The Concert |
1- خوب بدیهی است که من یکی از مدافعان مدیریت قالی باف در "جمهوری اسلامی واقعاً موجود" هستم. و معتقدم که اگر قرار بر ماندن در جمهوری اسلامی است. و گویا فعلاً از این ناگزیر گریزی نیست! محمد باقر قالی باف در اوج مدیران طراز جمهوری اسلامی در صحنه است. و اگر زبانم لال خامنه ای جان سالم در ببرد و یا زبانم گویا از تخت سلطنت برکنار شود تا انتخابات ریاست جمهوری سال 92؛ بهتر از قالی باف نداریم برای رییس جمهور شدن بعدی در حال حاضر. نه اینکه در بین اصولگرایان نداریم بلکه در بین اصلاح طلبان داخل حکومت هم بدیلی برای قالی باف نداریم.
2- یک سخن این است که برویم در صفوف اهالی هیجان زدۀ هالو و تهران را و مدیریتش را با لندن و نیویورک و پاریس و برلین و ... اینهمانی کنیم و شعار بدهیم مثل زمان هایی که پرسپولیس را با منچستر یونایتد و استقلال را با چلسی انگلیس اینهمانی می کنیم و بدتر ایران را در قیاس با کشورهای صنعتی امریکا و اروپا به شباهت ها و کمبودها می نشینیم. یک سخن دوم این است که هیچ آدم خوب و مدیر و ایران دوستی اصولاً نباید حاضر بشود در جمهوری اسلامی شترگاوپلنگی که سگ صاحبش را نمی شناسد پست مدیریتی بگیرد. زیرا که همین قبول مقام از سوی مقام عظمای ولایت و بیرق او نشان دهندۀ خیانت است و بی کفایتی و ... اف.
3- اما سخن سوم این است که بیاییم و مدیران را بر مبنای سختی و راحتی سیستم سیاسی که در داخلش کار می کنند اولاً، با جامعۀ فرهنگی که برایش کار می کنند ثانیاً؛ در داخل بافت انعطاف ناپذیر بجا مانده از سالهای توسعه نیافتگی کار می کنند ثالثاً؛ و مهمتر در حادثۀ مشخصی که چکار کرده اند و چه می توانستند بکنند ارزیابی کنیم. در یک چنین ارزیابی منصفانه و غیر سیاسی و کارشناسی است که معلوم می شود که مدیریت قالی باف در شهر تهران خیلی خوب و مدیریت او در بارندگی اخیر فوق العاده خوب بوده است.
4- یادمان نرود که بارندگی های اخیر در ایران و مشخصاً تهران جزو بی سابقه ترین بارندگی های - حداقل - بعد از انقلاب بوده است. و باز یادمان نرود که همۀ شهرهای نهایت مدرن و پیشرفتۀ دنیا هم در مقابل حوادث استثنایی و غیر قابل پیش بینی در ظرف عرف آن کشور یا شهر آسیب پدیر و سخت مدیریت هستند. مثال نزدیکش را از همین بریتانیا و انگلیس و پایتخت آن لندن می آورم در زمستان دو سال پیش که در مقابل بارش برف نامتعارف برای لندن، سه روز زمینگیر شد پایتخت قدیمی ترین شهر پیشرفتۀ جهان؛ هم در داخل شهر و هم در ارتباطات فرودگاهی با جهان.
5- لذا با توجه به همۀ این فاکتورها باید به این سردار شهردار جوان و کارآمد تهران در سیستم بی سیستم جمهوری اسلامی تبریک و دستمریزاد گفت و از فرزندان خدوم کشور بدون حب وبغض قدردانی کرد. من نظرم را طی کامنت کوتاهی به سایت خبرآنلاین حسین انتظامی منعکس کردم. ولی چون می دانستم که بین این روزنامه نگار خوب و آن شهردار بهتر از زمان ترک روزنامۀ همشهری از سوی انتظامی شکراب است. - تا جاییکه خبرآنلاین بعنوان موفق ترین سایت خبری ایرانی کاملاً قالیباف را بایکوت کرده و بعید است حتی یک خبر و گزارش بنفع او کار کند؛ لذا او نه نظر مرا منعکس خواهد کرد و نه به آن بهایی خواهد داد - و با تأخیر چند روزه وظیفه دانستم که سخن حق در مورد کفایت مدیریتی قالیباف را ثبت کنم که معلوم هم بکنم که ما هم در تبعید چشممان را بروی لیاقت ها نبسته ایم و آرزویی جز تکثیر همین مدیران در سطوح مختلف نداریم. یا...هو
۸ نظر:
سلام دلقک، اینکه قالیباف مدیر خوبی است در قحط الرجال سیاسی ایران من هم با تو، هم عقیده هستم ،ولی به نظرم ما در کشور به یک رئیس جمهور اولا سیاسی محض و ثانیا ذاتا مدیر،احتیاج داریم.
حالم بهم خورد از این کامنتی که میگذارم بس که لغات عربی بلغور کردم در آن...
دلقک بیا و با بازدید کنندهای سیرک قرار بگذار که در کامنتهایشان کمترین سود را از واژههای عربی داشته باشند. من خودم تلاش میکنم که اینچنین باشم . به گفته زنده یاد آغاسی : خیلی هم ممنون
سلام بهروز_س.
قالیباف بنظرم هر دو اولویت شما را دارد. یعنی هم سیاسی است و هم مدیر ذاتی. من چون کارم در ارتش مدیر- معلم - فرمانده بوده و با شاگردان زیادی سر و کله زده ام. لذا هم نوعی علاقه در اولویت قائل شدن به روانشناسی فردی افراد دارم و هم نوعی اشراف به تشخیص نوع عملکرد سیاسی و اجتماعی تیپ های مختلف این روانشناسی های فردی. و بهمین خاطر هم بیشترین بار تحلیل های قبل از موعد و پیش بینم هم با تکیه بر این روانشناسی رفتاری تیپ های مختلف است. قالی باف را زمانی کشف کردم که او آمد در نیروی انتظامی و یکی از اولین کارهایی که کرد وارد کردن بنزهای الگانس از آلمان برای پلیس بود. این نشان دهندۀ نوع مدیریت و نگاه افق باز و مدرن ایشان بود. به این معنای ساده که هیچ کار دومی نمی توانست به اندازۀ همین بنز سواری پلیس ها و پاسبان ها و کمیته چی های تحقیر شده آنان را در مسیر بازیابی غرور از دست رفته شان قرار بدهد که منجر به تغییر رفتارشان از هیولاهای زشت به پلیس های مردمی بکند. و دیدیم که در کنار دیگر اقدامات عملگرا و بسیار دقیق قالی باف چه زود جواب داد و پلیس 18 تیر 78 کوی دانشگاه را به پلیس مورد رضایت و گاهی محبوب جوانان مدرن رساند. در ضمن یادمان باشد که قالی باف بود که توانست سینما آزادی را بازسازی کند که دولت محمد خاتمی هم نتوانسته بود و پردیس های سینمایی تهران همه حاصل هم سیاست و هم مدیریت قالی باف بوده است. این اقدامات فرهنگی را از این جهت برجسته کردم که در حال حاضر سخت ترین حوزه کار در جمهوری اسلامی کار در حوزۀ المان های فرهنگ مدرن چه سخت افزار و چه نرم افزار است. تا بعد. اما راجع به عربی نویسی و فارسی نویسی باید بگویم که خود من هم خیلی راحت نیستم اگر چنین توصیه ای به کامنت گزاران بکنم چون خودم نمی توانم رعایت کنم و در حال حاضر جزو اولویت هایم نیست این پارسی نویسی سره. یا...هو
فقط می تونم بگم برو بابا! (ببخشید اصلا منظور بدی ندارم ولی چیز دیگه ای که بیانگر حس واقعیم باشه نتونستم بنویسم) شما از آن دست کسانی هستید که کم کم اگر شرایط مهیا شود روزی دست خامنه ای را هم خواهید بوسید و خواهید گفت در حکومت خامنه ای و تحت ریاست جمهوری سردار و البته در سایه هاشمی بزرگوار چقدر آزاد و خوشبختید و فرزندان ایران زمین که به دنبال آزادی اند هیچ نمی فهمند!
من دیدگاههای سیاسی آقای قالیباف رو قبول ندارم اما از دید مدیریتی باید عرض کنم که ایشون در دسته اندک مدیران لایق دستگاه جمهوری اسلامی قرار میگیرند(دیدگاهم به دلیل شغلم هست که با شهرداری تهران در ارتباطه و نشستهایی رو باایشون داشتم). البته این موضوع همچنان دلیل نمیشه که با توجه به شرایط فعلی اگر کاندید ریاست جمهوری بشن من رو به پای صندوق رای بکشونه.
قالیباف مدیر خوبی است اما یادمان باشد که زیر بنای مستحکم و ساختار درست هر نهادی دارای اهمیت بسیاری است و این مهم را شهرداری مدیون کرباسچی است که مانند بسیاری افراد دیگری که خدمتگزار میهن بودند مورد ستم نظام حاکم قرار گرفت.
دوستان ناشناس. سلام
هم به شما که بغض چنان راه گلویتان را گرفته - و حق دارید - که غیر از برو بابا اجازۀ خروج نمی یابد و هم شما که بزرگواری کرده اید و از کرباسچی خوب هم قدردانی کرده ای.
گذشته از همۀ نفرتی که جمهوری اسلامی دامن زده است بین فرزندان وطن. می خواهم به یک نکته اشاره بکنم که صرفاً مدیریتی است:
شکستن دیوار کانال مترو فارغ از اینکه از زور سیل بوده یا سهل انگاری شهرداری و مترو یا کوتاهی دولت در ساماندهی رودهای مسیل. صرف مدیریت تخلیۀ قطار های در معرض خطر جدی نزدیک به 5 هزار نفر و نجات جان انسان ها بدون حتی یک تلفات یک فوق شاهکار مدیریت هماهنگ و مؤثر بوده است در این جریان. نمی دانم که شما هر کدام تان در چه موقعیت شغلی و اجتماعی و سنی قرار دارید در حال حاضر. و چه مقدار اشراف دارید به نوع و نحوۀ مدیریت غالب در همۀ سازمان ها و ادارات جمهوری اسلامی. اما من که بیش از بیست سال در مدیریت میانی منضبط ترین سازمان نظامی در هر کشوری هم خدمت کرده ام با همه وجودم می دانم که چه بلبشویی از هرج و مرج و ناهماهنگی و مدیریت بی مسئولیت و هیئتی و نامدرن حاکم بوده و است به سامانۀ های ادارۀ کشور؛ و خیلی خوب می توانم درک کنم که کار نجات مسافران چه شاهکار ماندگاری بوده و است از مدیریت خوب قالی باف. یا...هو
جدا که دلقکی ...
کوهی از مزخرفات ایران ستیزانه و ضد ملی روزنامه تهران امروز را چه می کنی ؟
همراهیش با علی مطهری ایران ستیز را چطور ؟
آخرین شاهکارش یعنی پایین کشیدن فیلم های پرفروش از پرده را چه می کنی ؟
ارسال یک نظر