Bubbles |
1- بارها گفته و نوشته ام که حکومت انقلابی موجود آیت الله خامنه ای کمترین شانسی برای بقا ندارد و سال 91 خورشیدی آخرین سال زمامداری او بر ایران است چه جمهوری اسلامی بماند یا نه! اینک اما بنظر می رسد که یک فرصت تاریخی و استثنایی در چشم انداز سرنوشت ایران پیدا شده است که به آیت الله خامنه ای این امکان را می دهد که بتواند با تغییر نوع نگاه خویش بمقولۀ سیاست هم جمهوری اسلامی و هم خودش و مهمتر از آن ایران و ایرانیان را از مهلکۀ غریبی که دست آورد منفی 23 سال سیاست ورزی غلط و عدم تدبیر خودش است را کمی ترمیم کرده و راه رفته را در مسیر درست باز یابی کند.
2- حرف تلخ و نا امید کننده ای است آنچه که گفتم و بسیاری از خوانندگان را دچار اندوه و افسردگی مقطعی و خشم و نفرت می کند. زیرا که رهبری 23 سالۀ آیت الله خامنه ای چنان میراث سهمگینی از تخریب های گوناگون و در حوزه های سخت افزاری و نرم افزاری اعم از فرهنگ و هویت و بهره وری و کار و پیشرفت و آسیب های اجتماعی و عقب ماندگی های منطقه ای و جهانی و ... بوجود آورده است که جز به زدودش قطعی این رهبری کور و لجباز و دشمنانه و متوهمانه درمانی نداشته باشد. اما همین سیاست های غلط و بی منطق و عاری از هرگونه صلاح اندیشی وضعیتی را بر ایران عزیز ما تحمیل کرده است که اینک راضی بشویم تا آیت الله خامنه ای را با اتخاذ فقط یک سیاست درست در طول رهبری اش مجدداً تحمل کنیم. بعبارت دیگر ما ایرانیان به انتخاب نمادین آن مادر و نامادری رسیده ایم که مادر(ایرانیان) بخاطر نجات جان فرزند (ایران) حاضر است او را به نامادری (آیت الله خامنه ای) بسپارد.
3- امروز دنیاهای مجازی و حقیقی را مرور می کردم. و با کمال غرور و افتخار و سربلندی متوجه شدم که حتی یک گلوی معتبر و یا قلم ایرانی از موفقیت "یک چراغ سبز کم سو" در مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی با غرب بر نیاشفته. نه تنها بر نیاشفته بلکه همه آرزو کرده اند که این روند در مذاکرات خرداد به نتیجه برسد و وطن از این چرخۀ باطل چرخۀ سوخت "زندگی سوز" رها بشود. اگر هم بدبینی وجود داشته است منحصر است به دلسوزی و گلایه و تحلیل مشوق که بیم دارند و شک دارند و بسیار بعید می دانند خامنه ای با صداقت بدنبال حل مشکل باشد. اما روح حرف شان این است که خدا کند ما اشتباه کرده باشیم و ایران و غرب به آشتی پایدار برسند. خوشبختانه تنها من و شما نبوده ایم که با حساسیت بدنبال واکنش ایرانیان داخل و خارج به موفقیت استانبول بوده ایم. زیرا در حبرها دیدم که هاشمی رفسنجانی هم در صحبت کوتاهی با دانشجویان به همین نکته اشاره کرده است. او گفته است:
منظور هاشمی از داخل و خارج اشاره به بازتاب موضوع در بین دولت های خارجی نیست بلکه منظور او از خارج معطوف به اپوزیسیون و بویژه خیل عظیم مهاجران و تبعیدیان مدنی و فعال اجتماعی و سیاسی است. بعبارت دیگر ایرانیان در هر کجای جهان تنها به سرفرازی میهن شان و زندگی سربلند خود و خانواده و فامیل و هموطن شان می اندیشند و کسی با هدف کسب قدرت سیاسی توسط خود و گروه و دسته اش نیست که مخالف یا منتقد وضع موجود باشد.{با اشاره به ارتباط تنگاتنگ توسعه اقتصادي و توليد داخلي با سياست خارجي فعال و همراه با تعامل با دنيا } مذاكرات استانبول نمونهاي از تعامل خوب و سازنده بود. اين مذاكرات و نتايج آن نشان داد هرگاه در مذاكرات با منطقي صحيح بر اصول تأكيد شود، بازتاب سازنده و مثبتي در داخل و خارج از كشور را شاهد خواهيم بود
4- آیت الله خامنه ای رهبر بدی بوده است برای ایران. و بویژه در جریان ماوقع بعد از انتخابات 88 چنان اشتباهات وحشتناکی کرد که فقط لفظ یک تراژدی تمام عیار می تواند توصیف تاریخی آن باشد در فردای تاریخ اینروزهای ایران. آیت الله خامنه ای بسیار دیر متوجه اشتباه وحشتناکش در حمایت بی دلیل از احمدی نژاد شد. اما در همان موقعی هم که متوجه این خطای فاجعه گون شد حاضر به بازگشت و تجدید نظر در سیاست هایش نشد. او در پائیز سال 89 بعد از مسافرت قم بود که فهمید تنها شده است و جز مشتی چاپلوس و اراذل و اوباش؛ پشتیبانی از نخبگان دانشگاهی و علمای طراز اول دینی برایش نمانده است. بنظرم اما خامنه ای ترسید و چون از مشروعیت سیاسی خود نا مطمئن بود و کاریزما و فرهنمدی امام خمینی را هم نداشت؛ نتوانست اعتراف کند و برگردد. لذا زد به سیم آخر و با تکیه بر همان اراذل و اوباش و هتاک باقی مانده خواست برود بسوی هرچه بادا باد!
5- اینک اما پروندۀ هسته ای و فشار غرب فرصتی استثنایی فراهم کرده است تا خامنه ای بدون اعتراف به اشتباهش و علنی کردن شجاعت جام زهر نوشی امام خمینی در جریان صلح و آتش بس باعراق؛ جامی از عسل آشتی با مردم ایران و آشتی با غرب و جهان بنوشد تا هم فرصتی بخودش بدهد برای توبه از سیاست های غلط 23 ساله اش؛ و هم ایران را نجات بدهد از جنگ و ویرانی حتمی؛ و هم مردم رابعد از بیست و سه سال انتظار ِ"کمی دلخوشی"؛ میهمان خداوند خندان و پرمهرشان بکند. این را از این جهت می گویم که امروز دیگر تندرو ترین گماشتگان آیت الله هم در رسانه هایی مثل کیهان و رسالت و جوان و فارس و رجاء و غیره تسلیمی با لعاب رجز را پذیرفته اند و تحقیقاً بغیر از شخص خامنه ای شخصیتی متوسط هم نیست که به بیهودگی سیاست هسته ای ایران و دشمنی باغرب اعتراف به تلویح و تصریح نکرده باشد و یا نکند. بهمین خاطر هم است که همه از همدیگر سبقت می گیرند در نشان دادن "مقام معظم رهبری!" بعنوان تنها مختار (بخوان مسئول پی آمد ها) پروندۀ هسته ای و مذاکره با غرب. معنای بدیهی این فرار از مسئولیت سیاست مشترک و منافع و رانت های مشترک این است که ما می ترسیم و مجبوریم "آقا" را تأیید کنیم ولی مردم بدانید که ما موافق سیاست آقا نیستیم و فردای فاجعه بما گیر ندهند. حتی نظامیان و ارتشیان و سپاهیان آشفته و بی انگیزه هم از چنین فرافکنی هایی ابا نمی کنند!
6- این را نوشتم که زبان حال ایرانیان باشم در قدرت سیاسی - منظورم پست و آلاف الوف است - که نمی خواهند و زندگی مدنی و شادی و امنیت روانی که می خواهند. فارغ از اینکه خوانده شود و دیده شود و مؤثر باشد اعتقاد دارم که باید با خامنه ای اتمام حجت هر روزه و همگانی کرد که ما هر آنچه لازمۀ عبور بسلامت از بحران 33 ساله و از بحران در بحران 23 ساله و بحران در بحران در بحران سه سالۀ اخیر بود و است با تو گفتیم و تو را بخیر ملک و ملت و دین و سیاست دعوت کردیم. یا...هو
۸ نظر:
تنها مورد نقض ای (که من بشناسم) از "شادی کل ایرانیان" از مذاکرات استانبول فرهاد جعفری بود. واقعا من این بشر رو درک نمی کنم
سلام استاد
واقعا از خواندن وبلاگ شما لذت مي برم و مي خواستم بدين وسيله تشكر كنم.
در مورد موفقيت مذاكرات استانبول،با توجه به اينكه متاسفانه صبر و حوصله دیپلماتیک در هر دو طرف به دلایل سیاسی و بازیهای روز و انتخابات و فرصتهای کوتاه مقامات درگیر به شدت اندک است و از طرف دیگر دشمنان شکلگیری رابطه جدی میان ایران و غرب دستشان در ایجاد بحران و دامن زدن به بیاعتمادی عمیق موجود باز است، تا چه اندازه مي توان خوشبين بود؟
ای دلقک ایرانی!
من به قدر شما در آسیاب این دنیا موی سپید نکردهام. اما بر آنم که توبه گرگ مرگ است!
خوشبینیهای مضمن شما هم همان است که جز برانداختن پادشاه پیشین و کشیدن یک مملکت به هرج و مرج محض و نکبت و بدبختی چیز دیگری برای ما به ارمغان نیاورد.
اما امروز، دل خوش کردن به اینکه اوضاع ایران از -1000 به -999 بهبود پیدا کند پس ما کلاهمان را به آسمان هفتم پرتاب کنیم و هلهله کرکننده شادی به هفت اقلیم بپراکنیم، جز سفاهت در برخورد با مقوله زندگی و ایران و پیشرفت و آسایش نخواهد بود.
اینکه تصور کنید کسی مانند رهبر معظم پس از هشتاد و اندی سال زندگی، توانایی تجدید نظر 180 درجهای در دیدگاه و عملکرد خود داشته باشد به نظر من جوکی سخیف است و باور کردن اینکه این افراد ایدئولوگ به ناگاه با فشار چند تحریم غرب از تمام افکار مذهبی خود دست بپوشند و بقای اسلام ناب و رساندن آن به دست امام غایب را یکسره فدای منطق و عقلانیت و حقانیت کنند هم رویایی است کودکانه که یا از عوارض نشناختن ایدئولوژی اسلام است و یا خود به کوچه علی چپ زدن حاد! که اگر دوزاری ته جیب شما مانده باشد باید صرف خریدن آش کنید و به این خیال خام باشید!دیر نخواهد بود که خواب خوش خرگوشی شما و همفکران و هم مسلکهای شما با خبر ساخت بمب اتمی یگانه حکومت اسلامی در جهان آشفته شود!!! به امید آن روز.
یا...هو
برای شما واقعا متاسفم
البته همیشه به حسن نیت شما شک داشتم ولی امروز شک ام به یقین مبدل شد. شما به هیچ وجه یک ایرانی وطن پرست و به دنبال حقوق ملت ایران نیستید بلکه صرفا به دنبال حفظ ادامه حکومت الیگارشی بر ایران هستید آن هم به هر قیمتی. اگر یک ایرانی بودید می فهمیدید برای یک ایرانی در طول تاریخ هیچ چیز مهمتر از عزت و شرفش و استقلالش نبوده و هیچ چیزی برایش با ارزشتر از اینها برای جنگیدن به خاطرش و امروز خامنه ای یا هرکس دیگر دارد همه اینها را زیر پایش له می کند. به خودتان جرات بدهید بروید در خیابان های شهرهای مختلف ایران و از تک تک مردم بپرسید تا نظر واقعی مردم ایران را بدانید (مردمی که هنوز نمی دانند پشت درهای بسته خامنه ای برای کشورشان چه تصمیمی گرفته)امیدوار بودم حداقل در مورد مبارزه تان با خامنه ای مصمم باشید اما افسوس ...
سلام
ممنون که مینویسی برای من.
دوستت دارم.
آقای ناشناس چهارمی- به شما هم سلام
به خدا دل من بیش از تو از ملا و آخوند و ریخت و قیافه شان-به علاوه ی سیستمشان
پر نباشد کم از تو هم پر نیست.حالا تو حساب کن دلقکِ قبل از انقلاب دیده و آزاد اندیش چه کشیده... برو آن پست درد دارم اش را بخوان. برو آن پست که راجع به آدم پشت ماسک است را بخوان. وطن فروش نیست به خدا..البته وطن پرست هم فکر نمیکنم باشد. نمیدانم چرا این وطن پرستی همنشین راسیسم و افراط است اما وطن دوستی نه و البته من خودم و دلقک را وطن دوست میدانم. اصلا من با این مسئله ی پرستش مشکل دارم!
شما هم بیا و زود نتیجه گیری نکن.و پست ها را مثل من مرتب و همیشه بخوان.... بنده ی خدا چند بار تا به حال از اینکه چقدر این دموکراسی خوب است و ای کاش و فلان و فلان نوشته آنوقت شما میایی و میگویی از مردم کوچه و بازار بپرسد!
من نظامی نبوده ام...حتی نه از تنبلی بلکه از ذلت خدمت برای آخوند تن به سربازی ندادم اما همیشه فکر میکنم این نظامی های آدم حسابی چه دردی میکشند وقتی ترفیع درجه و سردوشی از دست خامنه ای آخوند یا اجامرش میگیرند.آنوقت فکر کن دلقک بدبخت چه میکشیده!
امیدوارم به آن دموکراسی که میگویی برسیم زود زود زود اما واقعیت این است که این مردمی که من میبینم حاضر به ریسک های گنده گنده نیستند و اتفاقا شاید به خیابان نریختن مجددشان مثل اعراب از این روست که کمی متمدن تر و روشن ترند. با این رسیک کم و با این مردم و با این وضع اسفناک کشور گمان نمیکنم راهی -فی الحال-بهتر از این راه حل دلقک باشد. ضمنا یادت باشد خر دلقک به جایی نبسته که تو زیاد نگران باشی. دلقک برای دل جاگذاشته ی خودش پیش ایران و دختران اش و حتی با جرائت میگویم که برای دل این روز ها بیمار من مینویسد.
و البته شدید خلق الساعه ای تصمیم میگیرد و اگر پست های راجع به کودکی اش را بخوانی میبینی که زودرنج هم هست. یک کاری نکن که قهر کند و برود و دیگر ننویسد.لااقل برای من که یکی از همان مردم کوچه و بازار توام..
ناکجا
درود
اول که با تاخیر روز ارتش رو بهت تبریک میگم
دوم اینکه من در تحلیلی که چند روز پیش داشتم، قبل از نشست استانبول، 3 گزینه رو پیش بینی کرده بودم که یکی از اون گزینه ها این بود که ممکنه خامنه ای به عقل بیاد و با سازش با غرب حکومت معقولی چه در صحنه داخل و چه در صحنه خارجی به وجود بیاره و دوام و قوام خودش رو تضمین کنه، البته به همراه نیکی های فراوان برای ملت ایران !
و بر خلاف نظر ناشناس، اعتقاد دارم مردم ایران به شخص کاری ندارن و اعتقاد دارن هرکی به دردشون خورد روی کار باشه و حتی اگر این خامنه ای قاتل هم سازش کرد و گذاشت مردم خوشی کنن، مردم ایران حرفی ندارن !
بدرود
آقای مدرنیته:
در بلاهت مردم ایران و اینکه کوچکترین امکان تشخیص درست از نادرست رو ندارند و فقط کمی خوشی کردن به بهای از دست رفتن آينده و مملکت و نابود شدن فرهنگ و اقتصاد و محیط زیست و سرمایه و زندگیشان، تمام نیازشان از زندگی نکبتباری است که میگذرانند کاملاً با شما موافقم! و ناچارم با شما موافقت کنم که واقعاً رساندن این ملت به همان خوشی اندک به بهای نابودی همان چیزهایی که گفتم بدون تردید کاری است قهرمانانه و بسی لازم که به نظر میرسد شما و جناب دلقک و سایرین در این زمینه در حال سنگ تمام گذاشتن میباشید. واقعاً با این جمعیتی که نوک دماغشان را به زور میبینند ماندهام که چرا روزگار ما فجیعتر از آنچه هست نشده...
سلام به همه ...با همه شما هستم ، فکر میکنید اکثر مردم ما دنبال چی هستند ؟ ها؟ وقت دارید که خوب روش فکر کنید ، ولی من علیالحساب چند تایی را به شما میگویم: تًف زدن به پول و مال اندوزی برای وراث ، وضیعت خرتوخر برای فرار از قانون و کلاه برداری و شیّادی ، تجملات و فخر فروشی و پز و اینجور فیگورا ، حبّ مقام و عقده گشائیها با استفاده از آن و شادی کردن و عیاشی در خفا که لطمهای به پز اسلامی و مردم داری آنها نزند....از این جور چیزا زیاده. تو هر فرهنگی که دروغ و درویی و پایمال کردن حقوق دیگران رواج یافت ، نتیجهاش همین است که صبح تا شب تو مملکت داریم. گیریم که خامنهای برود ، فکر میکنید یک ساله یا ۱۰ ساله کشور درست میشه ؟ ۱۰۰ سال دیگه هم فرهنگ ما مردم همینه که هست. از قدیم گفتن خلایق هر چه لایق، برای ما مردم اینجور حکومت کردن جواب میده . آخه اون فرمول سیاسی که تو فرانسه و آمریکا و آلمان و کانادا جواب میده، تو مملکت ما ۳ماه هم دوام نمیاره . با عرض پوزش قصد توهین نداشتم ، خودم هم توی همین کشور هستم، متأسفانه توده مردم اینجورن. دلقک اگه صلاح دیدی کامنت من رو نشون بده ...به هر صورت ریشه همه مصائب خود ما هستیم .
ارسال یک نظر