Les Arènes |
1- کیم جونگ ایل از نظر پروتکل های تشریفات بین المللی مساوی با آیت الله خامنه ای بود. او رهبر ایدئولوگ انقلاب کرۀ شمالی بود. درست همان عنوانی که خامنه ای در جمهوری اسلامی یدک می کشد. بنابراین طبیعی و بدیهی این بود که اگر جمهوری اسلامی می باید و می خواست نسبت به مرگ وی عکس العمل نشان دهد، این فقط در برابری مقام خامنه ای با دیکتاتور مردۀ کرۀ شمالی بود. اما خامنه ای نه تنها خودش پیامی را صادر نکرد بلکه حتی زورش به احمدی نژاد و وزارت امور خارجه هم نرسید که آنان را وادار به ارسال پیام همدردی بکند. لذا مثل همیشه قرعه بنام علی لاریجانی "چرخ پنجم درشکه" رسید که پیامی سرد و رسمی و یک خطی به پیونگ یانگ مخابره کند. و کیست که نداند معمولاً در عرف سیاسی دنیا پارلمان یک نهاد مدنی است و پیام های از سوی پارلمان منعکس کنندۀ سیاست رسمی و جدی کشورها نیست. همین که توانسته ایم خامنه ای را در چنان وضعیت ضعیف شده ای ببینیم که علی رغم اشتیاق و وظیفۀ سیاسی اش نتواند که به مردن پدر تسلیحات اتمی و موشکی اش واکنش همدردی نشان بدهد یک پیروزی خیلی مهم است. زیرا که این کوتاهی در روابط دوستانه با هم پیمانان و هم مسلکان در روابط آیندۀ جمهوری اسلامی با کرۀ شمالی و سایرین اثر منفی تعیین کننده ای خواهد داشت و پسر جوان کیم جونگ ایل براحتی حاضر به تکمیل پروژه های موشکی و اتمی خامنه ای نخواهد شد. هر چند که قطعاً خامنه ای هیئتی بلند پایه بصورت محرمانه به پیونگ یانگ اعزام کرده یا خواهد کرد.
2- لابد بخاطرهمین ازجان گذشتگی علی لاریجانی بوده در پیش مرگه شدن در مقابل جنازۀ "رهبر عزیز" کرۀ شمالی که خامنه ای اجازه داده موضوع خنده دار طرح سؤال از رییس جمهور مجدداً به صحنه بیاید. زیرا که مطمئن بوده که دیگر عمر این مجلس و بحث های آخر سال مثل بودجه و درگیری همه جانبۀ بردگان برای نگه داشتن صندلی های سبز بهارستان در جهت تخریب بیشتر ایران اجازۀ نهایی شدن این طرح را نخواهد داد. لذا هم خطری احمدی نژادش را تهدید نمی کند و هم احمدی نژاد دیگر نقشش را بازی کرده و بیش از این نباید بروی او سرمایه گذاری کند. طرفه اینکه برای اولین بار اسامی نمایندگان امضاء کننده هم ضمیمه شده تا معلوم شود که دیگر از این پس هر کنش و واکنشی در بین اصولگرایان عملی تبلیغاتی برای غلبه بر رقیب در انتخابات پیش روست و کاربردی عملیاتی در عرصۀ سیاست روز جمهوری اسلامی نخواهد داشت. در طرف دیگر اما سؤال از احمدی نژادی که چون بادکنکی چروکیده سه ماه است ترکیده و حتی قادر نیست یارانه های نقدی را جفت و جور کند و ناچار دست بخودکشی گران کردن طلا و ارز زده که ریال بیشتری برای کسری بودجه اش و پولشویی برای انتخاباتش بدست بیاورد؛ کمترین توجیهی ندارد. چرا که بچه های 4 ساله هم می دانند که بادکنک ترکیده را سوزن زدن بی فایده است وقتی بادی ندارد برای ترکیدن و صدا برای هیجان.
3- این حرکات را نیز خبر خوش تلقی می کنیم به ان دلیل که معلوم شده اختلافات بین اصولگرایان عمیق تر شده و احتمال هرگونه ائتلاف بین مهدوی کنی و مصباح یزدی منتفی شده است. چنین بنظر می رسد و تلاش های از نوع طرح مجدد سؤال از احمدی نژاد هم آن را تقویت می کند که اصولگرایان متحد برهبری مهدوی کنی از هواداران تیفوسی ده دوازده درصدی خامنه ای گذشته اند و می خواهند پایگاه خودشان را به قشر متوسط شهری معطوف کنند. جبهۀ متحد اصولگرایان می خواهد با ترساندن مردم از پاچه ورمالیده های جبهۀ پایداری حواری خالص خامنه ای - وافعاً هم ترس دارند - خودشان را نزدیک به اصلاح طلبان معتدل نشان بدهند و رأی سرگردان این عده که برای مهر شناسنامه و عواملی از این دست همیشه رأی داده و می دهند را کسب کنند. داوری ام این است که موفق هم خواهند شد و اگر اصلاح طلبان شناسنامه دار در شهر های بزرگ کاندیدا نشوند گروه مطهری و کاتوزیان و قالی باف و امثالهم انتخابات حوزه های مؤثر را خواهند برد. البته مشروط به اینکه شورای نگهبان هم متمایل به آنان باشد. در غیر اینصورت انتخابات مدلی ناقص از انتخابات 88 خواهد شد برای حذف کمترین عقل باقی مانده در جمهوری ولایت فقیه. به این دلیل بدیهی که دولت اگر خودش نتواند حامیان خودش را وارد مجلس کند قطعاً بسود مصباح و حسینیان عمل خواهد کرد تا بسود توکلی و یاران.
4- البته که هنوز هم برای تحلیل نهایی زود است و باید منتظر باشیم برای اسامی داوطلبان از سویی و اقتصادی که هرلحظه در حال التهاب بیشتر است و سیاست های بین المللی هردم تشدید شونده و تهدید کننده بسمت جمهوری اسلامی. اگر سه ماه گذشته با آن همه بالا پایین های سیاسی را هم ملاک پیش بینی سه ماه آینده قرار بدهیم قطعاً خبرهای خوبی خواهیم شنید تا بلکه در آستانۀ نوروز 91 و رهایی شهرهای آلوده و بویژه تهران از وارونگی خطرناک هوای زمستان؛ بهترین بهار را در مرگ سیاسی یا واقعی خامنه ای تجربه کنیم. چنین باد. یا...هو
بعد از تحریر:
خیلی مدت است که می خواستم مطلبی بنویسم در رابطه با ادعای الگو شدن جمهوری اسلامی برای کشورهای عربی و آن بحث بیداری اسلامی کیهان. فرصت نمی شد تا اینکه در جایی دیدم به نقل از فائزۀ هاشمی که مختصر و مفید گفته بود: "مگر جمهوری اسلامی برای ایران چه دستاوردی داشته است که دیگران بخواهند آنرا الگوی خودشان قرار دهند". خواستم ادای احترام بکنم به این بانوی روشن اندیش و ورود او را به تالار افتخارات سیرکمان تبریک بگویم!
۱ نظر:
نتیجهء انتخابات که به مشارکت ملت و محبوبیت اشخاص ربطی ندارد (آنهم در این اوضاع بلبشو) .. بیشتر به این برمیگردد که در تقلب، زور هیات های نظارت(شورای نگهبان=جنتی) بچربد یا هیات های اجرایی(وزارت کشور=احمدی نژاد)
ارسال یک نظر