داستان گنجشک و حضرت سلیمان؛ و سخنرانی امروز احمدی نژاد برای یاران!

Young Woman in a Black Dress

1- خب معلوم است که عصبانی شده ام بر خلاف رویۀ دلقک ها و سیرک ها. نزدیک شش ماه اعصاب خودم و خوانندگانم را فرسودم که ای بزرگواران این احمدی نژاد جنسی از جنس رو و جسارت دارد و لمپنی اش چون مقداری مدرنیته هم قاطی دارد بر خلاف آخوند ها ی خامنه ای بیایید دل ببندیم و حمایتش کنیم تا بلکه این "لچک اجباری لعنتی" را از سر خانم های بی باور به حجاب بردارد تا کارمان بسامان شود با گسترش آزادی های اجتماعی؛ تا دور باطل مهاجرت ها و فرارها و تبعیدهای اجتماعی مان متوقف بشود؛ بلکه فرصت کنیم برویم سراغ آزادی های فاخرتر و مورد نیاز نخبگان سیاسی و حقوق بشری. و امیدوار باشیم که دور را از دست این آخوند های گیرکرده در صحراها و بیابان های حجاز 1400 سال پیش گرفته ایم. و هر چه بمن تذکر دادند و نهی ام کردند از فوت کردن در سر گشاد این سرنای پرسر و صدا؛ توی کتم نرفت و اصرار کردم که اگر احمدی نژاد بتواند همین یک مشکل بنیادین "حجاب اجباری" را حل کند؛ حتی اگر عوض شخمی که به ایران زده؛ وطن را با بمباران هم تخریب کرده بود باز می توانست "قهرمان ملی" ایرانیان بشود و وارد تاریخ.

2- اما اشتباه کرده بودم. و این رییس جمهور بقول - طفلک - فرهاد جعفری از جنس "جمهور مردم" یک موش ترسو و بزدل و خرابکار از آب در آمد که دیروز در مجلس بردگان رهبری سوراخ موش می خرید به 3000 میلیارد تومان و امروز در جمعی که با اسامی مستعار و در خلوت خیلی محرمانه جمع کرده دور خودش ادعای "دنبال سوراخ موش گشتن رقبایش را کرده" در صورتیکه تصمیم بگیرد سکوتش را بشکند و فقط ده درصد از تهدید هموارۀ "بگم بگم" هایش را عملی کند.

3- امروز وقتی این گنده گوزی حال بهم زن احمدی نژاد را خواندم در جمع یارانی که با اسم مستعار و برای جبران خفت اختلاس و باخت و تسلیمش در مجلس، گرد هم آورده بود؛ بی اختیار یاد آن داستان معروف گنجشک و حضرت سلیمان افتادم که همه می دانیم و من فقط سرخطش را می گویم برای یاد آوری: آنجاییکه گنجشک شب و توی لانه اش و نزد زنش قمپز در کرده بود که سلیمان کی باشد و تحویلش نمی گیرم و سوتش می کنم ایکی ثانیه. و سلیمان با علم لدنی و زبان حیوانی که داشت فهمیده بود و توپیده بود به گنجشک که "چه گهی خورده ای!" و گنجشک به تته پته افتاده بود که یا پیغمبر خدا؛ شبی بود و در نزد یار بودم و... - چنان که افتد و دانی - و یک غلطی کرده ام شما چرا جدی گرفته اید.

4- احمدی نژاد گفته که اگر ده درصد اطلاعاتی که از پرونده های رقبایش دارد افشاء کند آبرویشان می رود و اگر این درصد را به 25 درصد افزایش دهد همه دنبال سوراخ موش می گردند برای پنهان شدن. و جالب تر اینکه گفته است 60 در صد از دانسته هایش چنان سری و کشور بهم زن است که تا آخر عمرش نخواهد و نتواند باز بگوید. و من با علم قطعی به انواع فساد و رانت اکثریت کارگزاران دیروز و امروز و فردای جمهوری اسلامی؛ خطاب به احمدی نژاد می گویم دروغ می گوید مثل... او بغیر از همین که چرا جهرمی را نگرفته اند و پورمحمدی را گرفته اند و چرا بهمنی را از ... آویزان نکرده اند و حسینی را استیضاح کرده اند، و نهایتش همان چند ورق پاره ای که راجع به تحصیلات قلابی - ولی تحصیل - احمد توکلی افشا کردند نوچه هایش؛ کمترین سندی که خودش و دولتش یک پای آن فساد نباشند در اختیار ندارد و نخواهد توانست از رسوایی بیشتر خود و یارانش جلو بگیرد.

5- شانس یکبار در خانۀ حقیرش را زد بر سر آزاد کردن زندگی جوانان و زنان از زیر فتوای این اختاپوس سی و سه ساله و پیشا تاریخ. و احمدی نژاد نه لیاقتش را داشت و نه جربزه اش را و دست رد به سینۀ اقبالش زد. حالا دیگر او در سرازیری ذلت تمام افتاده است و گریزی از سرنوشت محتومش ندارد در حذف شدن یکباره از ظاهر و باطن جامعه ای که برند های میلیون ها تومانی و میلیاردها ریالی را می فروشد در بوتیک های خیابان فرشته و جردن و ... به خرپول هایی که از خون مردم دزدیده اند و تعذیه می کنند. و من شهادت می دهم که تا قبل از احمدی نژاد به این وقاحت سابقه نداشته است هرگز. برای خزیدن دوباره به زیر عبای خونین خامنه ای هم بسیار دیر شده است در ولی فقیه ولی فقیه کردن و دم تکان دادن. زیرا که خود خامنه ای چنان قافیه را باخته است که بیشتر از نیاز احمدی نژاد به او این خامنه ای است که نیازمند دست شفاعت امام زمان احمدی نژاد و مشایی است. یزودی پردۀ آخر نمایش اجرا خواهد شد و ملت ایران هر دوی شما بعلاوۀ همۀ لاف در غربت زنان و خائنان را خواهد روفت از صحنۀ زندگی بتاراج رفته اش؛ به امید خدا. یا...هو