۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

تک رأی انبوه به علی مطهری: یک پیام جاندار به خامنه ای!

Las Meninas


1- من اولین نفری بودم که اصلاح طلبان را به ثبت نام هدفمند در انتخابات مجلس از حوزۀ فقط تهران دعوت کردم. اما با کمال تأسف این پیشنهاد مورد توجه قرار نگرفت. و شد آنچه که نباید می شد. بعبارت دیگر اصلاح طلبان همۀ ضرر عدم مشارکت و عدم تحریم (تذبذب سیاسی) را تحمل کردند و از کمترین منافع آن بهره مند نشدند. بعد از اینکه اصلاح طلبان انفعال بلاتکلیف خود را رها نکردند؛ من در آستانۀ شروع تبلیغات و رأی گیری پیشنهاد "تک رأی" به علی مطهری را مطرح کردم که بازهم در هیاهوی "سردرگمی اصلاح طلبان" توجهی را جلب نکرد و باز هم شد آنچه نباید می شد. بسیاری از اصلاح طلبان میانه رو و نیروهای کمتر جناحی در انتخابات شرکت کردند بدون اینکه هدف سیاسی مشخصی را تعقیب کنند. و از جمله سید محمد خاتمی که رأی به جمهوری اسلامی داد و خودش را و جناح چپ را در معرض بی ثباتی سیاسی و مستأصل عملی معرفی کرد. البته که باز هم کارش بهتر از رأی ندادن بود زیرا که اگر با رأی دادن اپوزیسیون برانداز را ناراحت و سرخورده کرد با رأی ندادنش می توانست باعث حذف کل جناح چپ پیشرو از چرخۀ قدرت بالقوه شود.

2- مراجع قم دیروز و با حمایت از علی مطهری مخالفت خودشان با مدیریت خامنه ای را بطور تلویح آشکار تر کرده اند. امروز هم در خبرها بود که مهدوی کنی تصریح کرده است که منظور امام خمینی این نبود که هرچه او می گوید درست است و وحی منزل. معلوم است که خطاب او به مصباح یزدی و گروه پایداری هتاکیه است که معتقدند نه تنها هر آنچه خامنه ای می گوید وحی منزل است بلکه هر آنچه را هم که حامنه ای میل مبهم دارد و بدلیل محذورات قدرت و حکومت نمی تواند بصراحت بگوید باید کشف کرد و اطاعت محض کرد. 

3- آنچه که مسلم است اولویت اول مبارزه برای بهبود در ایران تضعیف و حذف خامنه ایست در حال حاضر. خواسته های بیش از آن یاوه های دیجیتالی است که فعلاً نه شنیداری دارد و نه زمینه ای برای اقدام عملی. لذا حالا که اصلاح طلبان عبرت گرفتند ازطرح تحریمی که شکست خورد چه بلحاظ آمار سازی تا مشارکت واقعی مردم در دور اول انتخابات؛ بیایند و دست به آخرین قمار در دسترس بزنند و در دور دوم از "تک رأی" به علی مطهری حمایت تمام قد بکنند. این کار فواید بسیار زیاد دارد و کمترین ضرری هم ندارد. بشرح زیر:

الف- با حذف مجدد علی مطهری از هر دو لیست انتخاباتی متحد و پایداری اصولگرایان مشخص شده است که آنان نه تنها مطهری را عاق کرده و از اردوگاه خود بیرون کرده اند بلکه حساسیت ویژه ای هم دارند که او انتخاب نشود و اگر هم انتخاب می شود جزو رأی های ضعیف تهران ودر ردیف آخرین نفرات باشد.

ب- حداد عادل بعنوان دشمن خونی علی مطهری بدجوری دندان تیز کرده است برای ریاست مجلس نهم و می خواهد با هر ترفندی شده است ریاست مطیع محض خامنه ای خودش را تحمیل کند به مجلس بعدی. اگر مطهری با رأی بالا انتخاب شود نمایندگان مستقل و حتی با وجدان های ترسوی اردوگاه اصولگرایان متحد پشت گرم به شجاعت بازیافتۀ فرزند ایدئولوگ انقلاب می توانند بردگی پیشه نکنند و در مقابل زیاده خواهی های خامنه ای به سکوت مرگبار مجلس هشتم دچار نشوند.

پ- بودن یک علی مطهری با پشتوانۀ رأی معنی دار بخودی خود چالش ذهنی مدامی خواهد بود برای خامنه ای که پا از گلیم خویش درازتر نکند و حداقل نیمی از اُردهای ناشتای مجنونانۀ خودش را بر زبان و میل جاری نکند. نگویید این چه دستاوردی است بعد از سه سال که فقط باید امید به کنترل محدود زیاده خواهی های خامنه ای داشته باشیم. زیرا که اولاً با واقعیت همانطور که هست باید روبرو شد و اقدام ممکن را شناسایی و عمل کرد. و ثانیاً برای چندمین بار تکرار می کنم که اولین اصلاح مسیر باعث سرعت به اصلاحات بعدی خواهد شد. چون که دیگر الان بغیر از خامنه ای آدم مهمی نمانده که معتقد باشد با روند سی سال گذشته و بویژه بریده و منزوی از دنیا می توان ادامه داد و موفق هم شد. بعبارت دیگر جامعۀ امروز ایران مختصاتی دارد که اصلاح را ناگزیر می کند.

4- خب یک حرف این است که با توجه به تفکر اجتماعی بستۀ علی مطهری؛ انتخاب او متحجرین حوزه و مذهب را جری تر خواهد کرد در اصرار بیشتر به بستن فضاهای اجتماعی و آزادی های لیبرال و زندگی شخصی.اما بنظر من این ترسی ناواقع است. زیرا این حکومت نیست که جامعه را بازتر کرده است نسبت به سال های قبل از این. بلکه این جامعه است که حکومت را وادار کرده است تا در مقابل واقعیت های روز زندگی جوانان عقب نشینی کند. و نه علی مطهری و نه هیچ فرد و گروه دیگری نمی تواند این روند را متوقف کند. مگر خامنه ای با آن تفکر استبداد توتالیتری در الگوی استالینی محبوبش.

5- انسان ها قبل از اینکه به نوع عقیده ارزیابی شوند به خود عقیده و ثبات در آن و پرنسیپ شخصی است که بها دارند. علی مطهری نشان داده که ثبات عقیدتی و رفتاری دارد و همانقدر که به نقل بها می دهد حداقل بهان نسبت هم به عقل ارج می گذارد. در حالیکه در جبهۀ خامنه ای و مصباح و حداد عقل بکل تعطیل است و هر چه هست نقل افکار خامنه ایست توسط حواریون به پشتوانۀ مداحان و چماقداران؛ که خود افکار خامنه ای هم نقل بخش نفرت و خشونت و خونریز صدر اسلام است.

6- و این افزودۀ نهایی که جامعۀ ایران با امثال مطهری عقب بر نمی گردد. زیرا که مطهری به آزادی های نسبی نخبگانی اعتقاد راسخ دارد و از آن دفاع می کند. هنگامی که آزادی های نسبی سیاسی برقرار باشد و نخبگان بتوانند راجع به مسایل جامعه نظر بدهند و بحث بکنند بسیاری از مشکلات راه حل پیدا می کنند از جمله مسایل فرهنگی و اجتماعی. ما در حال حاضر اگر بتوانیم تابوی نقد و سؤال از خامنه ای را بشکنیم بسیاری از این سیاست های مخرب ادامه نمی یابد. زیرا که پاسخ منطقی چه از جنبۀ هزینه فایدۀ مدرن و چه از لحاظ حفظ بیضۀ اسلام شیعه - بعنوان یک مذهب - که خواستۀ روحانیت ارشد است ندارد. گره خوردن یک مطهری قلدر در مجلس با افکار روشن هاشمی در تشخیص مصلحت نظام می تواند بسیاری معادلات را با سرعت و اطمینان بیشتر و خطر کمتر جابجا کند. تازه این خواسته خواسته ایست که کمترین هزینه ای را هم به رأی دهندگان تحمیل نمی کند. چون که همه یا هیچکس رأی بدهند یا ندهند خامنه ای ضرر و نفعی را کسب یا از دست نمی دهد فقط بخاطر مشارکت در مرحلۀ دوم. یا...هو

۲۲ نظر:

مهرداد گفت...

ای دلفک ایرانی

با درود

در سیرک امشب بسی محضوض شدیم از این نقشه گنجی که رو کردید برای طلایی ساختن ایرانستان! البته ما خود از فرزندان پاکباز دوران طلایی امام راحلیم. اما شعبده امشب شما دردی در دل ما نهاد و اشکی بر گونه‌های ما جاری ساخت از فرط خنده بر خوش‌خیالی‌های بی‌پایان اصلاح طلبان خارج نشین....

نوشته‌هایتان را دنبال می‌کنم. گهگداری خنده بر هر درد بیدرمان دواست...

با سپاس

Dalghak.Irani گفت...

مهرداد خوشخالم که اینقدر محظوظ شدی. اما ما خارج نشینان با شما داخل گیرافتادگان چه باید پیشه کنیم که تند می رویم می گویید نمی فهمیم و کند می شویم می گویید چه خوش خیال و پرت. اما از خنده و شوخی که بگذریم که اصل ماجراست. من هم تلاش می کنم که در هر صحنه ای برای علاقه مندان آن صحنه نمایش دلخواه شان را تقلید و تبلیغ کنم. و سود نهایی حدم را هم در اینجا جستجو می کنم که هر چقدر گسل و شکاف بیشتر ایجاد شود در بین حاکمان نهایت بنفع ایندۀ ایران است دعواهای هرچه سخت تر و هر چه بی پایان تر. نباید اجازه بدهیم خامنه ای کلون ها را بیاندازد. اینک هرکه بر علیه زیاده خواهی و استبداد خامنه ایست جزیی از ماست. چو فردا شود فکر فردا کنیم. و یقۀ همدیگر را بدون خامنه ای جر واجر می کنیم. انشاءالله یا...هو

مهرداد گفت...

ای دلفک ایرانی،

اول متشکرم از اصلاح دیکته‌ای من، چندبار با چند ز مختلف بررسی‌اش کردم ولی باز هم درست از آب در نیامد.

سوالی دارم بسی ذیقیمت، سناریوهای اصلاح در ایران فعلی چند بار باید یکی پس از دیگری نقش بر آب شوند و ما مردم هزینه‌هایش را بپردازیم تا بالاخره امر مسجل شود بر همگان که خیر: این سیستم اصلاح پذیر نیست و باید به دنبال راه دیگری بود...
واقعاً چند بار باید این راه را رفت و چقدر باید هزینه داد؟

Dalghak.Irani گفت...

مهرداد عزیز
سؤال خوبی پرسیده ای. ماجرا مفصل است بقد جمال الدین اسد آبادی و میرزا ملکم خان و ... مسئله این نیست که ما اصلاح طلبان مذهبی را رها نمی کنیم . مشکل این است که آن ها ما را رها نمی کنند مثل آن مثل معروف. ایران باید برای گذشتن از مذهب سیاسی از اصلاح طلبان و احیاگران دین بگذرد. اما آنان اینک صحنه را گرفته اند و ما قدرت گذشتن از آنان را نداریم. برای گذشتن از حکومت دینی ابتدا باید از خامنه ای و دار و دستۀ خطرناک و مخربش به اصلاح طلبان عبور کنیم تا در ثانی و با بدست آوردن حداقل روزنۀ تنفس از آن ها هم عبور کنیم. به معنی دیگر خوب یا بد - البته ازنظر من بد - اصلاح طلبان چون بختکی در وسط هر اصلاحی بسمت عرفی شدن خیمه زده اند و تا می آییم چهار نفر را پیدا کنیم که حاضر باشند از دین سیاسی بکل عبور کنند دار ودستۀ اسلام دموکراتیکی ها پیدا می شوند و سد می کنند راه توده را که کجا؟! دنبال ما بیایید که هم دین داریم و هم دموکراسی در بساط مان. ما هم که بدون لشکر و سپاه مردم دستمان بجایی بند نیست. پس ساکت می شویم و می گوییم خیلی خوب حالا که صحنه در دست شماست برو بریم به امید و توکل بخدا. شما فکر می کنید که ما بین دو گزینۀ اصلاح طلبان داخل رژیم و اپوزیسیون شش دانگ سکولار دموکراتیک با هواداران انبوه توده ای پیشنهاد اصلاح طلبان را می دهیم در حالیکه اشتباه می کنید ما بغیر از آن ها کسی را نداریم خودمان که بازی را شروع کنیم. آقا اگر شده باج هم بدهیم باید بدهیم تا یک مفری باز شود که بگوییم ما هم در حاشیه هستیم تا بیاییم در متن. الان فقط انان هستند که در حاشیه وجود دارند و قادرند اگر حمایت شان کنیم وارد صحنه بشوند تا ما بشویم حاشیه شان. تا کی نوبت ما برسد. آره اگر در انتزاع و تئوری صحبت می کردیم می توانستیم بگوییم گور باباشان بگذار خودشان هر غلطی می کنند بکنند بماچه. اما اینطور نیست و ما در عین حال که در بازی سهم نداریم و حتی تماشاچی هم نیستیم از تبعاتش متضرریم چون زندگی در جریان است و نمی شود بگوییم این ده سال هم بجهنم. برای خیلی ها یک نفس هم ارزش بنیادین دارد تا هنگام نفس عمیق. نمی شود که تا روز موعود ایده آل همه را خودکشان کنیم. می شود!؟ یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک عزیز لطفا

این توحش را انتشار دهید

http://myspinas.blogspot.ca/2012/04/blog-post.html

مهرداد گفت...

خوب این عبور به اصلاح طلبان که ممکن نیست. اول شاخ کله گنده‌هایشان که خاتمی و هاشمی باشد را شکستند. بعد هم کوچکترهایشان موسوی و کروبی را زمینگیر کردند. حالا ما دلخوش شده‌ایم به مطهری برای اصلاح؟

من این را می‌گویم خوش‌بینی مضمن!

آیا این روند حرکت از هاشمی به خاتمی و سپس موسوی و حال مطهری خود نشانه اضمحلال تفکر اصلاح‌پذیری نیست؟

بااین روند،‌معلوم نیست بعد از شکست مطهری از آغا باید پشت سر کدام مصلح قرار بگیریم. فکر کنم جنتی یا مصباح یزدی گزینه‌های بعدی اصلاح باشند...

به نظر من باید راه را روشن کرد. خط‌کشی‌ها را پررنگ کرد: هرکه با سیستم است با ما نیست. باید به روشنگری پرداخت. با التقاط راه، فضایی برای ما گشوده نخواهد شد و من این را قبلا نیز گفته‌ام...

زندگی اینجا نیست. نفس کشیدن مشقت‌بار دیگر کم و زیادش فرقی نمی‌کند...

آقای مدرنیته گفت...

درود

قبل از انتخابات 12 اسفند مطلبی نوشتم که خلاصه اش این بود: یا رای ندهید یا تک رای به علی مطهری ! و اگر تهران بودم احتمالا شناسنامه ام بخاطر علی مطهری مهر میخورد.

با درود بر شرفش

آرسین گفت...

سلام به دلقک گرامی
نوشتن این کامنت نه از ان جهت که به قول شما راهی دارم جهت ارائه بلکه تنها ذکر این نکته است که فراموش نشود گذر از خامنه ای و دار و دسته به اصلاح طلبان مذهبی (که تازه خود مطهری هم دراین دسته قرار نمیگیرد) به خودی خود موجب حرکت به سمت سکولاریسم نمی شود و حتی گامی به جلو هم نیست چرا که جهت یاد آوری دوم خرداد 76 رو متذکر می شوم که تمامی اردوگاه اصلاح طلبی به متن بازی وارد شد با هول دادن تمام مردم در آن زمان اما نتیجه چه شد؟؟
چرا همچنان فکر می کنید به حاشیه رفتن تندروان مذهبی باعث حذف آنها میشود؟؟
به نظر من اگر همین امروز مطهری که خوب است محمد خاتمی هم نماینده اول تهران بشود هیچ تکانی و مشکلی از مشکلات انبوه حل نخواهد شد و برخلاف تحلیل های اخیرتان به نظرم همچنان احمدی نژاد موثر ترین دلقک سیرک خامنه ای است حداقل تا جایی که چشم کار میکند.
و البته لازم به نظر جدا گانه بود این قسمت اما بدلیل سختی ارسال و تنظیمات وبلاگتان همینجا ذکر میکنم که:
میزان خوشبینی و برداشت تاریخیتان در پست رفسنجانی مثال زدنی و تقریبا بی نظیر است. فکر نکنم حتی نوادگان امام خمینی هم بتوانند اینطور از جدشان دفاع کنند!! متاسفانه بسیاری از آمار و ارقام تاریخی خلاف این را می گویند اما خب کلیت نگاه شما میتواند صحیح باشد و قابل نقد نیست (تنها عجیب متفاوت است!)
در کل هیچ علاقه ای ندارم به شخصه وارد موضوعات تاریخی شوم مگر انکه نفعی به حال اینده داشته باشد. وگرنه وقت تلف کردن است و چیزی را تغییر نخواهد داد. تنها نکته ای که می ماند این است که علیرغم نیت آدم ها برای خوب یا بد نتیجه کارها میتواند بسیار متفاوت باشد. و حکومت و قانونی که حتی بر اساس رای سازنده آن قابل تفسیر نباشد ارزشی ندارد. حال که یک عده جدید بیایند و بتوانند تفسیر جدیدی بکنند بماند. در کل به قول خودتان ساختاری ارزشمند است که چه قاسم بر سرکار باشد چه جابر هیچ تغییری نکند وگرنه اگر بنا به تفسیر شخصی باشد بهترین قانون همان اسلام است که همه چیز در داخلش پیدا میشود و به قول شما 30 سال من میگویم 3000سال دیگر هم منجر به حکومت و نظم و پیشرفت نمی شود!
با توجه به اینکه این سیرک شما هم مخاطب کم ندارد (و اتفاقا مخاطب عاقل دارد) لازم دیدم که این نکات رو یادآوری کنم
که خدای نکرده احیانا دوباره در سیکل معیوب اصلاح طلبی- اصولگرایی نیوفتیم. گرچه که خوشبختانه جامعه دیگر روی خوشی با آنها تا اینجا نشان نداده!
آرسین

آرش گفت...

پاسخ دلقک جالب توجه است. گرچه باعث ناراحتی من شد که اصلن چرا بخت ما ایرانیان اینفدر تار شده که حداکثر بردمان این است...

ولی خوب در حال حاضر همین است که هست ما دوست هم نداشته باشیم فرقی نمی‌کند.

خودم دیگر پشت سر دار و دسته خاتمی نخواهم رفت و می‌دانم خیلی های دیگر هم همینطورند. ولی راههای دیگر مثل انتظار حرکتی شگفت انگیز از سوی مردم متصور هم نیست.

در حال حاضر مردم به سیستمی روی آورده‌اند که ترجمه آن حفاظت از خود و خانواده در برابر حرامزاده‌ها به هر طریق ممکن می‌باشد.

وقتی طرز تفکر به مرحلهء گور پدر همه چیز و همه کس رسید دیگر نمی‌توان از مردم انتظار حرکت داشت.

ناشناس گفت...

با همه تحلیلت موافق نیستم. اما با نتیجه اش که رای دادن به یکنفر آنهم علی مطهری است کاملا" موافقم.

Dalghak.Irani گفت...

1- این نوشته می گوید "تک رأی انبوه" به مطهری مفید است و خطابش به یک سازمان سیاسی بنام اصلاح طلبان مذهبی است. و نه "تک رأی تک تک" خطاب به رأی دهندگان پراکنده.

2- اصلاح طلبان مذهبی منفعل بوده اند و این توصیه در راه خروج از بن بست انفعال هم است چون یک عمل مشخص سیاسی است.

3- جامعۀ ایران امروز خیلی متفاوت است با جامعۀ سال های 77 و 78 . به این معنا که در آن سالها جامعه دو قطبی شدید بود بین اصلاح طلبی رادیکال و محافظه کاری رادیکال . که قطب اصلاح طلب جامعه انبوه تر و بی زورتر بود و قطب محافظه کار جامعه تنک تر ولی زور مند. اتفاقی که در این سال ها افتاده این بوده است که هم رادیکالیسم قطب اصلاح طلب کم زور تعدیل شده بسمت محافظه کاری و هم محافظه کاری قطب پر زور حکومتی تعدیل شده بسمت اصلاح طلبی . لذا اگر چه امروزه قاعدۀ کلی جامعه بی تفاوت تر از هر زمان دیگری است اما تعداد افراد مؤثر در داخل حکومت که بنوعی اصلاح طلبی گرایش یافته اند زیاد و زیاد تر شده است.

4- تلاش اصلی این است که سر کم زور و تنک اصلاح طلبی سال های اصلاحات گره بخورد به تنۀ پرزور محافظه کاران و اصولگرایان تحولخواه کنونی تا با همکاری یکدیگر بخش کوچک ولی کماکان دگم اصولگرایان حلقۀ خامنه ای را حذف یا تضعیف کنند و جامعه را از بن بست روبسقوط و فروپاشی مضر فعلی بسمت نوعی گشایش مصلحانه هدایت بکنند.

5- فرض جامعه شناختی قضیه هم این است که با احساس اولین گام های مؤثر ولی کوچک و عملی اصلاح امور؛ جامعه و توده بسرعت از انفعال فعلی خارج شده و به پشتیبانی خواهند آمد تا از تبدیل شدن اولین و کوچکترین اصلاح به آخرین اصلاح و توقف جلو بگیرند و خط اصلاح تداوم پیدا کند تا اصلاحات رادیکال تر و کارآمدتر.

6- با تأکید مجدد بر این موضوع که من خواستار موضع گیری سازمانی اصلاح طلبان هستم که صد در صد مفید است بدون کمترین هزینه ای. زیرا:

الف- آنان اصلاح طلب در چهارچوب جمهوری اسلامی هستند.
ب- با انتخاب پررنگ مطهری تأثیر خود در جامعه را نمایان می کنند.
پ- مرحلۀ دوم است و هرگونه سوء ظن برای بهره برداری تبلیغاتی خامنه ای از مشارکت کم یا زیاد رأی دهندگان بنفع خود را منتفی می کند.
ت- اگر علی مطهری با رأی بالای اصلاح طلبان بمجلس برود. دو حالت متصور است اول اینکه هم مطهری و خیلی از اصولگرایان تحول خواه هم مؤثر می شوند و هم خودشان رو به جلو متحول می شوند و نانی هم برای جامعه پخته می شود. دوم اما مطهری هم انتخاب می شود و عملاً هیچ بهره ای حاصل نمی شود. در حالت اول که مقصود حاصل شده است اما در حالت دوم هم اصلاح طلبان کمترین خسارتی نخواهند دید زیرا که علی مطهری نمایندۀ جریان سازمانی آنان نبوده است. نفع آن این خواهد بود که یک عمل حداقل سیاسی انجام داده اند ولی سیستم در همین مینی موم هم آنان را عقب رانده است. و این می تواند سند دیگری باشد برای عبور از اصلاح طلبی. و تعداد بیشتری از داخل اصولگرایان رأس و بدنه را مسئله دار خواهد کرد.

7- باز هم تأکید می کنم که من حکومت را در بن بست کامل می دانم و معتقدم که اگر اصلاح طلبان هوشیاری سیاسی داشته باشند در حال حاضر محیط و فضا مناسب است که از این شکاف جدید در بین اصولگرایان استفاده کنند و در ائتلاف با بخش تحولخواه نقش هم بهتر و هم بیشتری را بازی بکنند. سرعت اولیۀ اصلاح اهمیت بنیادی ندارد. شروع به اصلاح در هر معیاری هم اولویت اصلی است. زیرا آمادگی برای سرعت دادن به اصلاحات هم در قاعدۀ جامعه و هم در بین هیئت حاکمه - بغیر از هستۀ سخت و فشردۀ خامنه ای - بسیار زیاد است. و برای غلبه بر هستۀ سخت خامنه ای زور همۀ اصلاح طلبان تند و کند در جناح راست و چپ ضروری است. یا...هو

میثم گفت...

درود به دلقک عزیز
قصه مطهری همان قصه همیشگی حاکمان برای کنترل مخالفان و منتقدان است که یک روز خاتمی نقش اول را بازی میکند یک روز هاشمی ... حالا هم نوبت مطهری است در ابعاد کوچک تر و البته قابل کنترل تر.
دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
سپاس فراوان

ناشناس گفت...

سلام سرهنگ عزیز چند وقتیه نوشته هاتون رو پیگیری میکنم مثل اب زلال وسط زهر گرمای مرداد میمونه جیگر ادم حال میادخدا سلامتی بهت بده غمت رو نبینیم اگر میشه یه یاداشت هم در مورد مداحان دور خامنه ای بنویسید من چند وقتی خیلی دور اینا بودم خیلی ادمای پست و لمپنی هستن سر دستشون هم منصور ارضی هستش که مانیفست اینا رو میده و پدر معنویشونه در مورد اینا یه کم به مردم اگاهی بده

ناشناس گفت...

سلام سرهنگ خدا قوت نوشتار خوبی داری عزیز هر وقت میخونم روحیم عوض میشه کم کسی هستش این جور موشکافانه سیاست رو انالیز بکنه اگر میتونین یه یاداشت در مورد مداحان حکومتی که به نظر من اکثریت قشر جوان رو توی سنین احساسی هجده سال تا بیست دوسال رو جذب خودشون میکننبه نظر من این سنا تو سرکوب و قلیان احساساتی که دارن خیلی به درد اینا میخورن اگه بتونی این موضوع رو باز کنی خیلی ها روشن تر میشن که مذهب خوبه اما نباید خودشون رو الت دست مذهبیون به ظاهر موجه قرار بدن دست علی به همرات سرهنگ

ناشناس گفت...

سیاست رو انالیز بکنه اگر میتونین یه یاداشت در مورد مداحان حکومتی که به نظر من اکثریت قشر جوان رو توی سنین احساسی هجده سال تا بیست دوسال رو جذب خودشون میکننبه نظر من این سنا تو سرکوب و قلیان احساساتی که دارن خیلی به درد اینا میخورن اگه بتونی این موضوع رو باز کنی خیلی ها روشن تر میشن که مذهب خوبه اما نباید خودشون رو الت دست مذهبیون به ظاهر موجه قرار بدن دست علی به همرات سرهنگ

تماشاگر گفت...

دلقک دوست دارم به خاطر این که به سان فرمانده دلیری که خودش و نیروهاش رو اخرین خط دفاعی میبینه به کورسویی امید هم دل میبنده و تلاش میکنه که با استفاده از تاکتیک هایی که میتونه کمترین هزینه رو داشته باشه مقاومت کنه.به شخصه عطای اصلاحات رو در سال ۷۸ به لقاش بخشیدم که احساسم در مورد یه رای اولی این بود که از رای من سواستفاده میشه و همه سر یک خان هستندو به ریش نداشته ما میخندن قاه قاه!البته این چرخه اعتقاد دوباره و دوباره برای اصلاحات رو برای جامعه ایرانی که خداوندگار حسرت گذشته بنابر هزار اما و اگر هستند واجب و ضروری است که خدایی نکرده در اینده فیلشون یاد هندوستان نکند و دوباره به ریسمان الهی جمهوری اسلامی چنگ بیازند. به واقع جو جامعه ایرانی رو در سن بلوغ میبینم که اگه دچار بلوغ زودرس(هدیه دموکراسی به شیوه لیبی) بشه در اینده به معضلات بدتری گرفتار خواهد شد.و تصورم از زمان گذر از مرحله بلوغ فوت اقای خامنه ایی خواهد بود و درواقع گذرگاه تاریخی ایران برای صد سال اینده خواهد بود.(چندبار در پینوشت ها مطلب گذاشتم اما به دلیل استفاده از فیلتر شکن ارسال نمیشد، امیدوارم یه زمانی برسه که دیگه از تو ایران بدون فیلترشکن هم بتونیم وارد فضای مجازی بشیم)

ناشناس گفت...

نظر علی مطهری درباره مقوله حجاب و مسائل فرهنگی رو هم می دونی دلقک جان؟ میدونی یکی از مشکلات و اختلاف های اصلی مطهری با احمدی نژاد اینه که وی دولت احمدی نژاد را از نظر فرهنگی لیبرال می دونه؟

Dalghak.Irani گفت...

دوست محترمی که در سه کامنت مهربانش با عنوان سرهنگ راهی برای مداحان جسته را سلام می کنم. و می گویم که مداحان زائده ای بیش از روحانیت نیستند و چونان بی مقدار و کم اهمیت هستند که نمی شود در باره شان مطلب مستقل نوشت. تا بازار فروش خرافات سکه است بچه های تیز آنطرفی هم اگر هم صدایی و جمالی هم داشته باشند علن و خفای مداحان را زینت خواهند بخشید که هم کیف حال دارد و هم آیندۀ درخشان! و تنها راه نجات از دست اینان برگشتن دین بجای خودش با مداحان مؤمنی که عاشق حسین و فاطمه و محمد باشند.راه دومی نیست. و بهمین خاطر است که اینقدر دوست دارم روابط ایران و غرب هرچه زودتر عادی شود. یا...هو

برای دوست دیگرم هم بگویم که من علی مطهری را و پیشرفتش را و صداقتش را و همۀ زیر و بالای مواضعش را می شناسم و در متن هم اشاره کرده ام که چرا یک متحجر اصولی بهتر از یک احمدی نژاد هرهری مذهب است. یا...هو

احسان راد گفت...

یک بار در نوشته مربوط به قالیباف به شما تذکر دادم در مورد پرهیز از ایران ستیزان که این بار دیگر شاهکار کردید با پیش کشیدن ایران ستیزی که پدر خوش نامی !! هم دارد .
دوست عزیز استخدام سیاست مداران حاکم برای رسیدن به اهداف سیاسی اشکالی ندارد که هیچ بسیار هم خوب است ولی شما باید خط قرمزهایی هم تعریف کنید .
چگونه است که ایران ستیزی خط قرمز شما نیست و از رای دادن به کسی حمایت می کنید که با صدای بلند در بهارستان الیگارشی می گوید لال شود هر کس که اسم ایران را بیاورد !
می شود صریح و در یک واژه به من بگویید "ایران" خط قرمز شما هست یا نه ؟
(امیدوارم گذشتن از تاریخ یادداشت را بهانه پاسخ ندادن نکنید .)

Dalghak.Irani گفت...

احسان راد سلام.
نمی دانم چه سن و سالی داری زیرا برایم مهم است که جوان باشی و احساساتی یا پیر باشی و از خود راضی. اگر جوان بودی و احساساتی ادبیات "یکبار در نوشتۀ مربوط به قالیباف به شما تذکر دادم" تان را بحساب خامی و نادانی می گذارم و بروی خودم نمی آورم ولی اگر پیر باشی پاسخت را اول با نهیب بر ادبیات بی ادبت شروع می کنم. زیرا که من خودم به همه تذکر می دهم و یادم نمی آید در سی سال گذشته از کسی تذکر قبول کرده باشم.

من افسر ارتش شاهنشاهی بودم این از رابطۀ خودم و ایران. اما نه تنها احمدی نژاد و مشایی و هیچ کدام از مدعیان متقابل با قالی باف را ایران دوست تر از قالیباف نمی دانم و نمی شناسم بلکه خودم را هم در مقابل میهن دوستی و ایران دوستی قالیباف یک بازندۀ مطلق می شناسم. زیرا او از 20 سالگی تا سی سالگی بهترین سالهای جوانیش را چشم در چشم دشمن برای ایران جنگیده و جنازۀ برادرش را چون صلیبی بر حقانیت خودش بدوش کشیده. در حالیکه من فقط در پشتیبانی نیروی هوایی دستی از دور بر اتش داشتم. و آن دردانه های تو که اصلاً معلوم نیست آن ده سال کجا بودند.

علی مطهری هم یک اسلام گرای میانه رو است که دین را بر خاک مقدم می داند بدون اینکه خاک و وطن را نفی یا بسخره بگیرد. و این نامش ایران ستیزی نیست. او ایدئولوژی را مثل همۀ نحله های ایدئولوژیک - بر وطن و خاک مقدم می دارند کما اینکه اومانیست های اصیل هم انسان را مقدم بر وطن و خاک می شناسند. پدر او نیز کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را نوشته است تا بعنوان یک آخوند اسلامیست پیوندی بزند بین دوپارگی فرهنگ باستان و فرهنگ اسلامی ما و بظن نیک اندیش خودش این تقابل را ترمیم کند.که از نان شب واجب تر است این پذیرش همۀ پاره های تمدنی و فرهنگی ایران چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام. وارد جزئیات نمی شوم فقط می خواهم نشان بدهم که ایران ستیزی قطعاً واژۀ مناسبی نیست برای نامیدن نه مطهری و نه قالیباف. هم قالی باف و هم مطهری با استفادۀ ابزاری از نام ایران از سوی پیروان انسان کامل احمدی نژاد مخالف و آن را بی اعتبار معرفی می کنند. و این فقط یک چالش سیاسی است و ربطی به ایران دوستی و ایران ستیزی ندارد. احمدی نژاد می خواهد از احساسات وطن دوست ما استفادۀ ابزاری کند برای افزایش قدرت خودش. و مطهری و روزنامۀ قالیباف هم این را برنمی تابند. ضمناینکه من بارها گفته ام یک مسلمان نامعتقد بخاک و وطن بعنوان ارزش اولی در مقابل دین را به هر هرهری مسلک و مذهب و لمپنی که نه دین را قبول دارد و نه ملیت را و از هر دو می خواهد برای تثبیت خودش بهره برداری ابزاری کند ترجیح می دهم. زیرا که ایتدا ثبات شخصیت و رفتار و مشخص بودن اعتقاد طرف است که مهم است. بعد از آن است که می توان بر محتوای عقیدۀ او چه مذهبی و چه ملی گرا بحث و جدل کرد. در مورد فیلم هایی هم که قالی باف پایین کشید من یک پست مستقل نوشتم که این فیلم ها حاصل چه پروسه و بدست و تمایل چه کسانی ساخته شده بودند. ضمن اینکه قالیباف سیاستمدار در چهارچوب جمهوری اسلامی است و نه هیچ رژیم سیاسی دیگر و نمی تواند بخاطر خوش آیند نوچه های مشایی و احمدی نژاد خودش را رسوا و تمام شده بکند. زیرا او جوان است و حتماً آرزوهای قدرت یا خدمت و اغلب هردو باهم زیادی دارد هنوز. یا...هو

احسان راد گفت...

1-از کسی که افسر ارتش بوده انتظار نمی رود که این قدر زود گرمی و سردیش کند !
2-جوانم و برخلاف شما خوشبختانه احساساتی نیستم .
3-چه کسی برگزارکنندگان چهارشنبه سوری را پدران احمق ما خطاب کرد ؟ مرتضی مطهری بود دیگر .
4-قالیباف و الیگارشی زاده محبوبت دشمن چهارشنبه سوری ، نوروز و شاهنامه هستند . برای ایران ستیزی کفایت نمی کند جناب سرهنگ ؟
5-غالب رزمندگان جنگ هشت ساله به گواه وصیت نامه شان برای امامشان جنگیده اند و نه برای خاک من و تو . عجیب است که ارتشی هستی و این کونه می گویی .
6-اگر رییس جمهور عیب هایی را که بر شمردی دارد چرا چند ماه سنگش را به سینه زدی می خواهی مرا زیر سوال ببری یا خودت را ؟
7-پذیرش اشتباه قدر مسلم نقطه قئت اخلاقی است . ولی لازم است چگونگی رخداد اشتباه و تدابیر اتخاذ شده برای عدم تکرار اشتباه را هم بفرمایید تا مستفیض شویم .
8-سردار خوش تیپت و الیگارشی زاده محبوبت در مجموع یک هزارم من به ایران علاقه ندارند . می خواهی باور کن می خواهی نکن .

احسان راد گفت...

ترجیح می دهم فکر کنم کامنتم را به دلیل نقص فنی ندیده ای .
وگرنه بعید است از شما که ...