The Death of Hyacinthos |
1- سیاست مدرن آدابی دارد. این آداب در روابط بین کشورهای مختلف نام "آداب دیپلماتیک" گرفته و شامل ده ها و صد ها پروتکل و توافقنامه و قرار و قانون است. به این معنای ساده که هیچ کشوری و هیچ حاکمی نمی تواند بر مبنای دلخواه و خوش آیند خودش با حاکم یا کشور دومی رفتار بکند. باید حتماً در چهارچوب عرف نوشته و نا نوشتۀ "آداب دیپلماتیک" باشد این رفتار. این آداب نه تنها در رفتارها باید رعایت شود که قطعی است رعایت آن در گفتارها نیز. بعبارت دوم یعنی اینکه سیاستمداران و حاکمان نمی توانند هنگام صحبت کردن با یکدیگر یا در ارتباط با کشورهای متبوع شان "زبان سادگی" یا "گفتار یلخی" پیشه کنند و واژه ها و جملات را بی منشاء "بدون منظور" بر زبان بیاورند. زیرا که حرف مرد سیاسی سیاسی هم خوانده و شنیده و تفسیر و تحلیل می شود. این مقدمۀ کوتاه را گفتم که خیال نکنید من مته بخشخاش می گذارم و از هر حرف خامنه ای نتیجه ای دلخواه استحصال می کنم.
2- آیت الله خامنه ای در دیدار با نوری المالکی حرف هایی زده است که بیشترین جملات آن امری و تعیین تکلیف است و نه مذاکره و مباحثه و تعارفات دیپلماتیک بین دو مقام سیاسی از دو کشور متفاوت؛ چه دوست جانجانی یا دشمن خونی. و حرف ها هم همه در حوزۀ سیاست و مدیریت است تا کسانی حمل بر این نکنند که آیت الله از موضع مذهبی نخست وزیر عراق را نصیحت کرده است. که خود آن هم البته مشکل دارد در منطق جاری. زیرا که نه نوری مالکی مقام مذهبی است و نه عراق و شیعیان آن جزو تیول تقلیدی مرجعیت خامنه ای. من یک فراز کوتاه از حرف های کوتاه منتشر شده توسط دفتر خامنه ای را در زیر می آورم و چند نکته را نشان می دهم:
3- اول اینکه خامنه ای خطاب به نوری مالکی و در سرتاسر گفتارش از کلمۀ "باید" استفاده کرده است. و "باید" کلمه ای تأکیدی در جمله های امری است همیشه. بعبارت دیگر وقتی می گوییم: تو "باید" فلان کار را بکنی. به این معنی بدیهی است که تو موظف و مجبور به اینکار هستی. طرفه اینکه ما مدت هاست شاهد چنین ادبیات تحکمی نیستیم خطاب به رییس جمهور خودش محمود احمدی نژاد از سوی خامنه ای. نکتۀ دومی که در حرف های دستوری خامنه ای خطاب به مالکی برجسته است تکیه و تکرار و اصرار او به پیشرفت و جهاد علمی است. این المان در آنجایی خیلی معنا پیدا می کند که او الگوی جمهوری اسلامی را پیش می کشد و از پیشرفت های حیرت انگیز علمی ایران یاد می کند. حالا اگر برگردیم به زمینه های پیشرفت علمی مورد نظر خامنه ای در ایران بهتر می توانیم متوجه بشویم که خامنه ای به نوری مالکی چه سرمشقی را دیکته می کند و کرده است. پیشرفت علمی جمهوری اسلامی ایران مطلقاً در حوزۀ نظامی و پزشکی بوده است که اوج این پیشرفت مورد ادعای خامنه ای هم در های تکنولوژی این دو رشتۀ نظامی و پزشکی، یعنی صنعت هسته ای و سلول های بنیادی تبلور یافته است. و الا ایران جمهوری خامنه ای در همۀ دیگر رشته های علمی نه تنها پیشرفتی نکرده است بلکه دارد می رود که از کشورهای منطقه مثل ترکیه نیز عقب ماندگی سال های نجومی پیدا کند.رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه اقتدار روزافزون عراق دشمنانی دارد، خاطرنشان کردند: اقتدار هر کشوری نیازمند پیش زمینه ها و ابزاری است که مهمترین آنها، پیشرفت علمی و سازندگی و خدمت رسانی به مردم است.حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تجربه بسیار خوب ایران در زمینه حرکت علمی و نتایج غیرقابل تصور آن، افزودند: باید در عراق که مرکز استعدادهای علمی دنیای عرب است، یک نهضت علمی آغاز شود و دانشگاهیان و نخبگان به سمت جهاد علمی سوق داده شوند. ایشان درخصوص سازندگی نیز خاطرنشان کردند: باید با سازماندهی جوانان و ایجاد زمینه های لازم، یک نهضت سازندگی و خدمت به مردم، در سراسر عراق آغاز شود. - های لایت ها از من است. -
4- بنابر این پر واضح است که خامنه ای به نوری مالکی می گوید: اولاً بسمت نظامی گری برود و خودش را چنان تقویت کند که عرب های سنی و غرب نتوانند قدرتش را بچالش بگیرند تا در سایۀ این امن و امان تسلیحات مرگبار بتواند با خیال آسوده اولاً حکومت شیعیان هوادار جمهوری اسلامی بر عراق را تداوم بدهد؛ و ثانیاً بتواند مثل مدل احمدی نژاد - لابد - دست به جهاد خدمت رسانی و سازندگی بزند و پول نفت باقی مانده از تسلیحات نظامیش را بین فقرا تقسیم کند. زیرا دستور دوم خامنه ای به مالکی راجع به راه انداختن بسیج جوانان در جهاد خدمت رسانی و نهضت سازندگی است. و چه کسی نمی داند که "کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی". و اگر چنین خدمت رسانی توسعه محور قابل انجام بود و است چرا خود جمهوری اسلامی بعد از سی و سه سال در قعر شاخص های نوسعۀ جهانی است.
5- خب همه که مثل من و شما ایرانی و شیعه نیستند که عرقی هم داشته باشیم و حرف های مشخصاً تهدید کنندۀ خامنه ای را بفال نیک بگیریم و بگوییم انشاءالله گربه است. بلکه دیگران سیاستمدارانی هستند بنام اردو غان و ملک عبدالله و آل ثانی و ...اعراب سنی که واژه به واژۀ چنین غلط زیادی را تحلیل و رمز گشایی می کنند و گارد که می گیرند هیچ. و دست به سیاست متقابل می زنند که بماند. بلکه به امارات متحدۀ نیم وجبی هم می گویند که ابو موسی را خاک خود تلقی کند و شیطنت و بازی رییس جمهور خل و چل جمهوری اسلامی را پیراهن عثمان کند در منطقه بر علیه تمامیت ارضی ایران! یا...هو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر