۱۳۹۰ آبان ۱۷, سه‌شنبه

حمله به تأسیسات اتمی ایران قطعی؛ ولی حملۀ براندازی بعید است!

Portrait of Louis Pasteur


1- تقریباً اکثریت روشنفکران مطرح سکولار و مذهبی ساکن خارج از کشور پای بیانیه ای را امضاء کرده اند که مخالفت جدی و قطعی خودشان را با هر نوع حملۀ نظامی و در هر سطح و بُعدی هم به ایران اعلام کنند و کرده اند و دست شان درد نکند بخاطر وطن پرستی شان. و البته خود این بزرگواران هم خوب می دانند که صدایشان بردی برای جای گرفتن در سیاست روز غرب ندارد و بیشتر سمبولیک و برای ثبت در تاریخ است. زیرا که حکومت های غربی بر مبنای تعریفی که از منافع خود دارند و در مقرهای سیاسی و امنیتی و نظامی خودشان است که تصمیم می گیرند و دیوارهای این سیاست مبتنی بر منفعت ملی شان قطورتر از آن است که صدای ایرانیانی بغیر از عربدۀ مرگ حاکمان جمهوری اسلامی را از خود عبور بدهد.

2- لذا تنها شانس ما برای جلوگیری از یک حملۀ محدود -ولی قابلیت نامحدود شدن را دارد - به تأسیسات گستردۀ صنایع هسته ای ایران می تواند در انتظار یک معجزه از سوی جمهوری اسلامی باشد برای پایین کشیدن این نفیر نفرت انگیز جنگ. آن هم زمانی است که آیت الله خامنه ای دستور برچیدن بهانه های واقعی یا ساختگی غرب برای این حمله را بدهد و به جامعۀ بین المللی - توبگو زور گو. اگر آرامت می کند. من هم تأیید می کنم. زورگو - اطمینان مورد پذیرشی را ارائه بکند در همکاری.

3- منزوی برای جمهوری اسلامی امروز دیگر لفظ دقیقی نیست در برآورد موقعیت منطقه ای و جهانی. چون منزوی معمولاً و طبق عرف سیاسی جهان به رژیم و کشوری گفته می شود که دوستان مؤثر کمتری داشته باشد در جهان. اما اینکه کشوری و دولتی حتی یک دوست کوچک هم نداشته باشد در هیچ سطحی و عمقی؛ و حد اکثر بالشش چند گروه مردمان کم و پراکنده ای باشد در بین برخی کشورهای عقب مانده و گرسنه و پاپتی - تازه اگر خوشبین باشیم و همان هم باشد در غیر توهم حاکمان جمهوری اسلامی - را نمی گویند منزوی. به چنین کشوری و حاکمانی می گویند: "منفور جهانی".

4- در بعد هسته ای غرب با ما مخالف است. اعراب با ما مخالفند. اسرائیل با ما مخالف است. مسلمانان سنی با ما مخالفند. روسیه و چین با ما مخالفند. هم ژاپن و هم آمانو مخالف است. کره و مالزی و سوئیس و برزیل و هند و مکزیک و... مخالفند. و خیلی از اینهایی که بر شمردم خودشان با همدیگر هم خیلی دوست نیستند که هیچ. در مورد اعراب و اسرائیل حتی دشمنند.

5- خیلی هم نباید به این دلخوش بکنیم که غرب خودش ده ها مشکل ریز و درشت دارد و از جمله بحران اقتصادی. یا بقول خامنه ای و شریعتمداری که 99 در صد ملت هایشان مخالف سرمایه داری و موجودیت خودشان هستند و عنقریب است وال استریتی های شوخ و شنگ و مامانی! به آن یک درصد غلبه کنند و به اقتصاد لیفه شلواری و صدقه ای (اقتصاد اسلامی) ایران احمدی نژاد لبیک بگویند برای پیشرفت و آبادانی مثل ابر قدرت ایرانی! حتی اگر این استدلال درست تحلیل گران را نادیده بگیریم که می گویند جنگ ها همه در رکود اقتصادی غرب است که نطفه می گیرد؛ از فرمولی که منطق و عقل می گوید نباید غافل شد:

6- فرمول ساده است و ربط خیلی زیادی هم به اسرائیل ندارد. و آن فرمول این است که: "دست یابی جمهوری اسلامی به تسلیحات هسته ای یعنی تداوم عمر دردسر ساز جهانی این کابوس از سی و سه سال فعلی به هفتاد سال عمر اتحاد جماهیر شوروی سابق". و امریکا و غرب کم دردسر کشیده اند از حکومت های توتالیتر دین جدید مارکس و کم هزینه داده اند؛ که حالا بیایند و اجازه بدهند همان سناریو مجدداً تکرار شود به بهانۀ دین قدیم محمد + اهل بیت! معلوم است که آدم مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود. و غرب مؤمن است بر عکس آیت الله خامنه ای که ایمانش را در چنبرۀ "جنون عظمت" خواهیش سال های طولانی است که واگذاشته است. یا...هو

۲ نظر:

ناشناس گفت...

نه خود خوری نه کس دهی - بگندد و به سگ دهی! خودتان اگر عرضه داشتید یک کاری می کردید. مملکت دارد از کف می رود و شما نگران جنگ هستید! بهایی که مردم ایران خرده خرده می پردازد از یک جنگ تمام عیار بیشتر است!

صادق گفت...

دلقک جان سلام
یاد آن ضرب المصل آلمانی تو فیلم "درباره الی.." افتادم :

یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه.


آیا تاراج سرمایه های میلیاردی این مملکت فلک زده و رنج هر روزه مردم در اثر بیکفایتی و ناکارامدی و لجاجت سران خودخواه و سکوت و لالمونی گرفتن همین سران موجود از هاشمی و خاتمی تا علما و .... تا چند سال دیگر میخواهد ادامه یابد.