این مملکت به شبی حکومت عوض شد اما فرهنگ پاچه خواری و چاپلوسی عوض نشد. تنها شکل مشکل عوض شد.
برای ایجاد فرهنگ، اقدام فوری لازم است نه تغییر حکومت که اگر فرهنگ عوض شود دیگر حکومت نیز عوض شده است بدون دخالت دست!
حال از این نظر که خاتمی را فردی می دانم دارای محبوبیت، به دلایل شخصیتی ذکر شده و در این امروزِ ایران هیچ راه عملیِ قریبِ دیگری وجود ندارد. به عنوان یک گزینه از این سیستم استقبال می کنم با آنکه احتمال می دهم که این بار کم خاصیت تر از دفعه پیش باشد. (که از جهاتی نیز بهتر است)
زیرا حداقل ارزش مثبتی که دارد این است که روحیه تک تک ایرانیان بهبود می یابد و جسارت از دست رفته خود را باز می یابند و شک ندارم که با حکومت ایشان قطعا نشانه های اعتراض دوباره به سطح جامعه برخواهد گشت. چرا که در این مدت بطور مسلسل وار مردم تحقیر و ترسانده شده اند.
آن وقت است که جوانان حتی از مرگ نیز نخواهند ترسید که زندگی با عزت را به هیچ گزینه ای عوض نخواهند کرد.
اما همان الیگارشیِ خمارِ خواب آلود اکنون بهتر از هرکس می داند که خطر یک خاتمی از صد احمدی نژاد بدتر است. و بجز به قصد فریب مردم، راه به احدی از آحاد آنان جهت تقسیم حکومت نخواهد داد.
از شما دلقک گرامی هم خواهش مندم کمی دندان بر جگر بگذارید که طعم غورهِ تغییرِ دایمی از حلوای تغییر لحظه ای شیرینتر است. حتی اگر این حکومت شترگاوپلنگ چند سال دیگری باقی بماند.
(جسارت نکرده باشم، خطاب من شخصیت حقوقی دلقکی شماست)
ارسال یک نظر