۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

سخنرانی احمدی نژاد درمرقد وپیام های آشکار و نهان!



1- ولوله ای که درروحانیت افتاده ازابتدای سال 90 که مطلقاً درسی سال عمر جمهوری اسلامی بی نظیر وبسیارمبارک است ومرا تاسرحد یک انتقام نرم ولی عمیق کیفورمی کند؛ برآنم واداشت که روی صحبت های امشب احمدی نژاد در آرامگاه امام خمینی کمی عمیق ترمتمرکزبشوم. تا بلکه بتوانم علت این ترس جدید را که همۀ بزرگان الیگارشی را بوحشت انداخته وخواب وخوراک برآنان حرام کرد ه است را بهتربفهمم. چون که ظاهرقضیه واقعاً چیزی نشان نمی دهد وحرف های احمدی نژاد خیلی متمایز نیست از پروژۀ دشمن کام آیت الله خامنه ای. هردواینان مواضع سخت ضدغرب وضد صهیونیستی وعدالت محور وضد اشرافیگری دارند ودنیای "مُثُل" مورد تبلیغ خود را درخدا ودین جستجو می کنند.

2- چرا می گویم نگرانی بسیارشدید وگیج کننده وعمیق روحانیت. به این دلیل بدیهی که آدمی مثل مصباح یزدی را واداشته که روزی حداقل دوبارسخنرانی های طولانی و عمومی انجام دهد وخطرپیش رورا یاد آوری کند تاجاییکه خودش هم دچارتضاد های وحشتناک درگفتارش بشود. اودرآخرین سخنرانی ازاین نوعش ابتدا جریان گروه انحرافی را به تیرسه شعبه تشبیه می کند تا صعوبت برخورد با این جریان را یاد آوری کند ولی درانتهای حرف هایش چون خودش هم می داند که بدجوری گیرافتاده اند، اختیارازدست می دهد وبرای تحقیر ازروی ترس؛ مشایی واحمدی نژاد را با بدترین واژه هایی که ازادبیات اودوروبعید است مورد هجوم قرارمی دهد ومی گوید این آشغال ها هیچ کاری نمی توانند انجام بدهند. ودم خروس را پررنگ می کند که اگرتیرسه شعبه اند با آن قدرت تخریب وحشتناک. چطوراست که کاری نمی توانند بکنند.

3- یا درجایی که یکی ازمعتبرترین وجلادترین روحانیان وفاداربه الیگارشی ومورد وثوق شخص آیت الله خامنه ای یعنی آیت الله نمازی امام جمعۀ کاشان اختیارازکف می دهد وبا توهین آمیزترین لحن ممکن به ژنرال های سپاه می گوید شما یک مقلد وپاسدار بیشترنیستید وموضع گیری تان برعلیه حقایق پشت پردۀ "مختصرازبسیاری" که من مجتهد ومرجع تقلید گفته ام را دروغ معرفی می کنید حد شرعی شلاق دارد. وما می دانیم که این ژنرال ها دیگرکودکان نوبالغ دهۀ 60 نیستند وبرای خودشان قدرت وثروت ومنزلتی دارند که براحتی تحقیرهایی ازاین دست را تحمل نخواهند کرد. نمونه ها فراوان است ومن فقط این دونمونه را ازگردن کلفت ترین روحانیان فکری وفقهی وبا بصیرت! آوردم که اهمیت قضیه اولاً وترس وعدم امنیت روانی مستولی برکل روحانیت سیاسی ثانیاً مشخص شود.

4- اما با دقت درحرف های ضدصهیونیستی وضدامریکایی ومدیریت جهانی امشب احمدی نژاد متوجه شدم که اودین را ازمظروف فقه واحکام وحکومت خالی می کند و جای آنرا با انسان کامل پرمی کند. وسپس به نبودن وغایب بودن این انسان کامل اشاره کرده وجای اورا با خودش که ضد اشرافیگری وعادل ومهربان وعاشق معرفی می کند پرمی کند. درحالیکه روحانیان نیز درصغرای قضیه دقیقاً مثل احمدی نژاد شروع می کنند وحرف می زنند. ولی درهنگام نتیجه گیری ورسیدن به کبرای مطلب "احکام = فقه = فقیه =ولایت فقیه =نایب مادام العمرامام زمان غایب" را جایگزین خدا وپیغمبروائمه وسایرواسطه های تاریخی می کنند. بعبارت دیگر احمدی نژاد برای دین طریقیت قائل است ونه تشریع. او بایک رویکرد معرفت شناسانه بدین وبدلیل اشتراک همپوشان همۀ ادیان دربخش معرفتی؛ همۀ ادیان را یک دین معرفی می کند و مناسک وعبادات ومشخصات خاص هرکدام ازادیان ومذاهب را امری ثانوی وبدون اهمیت ماهوی می داند. بعبارت ساده تراومی گوید چه ازمسجد ونماز استفاده کنیم مثل ما مسلمانان وچه ازکنیسه وکلیسا ونماز ونیایش مسیح ویهود و... فرقی نمی کند اگر مقصدمان رسیدن به انسان کامل که مظهرسادگی وعدالت است باشد. وازاین جا به بعدش دیگرمتخصص فقه واحکام نیازنیست بلکه فقط عادل ترین وساده زیست ترین انسان محوریت وموضوعیت دارد. این رویکرد احمدی نژاد این برتری را نسبت به پروژه های نواندیشان دین دارد که آن ها رابطۀ دین واحکام فقهی را قطع نمی کنند بلکه به روحانیان پیشنهاد می کنند که بیایند با آنان چانه بزنند واحکام خوب وبد واین زمان آن زمان ومحکم ومتشابه واز این قبیل را تفکیک واجرا کنند.

5- این که دیگراحمدی نژاد برمبنای اعتقاد یا سیاست یا هردواین پروژه را درقالب ارتباط  با انسان کامل غایب (امام زمان) می ریزد تا توده های مؤمن را همراه خودش بکند یا نه فرع بررویکرد اصلی ومعرفتی احمدی نژاد به دین است. البته به تشخیص من احمدی نژاد درسخنان امشبش دوتا پالس مهم هم برای دوگروه از روحانیان مترف ومتحجرفرستاد که قطعاً درگروه اول اکثریت روحانیان را خطاب داشت چون تیپ آدم هایی با نحوۀ تفکراحمدی نژاد روحانیان دین را -هردینی را- جزوطبقۀ اشراف ومترف می دانند. وپیام کوتاه وواضح دوم احمدی نژاد بگمانم مشخصاً برای مصباح یزدی بود هنگامی که خاطرۀ امام را تعریف کرد ازخشکه مقدس ها برای آب کشیدن استکان چای حاج مصطفی خمینی. تا بگوید استاد بکجا چنین هراسان.

6- وفعلاً به نتایج مبارک این جنگ دامنه دارنمی اندیشم. وفقط با این مژدۀ بزرگ که دوماه است روحانیان سیاسی با همان روان مضطرب "خدایا فردا چه می شود"ی می خوابند که سی سال است ما را گرفتارش کرده اند؛ دست آوردی بغایت لذت بخش و قابل شکرگزاری است. درضمن خیلی نگران حرف های احمدی نژاد راجع به غرب وصهیونیسم نباشیم که غرب سیاست را با اعمال می سنجد درپشت صحنه ونه با حرف ها درروی صحنه. یا...هو

۳ نظر:

ناشناس گفت...

داستان "امام خمینی" چیه؟ شما مشکوک میزنی برادر. شرط میبندم یه کاسه ای زیر نیم کاست هست!!!

Dalghak.Irani گفت...

شرط نبند هیچ کاسه ای زیرنیم ماسک دلقک نیست. عادت زبانی است ودیگراینکه نمی خواهم با عصبیت شخصی وارد تحلیل باموضع عشق ونفرت بشوم. ضمن اینکه امام خمینی یک نام است با این عنوان ومقطع مهمی ازتاریخ ایران را هرچقدرهم تلخ نام اوشکل داده است. والبته او آدم بزرگی هم بود فارغ ازدست آورد منحوسی که پروزه اش برای ایران آورد. شما هم دنبال تحلیل هایی که طرف قبل ازورود به موضوع نفرتش را یا عشقش را اعلان بکند نرو. چون چیزی برای اتکا کردن ندارند چنین تحلیل هایی. تاریخ را نمی شود برید انداخت دور. چه خوب یا بد سی سال تاریخ ما هم با آیت الله خمینی ورق خورده است. والبته ایشان هوادارانی دارد که هموطن وعزیزمن هستند. وبایداحترام شان را حفظ کنم. همین. یا...هو

ناشناس گفت...

من تحلیل های شما را دنبال میکنم ودر این برداشت ها شما را تا حدودی و منفرد تنها یافته ام میان تحلیلهای دیگران گرچه خود گفته اید که: این یک سیرک یک نفره است. اما هنوز تصویری از وضعیت پس از فروپاشی الیگارشی که شما مدعی آن هستید ندارم گرچه به نحو کلی با دگرگونی ای که تا همین الان هم در ذهن و عین جامعه رخ داده با شما موافقم. موفق باشید.