Moon Museum |
1- بعد ازآخرین آزادی محمد نوریزاد اززندان به احترام رنجهایش وحریم فردیش واکنش خاصی را صلاح ندیدم ومنتظرماندم که چند روزبگذرد تا با رصد کردن تحرک جدیدی ازاو که می توانست سکوتی ممتد هم باشد به آزادی او خوش آمد بگویم. ولی درکمال ناباوری من اولین تحرک بعد ازآزادی او اززندان با نگاشتن نامه ای سرگشاده به مهندس موسوی همراه شد که محمد نوریزاد درآن نامه ضمن بر شمردن خصیصه های نیک مهندس وتطبیق صحت گفته هایی ازاو با شرایط جدید روز که تحت عنوان "جریان انحرافی" بشدت مطرح وجریان داشت؛ با لحنی فراتر ازمؤدبانه خواستارآزادی میرحسین موسوی ازسوی آیت الله خامنه ای شده بود.
2- موضع جدید محمد نوریزاد خیلی زیاد باعث ناراحتی من شد وحتی چندین بار تصمیم گرفتم تا متنی کوتاه را خطاب به ایشان منتشرکنم. چه می دیدم که اودرنامه ای که مخاطبش آیت الله خامنه ای نیست؛ درخواستی را ازایشان مطرح کرده است که کاملاً صبغۀ سیاسی دارد وبا مشی اجتماعی نوریزاد که من را عاشق این هنرمند دیر پیوسته به اردوگاه سکولاریسم وعرفی گرایی کرده بود زمین تا آسمان فرق دارد. وچه کسی است که ازدست رفتن سرمایه ای ارزشمند مثل نوریزاد در عرصۀ فعالیت مدنی را تاب بیاورد وناراحت وسرخورده نشود. خوشبختانه من اقدام عجولانه ای نکردم وواکنش غمگینم را تحمل کردم تا اینکه دیدم امروزمحمد نوریزاد یکی ازنامه های منتشرنکرده اش خطاب به آیت الله خامنه ای را که مربوط به آذر سال 89 است منتشر کرده است و مجدداً شده همان فعال مدنی که جامعۀ ما ازنان شب بیشتربه آن نیازدارد.
3- فرقی که من قائلم بین فعالیت سیاسی وفعالیت اجتماعی دریک تعریف فرموله و فشرده این است: "هرنوع فعالیتی که با جهت گیری انتظارنتیجۀ مشخص وقابل احصاء درمناسبات قدرت سیاسی انجام شود فعالیتی سیاسی است. درصورتی که هرنوع فعالیتی با جهت گیری انتظارآگاهی بخشی واطلاع رسانی درجامعه انجام شود فعالیتی مدنی است." اجازه بدهید با دومثال ازنامه های خود نوریزاد شرح الکنم را آسانترکنم. محمد نوریزاد درهنگام نوشتن نامه های سرگشاده اش به رهبرصد درصد مطمئن است-یا باید باشد- که نامه اش نه نتیجه ای ملموس درسیاست خواهد داشت ونه حتی جوابی به تأیید یا نفی ازسوی حاکم. لذا خواسته اش را به مورد خاص ومشخصی قید نمی زند ومی گوید آنچه دل دردمند ازتباهی ها می خواهد. وهمۀ نارسایی های ایدئولوژیک، دینی، گفتاری، رفتاری، مدیریتی، اخلاقی و... خلاصه سیرتا پیازهرآنچه را باعث ناکارآمدی حکومت فعلی است برمی شمارد واززمین وزمان شکایت می کند. درحالی که درنامه به بهانۀ مهندس موسوی همۀ خواسته اش ازرهبررا درقالب آزادی مهندس موسوی و درجوف آن آزادی های زندانیان سیاسی بعد ازانتخابات را دراولویت دوم خواستارمی شود؛ وانتظارحداقلی امید واردارد -باید داشته باشد- که ممکن است رهبربه خواسته اش عنایت کرده وآن را اجابت کند. لذاست که با این تفاوت درانتظارنتیجه است که بلافاصله لحن نامۀ دومش ازلحن "مؤدب" در نامۀ اول به لحن "التماس" درنامۀ دوم تغییر ناخواسته می یابد.
4- البته این بدیهی هم است چون که قبول نامه های خطاب به رهبرمحمد نوریزاد از سوی رهبربه این معنی است که آیت الله خامنه ای باید با پذیرفتن شکست حکومت دینی درهمۀ عرصه های نشان داده شدۀ منطبق برواقعیت ازسوی نوریزاد قدرت را ترک وحکومت دینی را ملغی اعلام نماید. درحالی که پذیرفتن سیاسی آزادی یک یا چند ناراضی سیاسی امری مرسوم درهمۀ حکومت هاست ونشانه ای ازقوت وقوام حاکم هم تلقی می شود.
5- کارکرد محمد نوری زاد بعنوان فعال اجتماعی ومدنی بسیارزیاد پراهمیت است ازجنبۀ مبارزات زندگی خواهانۀ ایرانیان دراین مقطع. زیرا که محمد نوریزاد جزو نوادری ازفعالان عرصۀ مدنی جامعۀ امروزماست که مخاطب هدفی هم نسبتاً گسترده وهم مشخص دارد. حرف محمد نوریزاد بدون وابستگی گروهی وحزبی وسیاسی که خودش نیز تا همین دوسال پیش دربین هواداران متعصب آیت الله خامنه ای بود گیرنده های مبارکی دارد. چرا که گذشته ازبرخی دادوهواروجیغ های بنفش رجاله های سیاسی بی ایمان ولاشخورجناح راست که حرف های اورا بدون مخاطب وبی اثر وانمود می کنند؛ بسیاری ازبدنۀ مؤمن حزب اللهی اگرهم شده مخفیانه ودور ازچشم گزمه وعسس گفته های امروز اسوۀ دیروزشان را می خوانند وبه تفکروتأمل می نشینند. واین بالاترین اولویت آگاهی بخشی درجامعۀ بتاراج رفتۀ ماست.
6- خیلی خوب می شد که این متن کوتاه فرصت می داد تا به این دوموضوع هم اشاره بکنم:
اول: چرا اصلاح طلبان مذهبی را درحوزۀ مدنی واجتماعی بشدت دوست دارم وچرا ازهمین اصلاح طلبان مذهبی درحوزۀ قدرت وسیاست بشدت واهمه وترس ناکارآیی دارم.
دوم: " آیا اصولاً داشتن قرائت های مختلف ومتفاوت ازیک ایدئولوژی دینی یا غیردینی ممکن است یا نه واگرممکن هم باشد مفید است یانه. بدیهی است که پاسخ خودم به این سؤال صد درصد منفی است وبغیرازلیبرالیسم ومکتب اصالت انسان هیچ ایدئولوژی جمع محوربا محوریت عاملی خارج ازفردیت پذیرفته شدۀ انسان؛ چه دین باشد یا طبقه ونژاد وتاریخ و... نباید درهنگام دست یافتن به قدرت سیاسی بیش ازیک خوانش از خودش را بپذیرد. زیرا که هرج ومرج وسرگردانی اجتماع وحکومت تنها حاصل چنین تشتتی است."
بهرحال متأسفم که حوصلۀ این پست سررفته ونمی توانم دوتیتربالا را بسط بیشتری بدهم. امید وارم که همین عنوان های یک خطی هم به جستجوگران واقعیت کمک بکند.
7- فعلاً تمام قد به احترام محمد نوریزاد ونامه نوشتۀ طولانی ولی بسیارشفاف جدیدش می ایستم، وبازگشت او به عرصۀ فعالیت های مدنی را بخودم وبشما وبه همۀ ایرانیان وازجمله خودش تبریک می گویم. بویژه اینکه آزادی قطعی اورا بدلیل ملاقات با آیت الله العظمی وحید خراسانی تبدیل به مرخصی موقت کرده اند وبزودی باید به زندان برگردد یا برگشته. نکتۀ بسیار بسیار مهم هم دراین ملاقات مبارک او با علمای قم این است که محمد نوری زاد ودرنامۀ اخیرش بشدت وقوت به حجاب اختیاری زنان پرداخته است وناگفته پیداست که دراین یک مورد همۀ علمای طراز اول از سیاسی تا غیرسیاسی با هم وبا آیت الله وحید نازنین هم موضع وهم فتوا هستند. این نشان می دهد که نوریزاد در ملاقات با علما هم صادق ودردمند بوده ولاپوشانی های مرسوم اصلاح طلبان سیاسی را ندارد. واین جاست که من بارها بشما مژده داده ام که روحانیت ارشد ومعزز ما بسرعت درحال رهایی سیاست وسکولاریزه کردن حکومت هستند. وبدیهی است که درچنین حالتی نه آنان نیازی به پذیرش بی حجابی دارند ونه ما نیازی به مقابله کردن با آنان برای عدم صدورفتواهای طراز اجتهاد دینی خود شان. که این رابطه سال ها بین آیت الله بروجردی وشاه سابق وجود داشت ولاجرم است تحمل این دوگانگی درآراء عرفی ودینی تا سالیانی دراز. یا...هو
۲ نظر:
با سلام
جند روز است که نکته ای ذهن مرا بخود مشغول کرده و در نامه آقای نوربزاد هم بسیار به تلویح اشاره شده وآن اینکه آیا نهاد روحانیت هیج فکر کرده که اگر این رزیم بالاخره یکروز ازپا بیفتد جگونه می خواهد در بین مردم زندگی کند.
به به ما تا به حال فکر میکردیم که شما با آخوند جماعت میانه خوبی ندارید و سایه شان را با تیر میزنید حالا چشممان روشن که آیت الله وحید"نازنین" میشود و ازملاقات نوری زادکه خودش هم یک پا آخوند است جشن و سرور بر پا میشود مبارک است!
حالا این نوری زاد واقعا کی هست با آن آه وناله کردن و سوزناک نوشتنش به درگاه سیاهکار ترین سیاستمداران. بیشتر به درد معلم انشا شدن در کلاسهای پنج دبستان میخورد آنهم در دوره بچگی ماو دلقک نه این وروجکهای همه چیز دان امروزی که در یک دقیقه میتوانند حقش را کف دستش بگذارند.خلاصه دلقک جان دل ما را به راستی به درد میاوری با آن ادعا های مدرن دوستی ات و ستایش از این فسیل های مغزی وفرهنگی مانند نوری زادت
ارسال یک نظر