۱۳۹۰ آذر ۳, پنجشنبه

فقیه مطلقه خامنه ای روسیاه در مقابل پادشاه آل خلیفه! ایران عقب تر از بحرین.

Boating on the River Epte



1- بارها و مکرر در این جا گفته ام که خواسته های تودۀ مردم جامعۀ ما - و نه لزوماً روشنفکران و نحبگان سیاسی. منظورم بیشتر تیپ خودم است - تفاوت های ماهوی دارد نسبت به خواسته های اعراب مسلمان در این بهار عربی؛ که دچار دگردیسی شده اند یا می شوند. در همۀ این کشورها بدون استثناء دیکتاتوری های سکولار و لیبرال حاکم بودند مثل زمان شاه ما. در این کشور ها نخبگان و تودگان دو بخش شده اند. به این ترتیب که بیشترین نخبگان با کمترین تودگان دموکراسی های سکولار می خواهند مثل غرب. و کمترین نخبگان و بیشترین تودگان حکومت دینی می خواهند از بعلاوه تا منهای بن لادن و اردوغان. آنان چون آزادی های اجتماعی فردی و مدرن (خندۀ مجاز!) را داشتند گمان می کنند که این آزادی ها از زمین روییده اند و طبیعی هستند لذا کسی و چیزی ان شادی زندگی شان را تهدید نمی کند. بنابراین گذاشته اند بیخش که یالله ما به کمتر از امریکا و اروپا رضایت نمی دهیم. اما ما می دانیم که این یک دروغ بزرگ است و ما سی و سه سال پیش این راه را رفتیم و افتادیم در سراشیبی! و...

2- گمانم این است که من هرچقدر بیشتر توضیح می دهم این بدبختی را بازهم نتوانسته ام آنطور که باید حق مطلب را ادا کنم و بسیاری را شیرفهم کنم که ماجرا از چه قرار است. اینک صحنه ای بوجود امده است که می توانم با نشان دادن آن منظورم را بهتر و با مثال عینی و واقعی یکبار دیگر توضیح بدهم. و آن صحنه مربوط است به کشور کوچک بحرین در همسایگی ما که روزی در همین نزدیکی هم جزیی از ایران بود.

3- از شورش ها و اعتراض ها و انقلاب های بوقوع پیوسته در کشورهای عربی تا کنون؛ اعتراضات بحرین از همۀ آن دیگران به جنبش سبز ما و اعتراضات پس از انتخابات 88 نزدیک تر بود و تقریباً به یک نتیجه هم منجر شد. زیرا:

الف- ساختار هم حکومت ما و هم حکومت بحرین مثل هم است. منتها ان ها پادشاه دارند در رأس حکومت شان ما ولی فقیه.

ب- اعتراضات بحرینی ها هم تقریباً ابتدا سمت و سوی اعتراض به دولت داشت و نه پادشاه که در ادامه بدلیل سرکوب رادیکالیزه شد و شد بر علیه پادشاه.

پ- معترضان بحرینی هم با قوۀ قهریه سرکوب شدند و موفق به تغییر خاصی در حکومت نشدند ما هم که ابداً به هدفی نرسیدیم که هیچ بلکه رژیم کمترین منفذهای قبل از اعتراض را هم بست برویمان.

توضیح ضروری: باز هم تأکید می کنم که تقریباً شبیه بود و نه اینهمان بودن.

4- حالا در بحرین اتفاقی که افتاده اینست که پادشاه بحرین کمیته ای تشکیل داد از آدم های سرشناس و خوشنام و مورد وثوق جامعه که بررسی کنند تا اگر در حین کش و واکش بین معترضان و حکومت اتفاقات ناگواری افتاده و به کسانی ظلم شده مشخص کنند تا پادشاه نسبت به ان تصمیم بگیرد. این کمیتۀ حقیقت یاب تشکیل شده و دیروز نتیجۀ بررسی هایش را منتشر کرده و در آنجا به خیلی از مشکلات از جمله سرکوب بی رحمانه و خارج از اندازۀ نیروهای سرکوبگر مهر تأیید زده. و حتی این ادعای پادشاه و حکومت بحرین را که جمهوری اسلامی در نا آرامی های بحرین دخیل بوده را صراحتاً رد کرده است. این گزارش البته که معترضان را راضی نکرده و هیچکدام از معترضان خوشحالی و استقبالی از آن نکرده است.

5- جان کلام گفتارم اینجاست. حالا بیاییم و در یک فرض محال فرض کنیم که خامنه ای هم مثل ال خلیفه پادشاه بحرین یک چنین دستوری داده بود بعد از انتخابات و یا حتی بعد از سرکوب ها. و آن کمیتۀ حقیقت یاب همین حقایقی را که در بحرین کشف کرده و به پادشاهی که مسئول این سرکوب هم او بوده داده در ایران کشف و منتشر می کرد. مستند می گویم که اگر خامنه ای چنین رفتار مسئولانه ای داشت نه تنها از سوی معترضان مورد پذیرش قرار می گرفت بلکه حتی بضرس قاطع باعث جشن و سرور زاید الوصفی هم می شد و استقبال می شد. استنادم هم به بیانیه ها و خواسته های مهندس موسوی و کروبی و حتی خاتمی است که جز اینکه در همۀ مراحل چه در شروع اعتراضات و چه در پایان ظاهری سرکوب ها درخواست تشکیل کمیتۀ حقیقت یاب و دلجویی و جبران مافات هر آنچه ظلم بین و آشکار به معترضان بود خواسته ای نداشتند.

6- لذا نتیجه می گیرم که ما به وادی پرتاب شده ایم که خواسته های مان از حاکمان بسیار بسیار ارزان و دم دستی و بدون هزینه شده است. طبقۀ مدرن و جامعۀ مدنی ما به روزی دچار شده ایم که همین که این قوم متحجر پیشاتاریخ موجودیت مدرن ما را و شخصیت و انسانیت ما را برسمیت بشناسند خواستۀ فراتری نداشته ایم تا کنون. طرفه اینکه پادشاه بحرین این دلجویی را از شیعیان مخالف مذهب حکومت می کند و قبول نمی کنند؛ در حالیکه ما همه شیعه بودیم و از حاکمان شیعۀ هم مذهب مان توقع داخل ملت حساب شدن داشتیم و داریم.

7- نمی خواهم حقارت بخودمان بار کنم و شما را ناراحت کنم که نیستیم. می خواهم اولاً به حضیضی که دچارمان کرده اند را برجسته کنم، و ثانیاً بشما نشان بدهم که خامنه ای فقیه چقدر کم دارد و روسیاه است در مقابل حاکم موروثی و پادشاهی مثل آل خلیفه. در حالیکه آل خلیفه از یک عقبۀ موروثی و تاریخی می آید در رأس بحرین. و همان نوع حکومتی را اداره می کند که شاه ایران می کرد و خمینی گفت مشروعیت ندارد. ولی خامنه ای بر روی خون پاک میلیون شهید کرسی زده در انقلابی و جنگی و ... سی و سه ساله. و ادعای مردم سالاری می کند و حتی پز انتخابی بودن دو مرحله ای می دهد به جایگاه خودش.اف!  یا...هو

هیچ نظری موجود نیست: