۱۳۹۱ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

چرا سقوط خامنه ای در سال 91 یقینی است!؟

The Funeral


1- مقدمه: دیکتاتورها معمولا از سه طریق کلی حکومت خودشان را ایجاد و پایدار نگه می دارند:

الف- از طریق کارآمدی: در این طریق حاکم دیکتاتور پایگاه مشروعیت خود را بر روی کارآمدی عملی حکومتش قرار می دهد و از راه خدمت به مردم و کشورش اکثریت مردم را با خود همراه کرده و اقلیت ناراضی را منکوب و ساکت و حتی همراه می کند. اغلب دیکتاتوری های نظامی که بیشتر از کودتا می آیند دیکتاتوری خودشان را از راه کارآمدی شروع می کنند. مثل رضا شاه در ایران یا آتاتورک در ترکیه، یا ژنرال پارک در کرۀ جنوبی، یا صدام حسین در عراق و و و حتی قذافی در لیبی.

ب- از طریق فریب توده و پوپولیسم چه از راه دین و معنویت و غرور و میهن رستی و ایدئولوژی یا از مسیر مادی و دادن پاداش های مالی و جنسی بدون زحمت و کار مفید. در این طریق دیکتاتور با استفاده از کاریزمای شخصی، یا مرجعیت دینی، یا ایجاد هیستری میهن پرستی و مذهبی و نژادی، و یا از راه تقسیم منابع توسعه ای و ثروت های طبیعی سرزمینی بین توده های محروم و فقیر و تنبل و بیکار اکثریت مردم را بزایده ای از خودش تبدیل و اقلیت نخبه را با سرکوب چه از راه بهانه های امنیتی و چه از راه شوراندن توده ها بر علیه نخبه ها ساکت و از دور خارج می کند. در این نوع دیکتاتوری بر عکس نوع اول نخبگان ساکت می شوند ولی با دیکتاتور همراهی و همکاری نمی کنند. این نوع دیکتاتوری معمولاً خاستگاه انقلاب دارد. مثل وضعیت انقلابی ایران چه در مورد رهبران و چه در مورد احمدی نژاد. که خامنه ای از راه مذهب و احمدی نژاد از راه گداپروری دیکتاتوری خودشان را پایه گذاشته اند.

پ- از طریق ترس و رعب و شکوه و جایگاه انسان برتر: در این نوع دیکتاتوری؛ دیکتاتور هیچکدام از ابزارهای گفته شده در دو نوع بالا را ندارد. یعنی نه کاریزمای شخصی دارد و نه مشروعیت مذهبی دارد و نه کارآمدی دارد و نه پول مفتی در خزانه که بین توده تقسیم کند. لذا تنها عملی که می تواند او را در حکومت نگهدارد دو ترس است: نخبگان را با قدرت فیزیکی و امنیتی و ابزار سرکوب سخت به تمکین و حتی همکاری وامی دارد - و البته با چشم بستن بر فساد ها و چپاول ها و رفتارهای آنان - اما تودگان را با سرکوب روانی مثل خودرا مقتدر و باشکوه و خدایگانی نشان دادن و شکست ناپذیر بودن که معمولاً با بی رحمی زیاد در مجازات های بحق و ناحق مخالفان و متهمان و مجرمان پالس "این منم فرعون زمانه! پس بهتر است دست از پا خطا نکنید" را می فرستد بسمت توده هایی که از نظر دهنی و بدلیل عقب ماندگی فرهنگی هم خودشان آمادگی ارباب پذیری مناسبی هم دارند.

2- آنچه که گفتم جویدۀ یک بحث حیلی فربه است که من قصدی برای آن نداشتم و فقط از باب نوعی آمادگی ذهنی و یادآوری گفتم با این افزودۀ قطعی که خط کشی ریاضی در مسایل مبتلابه انسان نه ممکن است و نه مفید و نه درست. لذا هر دیکتاتوری هم ترکیبی از هر سه راه را تجربه کرده و عمل می کند. اما - این اما مهم است - دیکتاتوری از راه ترس و رعب و شکوه و عظمت خودش از پایه بوجود نمی آید بلکه این نوع دیکتاتوری محصول نهایی ان دو نوع دیگر است. بعبارت دیگر هیچ دیکتاتوری در هنگام اخذ اولیۀ قدرت شکوه و عظمت و زوری ندارد که از همان ابتدا آن را پایۀ ایجاد دیکتاتوری خودش قرار بدهد؛ بلکه دیکتاتور یا از راه کودتا و یا از راه انقلاب خودش را بقدرت می رساند و فقط هنگامی تبدیل به دیکتاتور وحشتناک نوع سوم می شود که آن مشروعیت های بنیانی اش (کارآمدی برای اولی و پوپولیسم برای دومی) یا تمام شده باشد و یا از کارآیی کافی تهی شده باشد. و اتفاقاً اکثریت قریب به اتفاق دیکتاتورها حتماً بمرحلۀ سوم می رسند و چون نمی توانند خودشان را در جایگاه غیرمحبوب بپذیرند سعی می کنند هر روز بیش از روز پیش مردم را از راه تنبیه وتأدیب منقاد بکنند؛ لذا همۀ دیکتاتورها زمانی سقوط می کنند که وارد مرحلۀ سوم شده باشند و بر تداوم حکومت نامشروع چه به نا کارآمدی و چه بیداری توده ها و یا خالی شدن خزانه ها اصرار بورزند و سرتقی کنند.

3- خامنه ای در حال حاضر در مرحلۀ سوم است. بویژه از بعد از انتخابات 88 با سرعت زیادی در این مرحله پیش رفته است. اما خامنه ای موفق نشده است و موفق هم نمی شود در این مرحله بیش از چند سال کوتاه دوام بیاوردزیرا:

الف- دیکتاتورانی که وارد مرحلۀ نگهداری قدرت خود از راه ابهت و جلال و عظمت می شوند و در تلفیقی از قدرت نرم شکوه درباری و قدرت سخت  سرکوب ایزاری نیازمند بازنمایی جلال خود در عناصر مادی هستند. مثل خدم و حشم و زرق و برق و کاخ و دربار و ریخت و پاش و رفت و آمد های زیاد با همتایان و مراسم ها و مناسک های متعدد نمایش قدرت و ... خلاصه نمایش شکوه حاکم مستبد باید حیرت دنیوی توده ها را باعث بشود تا حاکم خود را مقتدر و دست نیافتنی و مورد توجهات خاصه بدانند. و الا بازسازی و نمایش قدرت نرم حاکم از وجوه معنوی ممکن نیست و توده ها تحت ارعاب فقیری و ساده زیستی قرار نمی گیرند. این وضعیت سادگی و معنا و فقیر پیمایی فقط در هنگام شوراندن توده ها بر علیه حاکمان است که کاربرد دارد و نه در هنگام حفظ قدرت حاکمان بالفعل. زیرا انقلاب و شورش خطرناک احتیاج به همدلی دارد که فقر و ساده زیستی قادر به ایجاد موقت و کافی برای شورش است. و الا نگاهبانی قدرت معمولاً خیلی بعید است - مگر در مدینه فاضلۀ دموکراتیک - که با همدلی حاصل بشود برای دیکتاتور. خامنه ای بدلیل اینکه نمی تواند آن تظاهر مادی شکوه و عظمت را نه ایجاد کند و نه بنمایش بگذارد بدلایل بدیهی. لذا تا کنون فقط بر عنصر مشروعیت مذهبی اش در بین هواداران و پیروان خاصه اش - چه در بین نیروهای موظف و چه در بین مردم عادی - متکی بوده و دوام آورده است. و من مرتب نشان داده ام که این عنصر دچار ریزش سختی در بین مریدان مذهبی خامنه ای شده است و هر روز بدتر هم می شود.

ب- موضوع دوم و مهم برای حفاظت از دیکتاتوری نا کارآمد و بدون ابزار فریب - چه دین و چه پول و چه شکوه درباری و ... - داشتن رفیق و همپیمان خارجی و قدرتمند است. دیکتاتوری که همۀ عوامل مشروعیت ساز داخلی را از دست می دهد یکی از اصلی ترین ابزار ادامۀ حاکمیتش داشتن دوستان و همپیمانانی در خارج از مرزهای اتوریته و اقتدار خودش است. به این معنا که حاکم نامشروع شده از جنبۀ داخلی باید چنان استفاده و بهره ای داشته باشد برای رفیقان و همپیمانانش که آنان حاضر باشند اولاً قدرت سرکوب و ابزار سرکوب داخلی را فراهم کنند برای او؛ و هم از ادامۀ دیکتاتوری او بخاطر منافع خویش پشتیبانی بکنند. این موضوع البته با توجه به ژئوپولیتیک کشور تحت حاکمیت دیکتاتور هم تشدید و تخفیف می شود و سرعت و کندی می گیرد. مثلاً دیکتاتور منزوی در کرۀ شمالی بیشتر از دیکتاتور منزوی در لیبی می تواند دوام بیاورد. اما در کشوری مثل عربستان دیکتاتور منزوی حتی یک روز هم توان ماندن بر قدرت را پیدا نمی کند. زیرا عربستان نصف انرژی دنیا را تأمین می کند و اگر دوستان قدرتمندی مثل امریکا و غرب نداشته باشد اجازه پیدا نمی کند دیکتاتور لجام گسیخته داشته باشد. خامنه ای از این نظر هم دچار مشکل عمده است. زیرا که او هم منزوی است و هم در کشوری با ژئوپولیتیک حتی مهمتر از عربستان دیکتاتوری می کند. لذا بنظر من راه برون رفتی برای نجات دیکتاتوری خامنه ای نمانده است و او باید سقوط کند یا به اسم و رسم با هم (حداکثر خواستۀ داخلی) و یا در بهترین حالت به اسم نه ولی به رسم آری (حداقل خواستۀ خارجی).

4- این یک بررسی خلاصه از اوضاع کلاسیک است و الا ایران و جمهوری اسلامی و شرایط خامنه ای و بدلایل گوناگون دیگری مثل گسیختگی سیستم و تثبیت نشدن دیکتاتوری فردی خامنه ای و تکه پاره بودن ایدئولوژی و چندگانگی الیگارشی و "ایران در شرایط ذهنی میراث بر یک انقلاب توده ای در گذشتۀ نزدیک بودن" و ... هم؛ ضعف ها و امکان فروپاشی های گسترده تری دارد که از نظر منطقی نجات او در تثبیت و ادامۀ دیکتاتوری فردیش را محال قطعی معرفی می کند، بزودی. انشاءالله. یا...هو

۴ نظر:

ناشناس گفت...

این خبرها هم در نو خودش جالب بود .
http://baztab.net/fa/news/2787/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%B5%D8%B1%DB%8C%D8%AD-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%AE%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%84%D8%B2%D9%88%D9%85-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%86-%C2%AB%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C%C2%BB
و از این دست
http://www.entekhab.ir/fa/news/60271

ناشناس گفت...

سلام
ممنون از تحلیل های خوبتون
استادمذاکرات 3 خرداد را چطور ارزیابی می کنید من کارم سکه و دلار می باشد و بیشتر الان با توجه به کاهش قیمتها قبل از 3 خرداد فرصت خریدی می دانم برای سکه و دلار و احتمال میدم به نتیجه مطلوبی نرسند عراق بعد از چندین سال هنوز تحرمهایش با التماس های نوری مالکی برداشته نشده حال چطور در ایران می توان تصور کرد تحرمهایی که به تصویب رسیده به یکباره معلق بماند اگر امکانش هست این بحث را باز کنید که ایا باید قبل از مذاکرات دلار را خرید یا فروخت این سوال اساسی من است
دلار بخریم یا دلاری که داریم را بفروشیم؟
باز هم ممنون

ناشناس گفت...

"احمدی نژاد از راه گداپروری دیکتاتوری خودشان را پایه گذاشته اند" دیکتاتوری که قدرتش از یک رئیس جمهور معمولی در هر جای دنیا هم کمتر است و هر روز تهدید به پایان زودهنگام دوران ریاست جمهوری قانونی اش می شود! چه جالب! فکر می کردم دیکتاتورها حداقل قدرت و اختیار باید داشته باشند.

ناشناس گفت...

قطعا دلقک ما موفقیت مذاکرات را هم در سقوط خامنه ای میبیند و آن روز که کامنتدونی پر شود که پیش بینی ات امروز محقق نشد! خواهد گفت خامنه ای با زانو زدن در برابر غرب هم سقوط کرده!
خواهد گفت؟